Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
24 آوريل
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 24 آوريل
Translation instructions from Farsi to another language

    
Chrome: Click the “Translate this page” button at the top of the window at the end of the address bar - icon next to the star
Internet Explorer and Firefox require a translation extension
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ايران
ایران مؤسس نخستین بنیاد تألیف و ترجمه در جهان
نخستین بنیاد تالیف و ترجمه کتاب در جهان، ماه اپریل سال 552 میلادی و در ایران آغاز بکار کرد. محاسبات پاره ای از مورخان، 19 اپریل و برخي ديگر 24 اپریل همان سال را روز آغاز کار این بنیاد به دست داده است. این بنیاد به تصمیم خسروانوشیروان ـ شاه ساسانی ایران دایر شده بود.
    نخستین بنیاد تالیف و ترجمه جهان در جوار خود یک کتابخانه عمومی ـ پژوهشی داشت که در همين سال تکميل شده بود. برای انتقال کتاب از گوشه و کنار جهان به این بنیاد جهت ترجمه، خسروانوشیروان حتی پزشک ویژه خود «برزویه» را به هند فرستاد و محصول این سفر، آوردن کتاب «کلیله و دِمنِه» به ایران بود که به پارسی میانه (پارسی ساسانی) و بعدا به عربی و دوباره به پارسی نوین (پارسی دری) ترجمه شده است. در هر فصل این کتاب، از محاوره دو جانور پند و اندرز فراوان و حتی در کشورداری و سیاست به دست می آید. برای مثال: دِمنه (شغال) در یک جای از این کتاب به کلیله (شغال دیگر) به این مضمون پند می دهد که اگر افراد مجرّب، کارشناس و دلسوز را مایوس و از اطراف خود پراکنده کند، وقت خودرا صرف لذّات جسمانی از جمله توجه به جنس مخالف، سرگرمی و خوشگذرانی کند، مجازاتگر باشد و ... کشور رو به خرابی خواهد گذارد و ملت از دست خواهد رفت.
    چهار سده پس از خسرو یکم، سامانیان چنین مرکزی را در جوار «کتابخانه عمومی مَرو» به وجود آوردند. دائرة المعارف كتاب و چاپ «كتابخانه مرو» را كه به همّت سامانيان ایرانی تأسيس شده بود و تا حمله چنگيزخان به منطقه فرارود داير بود بزرگترين كتابخانه عمومي و مركز تاليف و ترجمه كتاب در جهان قديم بشمار آورده است كه روزانه در آن دست كم چهارصد محرّر، كتاب ها را تكثير (رونويسي) مي كردند. همين مركز به احياء زبان و ادب فارسي كمك بسيار كرد. طرز كار كتابخانه مرو الگوي کتابخانه های عمومی و نیز پژوهشی جهان امروز قرار گرفته است. «مرو» اينک در ايالت ماريِ جمهوري ترکمنستان قرارگرفته است.
    باید دانست که نخستين كتابخانه عمومي (پابليك لايبراري) در جهان كه هر باسوادي حق داشت به آن دسترسي داشته باشد بهارسال 33 پيش از ميلاد (و طبق برخی نوشته ها، در ماه اپریل) در شهر رُم گشايش يافت و ظرف 509 سال (تا سال 476 ميلادي) شمار اين نوع كتابخانه در قلمرو روم به رقم 26 رسيد.
     پيش از رومي ها؛ سومري ها، آشوري ها، بابِلي ها، ايرانيان و ... داراي كتابخانه بودند ولي اين كتابخانه ها در دسترس همگان نبود كه كتابخانه سفالي آشوري ها معروفترين آنها است. در ايران، مطالب عمومي را كه هركس مي توانست به آن مراجعه كند بر سنگ حك مي كردند از قبيل سنگنبشته بيستون. [بنیاد تالیف و ترجمه کتاب، عنصری جدا از کتابخانه عمومی بشمار می آید.].
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاجگذاري رضاشاه ـ نقش فروغي در دو پرده!
رضاشاه در 47 سالگي
سه روز پس از امضاي پيمان دوستي و امنيت مشترک ايران و ترکيه، چهارم ارديبهشت 1305 (اپريل 1926) رضاشاه پهلوي و در آن زمان 47 ساله طي مراسمي تاجگذاري كرد. وي در اين مراسم كه در كاخ گلستان برگزار شده بود، شخصا تاج را بر سر خود نهاده بود. به اين مناسبت در سراسر ايران سه روز جشن و چراغاني بود.
     رضاشاه كه با تاجگذاري، داراي دربار سلطنتي شده بود عبدالحسين تيمورتاش را وزير دربار خود كرد. در آن زمان، محمدعلي فروغي نخست وزير بود [فروغي در جريان برکناري رضاشاه در شهريور 1320 هم نخست وزير بود، در سال 1305 دوست رضاشاه و در سال 1320 دشمن او!].
    در پايان مراسم تاجگذاري رضاشاه چند ژنرال ازجمله وزير جنگ و فرماندهان لشکرهاي جنوب، غرب، شرق، آذربايجان و تيپ شمال عنوان آجودان شاه گرفتند. پس از مراسم، هواپيماهاي نظامي ايران در آسمان تهران نمايش پرواز دادند و دو روز بعد بي سيم کشور آغاز بکار کرد که محل آن در نزديکي چهار راه سيد خندان هنوز به باغ بي سيم معروف است که اينک مقرّ وزارت پست و تلگراف و تلفن (مخابرات) است.
     مجلس موسسان در 22 آذر سال 1304 چهار اصل از اصول متمم قانون اساسي را اصلاح، ژنرال رضاخان پهلوي فرمانده ارتش (سردارِ سپه) و نخست وزير وقت را شاه و سلطنت را در خاندان او موروثي كرده بود.
    پهلوي يکم (متولد مارس 1878 در سوادکوهِ مازندران و متوفي در جولاي 1944 در تبعيد در يوهانسبورگ آفريقاي جنوبي و عملا زنداني دولت لندن) قبلا نظر به جمهوري شدن ايران داشت ولي در سال 1304 هجري خورشيدي ناگهان تغيير عقيده داده بود!.
رضاشاه بر تخت سلطنتي در روز تاجگذاري (اپريل 1926)

