روزنامه اطلاعات، شماره 25846، یکشنبه 24 فروردین 1393
حجتالاسلام والمسلمین اکبرحمیدزاده «واعظ»
روز یکشنبه سیزدهم جمادیالثانی، مطابق با بیست وچهارم فروردین، روز وفات جناب امالبنین، مادر بزرگوار بزرگ سردار سپاه عاشورائیان، حضرت عباس بن علی(ع) است مادر وهمسری که هر وقت نامی از او برده میشود، یاد علی و شجاعت، فتوت، جوانمردی و مروت عباس و برادرانش را در ذهن مخاطب تداعی میکند که با تمام وجود در رکاب معلم بزرگ آزادگی، سرور وسالار شهیدان بزرگ تاریخ، حضرت حسین(ع) ایستادند و تاریخ بشر را به کرنش وادب دربرابر عظمت خویش واداشتند.
پس از آنکه خانه علی(ع)، بانوی بزرگ بیت رسالت وولایت حضرت صدیقه طاهره(س) را از دست داد، طبق قول مشهور در جمع مورخین، على(ع) برادرش عقیل را که به تاریخ اقوام عرب آشنایی داشت، توصیه کرد تا همسری درخور برای حضرتش پیدا کند؛ زنى که «وَلَدَتْهَا الْفُحولَه» از شجاعان زاده شده و شجاعت و ارزشهای والای اخلاقی را از شایستگان به ارث برده باشد، «لِتَلِدَ لى وَلَداً شُجاعا» برای اینکه فرزند شجاع ودلخواه علی را به دنیا آورد.
البته در متن تاریخ، چیزی با این عنوان، وجود ندارد که على(ع) گفته باشد هدف و منظور من چیست؛ اما کسانی که به روشنبینى على اعتراف دارند و آن حضرت را «باب علم» نبی اکرم(ص) میشناسند، باور دارند که آن حضرت با بصیرت بالایی که داشت، آخر کار را پیشبینى مىکرد و رسیدن به این خواسته، در گرو انتخاب همسری بود که ذهنیت علی را تجسم بخشد. و لذا با چنین باوری، عقیل از دانش نسب شناسی خویش استفاده میکند و امّالبنین را برای همسری علی پیشنهاد میدهد.
از آنجایی که طبق روایات اسلامی و دانش ژنتیک، نقشپذیری فرزندان از مادران، بیش از پدران است وسعادت فرزندان، ریشه دردامن مادران دارد، وتغذیه جنین از خون مادر، متأثر شدن از فضای جان مادر است وتأثیر تربیتی انکارناپذیر وعواطف واحساسات مادرانه، بیش از هر عامل دیگری در شکلگیری شخصیت فرزندان نقش دارد، ولذا امیرالمؤمنین(ع) با پیشنهاد برادرش موافقت میکند وگذشت زمان هم، این ذهنیت را عینیت میبخشد وشخصیت والای عباس وآنگاه برادرانش، خواست علی را آشکارا به صحنه تاریخ میکشاند.
جناب امّالبنین کلابیه که قبیله و خاندانش، در شجاعت بىمانند بودند، به عنوان همسری على(ع) بار مسئولیت فاطمه(س) را در پرستاری از فرزندان صدیقه طاهره بر دوش میکشد؛ بانویی که حجتی بر همه همسران ومادران مؤمنه است. امالبنین درخانه امیرالمؤمنین(ع) چهار پسر به دنیا میآورد که همگی نمایندگان به حق آن پدر در دفاع از فرزند بزرگوارش، حضرت حسین(ع) بودند؛ چهار پسری که ارشد آنها وجود مقدس حضرت اباالفضل العبّاس(ع) وسه برادر دیگرش عبدالله و جعفر و عثمان هستند که همگى در حادثه کربلا شهید شدند و فرزند باقی مانده از نسل ام البنین(ع) عبیدالله، یادگار قمر بنىهاشم است که حلقه اتصال ایشان با دیگر فرزندان از این مادر بزرگوار است.
امالبنین علاوه بر ایفای نقش همسری علی بن ابی طالب، بر آن بود که جاى خالى مادر دو سبط و دو ریحانه رسول خدا صلى الله علیه و آله امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را در زندگی پر کند و فرزندان رسول خدا صلى الله علیه وآله نیز در وجود این بانوى پارسا، مادر خود را مىدیدند و رنج فقدان مادر را کمتر احساس مى کردند. امالبنین سلامالله علیها، فرزندان دخت گرامى پیامبر را بر فرزندان خود که نمونههاى والاى کمال بودند، مقدم مى داشت و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان مى کرد. و این از شگفتیهای تاریخ است که یک نامادری، مادرانه عمل میکند و به اصطلاح، فرزندان هووى خود را بر فرزندان خویش مقدم میدارد.
