خوش آمد و روشنگری

به تارنمای رسمی انجمن

جوانان سپید پارس

خوش آمدید



1- گزارش های نگاشته و تصاویر بارگذاری شده در تارنمای انجمن جوانان سپید پارس بیانگر دیدگاه های نویسنده یا نویسندگان آن می باشد و انجمن جوانان سپید پارس هیچ گونه پاسخ گویی در برابر آن گزارش ها نخواهد داشت
2- انجمن جوانان سپید پارس خود را در کوتاه و ویرایش نمودن گزارش های دریافتی آزاد می داند
3- برداشت از گزارش ها با یادآوری نام تارنمای انجمن جوانان سپید پارس آزاد می باشد

برای آگاهی های بیشتر پیرامون "انجمن جوانان سپید پارس" به بخش پیوندهای روزانه (هموندی و آشنایی بیشتر با انجمن) مراجعه نمایید


با سپاس
پیوندهای مردمی - انجمن جوانان سپيد پـارس.

پایگاه‌های میراث جهانی؛ محرک‌های گردشگری ایران

پایگاه‌های میراث جهانی؛ محرک‌های گردشگری ایران

صنعت گردشگری از مهمترین و سودآورترین صنایع مالی-فرهنگی در جهان است، رشد و توسعه رفاهی، امنیت و همچنین شتاب در مدرنیته، زندگی مردمان جهان را در هُنایش و تاثیر خود قرار داده و شیوه شتابزده‌ای از زندگی را به هازمان‌های بشری تحمیل کرده است که برآیند آن، خستگی و یکنواختی جریان روزمره است.

از سده گذشته، مردمان برای رهایی از یکنواختی راه نوینی برگزیدند که کم‌کم بدل به یکی از بزرگترین صنعت های پولساز و تبادل فرهنگی در جهان شد. هرچه پیشرفت های کالبدی و مدرنیسم جهش بیشتری یافت، علاقه و احساس نیاز به گردش و آشنایی با فرهنگ‌های دیگر نیز بیشتر شد.

رشد صنعت گردشگری تقریبا از چهار دهه پیش به اینسوی، شکل جدی‌تر به خود گرفت و صنایع، نوآوری‌ها، پیشه‌ها و دانش‌های تازه خلق کرد. برای نخستین بار پیمان‌نامه جهانی در تاریخ ۱۶ نوامبر۱۹۷۲ میلادی به تصویب کنفرانس عمومی یونسکو رسید که موضوع آن، حفظ و پاسداشت آن دسته از آثار تاریخی، طبیعی و فرهنگی بشری بود که اهمیت جهانی داشتند و متعلق به تمام انسان‌ها، فارغ از نژاد، مذهب و ملیت خاص بود.

برپایه این کنوانسیون کشورهای عضو یونسکو می‌توانستند آثار تاریخی، طبیعی و فرهنگی خود را نامزد ثبت در فهرست میراث جهانی کنند. در این پیمان‌نامه، آمده است که حفاظت و پاسداری از آثار فرهنگی و تاریخی پس از ثبت در سیاهه میراث جهانی با وجود باقی ماندن در حیطه حاکمیت همان کشور به عهده تمام کشورهای عضو نیز خواهد بود.

آثار و مکان هایی مانند جنگل، کوه، آبگیر، صحرا، بقعه، ساختمان، مجموعه و یا شهر که دارای معیارهایی چون: نمایانگر دستاورد بی‌بدیل از نبوغ هنری بشر، نمایانگر تبادل ارزش‌های بشری در یک محدوده‌ زمانی در درون یک حیطه فرهنگی جهان از لحاظ پیشرفت در معماری یا فن‌آوری، هنرهای یادمانی، برنامه‌ریزی شهری یا طراحی چشم‌انداز، گواهی بی‌همتا یا دستکم استثنایی بر یک سنت فرهنگی یا تمدن زنده یا از میان رفته، نمونه‌ای برجسته از نوعی بنا یا مجموعه‌ معماری یا فن‌آوری یا منظره که نمایانگر مرحله یا مراحلی در سرگذشت انسان، نمونه‌ای برجسته از یک سکونتگاه سنتی بشری یا استفاده از زمین که معرف یک یا چند فرهنگ باشد، در سیاهه میراث جهانی یونسکو به ثبت می‌رسند.