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ماجرای یافت شدن جنازه مومیایی شدهِ احتمالا رضاشاه پهلوی
سوم اردیبهشت 1397 (23 اپریل 2018) یک بار دیگر رضاشاه پهلوی خبر رسانه ها شد و آن، یافت شدن یک جنازه مومیایی شده در ضلع غربی حَرَمِ شاه عبدالعظیم در شهرِری و در جریان خاکبرداری جهت گسترش آستان حَرَم بود. همان روز در این زمینه اظهارنظرهای متعدد شد. ولی از آنجاکه در ایران مومیایی کردن اجساد صورت نگرفته است احتمال قریب به یقین داده شده است که جسد متعلق به رضاشاه پهلوی باشد که شیخ صادق خلخالی قاضی وقت دادگاه شرع، کار تخریب آرامگاه او را از 21 اردیبهشت 1359 (درست 15 ماه پس از حذف سلطنت) آغاز کرده بود. در محل آرامگاه رضاشاه، شماری از مقامات پیشین ازجمله دو نخست وزیر مدفون شده بودند و سال ها، مقامات ارشد سایر کشورها که در سفر رسمی به ایران می آمدند ـ طبق برنامه ـ از آنجا دیدار می کردند. تخریب آرامگاه رضاشاه چند روز طول کشیده بود زیراکه ساختمان مستحکم بود.
    در نخستین روز تخریب، شیخ صادق خلخالی تا ساعت سه بامداد در محل حضور داشت. به گزارش روزنامه های وقت، گروهی از مردم در محل حاضر شده و گریه می کردند. خلخالی درباره این جمع به خبرنگار روزنامه اطلاعات (که اظهارات او در صفحه دوم شماره 22 اردیبهشت 1359 این روزنامه ـ شماره 16139 درج شده است) گفته بود: به اینها گفتم که متأثر نباشند و بر تخریب گور طاغوتیان گریه نکنند، ولی به نظر می رسد که این عده هنوز امیدهایی در دل دارند که نمی خواهند بنای طاغوتی تخریب شود. این افتخار است که مقبره دوران پهلوی را خراب کنیم تا اثری از آنان باقی نمانَد.
    تخریب بنا به رغم مخالفت ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور وقت صورت گرفت. بنی صدر مانع این کار شده بود ولی زورش نرسیده بود. به گزارش روزنامه اطلاعات (مندرج در صفحه دوم شماره 22 اردیبهشت 1359 اين روزنامه)، بنی صدر آن روز در پایان جلسه شورای انقلاب به خبرنگاران گفته بود: "تخریب این ساختمان کار غلَطی بود. در این محل می توانستیم موزه برپا کنیم. من چند بار به ایشان (شیخ صادق خلخالی) گفتم که این کار را نکند، امّا متاسفانه این خودکامگی ها وجود دارد. بالاخره یک مقام باید به این کار رسیدگی کند و ببیند که ایشان (خلخالی) چه حقی داشتند که این کار را کرده اند.".
    رضاشاه پهلوی (متولّد مارس 1878 ـ اسفندماه) که تا سپتامبر 1941 بر ایران حکومت کرد پس از اشغال نظامی ایران که اگر خیانت چند فرمانده نظامی و سیاستمدار در کار نبود به آن آسانی صورت نمی گرفت کناره گیری کرد و دولت لندن ـ یکی از اشغالگران ـ او را نخست به جزیره موریتوس (موریس) و سپس به آفریقای جنوبی تبعید کرد که در 26 جولای 1944 (66 سالگی) در ژوهانسبوگ بر اثر بیماری قلب درگذشت. چون جنگ دوم جهانی هنوز درجریان بود فرزندش محمدرضاشاه، جنازه پدر را به مصر انتقال داد که در اینجا مومیایی و در مسجد الرفاعی نگهداری شد و در ماه می 1950 (اردیبهشت 1329) پس از آماده شدن آرامگاه، به ایران منتقل و دفن شد. خلبان هواپیمای حامل جسد ـ طبق دستور ـ در مسیر خود به ایران جسد را بر فراز کعبه طواف داده بود.
    در پی خروج محمدرضاشاه از ایران در دیماه 1357 گفته شد که وی جسد پدرش را با خود برده است که این مطلب که تایید دیگری نداشت توسط فرح پهلوی (بانوی شاه) تکذیب شده است. به علاوه، عمل خارج ساختن جسد از جای خود و انتقال به هواپیما کار یک فرد نمی توانست باشد و در این مدت کسی ظاهر نشد که بگوید شاهد انتقال جسد بود. به نوشتهِ تاریخ نگاران اروپا و آمریکا، پهلوی دوم هنگام تَرک کشور با اطمینان هایی که یافته بود باور نداشت که رفتن او بدون بازگشت باشد که جسد پدر را با خود ببرَد.
    به گزارش دویچه وله (صدای آلمان)، پرنس رضا پهلوی در توئیت خود نوشته است که "بررسی‌ همه شواهد و جوانب" نشان می‌دهد که جسد به رضاشاه (پدر بزرگ او) تعلّق دارد و خواسته است که به همانگونه که سزاوار و شایسته او (رضاشاه) است به خاک سپرده شود.
    در زیر، کپی صفحه اول روزنامه اطلاعات مورّخ 22 اردیبهشت 1359 حاوی تیتر تخریب آرامگاه رضاشاه درج شده است:
    



