جستار

زردشت و گاهشماری ایرانی

ضیاءالدین ترابی

 به نوشته مورخان و اسناد و گزارش های تاریخی، در ایران باستان تقویم پیوسته‌‌ای رواج نداشته است، ولی شواهد روشنی در دست است که نشان می‌دهد، نخستین تقویم واقعی، علمی و پیوسته را ایرانیان پایه گذاری کرده‌اند و بقیه تقویم های رایج در جهان از جمله تقویم اسکندری، میلادی، هجری قمری، هجری شمسی، یزدگردی، جلالی، همه و همه بر پایه مبنای تقویم ایرانی پی ریزی شده‌اند و همگی دنباله تقویم ایرانی کهنی هستند، که پیشینه آن به قرن‌ها پیش از میلاد مسیح (ع) می‌رسد؛ مبدأیی که بر پایه علمی دقیق و بر اساس رصد درست خورشید و تعیین طول حقیقی سال استوار است، به گونه ای  که امروز با در دست داشتن چنین مبدأ تاریخی به راحتی می‌توان در مورد روایت های گوناگون و درباره درستی مبدأ تقویم ایرانی به قضاوت نشست.

 


به طورکلی بر اساس اسناد به دست آمده، در حقیقت در ایران، از دیر باز دو تقویم یکی رسمی و یکی غیر رسمی در جریان بوده است، که یکی تقویمی است ناپیوسته و دومی تقویمی است پیوسته. تقویمی که در اسناد، مدارک و نوشته های رسمی کشور به کار می‌رفته است همان تقویم ناپیوسته‌ای است که آغاز و انجام آن محدود به دوران پادشاهی یکی از شاهان بوده و با درگذشت یا پایان پادشاهی وی و جانشینی شاه جدید، تاریخ آغاز سلطت پادشاه جدید به عنوان مبدأ تاریخ شمرده شده و تا پایان پادشاهی او ادامه می‌یافته است و این تقویم،(2) همانا تقویم رسمی و رایج در اسناد، مدارک و نوشته های رسمی کشوری بوده است، که از زمان های دور، و حدوداً  از آغاز امپراطوری هخامنشیان، تا پایان امپراطوری ساسانیان ادامه داشته است و نخستین تاریخ پیوسته رسمی در ایران همان تاریخ معروف هجری قمری است، که در سال هفدهم حجرت حضرت رسول اکرم (ص) و در دوران خلافت عمربن خطاب، البته با کمک و یاری ایرانیان پایه گذاری شده و تا کنون ادامه دارد.
اما در کنار این تقویم که تقویمی است مهی و مذهبی، مردم ایران برای ثبت و ضبط دقیق زمان و گردش فصل‌های سال و یادداشت حادثه‌ها و خاطره‌ها، هم زمان از تقویم خورشیدی دیگری استفاده می‌کردند که به تقویم یزدگردی معروف بود، تقویمی که آغاز آن زمان تاجگذاری یزدگرد سوم ساسانی بود. تقویمی که در کتاب‌های نجوم و تاریخ در مورد آن مطالب زیادی نوشته‌اند و نوشته‌اند که این تقویم و این گونه گاهشماری ریشه در دوران ساسانیان دارد ولی هرگز از دوران ساسانیان جلوتر نرفته‌اند – و در حقیقت  عقب تر نرفته‌اند . با وجود این نشانه ای در دست است که نشان می‌دهد پیشینه این گاهشکاری به زمان های دورتری بر می‌گردد، به زمان هایی که منجمان و نویسندگان و مورخان بعد از اسلام در ایران به دلیل از بین رفتن مدارک و عدم آگاهی از پیشینۀ تاریخی ایران باستان، اطلاعی از آن نداشتند، به همین دلیل هم همیشه و در همه حال سابقه «تاریخ یزدگردی» را در زمان حکومت ساسانیان جستجو می‌کردند . در صورتی که با دقت در آثار باقی مانده از گذشتگان و نیز کشفیات باستان شناسی و نیز کتیبه‌ها و اسناد تاریخی به دست آمده و باقی از روزگاران دیرین ایران، به مواردی بر می‌خوریم که نشان از یک تقویم کهن می‌دهد، تقویمی که تقویمی خورشیدی است و به عنوان تقویمی غیر رسمی در کنار«تقویم یزدگردی» یا گاهشماری ناقص یزدگردی، از دیرباز در ایران رایج بوده است. از بین این نشانه‌های مهم تاریخی که مؤید وجود یک تقویم و گاهشماری کهن در ایران است می‌توان به چند مورد عمده زیر اشاره کرد:

1 – گزارش تولد اشوزرتشت در 258 سال پیش از اسکندر یا تقویم اسکندری (رومی- بابلی)
2 – گزارش در مورد روز تولّد زرتشت که روز اول یا ششم فروردین ماه بوده است.
3- گزارش درگذشت زرتشت در روز دوشنبه یازدهم اردیبهشت ماه در هفتاد و هفت سالگی.
4- گزارش تاریخ دقیق تاجگذاری یزدگرد سوم ساسانی در نوروز سال خورشیدی مطابق با سال 632 میلادی که مطابق با روز اوّل تابستان یا انقلاب صیفی بوده است و روز آن نیز روز سه شنبه بوده است.
5- گزارش روز ظهور مانی در نوروز سال تاجگذاری شاپور اول ساسانی، که روز یک شنبه مطابق با روز اول نیسان و برج حمل بوده است.
6- گزارش دقیق مرگ مانی در روز دوشنبه چهارم شهریور ماه.
7- گزارش جایگاه پنجه دزدیده (مستقرقه) در آخر آبان ماه (ماه هشتم سال) در زمان ساسانیان و حفظ آن به عنوان یک سنت در تقویم یزدگردی.
8- گزارش روز سقوط مدائن – پایتخت ساسانیان – به دست اعراب مسلمان در نوروز سال شانزدهم هجرت.
9 – گزارش مورخان و از جمله کریوالفونسونلینو درباره «زیج شاه» در زمان ساسانیان و آخرین رصد خورشید در دوره ساسانیان.
10- گزارش تقارن نوروز یزدگردی و نوروز اعتدالی (ورود خورشید به برج حمل) در سال خورشیدی، مطابق با 392 هجری قمری.
11- گزارش حاسب طبری از تطبیق بیست و هفتم مهرماه 452 یزدگردی با اوّل اعتدال خریفی (پاییزی) در سال 462 هجری شمسی.
12- گزارش بندهش در مورد اعتدال بهاری و اعتدال خریفی(پاییزی) و نیز شب یلدا (طولانی ترین شب سال).
13- گزارش تقویم جلالی و هیجده روز اختلاف بین نوروز یزدگردی و نوروز اعتدالی جلالی(خورشیدی اعتدالی) در سال 448 یزدگردی مطابق با 458 هجری شمسی.
14- آثار تقویم اشکانی (پارتی) در کتیبه ها و سفال نوشته های نیسا در دوره اشکانیان.
15- برگه های باقیمانده از تقویم مانوی مکشوفه در تورفان (اسناد مانوی).

که از این پانزده مورد بالا، دو مورد اول و دوم (یعنی تولد و مرگ زردشت) ارتباط خاصی با هم دارند و نیز با گفتار ابوریحان بیرونی؛ که سال تولد زردشت را در 258 سال پیش از اسکندر دقیقاً با ادوار تاریخی مطابقت داده است ومی‌نویسد: «گوییم فاصله زردشت تا زوال سلطنت از ایرانیان با کشته شدن یزدگرد، هزار و دویست و بیست و یک سال است و دویست و پنجاه و هشت سال از این مدت میان بشتاسب (گشتاسب) و اسکندر است، و اولاد بشتاسب سلطنت کردند، کنار گذارده و چهارصد و بیست و شش سال را هم که میان پادشاهی اردشیر و قتلِ یزدگرد می‌باشد و اولاد اردشیر حکومت کردند نیز کنار می‌گذاریم، پانصد و هفت سال باقی می‌ماند و این مدتی است که میان اسکندر و اردشیر است.» (3) که دقیقاً خبر از یک واقعه تاریخی مهم می‌دهد. کافی است از این 1221 سال عدد 20 را که رقم سال های سلطنت یزدگرد سوم تا سال (651 میلادی) است کسر کنیم، (4) خواهیم داشت 1201 سال (1201=20-1221) و این رقم 1201 در حقیقت چیزی نیست جز از مجموع 258 سال فاصله بین زرتشت و اسکندر بعلاوه 311 سال فاصله مسیح (ع) تا اسکندر و 632 سال فاصله یزدگرد (تاجگذاری یزدگرد) با میلاد مسیح(ع) و یا :

258+311+632=1201

و یا رقم 1201 عبارتست از:

11+621+311+258=1201

یعنی 258 سال فاصله بین اسکندر و زردشت بعلاوه 311 سال فاصله مسیح (ع) و اسکندر، بعلاوه 621 سال فاصله میلاد مسیح (مبدأ تقویم میلادی) با هجرت حضرت رسول اکرم محمد (ص) از مکّه به مدینه (مبدأ تقویم هجری قمری) بعلاوه سال یازدهم پس از هجرت یا سال یازده هجری قمری که سال تاجگذاری یزدگرد سوم آخرین پادشاه سلسله ساسانی است که دقیقاً همان است که مورخین اسلامی گزارش کرده‌اند و نوشته‌اند که یزدگرد سوم در روز سه شنبه اول فروردین ماه سال یزدگردی (نوروز) که مطابق با بیست و دوم ربیع الاول سال یازدهم هجری و مطابق با شانزدهم ماه ژوئن سال 632 میلادی بود، تاجگذاری کرد و در زمان تاجگذاری شانزده ساله بود. یعنی از نظر تقویمی و تطبیق تقویم ها، روز سه شنبه، تاجگذاری یزدگرد سوم (و مبدأ تقویم یزدگردی)، تطبیق تقویم های یزدگردی – هجری قمری و شمسی، میلادی و اسکندری چنین بوده است .

سه شنبه 1/1/1 یزدگردی  = 22/3/11 ه.ق. = 16/6/632 میلادی = 16/9/943 اسکندری

و به همین دلیل باز ابوریحان بیرونی به صراحت در کتاب «آثار الباقیه» می‌گوید در تقویم رایج در دوره ساسانیان نوروز در انقلاب صیفی [تابستانی] بود و می‌نویسد:
«... نوروز در موضعی که اتفاق افتاد، همان است که ساسانیان به کار می‌بستند، و مطابق زیج های ایشان، در آن وقت در انقلاب صیفی بوده‌است.» (5)
که پاسخ دادن به این موضوع، پیش از به دست آوردن مبدأ تقویم ایرانی ساده نیست. چرا که با چنین تصور و تطبیقی است که با تمام تلاش منجمین و مورخین ایرانی – اسلامی در دو سه قرن اول هجری برای رسیدن به راه حلی برای تطبیق و تثبیت زمان و فصل ها و یا بهتر بگوییم تثبیت نوروز یزدگردی در ورود خورشید به برج حمل (نوروز حقیقی و اعتدالی) انجام داده اند، به جایی نرسیده است و همان طور که باز ابوریحان بیرونی در همان کتاب در صحبت از تقویم های متوکلی و معتضدی به صراحت می‌نویسد: « اگرچه در این کار بسیار دقت نمودند ولی نوروز به کبیسه‌ای که استحقاق داشت نرسید.» (6) 
چرا که هم ابوریحان و هم بقیه منجمین و دانشمندان در آن زمان – گرچه به صراحت چیزی نگفته اند- ولی از نحوه محاسبه و نوشته هایشان بر می‌آید که در حقیقت اختلاف یا فاصله بین تقویم یزدگردی و تقویم خورشیدی اعتدالی(هجری شمسی) را نود روز می‌دانستند، به خاطر همین هم تمام محاسباتشان برای کبیسه گیری و ثابت نگه داشتن نوروز در جایگاه حقیقی خود (در هنگام ورود خورشید به برج حمل) یا اعتدال بهاری به جایی نرسیده است. از سوی دیگر به دلیل عدم آشنایی با تاریخ گذشته ایران، نه از دوران حکومت سلسله اشکانی اطلاع دقیقی در دست داشته‌اند و نه از دوران حکومت امپراطوری هخامنشی؛ به همین سبب نیز مبدأ تقویم ایرانی را همیشه و در همه حال در دوران حکومت ساسانیان جستجو می‌کردند.

و اظهار نظر ابوریحان بیرونی در مورد نحوه کبیسه گیری در تقویم معتضدی (7) دقیقاً در همین راستاست و اظهارنظری است علمی و درست یعنی این که برای کبیسه گیری درست و دقیق و ثابت نگه داشتن نوروز در گردش یزدگردی در لحظه ورود خورشید به برج حمل (اعتدال ربیعی) و در نتیجه تثبیت فصل‌های چهارگانه سال در جایگاه واقعی خود، نیاز به در دست داشتن مبدأ تقویم دقیق و حقیقی است، که دسترسی بر این امر برای معاصران ابوریحان به خاطر همین عدم آشنایی درست از وضعیت دو تقویم یزدگردی و خورشیدی اعتدالی نسبت به هم و توجه و تأکید بر نود روز اختلاف ظاهری سالشماری یزدگردی با گاهشمار خورشیدی اعتدالی موجب آن شده است که هرگز نتوانند به مبدأ واقعی تقویم ایرانی پی ببرند.
به همین دلیل نیز وقتی در سال 471 هجری قمری مطابق 458 هجری شمسی و 448 یزدگردی که در آن نوروز یزدگردی هیجده روز جلوتر از نوروز حقیقی و اعتدال بهاری قرار گرفته است و با نقل آن دو به یک جا – و به اصطلاح با اجرای کبیسه‌ای 18 روزه، تقویم جلالی ملکی را در زمان ملکشاه سلجوقی پی ریزی کرده‌اند، (8) هیچ کس از خودش نپرسیده است که این هیجده روز اختلاف ظاهری از کجا آمده و چطور اختلاف نود روزه تقویم یزدگردی با تقویم خورشیدی اعتدالی [در زمان تاجگذاری یزدگرد سوم ساسانی] تبدیل به هیجده روز شده‌است. در صورتی که این رقم در حقیقت هیجده روز نیست بلکه 108 روز است، چرا که طبق گاهشماری سنتی ایرانیان بعد از اسلام و زمان تاجگذاری یزدگرد سوم تقویم خورشیدی اعتدالی نود روز جلوتر از تقویم یزدگردی بوده‌است و رقم 3742 بین التاریخین تقویم های یزدگردی و خورشیدی اعتدالی به خاطر همین قرار گرفتن نوروز یزدگردی در نودو یکمین روز سال اعتدالی یا اول تابستان در سال یازدهم هجری است که همیشه در محاسبات نجومی مورد محاسبه منجمین بوده‌است.

ولی در زمان اجرای تقویم جلالی یا نوروز اعتدالی سال 458 هجری شمسی، عکس این واقعه اتفاق افتاده‌است، یعنی جای سالشماری یزدگردی با سالشمار خورشیدی اعتدالی عوض شده است و این بار در روز اول فروردین سال 458 هجری شمسی [خورشیدی اعتدالی] این تقویم یزدگردی است که ظاهراً جلو افتاده‌است که اصل آن نه 18 روز اختلاف ظاهری مورد توجه منجمان، بلکه 90 بعلاوه 18 روز یعنی 108 روز بوده است، ولی کسی به چنین اتفاقی توجه نکرده است و مورخین و منجمین بعدی نیز همیشه از همان هیجده روز اختلاف بین نوروز اعتدالی و تقویم یزدگردی سخن گفته‌اند.
در صورتی که با اندکی دقت متوجه می‌شدند که علت این جابه جایی چیزی جز حادثه مهم نجومی در سال 392 هجری قمری مطابق با 371 یزدگردی و 381 هجری شمسی نبوده است. پاسخ دادن به این پرسش ها و پرسش های دیگری که از پانزده گزارش تاریخی و تقویمی بالا پدید می آید چندان آسان نیست. در حقیقت بدون در دست داشتن مبدأ دقیق و درست تقویم ایرانی آسان نیست. هم چنین ابوسعد عبدالحسن بن ضحاک بن محمود گردیزی در کتاب زین‌الاخبار یا تاریخ گردیزی در صحبت از «استخراج تقویم ها از یکدیگر» در مورد تقویم یزدگردی می‌نویسد: « تاریخ پارسی از گاه یزدجرد بن شهریار گیرند، کی او به پادشاهی نشست و آن روز سه شنبه بود اول فروردین ماه و بیست و دو روز از خلافت ابوبکر گذشته بود.» (9)  که این بیست و دو روز دقیقاً به جای بیست و دوم ربیع الاول سال یازدهم هجری آمده است. پس پیش از هر چیز و قبل از پرداختن به پرسش های پیش آمده، بهترین راه یافتن راه حلی مناسب برای دستیابی به آغاز یا مبدأ تقویم ایرانی است. برای این کار مرور می کنیم بر آنچه که مورخین در مورد تاریخ یزدگردی   نوشته‌اند.

ابوالحسن علی بن حسین مسعودی در کتاب « التنبیه و الاشراف» در مورد تاریخ یزدگردی می‌گوید: «از تاریخ بخت نصر تا تاریخ یزدگرد، هزار و سیصد و هفتادو نه سال پارسی و سه ماه بود و از تاریخ فیلیپس تا تاریخ یزدگرد، نهصد و پنج سال و سه ماه بود.» (10)
 
و ابوریحان بیرونی در کتاب «التفهیم» در صحبت از تقویم های گوناگون درباره تقویم یزدگردی   می‌نویسد: «پارسیان به روزگار دولت خویش تاریخ به روزگار آن ملک داشتندی که میان ایشان بودی و چون بمردی، تاریخ از روزگار آن کردندی که پس او نشستی و چون دولت ایشان بشد، تاریخ از آن سال گرفتند که یزدگرد ابن شهریار بن خسرو پرویز به ملک بنشست و او آخرین ملکی بوده است که از خسروان، و سال های او بی کبیسه و بی بهیزک دارند.» (11)

و همو در کتاب «آثارالباقیه» در مورد تقویم یا تاریخ یزدگردی می‌نویسد: «تاریخ پادشاهی یزدگردبن شهریاربن کسری پرویز است و این تاریخ به سال های پارسی است[سال 365 روزی تمام] و مکبوس نیست و چون عمل به آن سهل و آسان است این است که در زیج ها این تاریخ ذکر می‌شود و بدین سبب تاریخ این پادشاه از دیگر تاریخ سلاطین ایران مشهورتر شد که او پس از گسیختگی شیرازه سلطنت و چیره شدن زن ها بر ملک و غلبه بر اشخاصی که مستحق این مقام نبودند به پادشاهی قیام کرد...» (12)

و در جای دیگر همین کتاب در مورد کبیسه گیری در ایران باستان می‌نویسد: «اما ایرانیان هم در ایام دولت خود سال شمسی را برگزیده بودند و سال را سیصدو شصت و پنج روز قرار داده بودند و کسور را حذف می‌نمودند تا این که از چهار یک ها در 120 سالی یک ماه و از پنج یک ساعات یک روز درست شود و در هر 116 سال یک ماه تمام – به علتی که بعداً شرح خواهیم داد – می‌افزودند.» (13)
در همین رابطه جریر طبری و در مورد به روی کار آمدن یزدگرد سوم و آغاز پادشاهی او می‌نویسد : « پس او را بیاوردند [یزدگرد بن شهریار] و به مملکت بنشاندند و او شانزده ساله بود و چهار سال در مملکت بنشست و کار عجم ضعیف شده بود، از هر سوی دشمن در ملک ایشان آمد. عمربن خطاب سپاه را فرستاد مدائن و جنگ کردند و یزدگرد بگریخت و در مرو کشته شد.» (14)
که پیش از طبری، ابن واضح ابی یعقوب اسحاق بن جعفربن واضح کاتب اخباری اصفهانی یعقوبی در گذشته در سال 279 هجری قمری در کتاب «تاریخ یعقوب» در گزارش این حادثه نوشته است: «یزدجرد را به پادشاهی برداشتند. چهار سال از پادشاهی او می‌گذشت که سعدبن وقاص به قادسیه آمد و یزدجرد، رستم را به جنگ سعد فرستاد. روز نوروز که ایرانیان با خوراک های گوناگون و بهترین زینت ها جشن نوروزی داشتند، مسلمین به مدائن که پایتخت ساسانیان بود، درآمدند.» (15)

این «روز نوروز» بسیار مهم است، بویژه آن که طبری نیز در کتاب تاریخ خود، در ارتباط با ورود مسلمانان به مدائن و سقوط مدائن به دست اعراب مسلمان به ماه و سال هجری قمری آن اشاره کرده و به صراحت نوشته است: «مسلمانان در صفر سال شانزدهم وارد شهر شدند [مدائن] و اموال خزاین خسرو را که باقیمانده بود سه هزار هزار هزار فراهم آورده شیری و اخلاف او بود بگرفتند.» (16)
بدین ترتیب به طوری که از مجموع خبرهای مورخان بر می‌آید، یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی در سال یازدهم هجری و سه ماه گذشته از سال خورشیدی معادلش، به سلطنت نشسته و در سال پنجم سلطنت او [چهار سال پس از تاجگذاری اش] اعراب مسلمان درزمان خلافت عمربن خطاب به ایران هجوم آورده و در ماه صفر سال شانزدهم هجری قمری مطابق با نوروز و جشن نوروز ایرانیان، با پیروزی وارد شهر مدائن شده‌اند که این لحظه و این تاریخ های ذکر شده بسیار مهم است و به موقع دوباره به آن خواهیم پرداخت.

بدین گونه وقتی ابوریحان بیرونی در کتاب‌های تاریخی و نجومی معتبر خود فاصله بین اول هجرت (اول تقویم هجری قمری) را با آغاز تقویم یزدگردی [تاجگذاری یزدگرد] دقیقاً 3623 روز تمام و فاصله آن را با آغاز تقویم هجری شمسی 3742 روز اعلام می دارد اشاره به همین واقعیت دارد. (17) موضوعی که پیش از آن، مسعودی در کتاب های تاریخی و نجومی خود آن را محاسبه و باز همانند ابوریحان فاصله بین تقویم یزدگردی و هجری شمسی را 3742 روز اعلام ،و نیز اضافه می‌کند که گروهی از منجمان این فاصله [بین التاریخین تقویم های هجری شمسی و یزدگردی] را به غلط 3743 روز محاسبه کرده‌اند و توضیح می‌دهد که آن ها خود روز نوروز را نیز در محاسبه خود به شمار آورده‌اند که نادرست است، (18) و این همان اشنباهی است که بعدها توسط کوشیار جیلانی[گیلانی] در زیج جامع و حاسب طبری در زیج مفرد و بعدها توسط حاجی خلیفه (19) در کتاب «کشاف الظنون» تکرار شده‌ است.

