نگاه روز
مست عشق
- نگاه روز
- نمایش از جمعه, 21 ارديبهشت 1403 19:09
جواد رنجبر درخشی لر
مست عشق فیلمی درباره مولانا و شمس تبریزی است. از آن فیلم هایی است که همیشه آرزو داریم درباره فرهنگ و تاریخ ایران ساخته شود. وقتی فیلم را می بینیم افسوس می خوریم و پیش خود می گوییم ای کاش این فیلم ساخته نمی شد.
تحریف و خراب کردن داستان های بسیار مهم ادب و فرهنگ ایرانشهری قابل جبران نیست. مست عشق متاسفانه از آن خراب کاری هاست و نه تنها چیزی بر دانش و احساس ما از شمس و مولانا نمی افزاید که اهل مطالعه و دانش را مایوس و غیر اهل مطالعه را که می خواهند با این فیلم با شمس و مولانا آشنا شوند، گمراه می کند.
ایراد بزرگ فیلم، فیلمنامه است. نویسندگان متاسفانه به عارضه داستان پردازی های حاشیه ای دچار شده اند. داستان شمس و مولانا خود به قدر کافی جذاب و تامل برانگیز هست. افزودن بر آن جز حاشیه روی نیست. فیلمنامه گسیخته است و روایتی سرراست ارایه نمی کند.
بازیگران در نقش مولانا و شمس هرگز باور نمی شوند. هیچ بازی درخشانی دیده نمی شود. هیچ حسی نسبت به مولانا و شمس از طریق بازیگران برانگیخته نمی شود.
پارسا پیروزفر حتی در حد شخصیت بهمن کوچک نیز با مولانا حس مخاطب را جلب نمی کند. شهاب حسینی هم به اندازه قباد شمس را دلنشین بازی نمی کند. مشکل بازیگری فیلم از کارگردانی و فیلمنامه است. فیلم تقریبا هیچ شخصیت پردازیی ندارد. نه از روح پرشور و زوایای طوفانی شمس چیزی به ما نمی دهد و نه از عظمت علمی مولانا.
شخصیت های دیگر چون حسام الدین و صلاح الدین که هر کدام در داستان زندگی مولانا چهره هایی برجسته و موثرند در حد عکس حضور دارند.
وارد کردن داستان توحش مغول به فیلم، به اصطلاح متفقدان سینمایی سخت باسمه ای است و تحول شحنه قونیه در پایان بیشتر به طنز می ماند تا تحول روحی. ظاهرا عوامل فیلم درکی از عرفان و ظرایف آن ندارند.
عرفان، سربازان را به اهل خانقاه تبدیل کردن نیست. فیلم مست عشق فیلمی سطحی از داستان مولانا و شمس است و به کار آشنایی با این دو بزرگمرد عرصه معرفت نمی آید.
ما همیشه می خواهیم فیلم هایی از فرهنگ و ادب پارسی ساخته شود اما اگر قرار است فیلم هایی چون مست عشق ساخته شود آرزوها را با خود ببریم بهتر است. شرط نخست ساخت چنین فیلم هایی آشنایی عمیق با مفاهیم و مضامین آنهاست. در مست عشق هیچ آشنایی عمیق دیده نمی شود.
تاربرگ شاهنامه پژوهی / ملی گرایی