میرجلال‌الدین کزازی با اعلام خبر انتشار داستان زندگی زرتشت در قالب کتاب «وخشور ایران» گفت: بی‌دریغ باید گفت در این روزگار چهره‌های برجسته فرهنگی همچنان که شایسته آنان است شناخته‌شده نیستند، زیرا زمینه شناخت آنان به شایستگی فراهم نیست.
adidas calabasas cream factory san jose menu - GZ3194 - adidas Ultra Boost 2021 White Multicolor | lebron x for 50 dollars , Kids Air Jordan — Rebel Occupation
این نویسنده درباره کتاب «وخشور ایران» به خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گفت: کتاب «وخشور ایران» سومین داستان از داستان‌های سه‌گانه است که دو داستان نخستین و دومین آن پیش‌تر با نام «فرزند ایران» و «پدر ایران» چاپ شده است. من در کتاب «فرزند ایران» داستانی بلند بر پایه زندگی فردوسی و در کتاب «پدر ایران» داستانی بر پایه زندگی کوروش بزرگ نوشته‌ام.
او افزود: پایه کتاب «وخشور» زندگی زرتشت، پیامبر باستانی ایرانی، است که با نوشتن و چاپ این کتاب آن سه‌گانه داستانی به فرجام می‌آید. وخشور هم به معنای پیغام‌آور است و ریشه تاریخی این واژه همان است که هنوز در گفتن کاربرد دارد.
کزازی ادامه داد: ساختار «وخشور ایران» هم به درستی همانند با ساختار دو کتاب قبلی است که بر سه پایه تاریخ، افسانه و پندار نویسنده استوار است. در نوشتن این کتاب نیز من از سه زمینه تاریخ، افسانه و پندار نویسنده بهره برده ام تا داستان زندگی زرتشت را بنویسم. چهره زرتشت چهره‌ای رازآلود، باستانی و بیش‌تر چهره‌ای است نمادین و افسانه‌رنگ، اما من در «وخشور ایران» کوشیده‌ام که داستان او را بر پایه آبشخورهایی بنویسم که کهن‌تر و نژاده‌تر هستند.
این استاد پیشکسوت ادبیات فارسی همچنین گفت: در نوشتن این کتاب نخست از گاهان یا گات‌ها بهره برده‌ام که سروده‌های این وخشور ایرانی است. سپس از کتاب‌های پهلوی، تهیگی‌ها و بخش‌هایی از داستان که در آبشخورها بازتاب نداشته است بر پایه کارکرد پندارشناختی در داستان نوشته‌ام، زیرا خواست من به دست دادن زیست‌نامه‌ای از زرتشت نبوده است. من داستانی نوشته‌ام که بر پایه زیست‌نامه زرتشت بنیاد گرفته است.
او همچنین گفت: به گمانم این داستان می‌تواند انگیزه‌ای برای ایرانیان بویژه جوانان شود تا پیش از پیش با زندگی این چهره بزرگ نامدار تاریخ و فرهنگ ایران آشنا شوند، زیرا سرگذشت زرتشت در پیکره داستانی نوشته شده است. آنان می‌توانند از رهگذر و خواندن داستانی که می‌تواند دلکش و شورانگیز باشد با چهره زرتشت و زندگانی آموزه‌های او آشنا شوند.
کزازی درباره این موضوع که آیا برداشت‌های عموم جامعه از شخصیت زرتشت با واقعیت وجودی او همخوانی دارد، اظهار کرد: بی‌دریغ باید گفت در این روزگار چهره‌های برجسته فرهنگی همچنان که شایسته آنان است شناخته نیستند زیرا زمینه شناخت آنان به شایستگی فراهم نیست. کسی با آنان آشنایی می‌جوید که آگاهانه و به خواست در پی این آشنایی باشد اما شناخت فراگیر آن‌چنان نیست که توده‌های ایرانی بتوانند با این چهره‌ها که آوازه‌های جهانی دارند به بسندگی آشنا شوند. تلاش‌هایی از این دست می‌تواند این آشنایی را نزد ایرانیان گسترش دهد.