سیوند

کدام رطوبت سنج

 

برگرفته از روزنامه اعتماد سه شنبه، 13 آذر 1386
ببراز بازوبندی*

پیش از این سخنانی درباره فرجام تلخ آبگیری سد سیوند زده شد که مورد توجه مسوولان قرار نگرفت. آنها در پاسخ هم - همچون همیشه - قول هایی دادند که هیچ گاه عملی نشد و شد آنچه نباید می شد. گفته های آقای زرگر باز ما را به یاد آن قول ها انداخت. البته تازگی هایی هم داشت که به آنها اشاره می کنم.

1- این تبخیرسنج یا رطوبت سنج کجا نصب شده که ما هیچ نشانی از آن نیافتیم. دو کیلومتری پاسارگاد و ده کیلومتری سد سیوند تقریباً می شود نزدیک دهانه تنگ بلاغی، ولی در آنجا هیچ اثری از رطوبت سنج ولو در مقیاس بسیار کوچک وجود ندارد.

2- اگر فرض کنیم که رطوبت سنجی نصب شده، برای نصب آن چه کارشناسی یی انجام گرفته است؟

3- اگر فرض کنیم که رطوبت سنجی نصب شده، نصب تنها یک عدد کافی نیست و یکی هم حتماً باید در کنار آرامگاه کوروش نصب شود.

4- اگر فرض کنیم که رطوبت سنجی نصب شده، این به گفته آقای زرگر «تبخیرسنج الکترونیکی» دقیقاً چه توانایی هایی را دارد و آیا به روز و کارآمد هست و وزارت نیرو چگونه «آماده کمک مالی به سازمان میراث فرهنگی برای تهیه دستگاه رطوبت سنج کامل تری است» در حالی که برای کمک های وعده داده شده قبلی «با محدودیت هایی در قوانین و مقررات» روبه رو است؟

5- و مهم تر از همه اگر فرض کنیم که رطوبت سنجی نصب شده، چه کسانی اطلاعات آن را بررسی می کنند، خود کارشناسان وزارت نیرو و مسوولان سازمان آب منطقه یی استان فارس؟ فکر نمی کنید که اگر آنها همه کارهایشان - از نظر ما - بر اصول بود دیگر اعتراضی نسبت به کل این پرونده وجود نداشت؟ پس هیچ دور از منطق نخواهد بود اگر بخواهیم نماینده یی هم از سازمان های مردم نهاد برای بررسی ماهانه اطلاعات ثبت شده به همراه کارشناس وزارتخانه آنجا حاضر شود، البته اگر آبگیری سد متوقف نشد. بنا به گفته کارشناسان همان حداقل 10 درصد افزایش رطوبت مورد اشاره آقای زرگر هم برای آثار تاریخی فاجعه بار است.

6- تازه اگر به خود بقبولانیم که مدیران گرامی بر قول هایشان پایبند هستند و مثلاً مانند سد کارون 3 نخواهد شد که توافق با سازمان دوست (میراث فرهنگی) برای کاوش های بیشتر باستان شناسان نادیده گرفته شد، باز بهتر نیست که اگر زمانی لازم شد تا قولی برای کاهش آب دریاچه سیوند داده شود، این قول از سوی وزارتخانه باشد نه از سوی فرد، چرا که خود آقای دکتر قطعاً بهتر می دانند که روند جابه جایی ها چه شتابی دارد و نفر بعدی به ندرت ممکن است زیر بار تعهد نفر پیشین برود.

7- مسوولان به مردم منطقه قول داده بودند کشاورزانی که در مسیر رودخانه قرار دارند با آبگیری سد سیوند کمبود آب نداشته باشند در حالی که به علت آبگیری سد سیوند و عدم جریان آب در بستر رودخانه، آنها نه تنها آبی نمی گیرند بلکه میزان آب چاه های نزدیک به مسیر رودخانه هم به شدت کاهش یافته و آن را هم از دست داده اند. اکنون که فصل آبیاری (خاک آب) - مهم ترین آب برای کشاورزی - است این کمبود کاملاً مشهود است.

8- به خاطر روند طرح های عمرانی در ایران و سابقه یی که سراغ داریم تا چند سال آینده آبی به منطقه شوراب ارسنجان نخواهد رسید. اگر آبی هم باشد و داستان سد قیر و کارزین تکرار نشود - که آنقدر از رود مربوطه سرشاخه گرفتند که چیزی برای خود سد نماند - و آن آب هم سرانجام به ارسنجان رسید، باز چند سالی زمان نیاز داریم تا خاک آن منطقه شیرین شود. تازه اگر به کیفیت زمین های مستعد که در پشت دریاچه به زیر آب فرستادیم، بشود. اما در این مدت کمر کشاورزان منطقه زیردست خرد خواهد شد. آن موقع باید به فکر اینها باشیم و عدالتی را که طبیعت در حق آنان روا کرده بود به آنها بازگردانیم... هزاران سال این رودخانه حتی بر شیوه زیست مردمان این منطقه تاثیر گذاشته و همگی کشاورز و کشاورززاده اند اما در منطقه شوراب به این شدت نیست.

9- محیط زیست دریاچه بختگان در حال حاضر در وضعیتی بحرانی قرار دارد. مدت هاست که از طریق حفر چاه ها آب زیرزمینی ورودی به آن را قطع کرده ایم. اکنون هم با بهره برداری از سد سیوند و قطع آخرین ورودی آب های سطحی به آن، دیگر چه خواهد ماند؟ پس از مدتی آنجا می شود نمک زار. اما قطار فاجعه در همین ایستگاه نمی ایستد، چرا که نه تنها چاه های اطراف دریاچه بختگان - که آب به نسبت قابل تحملی را برای کشاورزی منطقه تامین می کنند - پس از مدتی به شوری خواهند زد بلکه بنا به گفته آگاهان دریاچه های شور هنگامی که خشک شوند برای ساکنان اطرافشان بیماری های خطرناک به بار می آورند. بهتر است از باغ های انجیر و پرندگان مهاجر سخنی نگوییم چرا که خطر، انسان ها را تهدید می کند. آقای دکتر، آیا قرار است در سال آینده چیزی به نام دریاچه بختگان نداشته باشیم و بسیاری رویدادهای تلخ رخ بدهد تا آنگاه کمی لطف کرده و بپذیرید که این سد بر یکی از بی همانندترین دریاچه های جهان، تاثیر مخرب داشته است؟ سخن شادروان پروفسور هانس لوزلر (2006- 1927) استاد بی منازع شناخت دریاچه ها را که آقای افشاری در نوشته شان نقل کردند که به یاد دارید؟ دستگاه متولی چقدر کار کارشناسی روی هیدرولوژی کل منطقه و چگونگی تامین آب دریاچه انجام داده است؟ شما قطعاً بهتر از هر کسی آگاه هستید که چنین کاری زمان بسیاری می برد و از سوی دیگر دستکاری بدون مطالعه در طبیعت چه پیامدهای سوئی خواهد داشت.

10- اکنون بستر رودخانه خشک و خاک های پیرامون دارای ترک هستند. با ادامه این امر، اگر روزی جریان آب به آن بازگردد آبی گل آلود در بستر رودخانه به راه خواهد افتاد که آن هم در تخریب زیست بوم - اگر چیزی باقی ماند، - موثر خواهد بود.

*دبیر جمعیت جنبش آریایی ها (مرودشت)