شنبه, 21ام ارديبهشت

شما اینجا هستید: رویه نخست فردوسی و شاهنامه شاهنامه

شاهنامه

بینش شاهنامه فردوسی - بخش نخست

شاهنامه به همان اندازه که اثری حماسی و تاریخی است، اثری اخلاقی نیز هست. اگربیتهایی راکه در این کتاب در تبلیغ و تهذیب اخلاق و حکمت عملی و تدبیر منزل آمده است بیرون کشیم، کتابی کمابیش به حجم بوستان سعدی خواهد شد.

داستانهای شاهنامه - سیاوش

روزی سپیده دم و هنگام بانگ خروس، گیو و گودرز و طوس و چند تن از سواران با باز و یوز شادان رو سوی نخجیر آوردند. شکار فراوان گرفتند و پیش رفتند تا بیشه ‌ای در مرز توران از دور پدیدار شد. طوس و گیو تاختند و در آن بیشه بسیار گشتند. ناگهان چشمشان بر دختر ماهرویی افتاد که از زیبایی و دیدارش در شگفت ماندند.

عجم زنده کردم بدین پارسی - محمّدعلی اسلامی ندوشن

یک جوان فرهنگ‌دوست، آماری از «اینترنت» بیرون آورده است که مأخذ آن «پایگاه اطّلاع‌رسانی خانۀ کتاب» است. برحسب این آمار در سال 1390، یعنی سال گذشته، نود و سه رساله و کتاب دربارۀ فردوسی و شاهنامه در ایران انتشار یافته است.

پزشکی در شاهنامه - بخش دوم و پایانی

زیبایی و ابهّت کلام و بلندی فکر فردوسی، گاهی به اعجاز می‌ماند. شاهنامه دارای ارزش‌های ادبی ،اساطیری، تاریخی، اجتماعی، فلسفی، فکری و لغوی است و شایسته است که از هر یک از این مناظر، مورد پژوهش خاص قرار گیرد. پزشکی نیز که پیشینه‌ای به درازای تاریخ بشریت دارد می‌تواند موضوعی در خور پژوهش در شاهنامۀ حکیم و دانای توس باشد.

پزشکی در شاهنامه - بخش نخست

شاهنامه را که سند قومیت و نسب‌نامۀ مردم ایران و عصاره و چکیده تمدن و فرهنگ قوم ایرانی خوانده‌اند، کتابی است که نه تنها حماسۀ ساکنان فلات ایران، بلکه حماسۀ نوع بشر را می‌سراید و در نوع خود اثر ادبی بی‌نظیری است که شاید کتاب‌هایی بدین پایه از بزرگی و ارزش، در سراسر ادبیات جهان به تعداد انگشتان دو دست نرسد.

آشنایی با شاهنامه 57 - بازگشت به ایران

روزگارِ تلخی وناکامی بر کتایون وگشتاسپ به سر آمد. قیصر آن دو را به قصر باز گرداند و به همین مناسبت جشنی بر پا کرد.

آشنایی با شاهنامه 56 - رازِ جهان در نَهُفتِ پرده نمی‌ماند

این راز که از پرده بیرون افتاد، قیصراز دو دامادِ کوچکترِ خود خشمگین شد و از آن چه در گذشته برای گشتاسپ و کتایون روی داده بود پوزش خواست.

آشنایی با شاهنامه 55 - کشتن گرگ پیل پیکر و اژدهای مردم آزار

اهرن سوگند یاد کرد. میرین ادامه داد: «در دشت پهلوانی‌ست به نام گشتاسپ که این کار از او ساخته است، با او سخن بگو تا اژدها را برای تو شکار کند. اما بعد، من و تو باید «گشتاسپ» را شکار کنیم و اورا از بین ببریم تا راز ما آشکار نشود.» اهرن قبول کرد.

در همین زمینه