در این میان کشور کهن و تاریخی ایران سه سال پس از تصویب کنفرانس عمومی یونسکو در تاریخ چهارشنبه ۲۶فوریه سال ۱۹۷۵ به هموندی کنوانسیون میراث جهانی یونسکو درآمد و در سال ۱۹۷۹ چغازنبیل، پارسه(تخت جمشید) و میدان نقش جهان رابه فهرست میراث جهانی افزود.

ایران دارای جاذبه ها و معیارهای خاص تاریخی، فرهنگی و طبیعی است و به گونه میانگین در دارا بودن آثار تاریخی و طبیعی، در میان ده کشور نخست جهان جای دارد، از اینروی توانسته است آثار گوناگونی را در این سیاهه جهانی جای دهد و همچنان نیز بسیاری از آثار فرهنگی، تاریخی و طبیعی در صف پیوستن به این سیاهه هستند.

با ثبت هر اثر در هر زمینه در میراث جهانی یونسکو، شانس معرفی، شناخت و جذب گردشگری و همچنین مطالعات و اقدامات جهانی جهت مرمت و حفظ

آن اثر بالاتر می‌رود و پیرو آن با ورود هر گردشگر، چرخه مالی گسترده‌ای به گونه مستقیم و غیرمستقیم در زمینه‌های گوناگون فعال می‌شود، در واقع گردشگران سفیران تاثیرگذار برای تبادل فرهنگی و چرخ دنده‌های رایگان و توانمند در بنیان گردش و چرخه مالی برای هر کشور هستند.

تقریبا امکان آن بسیار پایین و بعید است که گردشگران ورودی به هر کشوری به بازدید از آثار تاریخی و طبیعی ثبت شده در فهرست جهانی یونسکو علاقه نشان ندهند و از صنایع‌دستی و خوراک بومی آن منطقه بهره نجویند و با خُرده فرهنگ‌های محلی آنجا آشنا نشوند، در واقع امروزه انگیزش و بهره‌وری ثبت آثار میراث جهانی چیزی فراتر از حفاظت و نگاهداری کالبد یک اثر است،

میراث جهانی از مهمترین محرک‌های گردشگری در ایران و جهان است و از آنجا که کشورها و دولت ها کوشش میکنند تا شاخص‌ترین و برجسته‌ترین آثار خود را جهت نامزدی در این سیاهه ارائه دهند، بی‌گمان میزان خشنودی و جاذبه و علاقه برای بازدید از این آثار در میان گردشگران نیز بالا است. هرچه آثار ثبت شده کشورها در این سیاهه بیشتر باشد به پیرو آن، رونق گردشگری نیز افزون‌تر خواهد شد و ورود هر چه بیشتر گردشگر نیز به معنی چرخش بیشتر اقتصاد، افزایش اشتغالزایی و بالا رفتن تراز امنیت و رفاه است

در شرایط کنونی که جهان و بویژه صنعت گردشگری دچار بحران فراگیری ویروس کووید۱۹ شده است به جرات می‌توان گفت مهمترین اقدام برای ایجاد انگیزش برای راه‌اندازی دوباره این صنعت ارزشمند و پولساز، برجسته‌سازی، بازگشایی و معرفی محوطه‌های میراث جهانی با پروتکل‌های بهداشتی و عرفی استاندارد است. البته این معرفی‌ها و تبلیغات باید هوشمندانه و هدفمند باشد، باید جذابیت‌های جدید به مراه تضمین امنیت‌ مورد انتظار را در خود داشته باشد. قطعا با توجه به طولانی شدن مدت و فراگیری گسترده این بیماری پس از چندی، با تولید و توزیع داروهای درمانی و پیشگیری آن شوق و نیاز به سفر در مردم نیز دوچندان خواهد شد.