محبت بى شائبه امالبنین(س) در حق فرزندان فاطمه زهرا(س) و فداکاریهاى فرزندان آن بانوی بزرگ در حمایت جانانه از سید الشهدا علیهالسلام، برگ زرینی ازتاریخ زندگی آن مادر وهمسر نمونه است. مادر قمر بنیهاشم نزد پیروان اهل بیت (ع) جایگاهى ویژه دارد، آن چنان که بر اساس آیه ابتغاء وسیله به پیشگاه خداوند، بسیارى از بزرگان، به منزلت والاومقام قرب آن مادر وهمسر وبانوی بزرگوار، توسل جسته، غم و اندوهشان را بر طرف میکردند.
به مناسبت گرامیداشت یاد و نام این بانوی بزرگوار و نامگذاری امروز به «روز تکریم همسر وخانواده»، توجه دادن به این نکته را ضروری میدانم که:
اولا خانواده در اسلام جایگاه بس بلندی دارد و در واقع رویشگاه ارزشها، در چهره انسانهای بزرگ وتاریخ ساز است،
و دیگر اینکه رمز سلامت جامعه در سلامت خانوادهها نهفته است، وحفظ وحراست از بنیان خانواده، وظیفه بزرگی است که بر دوش همه اعضای خانواده، به ویژه پدر و مادر سنگینی میکند؛ ولی از آنجایی که آسیبپذیری زنان در جوامع امروز بشری و در جامعه ما، ریشه تاریخی دارد، پاسداشت حرمت زن در مقام همسری و مادری، نکته بس مهم و تعیین کنندهای است که باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
پیغمبر اکرم(ص) که اسوه حسنه و الگوی همیشگی برای بشریت است، همان طور که در همه جهات صاحب« خُلق عظیم» بود و همه زیبایی اخلاقی و انسانی را یکجا، در شخصیت والای خویش داشت، در باره خانواده نیز درسآموز همه دلسوزان بشریت است. آن حضرت نسبت به همسران و فرزندان خودش مهربان بود، کمترین خشونتى را برنمیتافت و همه را به رحمت وشفقت نسبت به همسر و فرزندان سفارش میکرد، در حالی که این رفتار حضرت، برخلاف خلق و خوى مكّیان بود. حتی در مواردی بد زبانى وبد خلقی برخى از همسران خویش را تحمل مىکرد، تا جایی که از این بردباری وتحمل پیامبر دیگران آزرده میشدند!
آن بزرگ همگان را به حسن معاشرت با زنان توصیه و تأکید مىکرد و مى فرمود: همه مردم، داراى خصلتهاى نیک و بد و ستوده و ناستوده هستند، انسان نباید تنها به ضعفها و جنبههاى ناستوده همسرش بنگرد، و همسر وخانوادهاش را مورد بی مهری قرار دهد. پسندیده است وقتی که از یک خصلت وخوی او ناخرسند است، خصلتها وخوبیهای دیگرش را متذکر گردد، و کمالات او را با کاستیهایش پوشش دهد، و این دو را با هم به حساب آورد.
رسول گرامی اسلام(ص) نه تنها با همسران، فرزندان و فرزندزادگان خود فوقالعاده عطوف و مهربان بود و به آنها محبت مىکرد، و خردسالان را روى دامن خویش مىنشاند و بر دوش خویش سوار مىکرد، و با مهربانی آنها را نوازش میفرمود، بلکه نسبت به دیگران نیز، این ارزشهای اخلاقی را توصیه میکرد.
روزى آن حضرت در حضور یکى از اشراف، نوة خویش حضرت مجتبى(ع) را مىبوسید، که آن مرد اشرافی گفت: «من دو پسر دارم که هنوز حتى برای یک بار، هیچ یک از آنها را را نبوسیدهام!» پیامبر(ص) فرمود:«مَنْ لا يَرْحَمْ لا يُرْحَمْ:1 کسى که مهربانى نکند و به دیگران مهربان نباشد، از رحمت خداوندی بر خوردار نمی گردد!»
برای تکریم خانواده، نسبت به فرزندان مسلمین نیز مهربانى مىکرد، آنها را روى زانوى خویش نشانده، دست محبت بر سرشان مىکشید. اتفاق میافتاد که مادران، کودکان خردسال خویش را به ایشان میدادند تا نامگذاری و برایشان دعا کند. پیش میآمد نوزادی روى جامه حضرت ادرار مىکرد که به ناراحتی پدر ومادرنوزاد میانجامید وچه بسا آنها، ناراحت و شرمنده مىشدند و مىخواستند با گرفتن بچه، مانع ادامه ادرار او شوند که پیغمبر اکرم(ص) آنها را از این کار، به شدت منع مىکرد و مىفرمود: «مانع مشوید؛ با او به خشونت رفتار مکنید، اتفاقی نیفتاده است، من جامهام را که نجس شده است، تطهیر مىکنم؛ ولی چنین برخورد خشونت باری، ممکن است، به انسداد مجرای بول طفل منجر شود واورا بیمار کند!»
از خدای متعال برای شما بزرگواران و برای خودم خلق وخوی محمدی درخواست میکنم.
پینوشت:
1ـ الفقیه، ج4، ص272.