ولی تاریخ درست و دقیق همان است که مسعودی و طبری نوشته‌اند، یعنی همان که خواجه نصیرالدین طوسی نیز در کتاب «هیئت» خود آورده و نوشته است:« و مبدأ هذا التاریخ یوم جلوس یزدجرد و هوالیوم الثانی و العشرون من ربیع الاول سنه احدی عشره من الهجره.» (20)
و آقای جلال الدین همایی در کتاب «تاریخ ادبیات ایران» در فصل مربوط به تقویم ایرانیان می‌نویسد:«تاریخی که بعد از اسلام برای ترتیب حساب سال و ماه معمول به پارسیان شده است، تاریخ یزدگردی می‌باشد، مبدأ این تاریخ سال اول جلوس یزدگرد بن شهریار و به تصریح ابوریحان بیرونی و شرح زیج الغ بیک و شرح زیج خانی و مدارک معتبر دیگر مطابق روز سه شنبه بیست و دوم شهر ربیع الاول سنه 11 هجری قمری و شانزدهم حزیران سال 943 رومی [یا اسکندری] و مطابق 16 ژوئن 632 میلادی است.» (21)
بدین ترتیب تاریخ تاجگذاری یزدگرد سوم در روز نوروز[یزدگردی] مصادف با روز نود و یکم سال خورشیدی اعتدالی یا اول تیر ماه سال یازدهم هجری شمسی بوده است، و این نود روز اختلاف بین تقویم یزدگردی و تقویم خورشیدی اعتدالی [هجری شمسی] است که همیشه مورد توجه و محاسبه منجمان سده های اول هجری بوده است و به همین دلیل هم هرگز نتوانسته‌اند به مبدأ تقویم ایرانی و زمان آغاز آن پی ببرند و بیشترین توجهشان معطوف به دوره سلسله ساسانی و هم چنین مبنای محاسباتشان بر رصد ناقص و طول سال اسکندری است که معادل 25/365 روز است، یعنی سال های 365 روز و یک چهارم روز.
افزون بر این که تمام این منجمان و دانشمندان مرکز توجهشان بر نود روز اختلاف بین آغاز تقویم یزدگردی و با آغاز تقویم هجری شمسی و قمری است. در صورتی که تقویم یزدگردی در حقیقت دنباله تقویم بسیار کهن تری است، تقویمی که با تطبیق در آن نوروز یزدگردی [نوروز گردان و ناقص حاصل از محاسبه سال های 365 روزه] یعنی روز اول سال رسمی کشور، مطابق با 16 ژوئن سال 632 میلادی و 1/4/11 هجری شمسی بوده است، آن هم در روز سه شنبه.
در بین این منجمان و نویسندگان فقط نویسنده گمنام کتاب « نوروزنامه» منسوب به خیام است که به گونه‌ای به گذشته های دور نظر دارد، گرچه با محاسبه نادرست تلاش می‌کند مبدأ تقویم یزدگردی را به دوره های 1460 ساله و حتی به زمان جمشید باستانی برساند.
در حقیقت این مستشرقان و دانشمندان غربی هستند که برای نخستین بار تلاش کرده اند مبدأ تقویم ایرانی را در زمان های بسیار دور و در محدوده سال های حکومت هخامنشیان جستجو  کنند و با محاسبات قهقرایی به مبدأ های متفاوتی در دوردست های تاریخ برسند، که از آن جمله می‌توان از دکتر وست نام برد که مبدأ تقویم ایرانی را سال 502 پیش از میلاد به شمار آورده است (22) و آقای سید حسن تقی زاده، پس از بررسی های دقیق و عمیق و در نظر گرفتن همه اسناد موجود و در دسترس در نهایت مبدأ تاریخ ایرانی را به زمان هخامنشیان و به سال 411 پیش از میلاد می‌دانند. (23)
و آقای جلال الدین همایی نیز در کتاب «تاریخ ادبیات ایران» مبدأ تقویم ایرانی را با توجه به بازیافته های دانشمندان غربی به طور تخمینی همان 502 پیش از میلاد یا 1123 سال پیش از هجرت به شمار می‌آورد.
به همین ترتیب نویسندگان کتاب«تاریخ کمبریج» در فصل مشروحی که به گاهشماری ایرانی پرداخته، مبدأ تقویم ایرانی را بین سال ها 502 تا 505 پیش از میلاد اعلام می‌دارد، (24) که تمام این تلاش ها در عین قابل توجه بودن، به دلیل عدم تطبیق با شواهد و مدارک تاریخی در حد حدس و گمان قرار می‌گیرند، گرچه سالهای 502 تا 505 پیش از میلاد بسیار نزدیک به واقعیت هستند.
با توجه به تمام موارد ذکر شده در بالا و با در نظر گرفتن همه پیشنهادها، به راحتی می‌توان دریافت که علت عدم توفیق آنان، چیزی جز در دست نداشتن یا توجه نکردن به رصد دقیق خورشید و طول حقیقی سال خورشیدی اعتدالی نیست.
به عبارت دیگر برای  پرداختن به تقویم و تاریخ تقویم نگاری و هرگونه محاسبه تطبیقی تقویمی، پیش از هرچیز نیاز به میزان حقیقی و واقعی طول متوسط سال خورشیدی است، یعنی طول سال اعتدالی که معادل 2422/365 روز است. به عبارت دیگر طول یک سال خورشیدی عبارت است از 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 46 ثانیه، (25) و این میزان دقیق زمانی است که طول می‌کشد تا خورشید در حرکت [فرضی] خود پس از سپری شدن آن دوباره به نقطه حرکت اولی برگردد. و این طول سالی است که باید در محاسبات تقویمی مورد توجه باشد. حال چه این طول سال حقیقی را امروز کشف کرده باشند، یا هزار سال پیش یا صدهزار سال پیش، فرقی نمی‌کند، خورشید از دیرباز در گردش خود به دور زمین [به تصور گذشتگان] و یا در گردش امروزی خود که ناشی از گردش زمین به دور خورشید است، همیشه و در همه حال در فاصله ای معین مسیر حرکت از نقطه اعتدالی تا بازگشت مجدد به آن را طی می‌کند. حال چه انسان زمان دقیق آن را بداند و چه نداند، به خاطر همین هم برای محاسبه دقیق ما ناچاریم در محاسبات خود رقم صحیح طول سال حقیقی یا اعتدالی را در همه حال در نظر داشته باشیم، یعنی حتی در محاسبات قهقرایی و برای رسیدن به مبدأ تقویمی در گذشته های دور.
از سوی دیگر به خاطر همین کسری 2422/0 روز یا پنج ساعت و چهل و هشت دقیقه و جهل و شش ثانیه در هر سال است، که در نهایت هر از چهار و گاه پنج سال یکبار سال خورشیدی اعتدالی به جای 365 روز به 366 روز می‌رسد یعنی همان موضوعی که در محاسبه سال های یزدگردی (سال های 365 روزه تمام ) از قلم می‌افتد و حاصل اش موجب پدید آمدن اختلاف زمانی بین تقویم یزدگردی با تقویم خورشیدی اعتدالی می‌گردد. یعنی همان اتفاقی که در نوروز سال تاجگذاری یزدگرد سوم رخ داده است و به موجب آن نوروز یزدگردی مطابق با اول تابستان سال اعتدالی گردیده است، و این نقولی است که دانشمندان گذشته بر آنند. ولی حقیقت غیر از این است و از آنجایی که سال یزدگردی به اندازه پنج ساعت و چهل و هشت دقیقه و چهل و شش ثانیه کوتاه تر از طول سال خورشیدی اعتدالی است، بنابراین در هر چهار سال (حدوداً) یک روز نسبت به سال خورشیدی جلوتر می‌افتد، نه آن گونه که منجمان و مورخان سده های آغازین هجری تصور کرده اند.
بنابراین برای رسیدن به یک مبدأ حقیقی و واقعی در درجه اول باید اختلاف پیش آمده در سال یازدهم هجری شمسی را درست محاسبه کرد، یعنی به جای نود روز باید 276 روز را در نظر گرفت، یعنی 275 روز را که تقویم یزدگردی در طول زمان – از زمان مبدأ آغازین تا سال مطابق با سال یازدهم هجرت و سال 362 میلادی – نسبت به طول سال خورشیدی اعتدالی جلوتر افتاده است یعنی مدت 275 روز (275=90-365) حال با دست داشتن رقم دویست و هفتاد و ششمین روز سال و تقسیم آن بر کسری طول سال یعنی 2422/0 روز است که می توان به زمان مبدأ دقیق و درستی رسید یعنی از:

سال1139=2422/0 ÷276

بدین ترتیب به رقم 1139 می رسیم که رقم درست سالی است که باید مبدأ ایرانی[یزدگردی] از آن آغاز شده باشد، چرا که در محاسبه عکس و برای به دست آوردن رقم صحیح روزهای کبیسه خواهیم داشت:

275=2422/0 × 1139
یعنی دویست و هفتادوپنج روز 

و در حقیقت مبدأ سال خورشیدی اعتدالی ایرانی 1139 سال پیش از سال تاجگذاری یزدگرد سوم بوده است که معادل یا مطابق سال 11 هجری شمسی و قمری است، پس ازکسر یازده سال مذکور از رقم 1139 خواهیم داشت 1128(1128= 11 - 1139) و بدین ترتیب به مبدأ دقیق و درست ایرانی می‌رسیم یعنی با یک محاسبه ساده پی می‌بریم که مبدأ تقویم خورشیدی اعتدالی – ایرانی 1128 سال پیش از هجرت (تقویم هجری قمری و نیز هجری شمسی) است و به همین جهت 507 سال پیش از میلاد است. یعنی:

سال507 = 621-1128

در نتیجه با در دست داشتن چنین مبدأیی است که می‌توانیم با محاسبه دقیق بگوییم که:

سه شنبه 1/1/1140 پارسی [یزدگردی] = 1/4/1139 خورشیدی اعتدالی[ایرانی]

و برعکس:

چهارشنبه 1/1/1139 خورشیدی اعتدالی[ایرانی] = 1/10/1139 پارسی [یزدگردی]

نحوه محاسبه و ریز محاسبات را بعداً شرح خواهیم داد ولی همین جا همین قدر کافی است که بگوییم از همین دو فرمول محاسباتی بالا به راحتی می‌توان دریافت همانطورکه در کتاب های نجومی و تاریخی آمده است علامت روز، روز تاجگذاری یزدگرد سوم در سال یازدهم هجری همان روز       سه شنبه بوده است و نیز علامت روز نوروز خورشیدی اعتدالی در سال 1139 روز چهارشنبه بوده است. و این یادآور همان روز چهارشنبه ای است که طبق سنت آن را روز آغاز مبدأ ایرانی به شمار آورده‌اند و افزون بر این در نوشته های تاریخی از سال زمستانی یا سالی صحبت کرده‌اند که آغازش اول زمستان یا اول دی ماه است یعنی همان (1/10/1139) بالا که مطابق اول فروردین ماه سال 1139 خورشیدی اعتدالی ایرانی است.
به طوری که ملاحظه می‌شود مبدأ ایرانی با محاسبات معمول، از سال 507 پیش از میلاد آغاز می‌شود و با 502 پیش از میلاد دکتر وست فقط پنج سال اختلاف دارد. حال با در دست داشتن چنین مبدأ محاسباتی دقیق و علمی است که می‌توانیم به سراغ پانزده گزارش مهم تاریخی بالا برگردیم.
ولی پیش از پرداختن به این گزارش ها همین جا باید گفت که رقم 2422/0 (معادل پنج ساعت و 48 دقیقه و 44 ثانیه) و رسیدن به طول سال[طول متوسط سال]یعنی 2422/365 نیاز به محاسبات دقیق و پر حوصله ای دارد که در عین وقت گیر بودن عملی است و در صورت محاسبه به راحتی می‌توان دریافت که این رقم 2422/0 روز حاصل یک محاسبه پنج هزار ساله است، یعنی درست پس از گذشت پنج هزار سال خورشیدی اعتدالی است که رصد خورشید به همان لحظه ای بر می‌گردد که پنج هزار سال پیش در آن در برج حمل قرار داشته است و چون طبق محاسبات نجومی و سنت تقویم ایرانی این مبدأ تاریخ در زمانی اتفاق افتاده است که تحویل سال دقیقا در لحظه صفر ساعت دوازده ظهر (نیم روز کامل ) قرار داشته است، پس باید پس از گذشت پنج هزار سال دیگر دوباره به آن نقطه برگردد یعنی:

روز 1211 = 2422/0 × 5000
سال 5000 = 2422/0 ÷ 1211

که یک عدد صحیح و سالم است، یعنی تنها با گذشت پنج هزار سال است که ضریب رقم 2422/0 روز یا 2422 ده هزارم روز معادل 1211 روز می‌شود، که عکس آن یعنی تقسیم عدد 1211 به 2422/0 روز نیز حاصلش دقیقا 2422/0 روز می شود که معادل پنج ساعت .و چهل و هشت دقیقه و چهل و شش ثانیه است. (26) یعنی در طول سال 5001 داریم:

5000=1- 5001
0000/1211 = 2422/0 × 5000

که عبارت از لحظه صفر ظهر روز آغاز سال است و بدین ترتیب به طوری که می‌بینیم دوره درست و صحیح نجومی برای محاسبه رصد و تحویل سال دوره پنج هزار ساله است.
از سوی دیگر فقط با در دست داشتن مبدأ درست و دقیق است که علاوه بر کبیسه گیری صحیح و تعیین سال های کبیسه، به راحتی می‌توان لحظه تحویل سال را نیز محاسبه کرد، آن هم بر پایه رصد زرتشت که در 1128 سال پیش از هجرت و 507 سال پیش از میلاد در ساعت دوازده روز (ظهر) انجام گرفته و به رصد نیمروز معروف است که در صورت تطبیق با موقعیت جغرافیای امروز ایران، می‌تواند در یکی از شهرهای اصفهان یا گلپایگان و نیز اطراف آن قرار گیرد. چرا که با برقراری تاریخ جلالی بر اساس رصد منجمان زمان وی در اصفهان سال 458 هجری شمسی صورت گرفته است و رصد بعدی نیز توسط حاسب طبری در سال 462 هجری شمسی در آمل انجام گرفته است، همان گونه که حاسب طبری خود در «زیج مفرد» می‌نویسد: «خواستیم که همین را رصد کنیم به روزگار سلطان ماضی معزالدین ملک شاه، چون او رصد فرمود کردن به اصفهان، ما به شهر آمل رصد کردیم.» (27)
بدیهی است که این ساعت تحویل سال که بر اساس رصد زردشت و نیمروز صورت می‌گیرد بر پایه رصد ایرانی و افق نیمروز – احتمالاً اصفهان – است و مسلما نمی تواند مطابق لحظه تحویل سالی باشد که امروزه در تقویم های رسمی کشور می‌نویسند. زیرا که محاسبه مرکز ژئوفیزیک ایران برای تعیین لحظه تحویل سال بر پایه وقت گرینویچ است نه به افق تهران یا اصفهان و نیمروز ایرانی.گفتنی است که در مورد نیمروز و مکان دقیق آن بحث های زیادی صورت گرفته و نظریه های گوناگونی ارایه شده است که از محدوده بحث ما خارج است ، ودر این جا همین قدر باید گفت که نه در زمان زردشت و نه در زمان ملک شاه سلجوقی تهران یا اصلا وجود نداشت ویا همان طور که نوشته اند دهکده ای بود از دهکده های شهر باستان ری، به مین دلیل هم وقتی صحبت از تحویل سال بر مبدا نیمروز به میان می اید به طور کلی مقایسه آن با تحول سال امروزی در تهران به کل بی مورد است.حال اگر با توجه به فرمول پیشین بخواهیم ساعت تحویل سال را در سال 1386 هجری شمسی محاسبه کنیم، خواهیم داشت:

2514 = 1128+ 1386
6486/608 = 2422/0 × (1 - 2514)

که رقم 608 رقم سال های کبیسه است و رقم کسری باقی مانده یعنی 6486/0 ساعت تحویل سال است که در صورت محاسبه و تطبیق به ساعت، دقیقه و ثانیه خواهیم داشت:

59 -33 -15 = 6486/0

که بعد از کسر دوازده ساعت (دوازده ظهر) از ساعت 15 خواهیم داشت: ساعت 3 و سی و سه دقیقه و پنجاه و نه ثانیه بعد از نیمه شب، در صورتی که در تقویم رسمی سال 1386 کشور تحویل سال، ساعت 3 و سی و هشت دقیقه و 26 ثانیه روز چهارشنبه است و با تحویل سال احتسابی ما سه دقیقه و بیست و هشت ثانیه اختلاف دارد که نارسایی های آن را آقای رحیم رضا زاده ملک به تفصیل در کتاب خود به نام "زیج ملک" بررسی و ایرادهای وارد بر آن را برشمرده است،  که نیازی به تکرار آن در اینجا نیست. (28)
ولی در مورد نحوه محاسبه و تبدیل عدد کسری به دست آمده به ساعت و دقیقه و ثانیه باید گفت که این کار را به دو روش می‌توان انجام داد، که د راینجا برای آشنایی با این روش ها لحظه تحویل سال 1386 هجری شمسی را محاسبه می‌کنیم.
پیش از هر چیز برای به دست آوردن لحظه تحویل سال 1386 هجری شمسی باید آن را به مبدأ ایرانی تبدیل کنیم، یعنی باید 1128 سال پیش از هجرت را بدان بیافزاییم که خواهیم داشت:

2514 = 1128 + 1386

حال از این رقم 2514 که به مبدأ ایرانی است یک سال کم می کنیم تا به لحظه پایان سال 1385 برسیم:

2513 = 1 – 2514

حال رقم 2513 به دست آمده را در کسری روز سال یعنی 2422/0 ضرب می‌کنیم، که خواهیم داشت:

6486/608 = 2422/0 × 2513

که عدد صحیح این رقم یعنی عدد 608 مجموع روزهایی است که استحقاق کبیسه دارد و رقم دست راست یعنی رقم کسری (6486/0)، رقم لحظه تحویل سال است که باید به ساعت و دقیقه و ثانیه تبدیل شود. برای تبدیل آن به ساعت و دقیقه و ثانیه به دو روش می‌توان عمل کرد:
5664/15 = 24×6486/0 (1)
یعنی با ضرب این رقم به 24(ساعت) رقم 5664/15 به دست می‌آید، که عبارت از 15 سااعت و کسری 5664/0 است که برای تبدیل آن به دقیقه خواهیم داشت:
9840/33 = 60× 5694/0
یا سی و سه دقیقه و کسری مانده 9840/0 که برای تبدیل آن به ثانیه خواهیم داشت:
0400/59 = 60 × 9840/0
یا پنجاه و نه ثانیه پس لحظه تحویل سال یا رقم کسری به دست آمده 6486/0 بالا مطابق است با 15 ساعت و 33 دقیقه و پنجاه و نه ثانیه، که با توجه به این که لحظه رصد ایرانی ساعت دوازده ظهر است، از این 15 ساعت 12 ساعت را کم می کنیم (3 = 12 - 15) و می‌ماند سه ساعت پس می‌شود ساعت 3 بعد از نیمه شب، پس لحظه تحویل سال 1386 هجری خورشیدی خواهد بود؛ ساعت سه و سی و سه دقیقه و پنجاه و نه ثانیه بعد از نیمه شب(صبح) روزچهارشنبه.
(2) اگر بخواهیم همین محاسبه را با روش دوم انجام دهیم نخست طول شبانه روز یعنی 24 ساعت را به ثانیه تبدیل می‌کنیم که می‌شود 86400 ثانیه (60 ×60 × 24)، بعد رقم کسری به دست آمده یعنی 6486/0 را به این عدد یعنی 86400 ثانیه ضرب می‌کنیم تا مجموع ثانیه های مورد نظر به دست آید و بعد آن را با تقسیم بر 60 به دقیقه تبدیل می کنیم و باقی مانده اش را باز بر 60ثانیه تقسیم می‌کنیم تا رقم مذکور به ساعت و دقیقه و ثانیه تبدیل شود، که خواهیم داشت:
0400/56039 = 86400 × 6486/0
حال رقم دست راست یعنی عدد صحیح به دست آمده را به شصت قسمت می‌کنیم:
ثانیه (59) + 933 = 60 ÷ 56039
حال رقم 933 را به 60 قسمت می‌کنیم تا ساعت به دست آید:
دقیقه (33) + ساعت 15 = 60 ÷ 933
پس معادل رقم 6486/0 را به ساعت، دقیقه و ثانیه داریم پانزده ساعت و 33 دقیقه و 59 ثانیه که همان رقم اولی است و این لحظه تحویل سال 1386 هجری خورشیدی یا سال 2514 خورشیدی اعتدالی ایرانی است به همین ترتیب اگر بخواهیم بدانیم لحظه تحویل سال در سال 458 هجری شمسی (زمان برقراری تقویم جلالی) چه ساعتی از روز بوده است خواهیم داشت:
1586 = 1128 + 458
8870/383 = 2422/0 × (1 - 1586)
2880/21 = 24 × 8870
2800/17 = 60 × 2880
8000/16 = 60 × 2800
پس لحظه تحویل سال 458 هجری شمسی عبارت است از ساعت 21 و هفده دقیقه و 16 ثانیه یا ساعت 9 و 17 دقیقه و 16 ثانیه صبح روز جمعه.
چنین محاسبه دقیق و درستی امکان پذیر نیست مگر با در دست داشتن مبدأ درست تقویم ایرانی و نیز آگاهی از این که طول متوسط سال خورشیدی یعنی 2422/365 روز که با رصذ خورشید در نیمروز(ظهر) 1128 سال پیش از هجرت و 507 سال پیش از میلاد ثبت و محاسبه شده است. تنها با گذشت 5000 سال تمام خورشیدی به حالت اول بر می گردد، یعنی رصدی که در ساعت دوازده (ظهر) روز چهارشنبه 1128 سال پیش از هجرت صورت گرفته با گذشت 5000 سال یعنی در سال 5001 ایرانی (خ.ا.) به حالت اول بر می‌گردد و لحظه تحویل سال همان لحظه صفر ظهر          (00-00-00) می‌شود، که با استفاده از روش بالا لحظه تحویل سال 5001 ایرانی (خورشیدی اعتدالی) خواهد شد:
0000/1211 = 2422/0 × (1 - 5001)
        که حاصل ضرب آن به هر رقمی باز لحظه صفر خواهد شد.
 در آغاز سال 2501 ایرانی (خ . ا . ) لحظه تحویل سال درست در ساعت 24 امروز یا ساعت صفر    نیمه شب اتفاق می افتد که اگر بخواهیم محاسبه کنیم خواهیم داشت:
5000/605 = 2422/0 × (1 - 2501)
0000/12 = 24 × 5000
یعنی درست ساعت دوازده که از مبدأ رصد ایرانی در ظهر 12 ساعت سپری شده و معادل ساعت 24 امروزی یا نیمه شب است و این موضوعی است که با محاسبات تقویم های امروزی ( به وقت تهران)اندکی اختلاف دارد ولی اگر به تقویم های نجومی یا تقویم های معروف به سعد و نحس مراجعه کنیم  می‌بینیم که در تقویم سال 1373 هجری شمسی (29) (2501 = 1128 + 1373)یا همان سال 2501ایرانی، آمده است لحظه تحویل سال به افق اصفهان و گلپایگان ساعت 24 تمام است یعنی ساعت صفر نیمه شب.
درست است که طول طبیعی سال خورشیدی رقم ثابتی نیست و در سال های مختلف اندکی با طول متوسط سال (2422/365 روز ) تفاوت دارد، ولی تنها با در دست داشتن طول متوسط سال است که می‌توان به محاسبات تقویمی و تطبیق تقویم ها در طول زمان دست زد و به نتیجه درست هم رسید، چرا که درستی حد متوسط طول سال خورشیدی با رقم 2422/365 روزی در یک دوره 5000 ساله دقیقا قابل محاسبه و اثبات است. بدین گونه که خورشید که در روز آغاز رصد ایرانی (مبدأ تقویم ایرانی ) سر ساعت صفر ظهر (ساعت دوازده روز ) وارد برج حمل شده است، دوباره با گذشت پنج هزار سال تمام در آغاز سال 5001 به همان نقطه صفر اول بر می‌گردد. و در نیمه ی این زمان یعنی بعد از 2500 سال در آغاز سال 2501 ایرانی تحویل سال درست به نیمه شب امروز می‌افتد. برای روشن شدن مطلب هم نیازی نیست که تمام این پنج هزار سال را محاسبه کنیم کافی است که سال های پیش و پس سال های 2501 و 5001 را محاسبه کنیم تا متوجه شویم که این اتفاق دقیقاً رخ می‌دهد:

 

روش محاسبه        

توضیحات           لحظۀ تحویل سال    

گاهشماری خورشیدی

اعتدالی ایرانی

------

لحظۀ صفر ظهر    

00-00-00

1

2422/. = 2422/. ×1

بعد از ظهر

46-48-05

2

2578/605=2422/.×2499

بعد از ظهر

14-11-06

2500

5000/605=2422/.× 2500

لحظۀ صفر نیمه شب

00-00-12

2501

7422/605=2422/.× 2501

صبح

46-48-17

2502

7578/1210=2422/.×2499

صبح

14-11-18

5000

0000/1211=2422/.×5000

لحظۀ صفر ظهر

00-00-00

5001

2422/1211=2422/.×5001

بعد از ظهر

46-48-05

5002

 

 لازم به یادآوری است که هر سال یزدگردی (پارسی) مرکب از دوازده ماه سی روزه و پنج روز اضافی است که جمعا 365 روز تمام می‌شود. این پنج روز اضافی که اصطلاحا به پنجه مسترقه یا پنجه دزدیده معروف است تا پیش از اواخر دوره ساسانیان همیشه به آخر، آخرین ماه سال یا اسفند ماه اضافه می‌شد که بنا به آخرین ماه سال یا اسفند ماه اضافه می‌شد که بنا به دلایلی (که بعداً خواهد آمد) در اواخر دولت ساسانیان به آخر آبان ماه رسیده بود، و بعد از آن به عنوان یک سنت و رسم کهن و آیینی، هم چنان در آخر آبان ماه آخر سال – افزوده می‌شد و هنوز هم در بعضی از مناطق دورافتاده کشور مثل برخی از روستاهای شمال ایران، به روال تقویم کهن ایرانی (یزدگردی) پنجه دزدیده را به آخر آبان ماه اضافه می‌کنند.
بدین ترتیب هر سال یزدگردی در حقیقت مرکب از یازده ماه سی روزه است . بعلاوه یک ماه سی و پنج روزه است که بعد از اسلام در ایران همیشه این ماه سی و پنج روزه آبان یا هشتمین ماه سال بوده است. و به همین دلیل در اکثر کتاب های تاریخی در صحبت از پنجه دزدیده نوشته اند که پنجه دزدیده به آخر ماه هشتم سال اضافه می‌شود.
گفتنی است سال خورشیدی،طبق سنت تقویم نگاری ایرانی، اعم از سال یزدگردی و سال خورشیدی اعتدالی در سال های عادی دارای ماه های سی روزه است، بعلاوه پنج روز اضافی که به پنجه دزدیده معروف است . ولی در سال های کبیسه که طول سال 366 می شود، این یک روز اضافی به پایان سال نقل شده و ماه آخر سال یک ماه سی و یک روزه می‌شود.
به طوری که حتی در تقویم جلالی ملکی هم که در زمان سلطان جلال الدین ملکشاه سلجوقی با همکاری خیام نیشابوری و دیگر منجمان زمان تنظیم و تدوین شده است نیز، تمام ماه های سال سی روزه است، جز ماه آخر یا اسفند ماه که به خاطر افزودن پنجه دزدیده بدان سی و پنج روزه محاسبه می‌شود، که در سال های کبیسه 36 روزه خواهد شد. گفتنی است،
طبق اسناد و مدارک و کتاب های تاریخی ،تقویم جلالی ملکی هرگز در ایران به اجرا گذاشته نشده است و هیچ سند و نوشته ای که در آن ،به اجرای تقویم جلالی یا جلالی ملکی اشاره شده باشد وجود ندارد و آگاهی مردم از تقویم جلالی، یک دانش عمومی است. البته در تقویم های سنگی دوره قاجاریه و نیز تقویم های غیر رسمی چاپ شده در سال های اخیر – که به دنباله همان رسم تقویم نگاری دوره قاجاریه است – هنوز ستون خاصی برای تقویم یزدگردی [یا فرسی] اختصاص    می‌دهند، که معمولاً هم از نظر محاسبه و تطبیق با تقویم هجری خورشیدی، خطا و نادرست است. و این تقویم ها نیز معمولاً به نام تقویم چاپ سنگی یا تقویم سعد ونحس، معروف اند. (30)
به خاطر همین در تطبیق های تاریخی و محاسبات قهقرایی و تطبیقی به منظور رعایت یک اصل کلی، همه جا ما پنجه دزدیده را تا اواخر دوره ساسانیان [و قرار گرفتن پنجه در آخر آبان ماه] در آخر اسفند ماه و بعد از زمان یزدگرد سوم به رسم تقویم یزدگردی معمول در ایران، پنجه دزدیده را در آخر آبان ماه محاسبه کرده ایم، یعنی همان طور که در اسناد تاریخی و کتاب های تاریخی این دوره مرسوم بوده است.
نکته مهم دیگر این که تقویم کهن ایرانی مثل بقیه تمدن های باستانی، تقویمی مهی [قمری] بوده است که سال 354 روزه یا 367/354 روزه است که مرکب از شش ماه سی روزه و شش ماه بیست و نه روزه بود، تا این که در دوره ای خاص [مبدأ ایرانی] با اجرای کبیسه ای هفت ماهه [در آغاز سال بیستم] و تطبیق سالهای مهی با خورشیدی اعتدالی، تقویم مهی – خورشیدی ایرانی را پی ریزی کرده اند، که در این سال هر دو سال با هم آغاز و با اجرای روز، نخستین ماه و اجرای کبیسه های چهار یا کبیسه های 2 یا 3 ساله [جمعاً 11 روز در یک دوره 30 ساله] در سال های مهی و اجرای کبیسه های چهار یا پنج ساله [ جمعاً 31 روز در یک دوره 128 ساله]، تقویم خورشیدی اعتدالی ایرانی را پی ریزی کرده اند، که در آن با اجرای کبیسه های دقیق [جدول کبیسه های مهی و خورشیدی ضمیمه] موقع می توانستند با کبیسه گیری درست زمان و فصول را در جای ثابت و همیشگی خود نگهدارند.
به عبارت دیگر منجمان دریافته بودند که به دلیل تفاوت طول ماه و سال در سال های مهی و خورشیدی پس از گذشت 19 سال خورشیدی تمام، بین سال مهی و سال خورشیدی مدت هفت ماه اختلاف پدید می‌آید یعنی 19 سال خورشیدی اعتدالی مساوی می‌شود با 19 سال و هفت ماه سال مهی، و برای رفع این مشکل در این زمان با اجرای یک کبیسه هفت ماهه تقویم مهی– خورشیدی ایرانی را در 1128 سال پیش از هجرت (507 سال پیش از میلاد) بنیانگذاری کردند و این مبدأ تقویم خورشیدی اعتدالی ایرانی است، ولی در کنار این تقویم خورشیدی اعتدالی که در آن طول هر سال معادل 2422/356 روز می‌باشد، سال خورشیدی ناقص (گاهشماری پار سی یا یزدگردی)نیز در جریان   بوده‌است که در آن طول هر سال معادل 365 روز تمام است (بدون کسری) و همین تفاوت بین این دو تقویم در طول زمان، در طول 1139 سال به آنجا می رسد که نتایجش را ما در نوروز اعتدالی پیش از هنگام تاجگذاری یزدگرد سوم ساسانی ملاحظه می‌کنیم که به 275 روز رسیده‌است. در نتیجه در این زمان، نوروز خورشیدی اعتدالی [ایرانی] مطابق با اول دی ماه سال 1139 یزدگردی [پارسی] در اول سال خورشیدی پارسی [یزدگردی] مطابق با اول تیر ماه سال یازدهم هجری شمسی و شانزدهم ژوئن 632 میلادی نشان داده‌اند.
همین جا باید گفت که چون سال 507 پیش از میلاد یا 1128 پیش از هجرت مطابق دوران حکومت هخامنشیان [پارسی] است و به طور دقیق مطابق سال پانزدهم پادشاهی داریوش اول     (ج. 522 – ف . 486 ق .م. ) است، ما در این جزوه تقویم خورشیدی سیصد و شصت و پنج روزه را، که از همان زمان آغاز می‌شود، تقویم پارسی نامیده ایم، تا با تقویم خورشیدی اعتدالی ایرانی که طول سال آن دقیقاً 2422/365 روز است و آغازش همان سال 507 پیش از میلاد (1128 پیش از هجرت) است را که تقویم ایرانی یا ایرانی (ج. ا.) نامیده ایم تفاوت قایل شده باشیم. گفتنی است    (به طوری که بعداً خواهد آمد) تقویم یزدگردی معروف بعد از اسلام در ایران دقیقاً دنباله همین تقویم پارسی است و تقویم هجری شمسی، دنباله دقیق همان تقویم خورشیدی اعتدالی ایرانی یا تقویم ایرانی است. به همین دلیل سال اول تقویم هجری شمسی در حقیقت سال 1129 تقویم خورشیدی اعتدالی ایرانی است (1129 =  1 + 1128) و سال اول تقویم یزدگردی، که از سال 11 هجری شمسی آغاز می‌شود مطابق سال 1140 پارسی یا تقویم پارسی[هخامنشی] کهن ایرانی است (1140 = 11 + 1129)
و اگر بخواهیم این تقویم ها را یک جا بنویسیم خواهیم داشت:
1/1/11 هجری شمسی = 1/1/1129 ایرانی و نیز در مورد تقویم یزدگردی خواهیم داشت:
1/1/1 یزدگردی = 1/1/1140 پارسی و بدین ترتیب برای نمایش تقویم روز اول سال اول یزدگردی مطابق اول تیر ماه سال یازدهم هجری شمسی است می‌نویسیم :                        
                                                                                          1/1/1یزدگردی(1140پارسی)=1/4/11هجری شمسی(1139 ایرانی)

بدین ترتیب برای این که بدانیم تاریخی در تقویم هجری شمسی معادل چه تاریخی از تقویم ایرانی [تققویم خورشیدی اعتدالی ایرانی] است، کافی است رقم 1128 سال بدان اضافه کنیم و اگر بخواهیم بدانیم که تاریخی در تقویم یزدگردی معادل چه تاریخی از تقویم پارسی [خورشیدی 365 روزه کهن] است، کافی است که رقم 1139 را بدان اضافه کنیم.
بنابراین نوروز آغاز تقویم جلالی ملکی که 1/1/458 هجری شمسی است، خواهد شد. 1/1/1586 ایرانی (1586 = 458 + 1128) و تاریخ معادل آن یا 19/1/448 یزدگردی خواهد شد. 19/1/1587 پارسی (1587 = 448 + 1139).
همچنین تاریخ هجری قمری معادل نوروز مذکور که عبارت از 9/9/471 هجری قمری است، با افزودن همان 1128 سال فاصله خواهد شد 9/9/1599 مهی ایرانی (1599 = 471 + 1128).
که اگر بخواهیم این تقویم ها را یک جا در یک نمودار نشان بدهیم خواهیم داشت:
جمعه1/1/458هجری شمسی(1156 ایرانی)=19/1/448یزدگردی(1587پارسی)=9/9/471هجری قمری(1599 مهی ایرانی)
بدین ترتیب نمودار روز نوروز سال 1386 که مطابق اول ربیع الاول 1428 هجری قمری است، و با محاسبه پنجه دزدیده در آخر اسفند ماه مطابق است با 4/9/1376 یزدگردی خواهیم داشت:
چهارشنبه1/1/1386هجری شمسی)=4/9/1376یزدگردی(2515 پارسی)=1/3/1428هجری قمری(2556 مهی ایرانی)
به طوری که در نمودار شماره یک در مورد مبدأ تقویم جلالی ملکی ملاحظه می‌شود روز اول فروردین سال 458 هجری شمسی مطابق است با 19 فروردین ماه [جشن فروردینگان] سال 448  یزدگردی، یعنی اختلاف دو تاریخ رویهم رفته ده سال و 18 روز است، در صورتی که در آغاز تقویم یزدگردی، یعنی سال یازدهم هجری شمسی اختلاف این دو تقویم ده سال و نود روز یا ده سال و سه ماه تمام بود. این همان موضوعی است که پیش از این بدان اشاره کردیم، و گفتیم با توجه به تفاوت هیجده روزه ظاهری بین تقویم هجری شمسی با تقویم یزدگردی، کسی حتی یکبار از خودش نپرسیده است که چطور و چگونه اختلاف 90 روزه به 18 روز و در حقیقت به 108 روز رسیده است و این جابه جایی تقویم یزدگردی با تقویم هجری شمسی چگونه اتفاق افتاده است . حال به همان مسئله بر می گردیم و کی گوییم پاسخ این معمًا را باید در مبدأ دقیق و درست تقویم ایرانی جستجو کرد.

و همان طور که در نموداراول( بالا) دیده می شود در تطبیق تقویم اعتدالی ایرانی با معادل آن در تقویم پارسی فاصله این دو تاریخ در حقیقت یک سال و 18 روز است نه هیجده روز تنها و یا (هیجده روز و ده سال به محاسبه سنتی). به عبارت دیگر اختلاف بین تقویم پارسی با تقویم ایرانی در اینجا 383 روز است (383= 18+ 365) که در مقایسه با آغاز تقویم یزدگردی که 275 روز بوده است در مدت 458 سال خورشیدی مدت 108 روز بدان افزوده شده است (108 = 275-383) و این همان صدو هشت روزی است که پیش از این بدان اشاره شد و این اختلاف چیزی نیست جز همان تفاوت کسری روز موجود در سال های خورشیدی اعتدالی با رقم 2422/0 روزی که در تقویم یزدگردی به خاطر نادیده گرفتن آن رویهم انباشته می شود، به طوری که در طول 458 سال 108 روز و در طول 1586 سال به 383 روز بدل می‌گردد، که با یک کبیسه گیری درست (بر اساس مبدأ واقعی تقویم ایرانی یعنی همین مبدأ ایرانی 1128 سال پیش از هجرت یا 507 سال پیش از میلاد، به راحتی  می‌توان پاسخ گفت یعنی با محاسبه کبیسه ها بر اساس مبدأ دقیق و درست ایرانی که عبارت است از:
1) 458 + 1128 = 1586
2) 1586 - 1 = 1585
3) 1585 × 0/2422 = 8870/383
که رقم 383 در رقم بالا یا(383/8870)همان تعداد روزهای کبیسه ای است که باید در اصلاح تقویم ملکی یا جلالی در  سال 471هجری قمری(مطابق 458هجری شمسی) مورد توجه قرار می گرفت.البته به صورت دیگری محاسبه و انجام پذیرفته است ،که نتجه اش همان تقویم جلالی یا ملکی جلالی معروف است.
و این یکی از دلایل اثبات درستی مبدأ ایرانی 1128 سال پیش از هجرت و 507 سال پیش از میلادی است که اینک به عنوان مبدأ دقیق و درست تقویم ایرانی پیشنهاد می‌گردد.
و این همان رازی است که دانشمند، ریاضی دان و منجم بزرگ قرن پنجم ابوریحان بیرونی به دنبالش بوده است و پس از پژوهش و بررسی های گسترده – به دلیل کمبود اسناد و مدارک لازم – موفق به حل آن نشده است ولی با این حال راه حل ناقص پیشنهادی منجمانی را که در زمان متوکل و بعدها در زمان معتضد عباسی به دنبال یافتن راه حلی برای اثبات نگه داشتن نوروز و فصل های سال داشتند، به دلیل نداشتن مبدأ درست، ناقص و ناکافی می‌داند و به همین دلیل نیز در مورد تقویم معتضدی پس از شرح ماجرا می نویسد:
«اگرچه در این کار بسیار دقت نمودند، ولی نوروز به کبیسه ای که استحقاق داشت نرسید، زیرا که ایرانیان از هفتاد سال پیش تر از یزدگرد کبیسه خود را اهمال کرده بودند.» (31) 
که البته این هفتاد سال واقعیت تاریخی ندارد و در حقیقت آخرین کبیسه گیری در دوران حکومت ساسانیان باید 126 سال پیش از آغاز پادشاهی یزدگرد انجام گرفته باشد یعنی در سال 1013خورشیدی اعتدالی ایرانی [تقویم ایرانی] و این سال اولین سالی است که آبان ماه ، آخرین ماه پارسی بوده است (سال 365 روزه) و صدو بیست و چهار سال بعد یعنی در سال 1137 خورشیدی اعتدالی مطابق با 1138 پارسی، به خاطر رسیدن نوبت به آذرماه (یعنی آخر ماه سال پارسی) پنجه دزدیده باید به آخر آذر ماه منتقل می‌شد، که به دلیل عدم اجرای آن کبیسه گیری تا زمان تاجگذاری یزدگرد سوم ساسانی به همان صورت قدیم پنجه دزدیده در آخر آبان ماه محاسبه شده است. در حقیقت از سال 1013 تا 1136 ایرانی به خاطر این که ماه آبان، آخرین ماه سال پارسی [365 روزه] بوده است، پنجه دزدیده نیز در آخر آن ماه محسوب و منظور می‌شد که باید با آغاز سال 1137 ایرانی مطابق 30میلادی پنجه دزدیده به آخر آذر ماه منتقل می‌شد که نشده‌است و به دلیل عدم کبیسه گیری همچنان در آخر آبان باقی مانده‌ است و در زمان تاجگذاری یزدگرد سوم در سال یازدهم هجری شمسی [و هجری قمری] مطابق سال 632 میلادی، نیز پنجه دزدیده در آخر آبان ماه قرار داشته است و پس از قتل یزدگرد سوم و پایان دوران حکومت سلسله ساسانی، در هنگام تاریخگذاری جدید (تقویم یزدگردی) که مبدأش روز تاجگذاری یزدگرد در نوروز سال یزدگردی(پارسی) مطابق با سال یازدهم هجری شمسی – قمری است، نیز به عنوان یک سنت ملی یا آئینی با محاسبه 35 روزه آبان ماه، پنجه دزدیده را در آخر آبان ماه حفظ کرده اند. به همین جهت هم روز 276 (دویست و هفتادو ششمین روز سال) این سال در تقویم پارسی[365 روزه] روز اول دی ماه [اول زمستان] بوده است، که مطابق با نوروز سال 1139 خورشیدی اعتدالی ایرانی است. یعنی در حقیقت رقم 276 روز عبارتست از 8 ماه سی روزه، بعلاوه یک ماه 35 روزه [آبان ماه] ، بعلاوه یک روز که اول دی ماه می‌شود [روز 276 = 1+351+(30×8)].
و این موضوعی است که باید در محاسبه تطبیقی تقویم مورد توجه قرار گیرد . همچنین با توجه به موارد ذکر شده، از آغاز تقویم ایرانی[خورشیدی اعتدالی] تا سال 1137 ایرانی، با توجه به قرار داشتن پنجه دزدیده در پایان سال، هر سال  عادی مرکب از 11 ماه سی روزه و یک ماه سی و پنج روزه [اسفند ماه] خواهد بود، که در آن همیشه ماه اسفند آخرین ماه سال است یعنی [روز 365 = 35 + (30 ×11)].
بدین گونه با در دست داشتن جایگاه واقعی پنجه مسترقه [دزدیده] در طول سال و زمان و با در دست داشتن مبدأ دقیق و درست تقویم ایرانی و نیز مابین التاریخین تقویم های گوناگون باهم و نیز طول سال در هر تقویم، به راحتی می توان با استفاده از روش تطبیقی تقویم و با محاسبه قهقرایی به تطبیق تقویم های گوناگون از قبیل: خورشیدی اعتدالی ایرانی – مهی ایرانی – پارسی – اسکندری – میلادی – هجری قمری – هجری شمسی – یزدگردی و حتی پارتی و جلالی و مانوی، و یعنی علامت روز، تاریخ دقیق روز جلالی و مانوی، و یعنی علامت روز، تاریخ دقیق روز و ماه و سال هریک از تقویم ها در مقایسه و تطبیق با دیگری اقدام کرد.
البته با توجه به این مسأله که مبدأ ایرانی یا مبدأ تقویم خورشیدی اعتدالی ایرانی، قدیمی ترین تقویم علمی و واقعی است که در 507 سال پیش از میلاد با 1128 سال پیش از تقویم هجری قمری[هجرت] آغاز شده و محاسبه طول سال در آن، از همان آغاز، دقیقاً مساوی طول سال امروزی سال خورشیدی اعتدالی یعنی 2422/365 روز بوده است و بقیه تقویم ها زیر تقویم ایرانی قرار می‌گیرند و همگی در حقیقت از دل تقویم ایرانی [خ.ا.] برآمده اند و تقویم خورشیدی اعتدالی ایرانی، که در این جا ما به طور مختصر با  نام «تقویم ایرانی» ار آن یاد می‌کنیم ، مادر همة تقویم هاست و دلیلی بر پیشینه تمدن پیش رفته ایرانی است، و نیز تبلوری از نبوغ و دانش ایرانی.
از سوی دیگر با توجه به روایت های سنتی ایرانی در کتاب های تاریخی معتبر، تقویم و رصد در ایران از ابتکارات اشوزردشت پیامبر ایرانی است که 258 سال پیش از اسکندر قدم به عرصه هستی گذاشته و این مبدأ ایرانی (507 سال پیش از میلاد و 1128 سال پیش از هجرت، نیز ظاهراً باید پاسخگوی چنین حادثه یا روایت تاریخی بوده باشد. (32) 
گرچه اثبات چنین ادعایی نیاز به بحث و محاسبه مفصل و مشروحی دارد، ولی در این جا پیش از ورود به محاسبات تطبیق – جهت آزمایش درستی مبدأ پیشنهادی – باید گفت که همانطور که ابوریحان بیرونی در صحبت از زردشت و زمانه او، فاصله زردشت و یزدگرد سوم آخرین پادشاه سلسله ساسانی را 1201 سال دانسته است، این 1201 سال فاصله بین زردشت و یزدگرد سوم با مبدأ پیشنهادی ما در 507 سال پیش از میلاد نیز هم خوانی کامل دارد، بدین گونه که 1201 سال عبارت است از [1201 = 11 + 621 + 311 + 258] که مطابق سال 1139 ایرانی است که عبارت است از [1139 = 11 + 621 + 62 + 507]. بدین ترتیب تولد اشوزردشت که طبق سنت در 258 سال پیش از اسکندر یعنی 569 سال پیش از میلاد [569 = 311 + 258] قرار دارد، در مبدأ تقویم ایرانی پیش از 507 میلادی، تنها 62 سال با مبدأ ایرانی فاصله دارد، به عبارت دیگر آغاز مبدأ ایرانی مطابق با 62 سالگی اشوزردشت است، که مسلماً  می‌توان این تقارن با سنت زردشتی و روایات تاریخی در مورد رصد خورشید، توسط اشو زردشت را در ارتباط دانست .چرا که زردشتی که به روایت کتاب های زردشتی نظیر بندهش و زادا سپرم و نیز روایت ابوریحان بیرونی در  258 پیش از تاریخ اسکندری یعنی 569 پیش از میلاد متولد شده باشد، در زمان آغاز سلطنت کوروش کبیر (559 تا 529 ق. م.) ده ساله است ،و در سال سوم سلطنت کمبوجیه پسر کوروش (529 تا 522 ق. م.) چهل و دو ساله است(سالی که طبق سنت زردشتی ، اشو زردشت دین خود را به گشتاسب شاه ارایه کرده است) و بالاخره در پانزدهمین سال سلطنت داریوش هخامنشی (522 تا 486 ق. م.) شصت و دو ساله است، یعنی در سال 507 پیش از میلاد و مبدأ تقویم ایرانی. بنابراین به راحتی می‌تواند با وشتاسب هخامنشی پدر داریوش بزرگ معاصر باشد، وشتاسبی که در روایات زردشتی نامش «گشتاسب» آمده است: (33)
«یعنی همان وشتاسبی که آگاتیاس [آکادیاس] مورخ یونانی (بیزانس) قرن ششم میلادی، معاصر با خسرو انوشیروان، در کتاب تاریخ معاصر خود به صراحت بدان اشاره کرده است و به روایت ایرانیان معاصر خود (دوره ساسانیان) در مورد زردشت و زمان تولد و زندگی او می نویسد:  ایرانیان صرفاً می‌گویند که زردشت در زمان حکومت وشتاسب زندگی می‌کرده است ولی بی آنکه دقیقاً روشن سازند که منظور از این فرد، ویشتاسب پدر داریوش هخامنشی است یا پادشاه دیگری به این اسم.» (34) که به درستی این روایت آگاتیاس مؤید نظریه نویسندگان بندهش و زاد اسپرم و نیز روایت ابوریحان بیرونی است و نیز یادآور این نکته که در زمان ساسانیان نیز باور مردم بر این بوده است که زردشت در 569 سال پیش از میلاد به دنیا آمده است. افزون بر این که ویشتاسب و گشتاسب به راحتی می‌توانند تلفظ یک اسم در دو لهجه مختلف باشند. افزون بر این که ویشتاسب و گشتاسب  به راحتی می توانند تلفظ یک اسم در دو لهجه مختلف باشند( حرف "واو" پارسی باستان در فارسی میانه به "گ"تبدیل می شود. افزون بر این که آگاتیاس دقیقاً از ویشتاسب صحبت می‌کند نه گشتاسب. و باز نام «ویشتاسب» را آقای «بهرام گورانگلساریا» در مقاله خود درباره منابع شاهنامه فردوسی در رابطه با زردشت و زمان او می‌نویسد: «دوران بعثت زردشت مصادف بود با پادشاهی ویشتاسب و زردشت پیامبر ایرانی در آن عصر دین خود را ارائه کرد.» (35)
هم چنین نباید مسأله اجرای کبیسه 7 ماهه در پایان سال نوزدهم سال مهی و تطبیق آن با سال خورشیدی، که در پایان سال نوزدهم خورشیدی و در آغاز سال بیستم اتفاق افتاده است را، با مبدأ ایرانی 507 سال پیش از میلاد چندان بی ارتباط دانست ؛چرا که در صورت برگشت بیست سال به عقب (از مبدأ ایرانی) به سال 527 پیش از میلاد می‌رسیم (527 = 20 + 507) که مصادف با 42 سالگی اشوزردشت است،و در همین 527 سال پیش از میلاد، هنگامی که زردشت 42 سال دارد، با پذیرش دین مزدیستی توسط گشتاسب شاه، دوران جدیدی در تاریخ تمدن ایرانی آغاز      می‌شود،به همین دلیل هم نویسندگان زردشتی و حتی نویسندگان مسلمانی نیز، چهل و دو سالگی اشو زردشت(مطابق با 527 سسال پیش از میلاد) را مبدأ تقویم کهن ایرانی دانسته اند؛ که می توان آن را با توجه به طبقه بندی سید حسن تقی زاده در «گاهشماری ایرانی» (36) تقویم اوستایی کهن نامید، و با توجه به عدم تطبیق ماه ها و سال های مهی با خورشیدی اشوزردشت که در 569 پیش از میلاد دیده به جهان مادی گشوده است در 62 سالگی و در 507 سال پیش از میلاد درست در آغاز سال بیستم اوستایی کهن، با اجرای کبیسه هفت ماهه آغاز سال خورشیدی اعتدالی و مهی را در یک لحظه تثبیت کرده است که این سال، سال آغاز مبدأ تقویم خورشیدی اعتدالی ایرانی (تقویم ایرانی) است. (37) به همین دلیل نیز اعتقاد برخی از صاحب نظران را که معتقدند، تقویم کهن ایرانی نیز مثل برخی تقویم های کهن از جمله تقویم یهودی و تقویم چینی، تقویم مهی – خورشیدی بوده است، نمی‌توان نادیده گرفت.
چرا که در صورت محاسبه روز نوروز سال بیستم خورشیدی اعتدالی، و تطبیق آن با تقویم مهی، خواهیم داشت:

1/1/20 خورشیدی = 1/8/20 مهی
208+[367/354×19]=1+[2422/365×19]
ماه7=روز207=1-208

و یا:

 

و این همان هفت ماهی است که در صورت کبیسه(و کسر آن از سال های مهی) نهایت خواهیم داشت:
1/1/20 خورشیدی اعتدالی [ایرانی] = 1/1/20مهی
و یا همان گونه که گفته شده است ،در صورت کبیسه ( وکسر آن از سال های مهی)در نهایت خواهیم داشت:
1/1/1خورشیدی اعتدالی(ایرانی)=1/1/1مهی ایرانی
در حقیقت تقویم رایج در ایران باستان، همانند بقیه کشورهای باستانی، تقویمی مهی بوده است، چرا که رویت آغاز و پایان هر ماه قمری برای هر کسی عملی است و با شمارش دوازده بار هلال ماه به راحتی می توان به شمارش سال ها پرداخت. ولی رصد خورشید، و محاسبه طول حقیقی سال خورشیدی یا خورشیدی اعتدالی، عملی است که نیاز به داشتن دانش کافی در مورد وضعیت و گردش ماه، ستارگان و خورشید در آسمان دارد و این کار یعنی رصد ستارگان، ماه و خورشید – به خاطر ستاره پرستی و اعتقاد به طالع بینی و تأثیر وضعیت ستارگان در آسمان – در طول سال – بر روی انسان و زندگانی وی، از دیر باز در سرزمین بین النهرین رواج داشته است (38) و در  زمان حکومت سومریان و بابلیان در بین النهرین – و بابل – کاهنان وظیفه رصد ستارگان را بر عهده داشته و وضعیت ستارگان و ماه و خورشید را در طول سال – به طور روزانه استخراج ثبت و نگهداری می‌کردند. به همین سبب نیز با فتح بابل توسط کوروش بزرگ در سال 539 قبل از میلاد و به دنبال فتح مصر توسط کمبوجیه، ایرانیان با دانش گسترده سومریان و بابلیان و نیز مصریان آشنایی پیدا کرده و بدان درجه از علم ستاره شناسی رسیده بودند که بتوانند به رصد دقیق  خورشید و تدوین تقویم خورشیدی دقیقی بر اساس رصد درست ورود خورشید به برج حمل در آغاز سال یا اعتدال بهاری اقدام نمایند.
و این همان تقویمی است که طبق سنت به اشوزردشت و کبیسه گیری او نسبت داده شده است، همان طور که ابوریحان بیرونی در کتاب «آثار الباقیه» آورده است:
«فارسیان گفته‌اند که چون زردشت آمد و سال ها را به ماه هایی که از این چهار بار یک ها درست شده بود کبیسه کرد، زمان به نخستین حال خود گشت.» (39)
که منظور همان کبیسه گیری در سال های خورشیدی اعتدالی است. ولی وقتی صحبت از تقویم مهی -  خورشیدی می‌کند، اشاره به کبیسه گیری دیگری می‌کند که همان کبیسه هفت ماهه است، آنحا که در گفتگو از ماه های قمری و سال های شمسی؛ می‌نویسد:
«سال را از مسیر آفتاب و ماه را از مسیر قمر گرفته اند تا آنکه اعیاد آن ها و روزها بر حسب قمری باشد و اوقات سالیانه هم محفوظ بماند پس در هر نوزده سال قمری هفت ماه کبیسه کرده اند.»
و این همان کبیسه هفت ماهه ای است که پیش از بیرونی، ابومعشر بلخی در کتاب نجوم معروف خود «کتاب الألوف» از آن نام برده و نوشته است:
                 «پس عمل کبیسه کردن را از جهودان آموختند و آن را نسیء به معنی تأخیر نامیدند، جز آنکه    در بعضی از کارها ، مخالف جهودان عمل کردند، اینان در هر نوزده سال قمری و هفت ماه قمری کبیسه   می‌کردند تا مطابق با نوزده سال شمسی شود، ولی اعراب در هر بیست و چهار سال قمری دوازده ماه قمری کبیسه می‌گرفتند.» (40)
گفتنی است که این کبیسه هفت ماهه (207 روزه) فقط یکبار در آغاز سال 507 پیش از میلاد در تقویم ایرانی اعمال شده است. بدین ترتیب هر ساله، سال قمری حدود 11 روز از سال خورشیدی اعتدالی جلوتر افتاده است و ظاهراً حاصل همین 11 روز اختلاف هاست، که در سال اول هجری قمری – یا شمسی، تشکیل رقم 12386 روز بین التاریخین را پدید آورده است. [12386 = 11× 1126] که نحوة این تطبیق و چگونگی محاسبات آن نیاز به بحث جداگانه ای دارد.
اما افزون بر دو روایت یکی در مورد تولد اشوزردشت در 258 سال پیش از اسکندر (تاریخ اسکندری) و قرار داشتن پنجه دزدیده در آخر آبان ماه به عنوان یک سنت دیرین، سند معتبر دیگری است که دقیقاً مبدأ ایرانی 1128 سال پیش از هجرت و 507 سال پیش از میلاد را [که در ارتباط با تولد زردشت و رصد اوست] و نیز قرار گرفتن پنجه دزدیده در آخر آبان ماه را[در عصر ساسانیان]تأیید می کند و این درگذشت اشوزردشت و تطبیق آن با تقویم خورشیدی اعتدالی یا «بهیزگی»به روایت زاداسپرم است آنجا که می‌نویسد: «به چهل و هفت سالگی [دین] زردشت که هفتاد و هفت سال و چهل روز دارد، درگذشت؛ به اردیبهشت ماه، خور روز[روز یازدهم ماه] که با هشت ماه بهیزک به دی ماه خورروز [یازده دی ماه] برده شده است.»  که این عمل یعنی هشت ماه جا به جایی روز یازدهم اردیبهشت و قرار گرفتن آن در جایگاه یازدهم دی ماه، فقط در گاهشمار ایرانی – پارسی با مبدأ ایرانی 1128 سال پیش از هجرت و 507 سال پیش از میلاد عملی است، یعنی در تطابق گاهشمار پارسی با گاهشمار ایرانی (خ. ا. ) که در جای خود باید به تفصیل در مورد آن صحبت کرد. افزون بر این که در اینجا تطبیق در  تقویم، باز پنجه دزدیده در آخر آبان ماه محاسبه می‌شود که در نتیجه خواهیم داشت:
دوشنبه 11/10/1015  پارسی = 11/2/1015 ایرانی[خورشیدی اعتدالی]
و این روز دوشنبه همان روز درگذشت اشوزردشت در سال چهاردهم پارسی است که اکنون با گذشت هزار سال به یازدهم دی ماه بدل شده است و د رمقابل یازدهم اردیبهشت ماه [یا هشت ماه جابه جایی] در سال 1015 ایرانی (خورشیدی اعتدالی) قرار گرفته است، که باز علامت روزش دوشنبه است.
بدین ترتیب با در دست داشتن مبدأ دقیق تقویم ایرانی [خورشیدی اعتدالی] و نیز با در دست داشتن طول حقیقی سال خورشیدی اعتدالی که معادل 2422/365 روز است، و نیز با آگاهی از این که پنجه مسترقه (دزدیده) تا پیش از سال 1013 ایرانی [506 میلادی] همیشه به پایان آخرین ماه سال (اسفند ماه) افزوده می‌شد و با در دست داشتن یک فرمول محاسباتی ساده، به راحتی می‌توان نسبت به تطبیق تاریخی تقویم های گوناگون اقدام و با آزمایش و محاسبه درستی پانزده مورد گزارش تقویمی و تاریخی بالا ؛در تأیید مبدأ ایرانی 507 پیش از میلاد و 1128 پیش از هجرت را مورد بررسی قرار داد، که مبدأیی است تاریخی و ریشه در تاریخ و تمدن واقعی – نه تخیلی – ایران دارد و از هر نظر قابل تطبیق با وقایع تاریخی است.
چرا که مبدأ دقیق در تقویم ایرانی، مبدأیی است که بتواند به درستی پاسخ گزارش های پانزده گانه بالا را بدهد و نیز به برخی از نکات مهم تقویمی و تاریخی ذکر شده در کتاب های تاریخی، نجومی و نیز بقیه اسناد و مدارک تاریخی را دقیقاً پاسخ بدهد و نیز به کمک آن بتوان علامت روز تاریخ ذکر شده را محاسبه کرد. چرا که تطبیق دقیق و درست تقویمی زمانی کاملاً درست و دقیق خواهد بود که افزون بر تطبیق تاریخی روز، ماه، سال، از نظر روزشمار هفته  با علامت روز نیز مورد تطبیق قرار گیرد.
افزون بر این که بر اساس این مبدأ بتوان لحظه دقیق تحویل سال را در هر زمان محاسبه کرد به همین سبب نیز پیش از ورود به محاسبه و آزمایش، مبدأ ایرانی و تطبیق آن با پانزده مورد گزارش معتبر و مهم تاریخی فوق الذکر، باید با روش محاسباتی و چگونگی تطبیق و تبدیل تقویم های گوناگون به همدیگر و روش به دست آوردن علامت روز یک تاریخ معین و نیز کبیسه و کبیسه گیری در سال های خورشیدی و مهی و نیز ما بین التاریخین تقویم های گوناگون آشنا شد.
ولی از آنجا که پرداختن به فرمول محاسباتی و روش های تطبیقی نیاز به شرح و بسط و ارایه نمونه هایی دارد، بنابراین پیش از هرگونه محاسبه و آزمایش و تطبیق که جهت تأیید درستی مبدأ ایرانی پیشنهادی در 507 سال پیش از میلاد و 1128 سال پیش از هجرت، باید در فصل جداگانه ای به موضوع فرمول و روش های محاسباتی و نحوه محاسبه ، تطبیق و تبدیل تقویم های گوناگون پرداخته شود و پس از آن مجدداً به موضوع مطرح شده در این فصل، و محاسبه و آزمایش های مورد نیاز پرداخت.
همان طوری که پیش از این گفته شد تقویم خورشیدی اعتدالی ایرانی، کهن ترین تقویم خورشیدی جهان است که طبق سنت زردشتی بر اساس رصد زردشت برقرار شده است. بنابراین بقیه تقویم های جاری و نیز تقویم های کهن منسوخ شده، همگی بر پایه همین تقویم ایرانی استوارند و زیر مجموعه تقویم کهن ایرانی قرار می‌گیرند. به خاطر همین هم با در دست داشتن این مبدأ و فرمول های محاسباتی و تطبیقی به راحتی می‌توان وضعیت تقویم های دیگر را در مقایسه با مبدأ ایرانی (تقویم خورشیدی اعتدالی ایرانی) معلوم و مشخص ساخت، که در اینجا به طور خلاصه جدول تطبیقی آغاز این تقویم ها را به ترتیب زمانی و نسبت به مبدأ ایرانی در 507 سال پیش از میلاد و 1128 سال پیش از هجرت به شرح زیر ارایه می‌شود:
مبدأ ایرانی = 507 سال پیش از میلاد و 1128 سال پیش از هجرت = آغاز تقویم خورشیدی اعتدالی ایرانی و نسبت تقویم های دیگر در رابطه با آن:
تقویم اسکندری   =   سال    196     ایرانی
تقویم اشکانی    =   سال   260      ایرانی
تقویم میلادی     =   سال   507     ایرانی
تقویم مانوی     =   سال   748     ایرانی
تقویم هجری قمری =   سال   1128   ایرانی
تقویم هجری شمسی =  سال   1128    ایرانی
تقویم یزدگردی   =  سال   1139    ایرانی
تقویم یزدگردی زردشتی =  سال   1159     ایرانی
تقویم جلالی ملکی   =   سال  1586     ایرانی
تقویم هجری شمسی(تقویم رسمی کشور) = سال 2432 ایرانی
که همگی دارای مبدأ تاریخی و منظمی هستند که می‌توان بر اساس آن جدول تطبیقی آن ها را در مقایسه با مبدأ تقویم ایرانی دقیقاً مشخص کرد و جدول زیر [جدول تطبیقی تقویم ها] برای همین منظور تهیه شده است.

