تیره‌های ایرانی

تاریخچهٔ آذرپادگان و مردمان آذربایجان 3 - تبار مردمان آذربایجان بر پایۀ ویژگی‌های ظاهری

برگرفته از آذرپادگان

سورنا فیروزی


بر پایۀ توضیحاتی که پیرامون خصوصیات و صفات نژادی
ترکان و آریایی ها راائه شد، می توان نژاد مردمان آذرپادگان را بررسی کرد.
آنچه امروز به وضوح مشاهده می کنیم، این مسئله است که در میان این افراد، هیچ یک از صفات زردپوستان شمالی نظیر چشمان بادامی ( اپی کانتوس )، پوست زرد روشن، گونه های برجسته و غیره که از بارزترین مشخصات ترکان بوده است دیده نمی شود. مواردی که تمامی آن ها در سایر گروه های ترک تبار و زرد شمالی نظیر قرقیز، قزاق، ازبک، و از همه مهمتر ترکمن که هنوز نام ریشه و تبار خود را به همراه دارند، مشاهده شده است.
اما در مقابل، نه تنها تمام ویژگی های نژادهای سفید همانند، چشمان درشت، پوست سفید، سر دلیکو سفال وگونه های غیر برجسته در آذری ها نظاره می شود، بلکه بسیاری از آنها هنوز و در پی گذراز سالیان متمادی
از یورش اعراب ( که احتمال آلودگی و آمیزش نژادی بین ایرانیان آریایی و اعراب متجاوز بالا بوده است )، هنوز هم بسیاری از صفات خاص نژاد آریایی چون چشم ها و موهای روشن را دارا می باشند.
از طرف دیگر بر پایۀ قوانین حاکم بر دانش وراثت و ژنتیک می دانیم که کلیۀ صفات نژاد زرد بر سفید غالب است. این بدان معنا خواهد بود که اگر یک فرد ترکمن با ظاهر مغولی، با یک فرد سفید پوست و روشن موی آریایی آمیزش نماید، فرزند حاصله چهره ای متمایل به نژاد زرد را خواهد داشت.
بر این اساس، حتی اگر گروه های تجزیه طلب پان ترکیست این ادعا را مطرح نمایند که در اثر اختلاف نژادی، ویژگی های ظاهری دچار دگرگونی شده است، این دگرگونی ها باید مشمول مردمان آریایی می شد نه ترکان زردپوست چشم بادامی.
بنابراین ترک تبار بودن مردمان آذربایجان از دید صفات نژادی کاملاً مردود بوده و بر عکس کلّیه مدارک و شواهد، دال بر آریایی بودن این مردمان کهن می باشد.