قرنطینه خانگی، افسردگی ها و فشارهای روانی ناشی از ماندن طولانی در خانه و یا نقاهت پس از بیماری این نیاز را ایجادخواهد کرد که به محض حل بحران یا عادی شدن فشار و گسترش بیماری، مردم به سفر بپردازند، در این میان مهمترین و جذابترین عامل ایجاد سفر آثار پایگاه های میراث جهانی هستند و نباید از شرایط و پیشآمدهای ایجاد شده دور باشند. بلکه باید خود را با نیازها و تغییرات به وجود آمده همسو کنند، چرا که اگر پایگاه‌ها و آثار نتوانند ایجاد انگیزش و جذب نمایند این صنعت دچار بحران مضاعف و طولانی مدت خواهد شد، سقوط صنعت گردشگری و زیر مجموعه‌های آن مانند صنعت خوراک و رستوران و مراکز اقامتی در کشور به معنی سقوط بخش بزرگی از اقتصاد و واحد های تولیدی و بیکاری چند ده هزار نفر است.

مدیران متولی و مسئولان تصمیم گیرنده، باید و الزاما این مهم را در دستور کار خود قرار دهند و یکی از مهمترین فاکتورهای ایشان در رونق دوباره گردشگری باید توجه جدی و اصولی و ویژه به پایگاه‌های میراث جهانی و پایگاه‌های شاخص ملی باشد، آثار میراث جهانی هر کدام بنا به اقلیم و دوره تاریخی و موقعیت قرارگیر، مجموعه‌ای از آثار کالبدی در کنار عناصر فرهنگی و اقتصادی هستند، در این میان بایسته است که بدنه حاکمیتی و اجرایی از ظرفیت‌ها و توانمندی‌های گسترده انجمن‌ها و کنشگران فرهنگی در این حوزه بهره بگیرند و همکاری و مساعدت ویژه برای گذر از این بحران داشته باشد،

سازمان‌های مردم‌نهاد با پروایی به جایگاه اجتماعی و مردم‌محور بودن خود می‌توانند از مهم‌ترین فاکتورهای ایجاد امنیت و اعتماد برای جذب گردشگران باشند، همچنین با شناختی که از سلایق و خواسته‌های جوامع بومی و غیربومی دارند قطعا می‌توانند راهکارهای تاثیرگذار و کم هزینه‌تر با ضریب بالای بهره‌وری در کوتاه زمان ارائه کنند.

با وجود بحرانی که برای جوامع بشری و دنیای اقتصاد پیش آمده است، باید بیش از پیش آگاهانه، مسئولانه و هوشمندانه برای نجات و رونق صنعت گردشگری تلاش کرد، برای کشورهای متکی بر صنایع و منابع تک محصولی با سقوط قیمت نفت و تبعات ناشی از آن چاره‌ای جز معطوف‌سازی سیاست‌های اقتصادی در حوزه گردشگری نمانده است.

هرچند صنعت گردشگری در ظاهر شکننده و ناپایدار به نظر می‌رسد، اما بمحض آرام شدن تلاطم، هیچ صنعتی مانند آن توان بازپیرایی و بازسازی ندارد؛ چرا که در این صنعت پیش از منابع مالی، خلاقیت و تعامل انسانی و فرهنگی دخیل و درگیر است، پس هوشمندانه آن است که دستگاه‌های کلان اجرایی با همکاری نخبگان مدنی و گروه‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد متخصص در حوزه‌های گوناگون، برای نجات و توان بخشی این صنعت، ورود کنند. بی‌گمان بحران پیش آمده چه با کمک دولت‌ها و چه بدون آن ها پس از چندی تغییر یافته و التهابات کاهش خواهد یافت. اما مهم آن است که در این جبهه دولت و بدنه غیردولتی چگونه به تعامل با یکدیگر و تقابل با مشکلات برآیند.

https://www.sedayemiras.ir/1399/03/06/%d9%be%d8%a7%db%8c%da%af%d8%a7%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%85%db%8c%d8%b1%d8%a7%d8%ab-%d8%ac%d9%87%d8%a7%d9%86%db%8c%d8%9b-%d9%85%d8%ad%d8%b1%da%a9%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%da%af%d8%b1/

 

با سپاس

علیرضا صادقی امیری

دبیر انجمن جوانان سپید پارس و مسئول کارگروه «پیوند با پایگاه‌های میراث جهانی»

عضو هیات رییسه شورای هماهنگی تشکل های غیر دولتی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور

جشن فرخنده مهرگان

◼️◾️▪️بیانیه انجمن جوانان سپید پارس در پی اقدام تروریستی گروهک تجزیه طلب #الاحواز▪️◾️◼️

به نام یزدان پاک


◼️◾️▪️بیانیه انجمن جوانان سپید پارس در پی اقدام تروریستی گروهک تجزیه طلب #الاحواز▪️◾️◼️

🔰انجمن جوانان سپید پارس اقدام ددمنشانه و تروریستی گروهک تجزیه طلب عرب الاحواز در سالروز یورش وحشیانه سلف خود ، رژیم بعث عراق و کشورهای عرب همراه به خاک مقدس ایران که منجر به کشته و زخمی شدن شماری از هم میهنان بی دفاع و سربازان کشور گردید را محکوم نموده، و اعلام میدارد این دست از اقدامات کورکورانه و ددمنشانه هیچ خدشه ای به کیان و یکپارچگی ملت سرافراز ایران وارد نخواهد نمود و مردم شریف و ملت یکپارچه ایران را همدل تر نموده و هوشیاری ایشان در برخورد با عناصر #تجزیه_طلب و گروهک های #هویت_طلب جدایی خواه را بالاتر خواهد برد؛ بنابراین شایسته است، برخی از دستگاه های حاکمیتی و امنیتی نیز بجای برخوردهای گاها قهری با رویدادها و فراخورهای ملی و عدم همکاری با جوانان ملی گرا و میهن خواه، هوشیاری کامل خود را متوجه این عناصر و گروهک های تجزیه طلب و هویت طلب جدایی خواه نماید؛ همان هایی که سال هاست در ورزشگاه ها شعارهایی بر علیه یکپارچگی و منافع ملی و ملت ایران سر میدهند و پرچم کشوهای بیگانه و متخاصم را بالای سر میگردانند و یا آنانکه در پی تحریف و تغییر نام های ملی شهرهای کشور به نام های مطلوب سعودی ها و بعثی ها هستند؛ الاهواز و تروریست های فعال در دل آن از همین خواست ها و رفتارهای بظاهر کوچک اما مهم بیرون آمده اند، سازمان ها، نهادها و جوانان میهن پرست، سال هاست بسان سربازانی جان برکف در این نبرد فرهنگی در لَجمن این جبهه قرار دارند و بارها گواه آن بودیم که در بزنگاه هایی متاسفانه هم از خودی ضربه خورده اند و هم از بیگانه، با همه این دشواری ها و بنا به ذات میهنی خویش انجمن جوانان سپید پارس این رخداد ددمنشانه را به شدت محکوم نموده و از دستگاهای امنیتی و قضایی خواستار پیگیری و مجازات عوامل و عناصر این گروهک های تروریستی میباشد؛ چرا که انگیزش بنیادین این تروریست ها جدایی و پارگی خاک میهن و ایران عزیز است، در پایان به این گروهک کوردل باید گفت همانگونه که جوانان میهن شیخ خزعل ها و صدام ها را به زباله دانی تاریخ پرت کرده اند، شما تفاله های تروریست را نیز چنین خواهند کرد و جایگاهتان در تاریکی است

پیوندهای مردمی
انجمن جوانان سپید پارس

https://t.me/jspngo

دیدگاه دبیر انجمن جوانان سپید پارس به جوابیه ناظر میراث در پیوند با مرمت پل تاریخی محمد حسنخان

به نام یزدان پاک 

 

