شنبه, 03ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست خانه تازه‌ها نگاه روز مرز میان «لودگی» و «طنزگویی» کجاست؟

مرز میان «لودگی» و «طنزگویی» کجاست؟

عقاب علی احمدی

  

در کشور عبید زاکانی، ایرج میرزا و علی اکبر دهخدا، روزی رسید که لقب «پدر طنز ایران» به کیومرث صابری فومنی داده شد. این، اما، پایان داستان نیست: امروز در برنامه ای به نام « قندپهلو » در تلویزیون ایران، شهرام شکیبا که در ستون طنز چند روزنامه چیزهایی به نام طنز می نویسد، با جای گرفتن در برابر دوربین تلویزیون، نمایشی درخشان از اداهای بامزه را به جای طنز به تماشاگران و کف زنندگان تحویل می دهد. از اینها که بگذریم، اظهار لحیه های شهرام شکیبا، مرزهای تازه ای را در بی‌مسئولیتی و به بازی گرفتن همه چیز گشود.

در بخشی از این برنامه شهرام شکیبا، بی هیچ زمینه چینی، یک اظهار نظر بامزه کرد: ما ایرانی ها دو سه وِیژگی داریم …

مجری برنامه: تو همه اش همین دو سه تاشو دیدی؟
حاضران: کرکر خنده …!
شهرام شکیبا: نه …منظورم این است که دو سه وِیژگی بارز داریم … اول اینکه ما از همه بهتریم!!!! دوم اینکه همه ی ایرانی ها شاعرند!!!! همین که در جایی با چند نفر می نشینی، دفتر شعرشان را درمی آورند … تازه، می گویند می خواهم این شعرها را چاپ هم بکنم … سومین ویژگی را هم یادش رفت بگوید.
مجری با ریشخند به گفته های شکیبا چنین می افزایند: … هنر نزد ایرانیان است و بس …
شهرام شکیبا با لحنی مطنطن که بوی تمسخر می دهد، می افزاید: بدین بوم و بر، زنده یک تن مباد!!!
حاضران: کرکر خنده ….
بد نیست، آقای شکیبا به دنبال پاسخی برای این پرسش بگردد که « کی و کجا، همه ی ایرانیان از این ادعاها کرده اند؟ » اگر چنین است، پس این همه کتاب در ویترین کتابفروشی ها از هر نویسنده ی صاحب سخن از دیگر ملت های جهان را چه کسانی تولید می کنند، چه کسانی می خرند و چه کسانی می خوانند؟ ایرانی در برابر هر نویسنده و نگرنده و اندیشه مندی که سخنی برای گفتن داشته است، با ادب نشسته و از او آموخته است. در پهنه ی این جهان، حماسه سرای کدام ملت از دلاوری های جنگاوران خود ستایش نکرده است؟ اگرواژه ی «همه » به تازگی، معنی تازه ای پیدا کرده است، شهرام شکیبا لطف کند و معنی های تازه ی آن را به مردم بیاموزاند.
کمی پس از آن آقای مجری می گوید: امروز درزی در کوزه افتاد … همیشه مردم شنونده ی شعر و طنز بودند ؛ اما امروز از مردم!!؟؟ می خواهیم بیایند و شعرهای طنز خود را بخوانند!!!

این تناقض گویی در گفتار را باید به چه نسبت داد؟ این گفتار بامزه ی شهرام شکیبا، نوشته ی او در باره ی مرگ عمران صلاحی، طنزنویس معاصر را به یاد من آورد. او در آن نوشته همه ی کوشش خود را کرده بود تا ثابت کند که عمران صلاحی مسلمان بوده و خود او دیده است که عمران در سوگ امام حسین (ع) می‌گریسته است! در همهٔ نوشته ی او اشاره ای به مرگ غم انگیز و قابل پیشگیری عمران نشده بود: عمران صلاحی یک هفته پیش از مرگ در یک کوهنوردی تفریحی برای نویسندگان و شاعران دعوت شده به کشور چین، در آن کشور دچار درد شدید قفسه سینه شده بود و روشن شد به بیماری بسته شدن رگ های قلب دچار است. در بازگشت، عمران کاری برای درمان خود نکرد و یک هفته بعد، پس از شدت گرفتن درد به جای رفتن به بخش اورژانس یک بیمارستان قلب، به یک درمانگاه رفته بود و در واقع، به دلیل نداشتن پشتوانه ی مالی برای انجام عمل قلب، از دست رفت. اینکه یک نویسنده ی کشور پس از چهل سال کار در آموزش و پرورش و مطبوعات، نتوانسته است به درمان خود بپردازند، برای شهرام شکیبا هیچ معنایی نداشت؛ و او می خواست « موحدبودن » عمران صلاحی را ثابت کند!!!

امروز شهرام شکیبا نشان داد، نه از این واقعیت که در درازای یک هزار و چهارصد سال پس از اسلام، گروه بزرگی از شهیدان راه دفاع از میهن، با باور به آموزه های امام حسین ( ع ) به میدان جنگ رفته اند، درکی دارد، و نه دفاع از میهن برای او « موضوعیت » دارد. برای آگاهی آقای مجری و شهرام شکیبا، می گویم که بیت « هنر نزد ایرانیان است و بس » را فردوسی در جایی می سراید که کار توصیف و ستایش از دلاوری های ایرانیان در جنگ و نبرد با دشمنان را انجام می دهد. حال اگر شهرام شکیبا و آقای مجری به این واقعیت که « از دیرباز،ایرانیان در جنگاوری سرآمد همه ی ملت ها بوده اند » اعتراضی دارند، می توانند به گزارش های گزنفون و دیگر تاریخنگاران بیگانه ی غیرایرانی جهان باستان نگاهی بیاندازند. دیگر اینکه این همه ذوق زدگی از جای گرفتن در برابر دوربین تلویزیون، برای کسانی که مدت ها در روزنامه ها نوشته اند، مایه ی دلسردی و پرسش خوانندگان نوشته های آنان خواهد شد.
در کجا کسی دیده است، تکه پرانی و حرف پرانی لوس را طنز بنامند؟ آنچنان که تاریخ ادبیات نشان می دهد، با پیشرفت هنر طنز، «طنز موقعیت» جای «طنز گفتار» را گرفت؛ البته با یادآوری این نکته که «طنز گفتار» با «مزه پرانی» تفاوت دارد.
و سرانجام یک پرسش: آیا کار طنز، نمایان کردن تیرگی ها و نادرستی ها و ناراستی هاست یا نهادن امضا پای همه ی اهمال کاری ها و بی دقتی ها و دیگر عیب هایی است که در نزد هر ملتی دیده می شود؟

 ۲۸ / ۱۰ /۱۳۹۲


برگرفته از تارنمای ایرانچهر

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید