دیده‌بان خلیج فارس

شهربندرهای مهم خلیج‌فارس در عصر ساسانی

برگرفته از فر ایران

عبدالله مرادعلی‌بیگی

مورخان و جغرافی نگاران رومی و سپس ایرانی و اسلامی در نوشته‌های خود، نشانی شهرها و بندرهای متعددی را داده‌اند که در عصر ساسانیان بنا گردیده بود. پاره‌ای از این شهرها، تا قرن‌ها در عصر اسلامی نیز هم‌چنان پابرجا و آبادان بودند.

در این میان، شمار قابل توجه‌ای از این شهرها، شهرهای ساحلی و بندرگاه‌های فعالی بودند که در کناره‌ی خلیج‌فارس و یا در کناره‌ی رودخانه‌های قابل کشتی‌رانی مانند دجله، فرات و کارون که به خلیج فارس می‌ریزند قرار داشتند.

از جمله معروف‌ترین این شهرهای بندری، یکی «‌‌‌وهشت اردشیر» بود. موضع دقیق این شهر، امروز بر ما معلوم نیست. اما احتمال داده می‌شود که این شهر، همان بندر معروفی باشد که رومیان آن را «‌‌‌‌ابولوگوس» می‌خواندند و اعراب به آن «‌‌بندر ابله» می‌گفتند. اردشیر بابکان این بندر را در ورودی آن روزگار فرات در دهانه‌ی خلیج فارس ساخته بود.

به هنگام بنای این شهر، رودهای فرات و دجله در قسمت پایین بستر خود، برخلاف امروز، در دو بستر جدای از هم جریان داشتند و از دو مصب جداگانه به خلیج فارس می‌ریختند.

«‌‌وهشت اردشیر» پررونق‌ترین بندر تجاری عصر ساسانی بود و مرکز بازرگانی و مبادله کالا با شهرهای امپراتوری روم در سوریه و کناره دریای مدیترانه و نیز هندوچین به شمار می‌رفت.

در دوران اسلامی، به تدریج بصره جای آن را در تجارت حوزه‌ی خلیج فارس با سرزمین‌های یاد شده گرفت اما هنوز تا سده‌ها، این شهر و بندر آن، از اهمیت بسیار برخوردار بود.

«‌‌‌‌‌‌‌ناصرخسرو» که این بندر را در سال 442 ق  (429 خ/ 1050 م) دیده بود، در سفرنامه‌ی خود از بزرگی و آبادانی آن، می‌نویسد: «‌شهر ابله [وهشت اردشیر= ابولوگوس] که بر کنار نهراست و نهر بدان موسوم است، شهری آبادان دیدم با قصرها و بازارها و مساجد واربطه که آن را حد و وصف نتوان کرد...»(1)

«‌پنات اردشیر با بتن اردشیر» یکی دیگر از بندرهای معروف عصر ساسانی است که اردشیر آن را در سرزمین هگر (بحرین کرانه‌ای)، روبروی مجمع‌الجزایر بحرین، بر کرانه‌ی غربی خلیج فارس ساخت.

این بندر را اعراب در آغاز عصر اسلامی «‌‌خط» می‌خواندند و از دوران دولت ایرانیان قرمطی بر بحرین، این شهر به «قطیف» نام‌بردار شد.

«‌‌رام اردشیر» بندر معروف دیگر عصر ساسانی است. این بندر، بعدها در دوران اسلامی، به تدریج به «‌‌ری شهر» تغییر نام داد.

محققان درباره محل ری شهر، اختلاف نظر دارند. پاره‌ای موضع آن را در چند کیلومتری جنوب بندر بوشهر کنونی، نزدیک به محل اتصال شبه جزیره بوشهر به خشکی می‌دانند و معتقدند که رام اردشیر (رام شهر) در محل خرابه‌های شهر بندری عصر ایرانیان ایلامی، یعنی «‌‌هالیان» ساخته شده بود. اما پاره‌یی دیگر از اهل تحقیق، محل رام اردشیر «‌ری‌شهر» را پیرامون بندر «معشور (ماه شهر)» تعیین کرده‌اند.(2)

از بنادر بزرگ دیگر عصر ساسانی، بندر «‌هرمز» در ساحل «مغستان» در شمال تنگه هرمز بود که در دهانه رود «‌میناب» و روبروی جزیره «‌‌زرون» قرار داشت. این شهر در اصل از بندرهای عصر هخامنشی بود که اهمیت خود را در عصر ساسانی نیز هم‌چنان حفظ نموده بود.

