برگرفته از فر ایران
فرهنگی که ژرف و ریشهدار باشد, در برابر تندبادهای زمانه پایداری میکند و حتا اگر شاخ و برگش را جدا کنند, باز به حیات خود ادامه میدهد ؛ دوباره شاخه و برگ و میوه میدهد و سرسبزی پیشین خود را باز مییابد. از همین رو است که فرهنگ ایرانی در سرزمینهایی که فراتر از یک سده پیش با نیرنگ و زور استعمارگران روس و انگلیس از پیکر ایران جدا شدند, هنوز زنده و پویا است .
تنها نوروز, مهرگان و سده نیست که هنوز در سرزمینهای جدا شده از ایران پویا و پایدار مانده است, بلکه بسیاری از جشنها و نمادهایی که در زیر مجموعهی فرهنگ و تمدن ایرانی قرار دارد, هنوز در سرزمینهایی که تزارها و بلشویکها با خشونتی همهجانبه کوشیدند مردمان آنها را از « اصل خویش» جدا سازند, پابرجا و پویا است .
در زیر چند نمونه از این آیینها و جشنهای محلی سرزمینهای جدا شده از ایران را که ریشه در فرهنگ و تمدن ایرانی دارند, واگویه میکنیم :
جشن لاله در فرغانه
جشن لاله در دامنه کوههای ناحیه فرغانه برگزار میشود و توسط اشخاص برگزیده با نام «لالهچیان» هدایت میگردیده است. «لالهچی» با دوستان خود مشورت میکرد که جشن در چه وقت و کجا برگزار شود، آنگاه به مردم ابلاغ میکرد. پیش از برگزاری جشن لاله، لالهچی همراه با دوستانش شاخه درخت زیبایی را بریده و آن را با لاله آرایش میکرد. سپس آن را برداشته، از کوچههای ده عبور میداد. اهالی از آن اطلاع پیدا میکردند و به کوچه میآمدند و آرزوهاشان را بر زبان میآوردند و به شاخه درخت, پارچههای گوناگون مثل دستمال میبستند. آن وقت با لالهچی همراهی کرده و با رقص و بازی و سرودخوانی به سوی لالهزار میرفتند. چون به محل و جایگاه جشن میرسیدند، درخت گل را در مرکز میدان عیدگاه مینشاندند و با دعای ریشسفیدان، جشن آغاز میشد.
جشن گل سرخ در بخارا و خوارزم
در بخارا, در زمانی که دشت و کوه پر از لاله میشود به شکرانه آن، شادیانه صورت میگیرد. شرکتکنندگان جشن در آن جاها گشت و گذار میکنند، گل میچینند و سرود و ترانه میخوانند و بندبازان با هنرنمایی خود تماشاگران را خوشحال میسازند. حاضران دستهگلهایی درست کرده به یکدیگر تقدیم میکنند. از زمانهای دور در بخارا، جشنهای گل با ویژگیهای خاص خود برگزار میشده است. جشن گل سرخ، هم در این راستا، حالت یک سنت را به خود گرفته است. پیشینه این جشن به قرنهای دور برمیگردد. جشن «گل سرخ» در اوج شکوفایی گلها از آغاز اردیبهشت ماه تا خرداد ماه ادامه پیدا میکند. در محل جشن، شرکتکنندگان، سرودها خوانده و رقص میکردهاند و عطاران و تاجران به کار خرید و فروش میپرداختهاند. در روزهای جشن, زنان حلقه زده و سرود میخواندهاند، آنگاه روستا را دور میزدند و به خانوادههایی که عروس تازهای یافته بودند سر میزدند و از تازه عروس دیدن میکردند.
در خوارزم، مراسم گل سرخ به عنوان جشن بهاری، همراه با شادی و عشق و جوانی با درست کردن دستههای گلسرخ آغاز میشده است. جشن گلسرخ سه روز ادامه داشت. روز اول، دختران به خانههای یکدیگر رفته و به همدیگر تبریک میگفتند. آنگاه سرود میخواندند و میرقصیدند و با اجرای آهنگ «قوبیز» مسابقه بر پا میکردند. روز دوم، در جای خوش منظرهای نزدیک گورستان یا مسجد، جشنهای همگانی برپا میشده است که با مسابقه اسبدوانی، کشتی پهلوانان، گفتار بخشیها (نوازندگان و هنرمندان محلی)، تماشای دیدنیها با شرکت بندبازان و دلقکها به اوج خود میرسید. در ادامه جشن، از جانب جوانان، سیب یا انار یا گلسرخ به جانب دختران پرتاب میشد. همچنین جوانها برای دختران مورد نظرشان، توسط کودکان, شیرینی و حلوا و مویز میفرستادند و دختران نیز به نوبه خود، برای جوانانی که مقبول واقع میشدند شیرینیهایی میفرستادند. با تمام شدن جشن، دختران تحت راهنمایی نوعروسان خانهها، به صف میشدند و به زیارت اهل قبور از نزدیکان و خویشانشان میرفتند. در روز سوم جشن، دختران در حیاط خانه یکی از دوستان خود بازی موش و گربه را اجرا میکردند.جوانان نیز گاهی به این بازی داخل شده، بهطرف دختران سیب میانداختهاند .
از شروع جشن تا پایان آن، آویختن غنچه گل سرخ به کلاه جوانان و دختران به رسم عادت درمیآمد. روییدن گل سرخ، انسانها را به دوستی با طبیعت، زمین و قدردانی از موهبتهای الهی دعوت میکند. جشن «گل» به رواج و رونق ذوقیات شفاهی مردم تأثیر قابل ملاحظهای داشته و دارد. زیرا در جشن گل سرخ جوانان و دختران شعرخوانی میکردهاند و بازی « بزم گل» به راه میانداختهاند و سرودهای «گل یار» را اجرا میکردند. مثلاً در یان بدیههگویان، سرودهایی از قبیل «گل هستی یا ریحان هستی؟» خیلی رایج بوده است. این سنتها در زمانهای بعدی، کاملتر شده و به صورت جداگانه رواج و رونق یافتند. فرزندانی که در آستانه جشن «گل» یا در همان روز متولد میشدند، بهویژه به اسم دختران نوزاد، اسم گل یا نام هر گیاهی که باگل ارتباط داشت را اضافه میکردند. توجه به جشنهای گل سرخ و امثال آنها، نشانه غنای معنوی و تاریخی مردم فرارود است. متأسفانه در دهههای اخیر به دلایل گوناگون (تعلیق جشنهای مردمی، خراب شدن و از بین رفتن اماکن ویژه جشن و گلزارهای طبیعی و جایگزین شدن کشتزارها و مزرعهها، نابود شدن گلهای طبیعی صحرایی)، جشن گل کمتر برپا میشود. برگزاری جشنهایی پیرامون گل و مظاهر اعجاز طبیعت، روح کمالجو و زیباپسند آدمی را پرورش داده و اشباع میکند.( برگرفته از کتاب «سیمای فرهنگی ازبکستان»، به سرپرستی دکتر عباسعلی وفایی)
البته باید توجه داشت که حکومت اقلیت ازبکان در ازبکستان بر اکثریت تاجیکان, در پی آن است که ریشههای فرهنگی ایرانی این سرزمین را بزداید. در این راه میکوشد تا این جشنها را که ریشه در تاریخ و فرهنگ کهن مردم آن سامان دارد, کمرنگ کرده و از میان ببرد و …