    
مقبره رضاشاه در شهرری پیش از تخریب


    
تصویر جسد به دست آمده طبق گزارش های رسانه ای

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نشست محرمانه ديپلمات هاي آمريكا در تهران در 1973 - دگرگوني هاي منطقه و ادامه بحران و تشنُّج
23 اپریل 1973 (در آن سال مصادف با سوم ارديبهشت 1352) ديپلماتهاي ارشد آمريكا در كشورهاي خاور ميانه و آسياي جنوبي نشست مهم و محرمانه اي را در تهران آغاز كرده بودند. اين نشست در ساختمان سفارت وقت آمريكا در تهران (خيابان تخت جمشيد ـ طالقاني امروز) برگزار و گزارش شده بود كه پیرامون ساختمان سفارت دستگاههايي تعبيه كرده بودند تا روس ها نتوانند با ماهواره و ابزارهای دیگر، مذاكران نشست را از راه دور استراق سمع كنند. هدف از برگزاری این نشست اعلام نشده بود و به همین لحاظ پیرامون آن، گمانه زنی ها متعدّد بود.
    درجریان نشست، برخی از اصحاب نظر حدس زده بودند که قدرت روزافزون اوپک در تعیین میزان صدور و در نتیجه؛ کنترل بهای نفت خام دربازار و نیز تهدید اعراب به تحریم صدور نفت؛ اگر اسرائیل به تعرض نظامی دیگری دست بزند [که نشانه هایی از احتمال چنین تعرضی مشاهده می شد و در اکتبر همان سال صورت گرفت]، خلاف انتظار دولت واشنگتن بوده و این دولت می کوشد که دیپلماتهایش در منطقه در نشست تهران راهی بیابند که نه تنها چنین تحریمی صورت نگیرد بلکه اعراب صاحب نفت بویژه دولت سعودی در جلسات اوپک خلاف منافع آمریکا اقدامی نکنند. در پی جنگ سال 1967 اعراب و اسرائیل، کشورهای عربی صادرکننده نفت در چارچوب اوپک یک سازمان فرعی برای خود ایجاد کردند تا در صورت لزوم از آن به صورت اهرم فشار استفاده کنند.
    در همان زمان (اپريل 1973)، گروهی دیگر از صاحبنظران گفته بودند که دولت واشنگتن از نفوذ روزافزون و وسيع مسكو در عراق، سوريه، يمن و سومالي و نیز نفوذ رژيم پکن در پاكستان سخت نگران شده و یک هدف این نشست یافتن راههای مقابله با این وضعیت است که ادامه آن موازنه جهانی قدرت را برهم خواهد زد. به باور این گروه (در آن وقت)، نگرانی واشنگتن از زمانی افزایش یافته بود که دولت تهران بر میزان خریدهای خود و ازجمله جنگ افزار از مسکو افزوده بود. به اظهار اين صاحبنظران، واشنگتن همچنين از بسط فعاليت های مسلحانه چپ ها در ايران و به ويژه در تهران نگران بوده و مخصوصا که برخی از این چپ ها عناصری از اسلام را وارد ایدئولوژی خود ساخته تا (در آن زمان) حمایت مردم معمولی را جلب کنند و یا دست کم مانع مخالفت آنان شوند.
    همزمان، مفسران روزنامه هاي اروپا حدس دیگری زده بودند که تحولات دهه یکم قرن 21 تا حدی زیاد درستی حدس این مفسران را نشان داده است. مفسران اروپایی نوشته بودند که اصحاب فکر و دست اندرکاران آمریکایی مطالعات خاورمیانه دگرگونی های قریب الوقوعی را در قلمرو امپراتوري باستاني پارسیان (از مدیترانه تا دره سند و کوههای بدخشان) پیش بینی و نظر خودرا به دولت واشنگتن گوشزد کرده و نگرانی این دولت را برانگیخته و وادار به بررسی و اقدام کرده اند (کرده بودند) و یک ماموریت نشست تهران (نشست اپریل 1973 ديپلمات هاي آمريکا) که هدف از برگزاری آن نیز به وضوح اعلام نشده (بود) بررسی این پیش بینی و دادن نظر است (بود).
     پنج دهه پس از این نشست تهران هنوز نظرات و پیشنهادهای دیپلماتهای شرکت کننده در اين بحث و مذاکرات (نتیجه گیری از آن) ،تصمیم گیری دولت واشنگتن نسبت به پیشنهادها افشاء نشده است. ولی، طولی نکشید که دگرگونی ها در منطقه ای که 12 قرن امپراتوری پارسیان خوانده می شد آغاز شد و وضعیت لبنان، افغانستان و ... پشت سر هم تغییر یافت، پاکستان بحرانی شد، صدام حسین در پی یک جنگ 8 ساله با ایران کویت را اشغال و ضمیمه عراق کرد و با این کارها، بهانه های متعدد به دست داد تا آمریکا در منطقه خلیج فارس (در سعودي و شيخ نشين ها) استقرار نظامی یابد، یمن وقت را بی طرف سازد و .... بعدا در سومالی کودتا صورت گرفت و نتیجتا سرزميني بی دولت و نظم و نسق شد. 12 سال پس از بیرون رانده شدن عراق از کویت، بازیگر اصلی (صدام حسین) از میان برداشته شد و عراق به مدت تقريبا هشت سال تحت اشغال نظامی آمریکا بود و ....
     در شرق سرزمین باستانی پارسیان، در برابر کمونیست شدن دولت کابل؛ طالبان و القاعده «ساخته» شدند و پس از مدتی ضدیت با آمریکا را درپیش گرفتند که دولت واشنگتن بعدا و پس از به دست آوردن بهانه، نیروی نظامی وارد افغانستان کرد و آسیای جنوبی صورت منطقه نظامي به خود گرفت و با ایجاد این وضعیت، به نظر مي رسد که تلاش نزديك ساختن هند و پاكستان جهت دور ساختن هند از مسكو و پاكستان از پکن نتیجه مورد نظر را به دست نیاورده باشد. به نظر مي رسد پکن با به دست آوردن تسهيلات و امکانات در بندر کوادر پاکستان که ناظر بر راههاي خليج فارس و شرق اقيانوس هند و درياهاي منشعب از آن است راه پرتغالي ها در قرون گذشته را درپيش گرفته است که همان مسائل و درگيري هارا به دنبال خواهد داشت و ....
    نگاهي به نقشه جغرافيايي منطقه ـ از شرق مديترانه و درياي سرخ تا مرز هند و پاکستان ـ و بررسي گزارش روزانه تحولات آن نشان مي دهد که تا استقرار ثبات در يمن و سوريه راه درازي در پيش است، عراقي ها در حسرت رفاه و امنيت گذشته خود هستند و آينده اين کشور به درستي قابل پيش بيني نيست. منطقه خليج فارس حساس تر از گذشته است و بيم درگيري مي رود، اوضاع افغانستان مبهم و آينده اش قابل پيش بيني نيست و پاکستان که بمانند عراق يک کشور تازه ساخت است کم و بيش با درگيري هاي مذهبي ـ نژادي رو به رو است و .... در اين ميان، پکن که نياز به مواد خام و بازار فروش و راه زميني به منطقه دارد مي کوشد که بر نفوذ خود در تاجيکستان و افغانستان بيافزايد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
یادآوری گذشته با نگاهی بر تیترهای بالای صفحه اول شماره پنجم اردیبهشت 1341 روزنامه اطلاعات
در آرشیوها، پژوهشگران و مورّخان با نگاهی بر صفحات اول روزنامه های هر دوره، به اصطلاح «سرنخ» برای دنبال کردن وقایع و اوضاع آن دوره، افراد و اظهارات می یابند تا ضعف ها و قوّت ها، مسیر تحولات و نتایج ِ وعده ها (شعارها)، سیاست ها و برنامه ها را به دست آورند و برنگارند. این روزها در سراسر جهان دسترسی به دوره های پیشین روزنامه ها بسیار آسان شده است زیراکه سی. دی. شده اند.
     با این هدف، نگاهی به کُپی نیمه بالای صفحه اول روزنامه اطلاعات ـ شماره پنجم اردیبهشت 1341 ـ روزی که در تهران و چند ناحیه دیگر در ایران سیل جاری شده و تلفات وارد ساخته بود و ....:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تیتر بزرگ صفحه اول شماره چهارم اردیبهشت 1358 روزنامه اطلاعات درباره چگونگي قتل سرلشکر قَرَني، يک روز پس از وقوع اين رويداد
سرلشکر قرَنی (قره ني) مقارن ظهر دوشنبه سوم ارديبهشت 1358 در حياط خانه اش هدف چند گلوله قرار گرفت، به بيمارستان مِهر منتقل و به اطاق عمل جراحي برده شد ولي عمل جراحي نتيجه نداشت و فوت شد.
