چرا نوروز ديرينه‌ترين جشن جهان است؟

 

برگرفته از ماه‌نامه‌ی خواندنی شماره شصت رويه 42

به پيشباز نوروزي ديگر مي‌رويم. راستي را كه نوروز، كهن‌ترين جشن روي گيتي است كه از گاه كهن براي ما يادگار مانده و امروزه افزون بر سرزمين كنوني ايران (سرزمين مادر)، در بسياري از سرزمين‌ها جدا از ايران نيز، جشن گرفته مي‌شود و هر روز، بر گستره‌ي آن، افزوده‌تر مي‌گردد.
برپايه‌ي اسنادي كه در دست داريم، تاريخ ايران كه 10762 سال پيش از ميلاد مسيح يا 11383 سال پيش از هجرت حضرت پيامبر (ص) از مكه به مدينه، مي‌رسد. گاه‌شمار كهن ايران كه برپايه‌ي دوازده هزار سال نو شونده قرار داشت، از نخستين سال استقرار ايراني در «ايران‌ويج»، آغاز مي‌شود كه تاريخ دقيق آن 10762 سال پيش از ميلاد يا 11383 سال پيش از هجرت حضرت پيامبر(ص) از مكه به مدينه است و امسال كه سال 2010 ميلادي و 1389 هجري خورشيدي است، از آن هنگام 12772 سال مي‌گذرد.
تاريخ ميهن‌مان را كه «سده‌»ها برابر آن، روزگار كوتاهي است، مي‌توان به سه دوره‌ي كهن، باستان و نوين، بخش كرد.
زمان درازي از استقرار ايرانيان در ايران‌ويج نگذشته بود كه در پايان چهارمين يخ‌بندان دوران زمين‌شناسي حاضر، ناگهان لبه‌ي يخ پايين مي‌آيد و تا 33 درجه‌ي عرض شمالي را دربرمي‌گيرد.
حركت لبه‌ي يخ كه در هزاره‌ي دهم ـ نهم پيش از ميلاد قرار داشت، باعث شد كه ايرانيان با پيشوايي جم‌وي‌ونگ‌هان با ساختن « ور » (زيست‌گاه موقت)، به زير زمين پناه ببرند.
داستان ساختن « ور » به پيشوايي جم‌وي‌ونگ‌هان (كه شخصيت جداگانه‌اي از جم‌شيد يا جمشيد فرزند تهمورث مي‌باشد)، در فرگرد نخست ون‌دي‌داد (پيش‌داد)، به گستردگي آمده است. در اثر پايين آمدن لبه‌ي يخ كه ايرانيان ناچار به پناه بردن به زير زمين مي‌شوند، آب و هواي ايران‌ويج به شدت سرد مي‌شود، به گونه‌اي كه:
در آن‌جا، ده ماه زمستان است و دو ماه تابستان و در آن دو ماه نيز، هوا براي آب و خاك و درختان، سرد است ... (ون‌دي‌داد ـ فرگرد يكم ـ بند 4)
به دنبال سال‌ها، ورنشيني، سرانجام لبه‌هاي يخ از ميان مي‌رود و ديده‌باناني كه دگرگوني‌هاي آب و هوايي را رصد مي‌كردند، به مردمان درون « ور » آگاهي مي‌دهند كه مي‌توانند با بيرون شدن از « ور » دوباره زندگي را از سر گيرند. آن روز را مردمان درون « ور »، روز نو يا نوروز مي‌نامند كه در دوران (هزاره) جم‌وي‌ونگ‌هان بود. شايد اين تاريخ كمابيش 9500 پيش از ميلاد (10100 پيش از هجرت پيامبر) قرار داشت. در دوره‌هاي بعدي كه ايرانيان بيش‌تر به دانش اخترشناسي دست يافتند و از تعادل بهاري و پاييزي و نيز انقلاب تابستاني و زمستاني آگاه شدند، روز نوروز را به نخستين روز برج بره يا تعادل بهاري، بردند و اين روز را براي نوروز، جاودانه كردند. بدين‌سان، مي‌بينيم كه نوروز، كهن‌ترين جشن در همه‌ي جهان و در ميان همه‌ي مردمان است كه تاكنون هم‌چنان سرفرازانه در پهنه‌ي بزرگي از اين جهان، جشن گرفته مي‌شود.
در پايان، تازه‌ترين سروده‌ي بانو هما ارژنگي، شاعر نام‌آشناي دورانمان را كه شاعر بر آن «نيايش نوروزي» نام نهاده، به خوانندگان گرامي پيش‌كش مي‌كنيم.

نيايش نوروزي
الا اي اهوراي با فر و جاه
به فرمان تو، تابش مهر و ماه
در اين روز نو، از مه فرودين
به آيين جمشيد فرخنده دين
بگردان، دل و ديده‌ام از گناه
بياموزم از نو، دگرگونه راه
روان مرا، از غم آزاد كن
به خرسندي و خوشدلي شاد كن