در عصر اسلامی تا دوران حکومت ایلخانان و زمان سلطنت غازان خان، ایلخان، بندر هرمز در ساحل مغستان، هم‌چنان فعال و آبادان بود. اما از این زمان یعنی در سال‌های 696 یا 699 ق (676 یا 678 خ/ 1297 یا 1300 م) که هنگام تاخت آوردن مغولان جغتایی به سوی سیستان، مکران، کرمان و فارس است، ساکنان بندر هرمز به جزیره «‌‌زرون» نقل مکان کردند و جزیره زرون از آن پس به هرمز نام‌بردار گردید.

«‌‌تیسفون» پایتخت ایران عصر ساسانی نیز در کنار دجله قرار داشت و از طریق این آبراه مهم با خلیج فارس در ارتباط بود.(3)

«‌‌آرتور کریستین‌سن» در اثر تحقیقی خود «‌‌ایران در زمان ساسانیان» می‌نویسد: «‌تیسفون» نام بزرگ‌ترین شهر از چند آبادی بود که مجموع آن‌ها را معمولاً «‌‌شهرها» یا به زبان سریانی «‌‌ماحوزه» می‌خواندند و گاهی «‌‌ماحوزه ملکا» (شهرهای پادشاه) می‌نامیدند و گاهی «‌‌مدیناتا» یا مدینه می‌گفتند و همین لفظ است که عرب آن را به صورت مداین پذیرفته است. چنین حدس می‌توان زد که این نام‌های سامی، ترجمه‌ی یک نام پهلوی (به ظاهر شهرستانان) بوده است که در منابع ما محفوظ مانده است.

تیسفون و «‌‌ویه اردشیر» مهم‌ترین شهرهای مداین به شمار می‌رفته‌اند. تیسفون در جهت شرقی دجله، و ویه‌اردشیر در سمت غربی آن واقع بود. این دو شهر به وسیله دو پل به هم مربوط می‌شد که از یک پل آیندگان و از پل دیگر روندگان استفاده می‌کردند. در مشرق تیسفون محله «‌‌اسپانبر» واقع بود و این محلی است که امروز بقعه سلمان پاک در آن واقع است.

از مجموعه هفت شهر پایتخت (مداین)، پنج شهر را کاملاً می‌شناسیم. در ساحل شرقی دجله، تیسفون و شهر «‌‌رومگان» (ویه انتیوخ خسرو) بود. در ساحل غربی دجله شهر، ویه اردشیر (سلوکیه) و در شمال ویه اردشیر، شهر «‌‌زنندان» و در مغرب ویه اردشیر، شهر «‌ولاش آباد» (بلاش آباد) یا «‌‌سابات» قرار داشت.

از دو شهر دیگر این مجموعه، دقیقاً نمی‌توان نامی را اضافه کرد ولی می‌توان اسپانبر را در سمت چپ دجله و شهر «‌‌ماخورا» را در سمت راست آن به احتمال همان دو شهر دانست.»(4)

 

(1)  سفرنامه ناصرخسرو ـ ص 85

(2)  مجموعه مقالات خلیج فارس ـ ص 227 ـ بنادر ایران در خلیج فارس ـ سخنرانی سلطان علی سلطانی ـ دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه

(3)  شادروان استاد حبیب ‌الله نوبخت، تیسفون را محرف کلمه بهشتون با بهستون (به استان) می‌داند. بنای این شهر با اردشیر بابکان بود که آن را در ساحل شرقی دجله، نزدیک و روبروی ویه‌اردشیر ساخت. پس از اردشیر هر یک از شاهنشاهان بزرگ ساسانی شهر یا محله‌ای بر آن افزودند. در دوران خسرو انوشیروان تیسفون به بالاترین درجه از ترقی و شکوه و آبادانی خود رسید. به طوری که در تمامی ایران و روم شهری به شکوه و بزرگی آن نبود.

(4)  ایران در زمان ساسانیان ـ ص 406  به بعد ـ آرتور کریستین سن ـ ترجمه رشید یاسمی