    روزنامه اطلاعات که در شماره آن روز شرح کوتاهي با تيتري درشت درج کرده بود، در شماره روز بعد (سه شنبه چهارم ارديبهشت 1358) مشروح چگونگي واقعه را درج کرده که کُپي صفحه اول آن شمارهِ اين روزنامه در اينجا آورده شده است تا در تاريخ بماند:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سالروز شکست عملیات نظامی آمریکا برای خارج ساختن گروگانها، معروف به عملیات صحرای طبس
24 اپريل 1980 (در آن سال؛ مصادف با چهارم اردیبهشت 1359 و 15 ماه پس از تغییر نظام حکومتی ایران) عمليات نظامي «مافوق سرّي» آمريكا عليه جمهوری اسلامی ايران معروف به Operation Eagle Claw با هدف خارج ساختن 52 گروگان آمریکایی از ایران که از نوامبر سال پیش از آن در ساختمان تصرف شدهِ سفارت آمریکا در خیابان تخت جمشید (تهران) نگهداری می شدند، در صحراي طبس با كشته شدن هشت نظامي آمريكايي و از دست رفتن يك هواپيماي سي ـ 130 و چند هلي كوپتر با شكست رو به رو و ادامه آن لغو شد. جيمي كارتر رئيس جمهوری وقت آمريكا همان روز مسئوليت این شکست را برعهده گرفت و گفت كه به منظور خارج ساختن گروگانها (كاركنان سفارت) از تهران، اين عمليات برنامه ريزي شده بود. قرار بود اين نظاميان پس از تجديد سوخت هلي كوپترها در صحراي طبس، خود را به تهران برسانند. [در تقویم های ایران پنجم اردیبهشت، سالروز عملیات نظامی طبس ذکر می شود که مطابق افق ایران است که 8 ساعت و 30 دقیقه از شرق آمریکا ـ واشنگتن و نیویورک ـ جلوتر است].
    در پي اعتراف كارتر، سايرس وَنس وزير امورخارجه آمريكا از سمت خود كناره گيري كرد و گروگانها تا آخرين لحظه حكومت كارتر آزاد نشدند و به مدت 444 روز در بازداشت بودند. همين اقدام ناموفق كارتر باعث شد كه در انتخابات نوامبر آن سال از رونالد ريگان (ریگن) نامزد حزب جمهوریخواه شكست بخورد. تصمیم به طرح ریزی عملیات «ایگل کلاو = پنجه عقاب» یکم اپریل و در جلسه فوق العاده شورای امنیت ملی آمریکا گرفته شده بود. کارتر در این جلسه گفته بود که چون از تحریم و تهدید، نتیجه ای عاید نشده است، راه دیگر؛ توسل به نیروی نظامی است.
    مرحله یکم عملیات «ایگل کلاو» با 6 هواپیمای حمل و نقل و 8 هلی کویتر آغاز شده بود. 88 تفنگدار و تدارکات مربوط که با هواپیما حمل می شدند قرار بود در صحرای طبس فرود آیند و تفنگداران و تدارکات مربوط از هواپیماها به هلی کوپترها منتقل و این هلی کوپترها رهسپار تهران شوند و گویا ورزشگاه امجدیه (که به فاصله ای کوتاه از ساختمان سفارت، محل نگهداری گروگان ها قرار دارد) و از آنجا عملیات انتقال گروگانها را انجام دهند. چند کشتی نظامی و یک ناو هواپیمابر در آبهای نزدیک به جنوب ایران مأمور مراقبت و دفاع از این تفنگداران وابسته به گروه دِلتا بودند. «استیو بَنِن Stephen Bannon» مشاور مستعفی دانالد ترامپ افسر یکی از این ناوها بود.
    دو هلی کوپتر هنگام عبور از آسمان استان کرمان دچار نقص فنی شدند و از کار افتادند و یکی از آنها در منطقه راوَر (استان کرمان) بر زمین باقی ماند. بنابراین، شش هلی کوپتر و 6 هواپیمای سی ـ 130، شب هنگام به منطقه تعیین شده در دشت کویر که قبلا در آن منطقه معدن اورانیوم کشف شده بود و آمریکاییان نقشه محل را داشتند فرود آمدند.
    گزارش خبرنگار محلی روزنامه اطلاعات، محل فرودآمدن هواپیماها و هلی کوپترهای آمریکایی را در فاصله مرزی استان های خراسان و یزد ـ منطقه «رباط پشت بادام» گزارش کرده و گفته بود که نظامیان آمریکایی یک اتوبوس عبوری از جاده دشت کویر را متوقف و چرخ های آن را با گلوله سوراخ کرده بودند تا مسافران و راننده اش، فرود آمدن آنان را و محل فرود را خبر ندهند.
     در این محل و در جریان سوخت گیری برای آماده شدن جهت عملیات، یک هلی کوپتر دیگر از کار افتاد. هوا توفانی بود ـ توفان شن که هر لحظه شدیدتر می شد.
    فرمانده عملیات با مشاهده این وضعیت، درخواست توقف عملیات را کرد که نخست، مخالفت شد و به او تاکید شد که چهار هلی کوپتر هم برای رسیدن به تهران، رهاساختن مواد بیهوش کننده نگهبانان ساختمان سفارت و خارج ساختن گروگانها کافی است. ولی ساعتی بعد، کارتر با درخواست فرمانده محلی عملیات برای بازگشت موافقت کرد.
     پس از دریافت دستور بازگشت، یکی از هلی کوپترها و یکی از هواپیماها هنگام بلند شدن از زمین، به علت توفان شن به هم برخورد کردند و آتش گرفتند. در این حادثه 8 نظامی آمریکایی کشته شدند. به این ترتیب، تنها 5 هواپیما و بقیه نظامیان منطقه را به مقصد ناو هواپیمابر «نیمیتس» تَرک کردند و 4 هلی کوپترِ سالم و طبق گزارش های رسانه ها یک جیپ و یک موتوسیکلت و اجساد در هماجا باقی ماند که روزنامه های تهران در شماره یکشنبه هفتم اپریل 1980 عکس جسد نیمسوخته و بر زمین افتاده یک نظامی آمریکایی را در صفحات اول خود چاپ کرده بودند.
    اندکی پس از بازگشت نظامیان آمریکایی، چند واحد از سپاه پاسداران یزد و شماری ژاندارم خود را به محل رساندند. ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور وقت که در اهواز بود و در جریان بازگشت از قضیه آگاه شده بود به محل رفت.
    این عملیات نزدیک به دو سال پس از زمین لرزه پُرتلفات طبس روی داد که انتقاد از عملیات امداد رسانی مربوط به آن، انقلاب سال 1357 را گسترش داد.
    طولی نکشید که از تهران دو جتِ اف ـ 14 و متعاقب آنها دو فانتوم (جتِ اف ـ 4) به محل اعزام شدند و فانتوم ها هلی کوپترهای آمریکایی را گلوله زدند که براثر اصابت گلوله به مخزن بنزین آتش گرفتند. در جریان این تیراندازی و تصادفا، یک فرمانده محلی سپاه و به گزارش رسانه ها به نام محمد منتظر قائم جان خودرا از دست داد.
    تیراندازی فانتوم ها به هلی کوپترها از آن زمان همچنان در برابر علامت سئوال (؟) قرار دارد که چرا باید هلی کوپترهای بی دفاع منهدم می شدند، شاید که در داخل آنها نقشه چگونگی انتقال گروگانها از ساختمان و احتمالا کمک داخلی وجود داشته و اشاراتی در کار بوده است. برخی گفته بودند که خلبانان فانتوم ها با مشاهده گردشِ بال هلی کوپترها (که نتیجه باد و توفان بود) ظنین شدند و تیراندازی کردند، پاره ای گفتند که با موافقت رئیس جمهور (در آن زمان فرمانده کل قوا) تیراندازی شده و .... طولی نکشید که رئیس ستاد ارتش و فرمانده نیروی هوایی کنار رفتند. بنی صدر سالها بعد در کتابی اشاره ای مبهم به موافقت خود به تیراندازی به هلی کوپترها کرده است.
    در آن زمان برخی شایعات که نیروهای شوروی (دولت مسکو) در افغانستان، مسیر هواپیماهای آمریکا به مقصد دشت کویر ایران را رصد کرده بودند انتشار یافته بود. تفسیرنگاران، شکست عملیات طبس را ضعف سیاسی و نظامی کارتر و بی توجهی مجریان طرح عملیات از بدست آوردن پیش بینی وضعیت هوا در منطقه کویر به دست داده بودند.
    روزنامه اطلاعات پس از رسیدن خبر رویداد به تهران، و برای گزارش این شکست نظامی آمریکا جمعه پنجم اردیبهشت شماره فوق العاده منتشر ساخت. این شماره روزنامه دو روز پس از انتصاب حجت الاسلام محمود دعایی به مدیریت مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات انتشار یافت. کُپی صفحه اول این شماره فوق العاده (شماره جمعه پنجم اردیبهشت 1359) در زیر درج شده است:
    