دیدگاه دبیر انجمن جوانان سپید پارس به جوابیه ناظر میراث

در پیوند با مرمت پل تاریخی محمد حسنخان


در بحث بهسازی و مرمت، شاخصه های گوناگونی داریم که با پروایی به شرایط، ساختار و حتا موقعیت جای گیری اثر، نوع روش مرمت نیز تغییر میابد، چندی پیش شهرداری بابل با همکاری اداره کل راه و شهرسازی و نظارت اداره کل میراث فرهنگی مازندران، در اقدامی بجا و امیدبخش، دست به مرمت پل تاریخی محمدحسنخان زده است، اما متاسفانه اینبار نیز مانند بسیاری از موارد مشابه دیگر؛ جایگاه مهم کنشگران فرهنگی و سازمان های مردم نهاد این حوزه نادیده گرفته شده و صرف گرفتن تصمیم و تنظیم یک تفاهم نامه و انتخاب ناظر و پیمانکار، کار را آغاز نموده اند، که از همان آغازِ طرح و روش و نوع مرمت تا بکار گیری ابزارها و طرح های در دست اجرا انتفاد های بسیاری را برانگیخته است؛
با توجه به پیشینه پیگیری های بخش دیده ور سازه های کهن انجمن جوان سپید پارس از یک دهه گذشته تا به امروز نسبت به وضعیت این پل تاریخی و دگر آثار تاریخی در سطح کشور، علیرضا صادقی امیری دبیر انجمن، مواضع انتقادی ایی را در مصاحبه با پایگاه خبری-تحلیلی چمدان بیان نموده است، که با واکنش ناظر میراث فرهنگی این طرح و برخی از مسئولان ذیربط روبرو گشت و این واکنش منجر به ارسال جوابیه به آن پایگاه خبری شده است؛
در پاسخ به جوابیه ناظر محترم میراث فرهنگی در خصوص مرمت پل تاریخی محمد حسنخان باید گفت، پیمانکار و ناظر میراث از روش مرمت سبکی بهره جسته و علاوه بر انجام مرمت های استحکامی گویا روش آناستی لوز را هم در دستور خود دارند، بگونه ای که کلیت اجرای این طرح برای این پل تاریخی که شاید به درستی ناظر محترم از آن بعنوان بزرگترین سازه آجری شمال کشور یاد کرده ، آزمایشگاهی برای کسب تجربه و یا ثبت در رزومه پیمانکاران شده است، بویژه آنکه این گفته وجود دارد که دو یا سه پیمانکار جداگانه و احیانا همزمان برای بهسازی این اثر فاخر انتخاب شده اند، به باور جان راسکین که یکی از معتبرترین و بزرگترین نظریه پردازان جهان در حوزه اصول مرمتی بوده و پافشاری ویژه ای بر ارتباط میان عناصر طبیعی،هنری و اجتماعی داشته، مرمت از نوع احیا یا باززنده گردانی برای همه آثار تاریخی و یا کمینه بسیاری از این بناها را کاری بس اشتباه دانسته و این روش را مصداق مداخله تاریخی معرفی مینماید، به این معنی که ما نمیتوانیم گذر تاریخی زمان را نادیده بگیریم و خودسرانه و ناگهانی بنای تاریخی در دست مرمت را به چهارسد سال پیش ترش برگردانیم، کاری که در سده های هجدهم و نوزدهم در اروپا و بویژه درفرانسه از سوی لودوک فرانسوی انجام میگرفت که امروزه تقریبا همه کارشناسان و نظریه پردازان آن را رد کرده اند، در این روش کار به جای میرسد که به دیدگاه لودوک مرمت گر میتواند حتا سلائق و زیبایی شناسی شخصی خود را نیز در حین مرمت به بنا بیافزاید و الزاما حفظ همان ساختار نیازنیست
در پاسخ به جوابیه مسئول میراث باید گفت که باز هم این قانع کننده نبوده است که چرا بنا به طرح اعلامی میخواهند دیواره های تاریخی دوره پهلوی که در زمان ثبت ملی آن، بخشی از هویت تاریخی اش بوده را از بین ببرند و این پاسخ مانند پاک کردن صورت مسئله است
اصل مسئله این است که این اثر با همان ساختار و هیبت و شکل ثبت شده و دست اندازی به بهانه اینکه مورد تایید ما!!! نبوده مورد قبول نیست؛ بحث اصلی حفظ ساختاری است که یک اثر در زمان ثبت آن دارا بوده و مهم تر از آن بدل به یک خاطره جمعی شده است و اگر هم نیازمند مرمت و یا نجات بخشی است، باید با حفظ همان ساختار باشد و میشود همان جان پناه های دوره پهلوی را مقاوم سازی کرد و تَرک ها و بدنه های ضعیف را تقویت نمود و این که از بُن بخش تاریخی یک اثر را برچینیم کاری بس اشتباه و با اصول مرمتی امروزه نیز همسو نیست، باز هم نیازمند یادآوری است مهمترین اصلی که برای حفظ یک اثر تاریخی و ثبت آن در سیاهه ملی وجود دارد ، ثبت آن خاطره جمعی ایی است که برای همگان مورد اقبال بوده و بدان رقبت دارند؛ اگر بنا به ادعای ناظر طرح، جان پناه ها ضعیف بوده اند، بخاطر این است که در چند دهه گذشته هیچ مرمت و بهسازی درست و اصولی نشده و زمانی هم که این جان پناه ها ساخته میشده است، هیچ پیش بینی و برنامه ای برای گذر ماشین های فوق سنگین چند تنی در چند دهه آینده نداشته اند و اگر جان پناه ها بسیار سست و ضعیف بوده چه حاجت به استفاده از بیل بکهو بوده است؟، و باید یادآور شد که آن دو سه باری که دیواره جان پناه فرو ریخت بعلت تصادف ماشین سنگین با آن بوده است نه سستی بدنه دیواره ها؛ بی تعارف باید بگوییم ما بیش از اندازه و گنجایش این پل از آن بهره کشی نموده ایم و اکنون نیز آن را همچو بیماری که در روی مرگ است میخواهیم زیر تیغ جراحی آزمایشی ببریم
بگفته کارشناس مذکور، وزن جان پناه های کنونی تنها 25 تن بوده است و درویی که جان پناه در دست بنیان و موجود در طرح 52 تن وزن خواهند داشت!!!