تبار مردمان آذربایجان بر پایۀ شاخص های ژنتیکی


پژوهش هایی که در طی این 6سال اخیر ( از سال 2000 تا 2006 میلادی ) توسط یک تیم تحقیقاتی به سرپرستی یک دانشمند آذری ایرانی با نام دکتر مازیار اشرافیان بناب از دانشگاه کمبریج صورت گرفت، نشان داد که نه تنها کلیۀ تیره های ایرانی ( اعم از بلوچ، کرد، لر، پارسی، آذری و غیره ) از نظر مادری با هم خویشاوند و از یک تبار می باشند، بلکه حتی مردمان کشور ترکیه نیز ترک نژاد نیستند. به عبارت دیگر بر پایۀ این پژوهش های دقیق علمی که بر پایۀ بارزترین دستاوردهای دانش ژنتیک صورت گرفتند ثابت نمودند که مردمان ساکن در کشور کنونی ایران همگی آریایی نژادند و اگر برخی از آنان به زبان های غیر آریایی، مثل ترکی در میان مردمان آذربایجان، صحبت می کنند، به علت سلطۀ چند صد سالۀ ترکان مهاجم و متجاوز بر منطقۀ مذکور بوده است. بنابراین زبان هرگز معیار تعریف نژاد یک گروه نیست.
پژوهش های دکتر اشرافیان بناب نشان داد که آذری های ایران هیچ گونه مشابهت خاصی از نظر مارکرها یا شاخص های DNA مادری یا mtDNA نظیر FST با ترکان ساکن در آناتولی ( چند درصد ترک واقعی کشور ترکیه ) و یا ترکان ساکن در اروپا ( نظیر گروه هایی از مردمان بلغارستان و مجارستان ) ندارد.
بلکه بر عکس Fst و سایر صفات ژنتیکی آن ها همانند MRca همسان با پارسیان و دیگر تیره های ایرانی می باشد.
برای اینکه کمی بهتر درک کنیم که چرا تیم پژوهشی دکتر بناب، DNAمادری را به جای DNA پدری مورد بررسی قرار داد، این مسئله است که در طول تاریخ، هر گاه ارتش یک کشور بر سرزمینی دست می یافت، مردان فاتح بر زنان مغلوب دست درازی می نموده و به این صورت، فرزند حاصل از نظر پدری، خون بیگانه را دارا می شده اما وراثت مادری وی همچنان حفظ می گشت. بنابراین اگر شما خط ژنوم مادری در طی نسل ها را دنبال کنید، حتی اگر در طول تاریخ یک ملّت بارها به زنان آن ملت یورش برده شده باشد، باز هم این خطّ وراثت مادری دست نخورده به فرزند منتقل خواهد شد. بر این اساس مشابهت DNA مادری مردمان آذری با سایر تیره های ایرانی این مسئله را روشن کرد که آذری ها نیز همانند سایر ایرانیان دارای تباری آریایی بوده و بنابراین در کنار آن ها در تاریخ کهن این سرزمین آریایی مشترک و سهیم هستند.همچنین باید اشاره کرد که تیم بناب حتی اعلام نمود که ترکمن های ساکن در ایران نیز از نظر مادری ایرانی بوده و بنابراین علّت زردپوستی بودن چهره های آنان، آمیختگی نیاکان مادریشان با متجاوزان ترک زردپوست می باشد.
این مورد نیز به مفهوم این بود که اگر مردمان آذری ( چه آذرپادگان ایران چه جمهوری آذربایجان) و چه حتی مردمان ترکیه، به راستی ترک نژاد بوده اند، بایستی همانند ترک های ایرانی، دارای چهره ای زردپوستی می شدند، اما چنین نیست و بنابراین هیچ یک از آنان ترک نژاد نیستند.
نتایج تیم پژوهشی کمبریج در کنار موارد ذکر شده پیرامون خصوصیات نژادی، ثابت نمودند که کلّیۀ مردمان آذرپادگان از تباری آریایی برخوردار بوده و بنابراین تمامی ادعاهای جریان های تجزیه طلب و غیر علمی پان ترکیست پیرامون هم تبار بودن آذری ها با ترکان پوچ است.
نکتۀ جالب اینجاست که حتی داعیان این جریان های فکری، خود ترک تبار نیستند، و چه بسا با انجام آزمایش های مشابه گروه بناب ( اگر خصوصیات ظاهری آنان نظیر چشم ها و موهای روشن، این مسئله را ثابت نکند) آریایی می باشند، اما به طور پیوسته و با شور عجیبی دم از اتحاد ترک تبارها می زنند!!!
از طرف دیگر پژوهش هایی که موسسۀ ژنتیک عمومی فافیلوف Vavilof از آکادمی علمی روسیه انجام داد، مشخص نمود که مردمان آذرپادگان به دو نظر توزیع فراوانی شاخص های ( نظیر Kell -Chellano , Lewis , -E , P , Rhesus - D , - C, MN, ABO) و همچنین بیوشیمیایی ( نظیر HP, ACP1, ESD, GLO1, 6PGD, TF, C'3, GC, PGM1) کاملاً مشابه وضعیت موجود در پارسیان، کردها، اوستی ها و تاجیک ها هستند که این مورد نیز به نوبۀ خود روشن گر یکسانی تبار تمامی تیره های نامبرده شده و در نتیجه آریایی بودن آنان می باشد.
از طرف دیگر اگر هم پایه دعاوی گروه های پان ترکیست، بر یکسانی زبان تکلم و یا نام های رایج میان مردمان ترک زبان باشد و نه نژاد یکسان، باید چنین اذعان کرد که کلّیه کاوش های باستان شناسی انجام گرفته در منطقۀ آذرپادگان، منتج به یافته شدن آثار آریایی شده است. آثاری که دست کم چند هزارسال از ورود نخستین دستجات ترک سلجوق به منطقۀ یاد شده کهن ترند.
همچنین ما هنوز اسناد بی شماری داریم مبنی بر آنکه تا همین چند سدۀ قبل، زبان برخی نقاط آذرپادگان هنوز پهلوی بوده و علی رغم فشارهای وارده، مردمان متمدن آریایی آذری، همچنان زبان با اصالت خودشان را حفظ نموده بودند. ( نظیر اظهارات اولیا چلبی، پژوهشگر دولت عثمانی در سدۀ هفدهم میلادی که از رواج زبان پهلوی در میان مردمان مراغه و نخجوان یاد کرده بود.)
همچنین گزارش های متنوع و متعدد مورخان کهن نظیر استرابو، استخری، مقدّسی، مسعودی، ابن ندیم، تبری، یعقوبی و دیگران پیرامون رواج زبان های آریایی مثل پارسی در میان مردمان آذری به دورۀ خود از دیگر مدارک غیر قابل انکار پیرامون زبان شایع میان آذری های آریایی تبار در سده های دور می باشند.
در کنار موارد ذکر شده مشاهدۀ بسیاری از مناطقی که هنوز نام هایی با ریشۀ زبان پارسی دارند ( همانند: گنجه، باکو، تبریز و یا حتی اردبیل ) همگی دال بر رواج زبان پارسی در سده های پیش در این منطقه می باشند.
و یا آنکه کلّیه فرهیختگان آذری نظیر شمس تبریزی، قطران تبریزی، نظامی گنجوی و یا خاقانی خسروانی همگی آثار خود را چه در دوران پیش از یورش ترکان و چه در دوران استیلای متجاوزان زردپوست یاد شده به زبان آریایی پارسی نگاشته اند.
تمامی این موارد نشان دهندۀ وجود تبار و فرهنگ آریایی میان مردمان کهن و متمدن آذری می باشند که باید از آنها در جهت دفاع از ارزش های ملّی به طور پیوسته یاد کرد.