    
گوشه ای از بقایای هواپیما و هلی کوپتر آمریکایی در دشت کویر ـ در عکس، جسد یک نظامی آمریکایی بر سطح زمین دیده می شود

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مرگ پنج نفر در ایران در پي تزريق پنی‌سیلین ساخت چين ـ مرگ و میر از داروهای چینی در جمهوري اسلامي
دویچه وله (صدای جهانی آلمان) ـ 22 اپریل 2013: تزریق پنی‌سیلین چینی [ساخت چین] در ایران به مرگ پنج نفر انجامید. دکتر ایرج خسرونیا رئیس جامعه پزشکان بيماري هاي داخلی [ایران] با اعلام این خبر از بالا بودن آمار مرگ و میر به دلیل استفاده از داروهای چینی در ایران سخن گفت.
    دکتر ایرج خسرونیا دوشنبه (دوم اردیبهشت/ 22 اپریل) به باشگاه خبرنگاران جوان در مورد يکي از اين مرگ و ميرها چنين گفت: بررسی‌های انجام گرفته در پزشکی قانونی مشخص کرده است که فردی 40 ساله که به دلیل چرك كردن گلو به پزشک مراجعه کرده بود براثر تزریق پنی سیلین چینی [ساخت چین] جان باخته است.
    به اظهار دکتر خسرونیا، این فرد با بیماری چرك كردن گلو به پزشک مراجعه و پزشک برای وی پنی‌سيلين تجويز می‌كند. اين بيمار پنی‌سیلین تجویز شده توسط پزشک را خریداری و تزریق می کند که پس از تزریق، به تب و لرز و پایین آمدن فشار خون دچار و راه تنفسی وی بسته می‌شود و جان می سپارد.
    یک مقام آگاه ديگر در این زمینه گفت که آمار مرگ و میر بر اثر استفاده از داروهای چینی [ساخت چین] در ایران بالا است!. وی نبود آمار مشخص درباره میزان مرگ و میر ناشی از استفاده از داروهای چینی را به رغم بالا بودن ميزان آن يک مشکل [ضعف] خواند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انتقاد احمدی نژاد از منتقدان خود ـ لحن کلامي که قبلا ديده نشده بود!


به گزارشِ دوم اردیبهشت 1392 ایسنا (خبرگزاری دانشجویان)، محمود احمدی‌نژاد (رئیس جمهور وقت) که به خوزستان سفر کرده بود در اجتماع مردم شهرستان هفتکل، گفت: "پیغام دادند که فلانی! اگه روت رو زیاد کُنی پدرت را درمی‌آوریم!.".
    وی که به منتقدان خود اشاره غیر مستقیم داشت همچنین گفت: می‌گویند که چرا آخر کار [ماههای آخر دوره ریاست جمهور] سفر می‌روی؟.
    آیا آخر کار و یا اول کار با هم فرق دارد؟.
    رئیس‌جمهور وقت در ادامه سخنان خود گفت: "می‌گویند باهات برخورد می‌کنیم."!.
    خوب، برخورد کنید؛ شما عددی نیستید در برابر ملت که بخواهید برخورد کنید .... ما به وجود ملت ایران افتخار می‌کنیم.
    احمدی نژاد چنین ادامه ادامه داد: برخی تصور می‌کنند وقتی انقلاب انجام و جمهوری اسلامی برپا شد دیگر کاری نمانده و همه چیز تمام شده است، در حالی که ما در ابتدای راه هستیم و باید در مسیر پیشرفت و آبادانی حرکت کنیم؛ باید ایران را بسازیم. اینکه مثلا قرآن بخوانیم و امام جمعه‌ داشته باشیم و رییس‌جمهور نیز مذهبی‌ باشد، تمامِ کار نیست. ما در ابتدای راه هستیم و تازه پا روی پله اول گذاشته‌ایم. باید به جامعه عَلَوی برسیم ـ جامعه ای که در آن تبعیض و فساد وجود نداشته باشد.".
    احمدی‌نژاد در بخش دیگری از سخنان خود گفت: "جمهوری اسلامی ایران ایجاد شده است که در برابر ظلم ـ چه داخلی و چه بین‌المللی سکوت نکند و جلوی فسادرا بگیرد.". ما رییس جمهور شدیم که جلوی فساد و غارت را بگیریم.
    احمدی نژاد قبلا تهدید کرده بود که ممکن است دست به افشاگری بزند.
    احمدی‌نژاد یک روز پیش از این و در اهواز، از کسانی که پیش از انتخابات برای شورای نگهبان «نسخه» می‌پیچند، انتقاد کرده بود. او خطاب به این افراد گفته بود: "شما چه کاره هستید و به چه حقی در مورد دیگران اظهارنظر می‌کنید؟.".
     خبرگزاری مِهر نیز در این زمینه گزارش تهیه کرده بود. به گزارش این خبرگزاری، در پی انتشار این سخنان محمود احمدی‌نژاد، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی واکنش نشان داد و گفت که این سخنان «غیر قابل قبول و باعث تشویش اذهان عمومی» است. وی خواست که احمدی نژاد به این قبیل حرف های خود خاتمه دهد.
    
    در آن زمان به پایان دوره ریاست جمهور احمدی نژاد تنها چند ماه باقی مانده بود و انتخابات 24 خرداد 1392 (14 ژوئن 2013) برگزار شد و در اَمُردادماه رئیس جمهور منتخب (حجت الاسلام حسن روحاني) آغاز بکار کرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دانش
كوماروف فضانورد روس در جریان بازگشت به زمین کشته شد
Komarov
در تاريخ فضانوردي، ولاديمير كوماروف V. Komarov (عكس بالا) فضانورد 40 ساله روس نخستين فردي بود كه جان خودرا ازدست داد.
    كوماروف در پايان دومين سفر خود به مدار زمين، هنگام فرود آمدن با ماهواره سايوز يكم، به علت باز نشدن چتر سايوز كشته شد.
    اين حادثه 24 اپريل 1967 روي داد. كوماروف كه يك افسر نيروي هوايي شوروي بود هفت سال تجربه فضانوردي داشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي تاريخ‌نگاري
آناهیت پریخانیان ایرانشناس بزرگ که سیستم قضایی ساسانیان را بسیار پیشرفته و ایرانیان را مردمی بافرهنگ و بی آزار معرفی کرده است

     24 اپریل ـ روزی چون امروز ـ زادروز ایرانشناس بنام، بانو دکتر آناهیت پریخانیان است که بسال 1928 در مسکو بدنیا آمد، 84 سال عُمر کرد و بیست و هفتم ماه می 2012 پس از تألیف چند کتاب و نوشتن دهها مقاله و سالها تدریس تاریخ ایران و فرهنگ ایرانیان و ایراد سخنرانی های متعدد در نشست های تاریخدانان ازجمله نشست معروف دانشگاه کلمبیا (مستقر در نیویورک) درگذشت. وی یک اَرمنی بود.