مطمئنا اگر بحث نجات بخشی و سبک سازی فشار بر پل بوده است، میتوان آن صفحه های بتونی را حذف و دوباره همان ساختار جان پناه ها را ایجاد نمود، و البته با برچیدن آسفالت فعلی نیز باز هم وزن پل کمتر میشود و مهمتر آنکه تا همین یکس ال اندی پیش روزانه چند ده ماشین با وزن های سنگین از آن میگذشتند و پل تاب و توان داشته است، اکنون با رفع این مشکل دیگر چه نگرانی از نگاه وزن و سنگینی بر روی پل میتواند توجیه پذیر باشد؟؛ اما برپایی اون چهار میل که در گذشته بوده و تقریبا همه نسل های کنونی که زنده اند هیچ خاطره و یادی از آن ندارند،فشار بیشتری بر روی پایه های پل ایجاد خواهند کرد و همچنین با توجه به بلندا و پهنایی که دارند، میتوانند همانند ترمزی برای باد باشند و بگونه مستمر فشار را بر پل متمرکز نمایند؛ هرچند ممکن است که وضعیت کنونی پل آنقدر بد نباشد که این فشارها بر آن تاثیر کوتاه مدت داشته باشد ، اما در دراز مدت چه؟ و اگر هدف اصلی نجات بخشی و سبک سازی است لزوم ایجاد چهار میل چیست؟ حتا با فرض اینکه پاسخ دهیم موجب زیبایی و اصالت بیشتر بنا خواهد شد؛ باید گفت این نیز یک اشتباه است و در دراز مدت باعث ایجاد اشتباه برای بینندگان شده و قابل تفکیک نخواهد بود و اینکار در آینده مصداق همان اشتباهی است که امروز بدان الحاق و دست اندازی میگوییم،گویا پیمانکاران و طراحان گفته اند حال که داریم نجات بخشی و استحکام بخشی می کینم، دستی هم بر سر و روی پل بکشیم و آن را بَزک هم بنماییم؛