 

جدول تطبیقی تقویم ها با مبدأ ایرانی

روز آغاز تقویم

تقویم ایرانی (خورشیدی اعتدالی)

تقویم های دیگر

ایام هفته

روز

ماه

سال

روز

ماه

سال

تقویم

چهار شنبه

1

1

1

1

1

1

پارسی

چهار شنبه

1

1

1

1

1

1

مهی ایرانی

دو شنبه

1

1

196

15

6

1

اسکندری

سه شنبه

1

1

507

23

3

1-

میلادی

چهار شنبه

6

7

748

1

1

749

مانوی***

چهار شنبه

1

1

1139

1

10

1139

پارسی

سه شنبه

1

4

1139

1

1

1140

پارسی*

جمعه

1

1

1129

30

8

1-

هجری قمری

جمعه

3

4

1129

1

1

1

هجری قمری

جمعه

1

1

1586

19

1

1587

پارسی*

دو شنبه

13

12

1585

1

1

1587

پارسی

شنبه

1

1

2432

1

1

1304

هجری شمسی

شنبه

1

1

2432

14

8

2433

پارسی (یزدگردی)***

که در صورت تطبیق با تقویم یزدگردی 1/1/1140 پارسی مطابق است با 1/1/1 یزدگردی
** و نیز 19/1/1587 پارسی مطابق است با 19/1/448 یزدگردی
***و بالاخره 14/8/2433پارسی مطابق است به 14/8/1294یزدگردی
**** مبدا تقویم های مانوی بر اساس برگه های تقویم مانوی کشف شده در تورفان تنضیم شده است.

 

 

 

پی‌نوشت‌ها:

1   . کلمات تاریخ، تقویم، گاهشماری و سال شمار در این کتاب همه جا به مفهوم کلمه «تاریخ» پیشینیان به کار رفته است.
2    . ابوریحان بیرونی – آثار الباقیه – فصل پنجم؛ ص 73 – 68.
3    . ابوریحان بیرونی – آثار الباقیه ؛ ص 174.
4    . ابوریحان بیرونی – آثار الباقیه ؛ ص 174.
5    . ابوریحان بیرونی – آثار الباقیه ؛ ص 291.
6    . همان ؛ ص 54.
7    . همان ؛ ص 54.
8    . تاریخ ادبیات ایران – جلال الدین همایی ؛ ص .
9    . گردیزی -  تاریخ گردیزی ؛ ص 105.
10    . التنبیه و الاشراف – مسعودی ؛ ص 179.
11   . التفهیم – ابوریحان ؛ ص 223.
12    . ابوریحان بیرونی – آثار الباقیه ؛ ص 50.
13    . ابوریحان بیرونی – آثار الباقیه ؛ ص 14.
14    . ابو محمد بلعمی – ترجمه تاریخ طبری ؛ ص 261.
15    . یعقوبی – تاریخ یعقوبی ؛ ص 215.
16    . طبری ؛ تاریخ طبری – جلد 5؛ ص 1812.
17    . ابوریحان ؛ همان .
18    . مسعودی ، همان.
19    . حاجی خلیفه چلپی – کشاف الظنون ؛ جلد اول، ص 66.
20    . خواجه نصیر الدین طوسی – هیئت – نسخه خطی کتابخانه مجلس.
21    . جلال الدین همایی – تاریخ ادبیات ایران ؛ ص 362.
22    . S.H.Taqizadeh, old Iranian Calendars, R.A.S.London, 1938.
23   . تقی زاده – گاهشماری ایرانی.
24    . The Combridge History of Iran, VZ, ed. By IIya Gershevitch, Cambridge, London, 1985.
25    . که حساب دقیق آن 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 46 ثانیه و 7/4 ثانیه [حدوداً 5 ثانیه] است.
26   . بعلاوه 7/4 ثالثه یا حدود 5 ثالثه ای که باید در محاسبات دقیق مورد نظر گرفت ولی ما در این کتاب برای روانی طبق معمول منجمان آن را همان پنج ساعت و 48 دقیقه و 46 ثانیه تمام آورده ایم.
27    . حاسب طبری – زیج مفرد ؛ ص 146.
28    . رحیم رضا زاده ملک – زیج ملک ؛ ص 122 تا 132.
29    . سالنمای فارسی ایت اییل سنه 1373 (ه. ش.) استخراج میرزا اسماعیل مصباح – چاپ و انتشارات اقبال – تهران ؛ 1373.
30   . مثل تقویم( سالنمای فارسی )مصباح مربوط به سال 1374 ه.ش. که در آن پنجه دزدیده در آخر آبان ماه محاسبه شده است البته آخر آبان ماه یزدگردی و مطابق با اوایل اردیبهشت ماه هجری شمسی و همین طور است تقویم های سال های دیگر.
31   . ابوریحان بیرونی – آثار الباقیه ؛ ص 54.
32    . ابوریحان بیرونی – آثار الباقیه ؛ ص.
33    . مهرداد بهار ؛ پژوهشی در اساطیر ایران – بند هش ، بخش چهاردهم؛ ص 146.
34    . Agattiias the Histories,tr. By J.D.Frendo,Berlin, 1975 p.26
35    . نشر سیمرغ ، شماره 3، صفحه 15 به بعد، ترجمه مهدی غروی.
36    . سید حسن تقی زاده – مقاله انگلیسی تقویم ایرانی – نشر کبیری؛ 1938.
37    . گروهی این کبیسه هفت ماهه 19 ساله را منسب به متون (Meton) یونانی می دانند.
38    . الواح بابلی کهن، بویژه یادداشت های بابلی موجود در موزه بریتانیا.
39   . ابوریحان بیرونی – آثار الباقیه ؛ص 72.
40   . ابوریحان بیرونی – آثار الباقیه ؛ ص 72
41  . مهرداد بهار – پژوهشی در اساطیر ایرانی ؛ ص 208 و ترجمه انگلیسی زاد اسیرم.