    به باور استادان تاریخ، آناهیت از جزئیات تاریخ دوران باستان ایران و ایرانیان (عصرِ هخامنشیان و پیش از آن) و تاریخ و فرهنگ ایرانیان در دوران اصطلاحا؛ میانه (عصر اشکانیان و ساسانیان) در سطحی وسیع آگاه بود و آنرا به صورت تدریس، تالیف و سخنرانی در نشست ها به همگان منتقل می کرد. وی سیستم قضایی عهد ساسانیان را بسیار پیشرفته وعادلانه بدست می داد و رعایت اخلاقیات در آن دوران از سوی عموم ایرانیان را بی سابقه و پایه فرهنگ و تمدن ایرانیان می دانست. او ایرانیان عهد هخامنشیان را بنیادگذار نظام آموزش و پرورش عمومی در جهان بدست داده است.
    وی در بررسی تاریخِ هر دوره و هر رئیس دولت به وضعیت جامعه در آن دوران بیش از عملیات نظامی و سیاست خارجی توجه داشت و تکیه او بیشتر روی رفتار و کردار اعضای جامعه در هر دوره بود که سیاست های داخلی هر دولت روی این دو موردِ تمدن ساز تأثیر داشته است. او دمکراسی عهد اشکانیان را اقتباس از یونانیان و پس از آگاه شدن از عقاید اندیشمندان یونان باستان می دانست. آناهیت ایرانیان را مردمی فرهنگی و متمدن و بی آزار معرفی کرده است. آناهیت رساله ای طولانی درباره رابطه برادرانه هزاران ساله فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و نظامی ایرانیان و ارمنیان و ورود واژه های پارسی بویژه پارسی میانه (زبان دوران اشکانیان و ساسانیان) در زبان ارمنیان دارد و دو ملت را با دلایلی که ارائه داده، برادر می داند.
    نام آناهیت که در مسکو، ایروان و لنینگراد (سن پترزبورگ) تحصیل کرده است در ردیف ایرانشناسان بزرگِ معاصر جهان قرارداده شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
تحولات رسانه ها؛ سه قرن و اندي پس از انتشار نخستين روزنامه در آمريكا ...
مهاجران انگليسيِ آمريكاي شمالي درست يك قرن ديرتر از اروپاييان به انتشار روزنامه به مفهوم امروز دست زدند. نخستين روزنامه آمريكاي شمالي 24 اپريل (4 اردیبهشت) سال 1704 در شهر بوستون ماساچوست به نام «نيوزلِتر» انتشار يافت.
     وضعيت روزنامه نگاري تا دهه سوم قرن بيستم كه پخش خبر از راديو آغاز شد تغيير آنچناني نكرده بود و كاري بود؛ «روتين». پيداشدن رقيبي چون راديو و سپس تلويزيون و آنگاه تلويزيون رنگي و پخش ماهواره اي (جهاني)، روزنامه ها را مجبور كرد كه متاعي به مخاطبان بدهند كه راديو تلويزيونها قادر به تهيه آن نباشند و يا اينكه تهيه اش برايشان پرهزينه باشد. از نيمه دهه 1990، آن سه نوع رسانه قديمي با پديده اي تازه و درحال تكامل و گسترش رو به رو شده اند به نام رسانه هاي آنلاين و نوع كوچكتر و عمومي تر آنها «وبلاگ» كه رقابت با آنها (به علت سرعتشان در اطلاع رساني و فراتربودن از ملاحظات و محدوديت ها) کاري آسان نيست. از آن پس، روزنامه ها در كنار اخبار مطلق، به انتشار اخبار اختصاصي؛ اخبار اينوستيگيتيو (خبرنگار در نقش بازپرس و پليس)؛ تحليل؛ فيچر؛ نظرسنجی و يا مطالبي كه در دسترس همه وبلاگ نگاران نيست (تهیه خبر از زندگی روزمره ازجمله وضعیت اتوبوسرانی و تاکسی، خیابانها، خرده فروشی ها، مدارس، بیمارستانها و...)، شرح مشاهدات و مسافرت، خاطرات این و آن، خلاصه کتاب های تازه به جای نقد کوتاه، رویدادهی شهری و مراجعات قضایی به صورت داستان کوتاه و ...) روي آورده اند و راديو تلويزيونها به «تاك شو» و بحث و اظهار نظر درباره اخبار روز پرداخته و سايت اينترنتي هم بازكرده اند. آنلاین بيشتر روزنامه ها، مطالب صوت و تصويري هم دارند يعني وارد كار راديوتلويزيون شده اند، به همانگونه كه راديو تلويزيونها در آنلاين خود، کار نوشتاري مي کنند. از آغاز اين تغيير، به كلِ اين مجموعه آنلاین هم «ميديا = رسانه همگاني» گفته مي شود و سه رسانه قديمي تر ازاين دست (نشريات و راديو تلويزيون) رسانه هاي «مِين استريم» خطاب مي شوند. اين «مِين استريم» ها، از زماني كه خبرگزاري ها هم مطالب خود را در شبكه شبکه ها (اينترنت) قرارداده اند مي كوشند كه اخبار آنها را بدون نوشتن سابقه، دستكاري و يا دوباره نويسي نقل نكنند و چون هر «وبلاگ» دست كم داراي يك مطلب و يا تصوير اختصاصي است به نقل از مطالب اين «سيتيزن ژورناليست» ها هم دست زده اند و كار تحريريه ها وقتگيرتر شده است، مخصوصا كه خواندن وبلاگ مقامات، شخصيت ها و موسسات (به عنوان منابع دست اول) بر تكاليف سابق هر خبرنگار افزوده شده است. خبرگزاري هاي بزرگ كه در دو ـ سه دهه اخير «تبليغات دولتي» خود را در قالب سابقه نويسي مي گنجانند كار تحريريه ها (اتاقهاي خبر) را مشكلتر ساخته اند زيرا كه دبيران ميزها مجبورند اين سابقه ها (نظرهای اعمالشده) را از خبر جدا سازند و سپس استفاده كنند كه مهارت و تجربه لازم دارد. باید دانست که طبق تعریف؛ کتاب، فیلم و عکس وهرگونه نمایش و تئاتر هم رسانه همگانی هستند. خبرگزاری ها که قبلا برای نشریات و رادیوتلویزیونها (مشتری هایشان) خبر و نظر تهیه می کردند و کمک رسانه خوانده می شدند دارند در ردیف رسانه های همگانی قرار می گیرند زیراکه اینک محصول کار آنها از طریق اینترنت مستقیما در دسترس همگان قرار می گیرد.
     از آنجا كه در پي اين تحول سريع و دور از انتظار در دنياي رسانه ها، توجه مخاطبان به مجله هاي عمومی و تخصّصي بيشتر شده است، سه نوع رسانه «مين استريم»، هركدام به استخدام «پانديت = خُبره» دست زده اند و درنتيجه اهميت اين رسانه ها بيش از هميشه بستگي به مهارت و معروفيت سردبير اجرایی آنها يافته است، و به همين سبب طبق گزارش اپريل 2008 مجله «پاريد» چاپ آمريكا، دستمزد سردبيران اجرايي روزنامه ها و مديران خبر تلويزيونها افزايش يافته و سالانه از پانصد هزار تا پنج ميليون دلار شده بود كه نسبت به سه سال پيش از آن (سال 2005) 9 درصد افزايش نشان مي داد.
     در اين ميان استفاده كنندگان از اينترنت ـ حاوی آنلاین ها با شتاني زياد افزايش يافته و طبق آماري كه 25 اپريل 2008 انتشار يافت، شمار استفاده كنندگان از اينترنت، مثلا در چین از مرز 221 ميليون گذشته بود. اين آمار نشان مي داد كه استفاده كنندگان از اينترنت در اين کشور ظرف سال 2007 نسبت به سال 2006 شصت و يك درصد افزايش يافته بودند. به اين ترتيب، سرچ انجين هاي اينترنت از قبيل ياهو، گوگل و ... داراي درآمد سرسام آور و نيز حربه و ابزاري تيز و موثر جهت تبليغات سياسي و دولتي شده اند. به همين دليل چند کشور ديگر درصدد ايجاد چند سرچ انجين برآمده اند تا در بازار تبليغ و روابط عمومي دست داشته باشند و مطالبي را كه سرچ انجين هاي قديمي که تجاري شده اند نقل نمي كنند انتقال دهند و راه دسترسي به اطلاعات و نظرات همگان را فراهم كنند. از آنجا که به ماهیت سوشل نِت ورک ها تردید و سوء ظن است و می شود از طریق آنها به نوعی وارد زندگی خصوصی افراد شد که طبق قوانینِ تقریبا همه کشورها مردود و جرم شناخته شده است و همچنین جمع آوری اطلاعات، هنوز نمی توان آینده آنها را پیش بینی کرد مخصوصا که برخی از کشورها شروع به وضع قانون کرده اند تا مدافع اتباع آنها در قبال این شبکه ها باشند.
     اصحاب نظر گفته اند كه هند مي کوشد سرچ انجين وارد شبكه شبکه ها كند. با ورود سرچ انجين هاي تازه به ميدان (كه مي گويند همه مطالب را ـ بدون گزينش ـ در دسترس قرار خواهند داد)، نفوذ خبرگزاري ها كه عمدتا عامل پيشبرد سياست هاي دولتهايشان بوده اند كاهش خواهد يافت. اين اصحاب نظر بازهم بعيد مي دانند كه روسيه به اين زودي ها در اين راستا وارد ميدان شود. روسيه به حد كافي ژورناليست آماده، ماهر و علاقه مند ندارد. لذا پس از هند، در اين زمينه ـ كشور برزيل قرار گرفته است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
روزي که تروا سقوط کرد ـ شهر «تروا» كه قرن ها متعلق به ايران بود در یک نگاه
ديوار باقيمانده از شهر باستاني «تروا»