بهتر است برای از بین بردن مداخلات غیر ضرور، خط آسمان و سیمای بصری و جداره های پیرامونی پل را سر و سامان بدهیم، حتا همین دو سال پیش که پل سوم ایجاد شد هم هیچ همگنی و همسویی با این پل تاریخی ندارد، در رویی که در فاصله کمتر از بیست متری این اثر تاریخی جای دارد؛ کل پیرامون پل با وجود پتانسیل های طبیعی و بکر، تبدیل به انبار و فروش کاشی و سرامیک و یا دپوی نخاله های ساختمان و تعمیرگاهی است، حتا بلوار هایی هم که پیرامون پل در چند سال گذشته کشیده اند نه تنها همسویی با اثر ندارد بلکه در بسیاری از جهات در تضاد این اثر است ؛ بسیار خوب است که در برنامه ریزی ما موضوع و دغدغه سیمای مخدوش وجود دارد، اما آیا باید برای رفع این ایرادات،  از خود بدنه تاریخی پل برچینیم؟ این راهکار اصولی است یا پاک کردن صورت مسئله؟
در طرح اجرایی موارد – سبک‌سازی کلیه الحاقات آسیب رسان از پیکر بنا شامل کنسول پیاده‌رو و نرده‌های بتنی. ۱- اجرای پوشش سنگ فرش بصورت قلوه رودخانه ای بروی پل. ۲- احداث دیواره جان پناه مطابق تصویر قدیمی موجود از بنا. ۳- بازسازی چهار میل اطراف پل. ۴ – حذف معبر سواره رو از زیر پل. ۵ – ترمیم حفره‌های ایجاد شده در زیر پایه‌های پل. ۶- محوطه سازی و نورپردازی غیرمستقیم پل قید شده است که همگی (غیر از موارد غیر ضرور شماره 2و 3) بسیار نیازمند و معقول است و جای بس سپاسگزاری دارد، اما مهمترین مسئله، چگونگی و روش اجرایی و پایداری موارد اجرا شده است، در سه چهار سال گذشته نیز بارها گواه اجرای طرح هایی اینچنین بوده ایم از نصب پرچم گرفته تا مسدود کردن پل با نیوجرسی و یا ساخت کلبه های روستایی و چوبی، اما همگی چند ماهی بیشتر دوام نداشته اند و این پول مردم و بیت المال است که به هدر میرود ؛ شهروندان در قبال پرداخت عوارض و مالیات محق این هستند که بازخواست و پیگیری نمایند که پول های ایشان در کجا و چگونه خرج میشود ، بویژه در بخش هویتی و میراثی
بر اداره کل میراث استان مازندران نیز واجب هست که چگونگی گزینش پیمانکاران را شفاف سازی کرده و کارنامه های اجرایی و موارد موفق پیمانکار برنده را نیز اعلام کند تا از نگرانی و دغدغه دوستداران میراث کم شود؛ اما گویی که مردم و دوستداران حوزه میراث که همانا صاحبان اصلی اثر میباشند، غریبه بوده و همه کارها و بخش ها با سیاست درون سازمانی تعیین تکلیف نهایی میگردد و نتیجه این روش میشود، مرمت ها، توسعه ها و دست اندازی های ناپایدار و غیر دانشی کنونی که در تمام حوزه های کشور بویژه در بخش میراث فرهنگی گواه آن هستیم
راهکار این است که بدنه دولتی و اجرایی و حاکمیتی در طرح هایی مانند این که جنبه ملی و عمومی دارد، با سازمان های مردم نهاد و یا کارشناسان آزاد که مورد تایید انجمن های تخصصی و مدنی هستند مشورت و نظر سنجی نمایند

 

علیرضا صادقی امیری 

دبیر انجمن جوانان سپید پارس