    كرونيكلرهاي اروپايي (روزنگاران تاريخ) 24 اپريل سال 1184 پيش از ميلاد را روزي به دست داده اند كه يونانيان پس از چند محاصره متناوب كه رويهم هفت سال طول كشيد، با تعبيه اسب چوبي و قراردادن چند مرد مسلح در درون آن، شهر «تروا» را مسخر و ويران ساختند (تلفظ يونايي نام اين شهر «ترويا» و تلفظ انگليسي آن «تروي» است و لاتين ها آن را ليوم = ليون مي خوانند). «همر = هومر» حماسه سراي يوناني عهد باستان وضعيت اين شهر و شرح جنگ و تصرف آن را در كتاب ايلياد به شعر بيان داشته و «ويرجيلublius Virgilius Maro» شاعر و نويسنده روم باستان (متولد سال 70 پيش از ميلاد و متوفي در سال 19 قبل از ميلاد) هم با مضموني مشابه، آن تعريف كرده است. تروا در مجاور تنگه داردانل در آناتولي غربي (تركيه آسيايي) واقع شده است. يك باستان شناس آلماني به نامHeinrich Schlieman در جستجوي اشياء عتيقه بسال 1860 ديوار هاي آن را از دل خاك و زير تپه ها كوه Ida بيرون كشيد (عكس بالا) و اعلام داشت كه پس از تخريب تروا به دست يونانيان، شش بار اين شهر مرمت شده بود. در سال 546 بيش از ميلاد كه امپراتوري ايرانيان شهر سارد (سارديس = ساردس) را تصرف كرد كه ايرانيان باستان آن را «سپاردا» نوشته اند، سومين تعمير تروا به تصميم شاه هخامنشي انجام گرفت. ايرانيان در آن سال به حكومت ليدي (ليديا) بر آناتولي غربي (منطقه اي مجاور مديترانه) پايان دادند كه شهر تروا هم در قلمرو آن حکومت قرار داشت. ترواي دوران باستان كه طبق افسانه ها، توسط داردانوس ساخته شده است به علت مشرف بودن برتنگه داردانل (گرفته شده از نام داردانوس) اهميت استراتژيك فراوان داشت و هيچ دولت قدرت طلب، بدون تسلط بر آن نمي توانست كنترل درياهاي اژه و مديترانه و مدخل (دروازه) درياي سياه را به دست داشته باشد. آخرين تعمير اساسي (نوسازي) تروا به دست اگوستوس امپراتور روم انجام شد. پس از تكميل بناي شهر قسطنطنيه (استانبول) در شمال درياي مرمره (تركيه اروپايي) و مشرف برتنگه بسفور، به تدريج از اهميت تروا كاسته شد. تروا اينك وابسته به منطقه حصارليك ايالت چانخاله (چيانخاله) تركيه است. شهر سارد كه امروزه «سارت» تلفظ مي شود نيز در ايالت مانيساي تركيه قرار دارد. اين مناطق در تمامي دوران هخامنشيان از متعلقات امپراتوري ايرانيان (پارسيان) بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بانک جهاني در زير ذره بين - پارتي بازي وولفويتس براي رفيقه اش باعث آن شده است!
بانك جهاني كه توسط پنج سازمان بين المللي در 27 دسامبر 1945 تاسيس شده بود تا براي توسعه اقتصادي، حذف فقر و خروج از ضعف مالي به كشورهايي كه نياز دارند پول و اندرز بدهد 24 اپريل 1946 زمان آغار بكار خود را دو ماه بعد (25 ژوئن آن سال) تعيين كرد. يكي از وظايف اين بانك كه مقر آن در شهر واشنگتن است؛ مبارزه با فساد اقتصادي (فساد در امور اقتصادي هر دولت و يا مقامات رسمي) تعيين شده است. طبق اساسنامه بانك جهاني، رئيس اين بانك را رئيس جمهوري آمريكا تعيين و به هيات مديره بانك (شوراي مديريت) جهت تاييد معرفي مي كند. بنابراين از بدو تاسيس، اين بانك همواره رئيس آمريكايي داشته است. رئيس پيشين اين بانك، كه از يكم ژوئن 2005 از جانب رئيس جمهور آمريكا منصوب شده بود؛ پال وولفويتس بود كه تابعيت دوگانه آمريكايي ـ اسرائيلي دارد. وولفويتس قبلا به امور برنامه ريزي دفاعي و ديپلماتيك اشتغال داشت. خانواده وي از يهوديان لهستان بودند كه در نيمه اول قرن بيستم به آمريكا مهاجرت كردند. او بود که در زمان معاونت وزارت دفاع آمريكا نقشه اشغال نظامي عراق را طرح كرده بود. از آنجا كه مبارزه با فساد دولتي (مقامات) از وظايف بانك جهاني تعيين شده است، از زماني كه افشاء شده بود؛ وولفويتس (در آن زمان) 64 ساله با اعمال پارتي بازي، رفيقه خود بانو رضا (ريضا) را در بانك بين المللي ارتقاء مقام داده و دستمزد سالانه اورا 193 هزار دلار تعيين كرده بود، اساسنامه اين بانك توسط برخي زير سئوال برده شده است كه چرا شرط احراز رياست بانك نبايد تحصيلات و تجربه مالي (پول) باشد و چرا يك مقام دفاعي و يا ديپلماتيک سابق به اين كار گمارده مي شود؟. قبلا نيز يك بار «مك نامارا» وزير دفاع پيشين آمريكا رئيس اين بانك شده بود.
     تاکنون پاسخ تلويحي به اين چراها به اين صورت بوده است: تا زماني كه اروپائيان رئيس صندوق بين المللي پول را تعيين كنند، ما آمريکاييان هم حق داريم رئيس بانك جهاني را منصوب كنيم.
    افشاي پارتي بازي وولفويتس سبب شد که شوراي مديريت بانك در بهار 2007 اورا مجبور به کناره گيري کند. در پي کناره گيري وولفويتس، رئيس جمهور آمريکا رابرت بروس زوليک (متولد 1953) را به رياست آن بانک منصوب کرد که از يکم ژوئيه 2007 در اين سمت مشغول بکار شده است. وي نيز قبلا معاون و دستيار وزير امورخارجه آمريکا بود و فعاليت ديپلماتيک داشت. زوليک مدتي نيز از مقامات موسسه گلدمن ساکس بود که در بورس نيويورک و سرمايه گذاري فعاليت دارد و از سال 2009 و در جريان بحران مالي دچار دشواري هايي شده است. زوليک مدتي هم در موسسه اعتباري "فاني مائه" صاحب مقام بود که اين موسسه در ايجاد مشکلات مستغلات سهيم بوده و با کمک مالي دولت آمريکا به کار ادامه مي دهد. زوليک يازدهمين مدير بانک جهاني است.



    اين كاريكاتور كه توسط «اولي پهانت» طنّاز تصويري آمريكايي ترسيم شده و در شماره 19 اپريل روزنامه هاي اين كشور به چاپ رسيده بود درد دلهاي «در خلوت» وولفويتس براي رفيقه اش بانو شاها رضا (ريضا) را به طنز چنين منعکس مي کند:
    ـ من با زرنگي خاصي اطلاعات ساختگي را بكار بردم تا ترتيب جنگ عراق داده شود، آيا آنها (رسانه ها كه قضيه پارتي بازي او براي مترسش را افشاء كرده و اورا به درد سر انداخته اند) آمدند بگويند: وولفي، معمار بزرگ جنگ!، نه.
    ـ جورج بوش مرا رئيس بانك جهاني كرد، آيا اينها (رسانه هاي افشاگر) آمدند بگويند: وولفي، بانكدار بزرگ!، نه.
    ـ من قول داده و تعهد سپرده ام كه در كشورهاي فقير با فساد مبارزه كنم، آيا اينها آمدند بگويند: وولفي، يك مبارز بزرگ ضد فساد!، نه،
    ـ اما، من رفيقه ام را مختصر ارتقاء دادم حقوقش را به مبلغ ناچيز 193 هزار و پانصد دلار رسانيدم، ببينيد چه مي كنند!.
    
Paul Wolfowitz


    
Shaha Riza

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 24 آوريل
  • 0:  


    توتموس سوم Tuthmose III در چنين روزي در سال 1479 پيش از ميلاد به عنوان ششمين فرعون سلسله هجدم مصر باستان زمام امور اين كشور را به دست گرفت، ولي چون مادرش ملكه (زن اصلي فرعون متوفا) نبود تا با خواهر خود كه از ملكه به دنيا آمده بود ازدواج نكرد!، پادشاهي او برسميت شناخته نشد. وي كه گورش در وادي فراعنه (لوكسور) به دست آمده است در طول سلطنت خود سوريه و سودان (نوبي) را تصرف كرد و بر قلمرو مصر افزود. تصوير مقابل، روكش جسد توتموس بود كه به دست آمده است. معمولا اين روكش ها به شكل صاحب جنازه ساخته مي شد و المثناي او بود.
        
  • 1863:   چند سال پس از اينكه كاليفرنيا، در پي يك رشته جنگ از مكزيك جدا و ضميمه قلمرو دولت واشنگتن شد، در چنين روزي در يک رويداد در «كيزويلKeyesville» آن استیت، دست كم 53 بومي آمريكايي (اصطلاحا؛ سرخپوست) جان خود را ازدست دادند.
        
  • 1877:   در پی جنگ کریمه، 24 اپریل 1877 روسیه به عثمانی اعلان جنگ داد که این جنگ بیش از یک سال طول كشيد و به جنگ بالکان معروف شد. بهانه جنگ، نجات اسلاوهاي بالكان از سلطه عثماني بود، ولي هدف باطني روسيه رساندن خود به مديترانه بود. روسيه مي خواست كه صربستان و بلغارستان استقلال يابند و چون همنژاد روس ها بودند، نفوذ روسيه از طريق آنها تا مديترانه گسترش يابد. در این جنگ؛ بلغارها، رومانیایی ها، صرب ها و مونت نگروها در کنار روسیه بودند. قفقاز نیز یک جبهه این جنگ بود. روسیه برنده این جنگ بود و نه تنها در بالکان به هدف خود رسید بلکه بخشی از متصرفات عثمانی در قفقاز از جمله قارس و باتوم را متصرف شد. وضعیت پس از جنگ با قرارداد سن استفانو San Stefano تعیین شد.
        
  • 1926:   میان مسکو و برلین پیمانی امضاء شد که به موجب آن اگر یکی از دو کشور مورد تعرض نظامی کشور ثالث قرار گیرد، دیگری مداخله نکند.
        
  • 1955:   نخستین نشست باندونگ (اندونزی) با تقبیح استعمار و استثمار در هر شکل آن، نژادپرستی و انواع جنگ سرد پایان یافت. این نشست راه را برای ایجاد جنبش ملل غیر متعهد بازکرد.
        
  • 1970:   در این روز (24 اپریل 1970 و در زمان حيات مائو تسه دونگ) چین ماهوارهِ Dong Fang Hong 1 را به فضا فرستاد و در مدار زمین قرارداد و پنجمین کشور فضایی جهان شد. چون از اين ماهواره، آهنگ «خاورمين خونين است» پخش مي شد، در تاريخ، موسوم به «دونگ فنگ هونگ» شده است. چین این ماهواره را از ساخت تا پرتاب بدون کمک دیگران تولید و به فضا فرستاده بود. چین از آن پس به فعالیت خود در این زمینه ادامه داده و در پیشرفت های فضایی به پایه روسیه و آمریکا رسیده است.
        
        
  • 1970:   کشور دو میلیون و پانصدهزارنفری گامبیا واقع در غرب آفریقا و مستعمره سابق انگلیس جمهوری شد. گامبیا تا زمان برده فروش شدن اروپاییان حدود دو برابر این رقم، جمعیت داشت که در قرون 17 و 18 اروپاییان بویژه پرتغالی ها، مردم این سرزمین را دستگیر و با کشتی برای فروش به صورت برده به قاره آمریکا بردند. 97 درصد جمعیت کنونی گامبیا مسلمان هستند.
        
  • 1995:   23 اپریل (سوم اردیبهشت) روز بزرگداشت «سروانتس» داستان نگار اسپانیایی که از 1923 در این کشور و دهها کشور اسپانیایی زبان دیگر برگزار می شد، «روز جهانی کتاب» تعیین و اعلام شده است و از آن پس در این روز در همه کشورهای عضو سازمان ملل، مراسمی با هدف تشویق تالیف و خواندن کتاب و بزرگداشت و قدردانی از نویسندگان برگزار می شود و کتابخانه های عمومیِ آمادهِ بکار گشایش می یابند و جوایز مؤلفان داده می شود. در سال 2013 فیچرهای روزنامه ها که به آن مناسبت تنظیم شده بود اختصاص به کتابهای دیجیتالی (ای ـ بوک) داشت که در تابلِت قرارمی گیرند و بمانند کتاب چاپی خوانده می شوند. انتشار این نوع کتاب نیاز به هزینه چاپ و کاغذ ندارد.
        از سالها پیش، در ایران در نیمه اول اردیبهشت نمایشگاه کتاب برگزار می شود.
        
  • 2004:   دولت آمریکا تحریم 18 ساله لیبی را لغو کرد. دولت لیبی قبلا شرط دولت واشنگتن به تخریب سلاحهای کشتار جمعی و قطع هرگونه فعالیت در این زمینه را به انجام رسانده بود. با وجود این، آمریکا در سال 2011 به «ناتو» کمک کرد در لیبی مداخله نظامی کند که به کشته شدن قذافی و تغییر نظام حکومتی این کشور انجامید.
        



  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com