پنج شنبه, 01ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست هنر هنر پیشینۀ پیدایی موسیقی ـ 1 - پ‍ژوهشی علمی ـ ادبی در حوزه موسیقی

هنر

پیشینۀ پیدایی موسیقی ـ 1 - پ‍ژوهشی علمی ـ ادبی در حوزه موسیقی

برگرفته از روزنامه اطلاعات

 

دکتر محمدحسن ابریشمی

برابر روایات منابع ایرانی و برخی متون کهن اسلامی، سرآغاز بسیاری از مظاهر تمدن بشری به عصر پیشدادیان، باز می‌گردد. برطبق این روایات، نخستین انسان کیومرث است، پس از او هوشنگ ملقب به پیشداد، سپس تهمورث و در پی وی جمشید نخستین شهریاران بوده‌اند. پیشدادیان، مخصوصاً تهمورث و جمشید، با نوآوری‌ها و اقدامات داهیانۀ خود بر بومیان بسیار زیرک پلنگینه پوش، یعنی دیوان مازندران ـ که در اوستا، و به تبع آن در منابع پهلوی و همچنین در متون کهن بعد از اسلام (فارسی و عربی)، این مردمان قوی بنیه و هوشمند و مبتکر، پیروان اهریمن معرفی شده‌اند ـ پیروز شدند. پس از آن با بهره‌گیری از تَرفَندها (چون رموز خط نوشتن و نخستین آلت موسیقی یعنی تنبور یا دستان‌) و فنونِ دیوان (چون استحصال ابریشم و انگبین)، پایه‌های فرهنگ و تمدن را پی ریختند. در اکثر منابع کهن، خط نوشتن (تحریر) به تهمورث1، و استحصال ابریشم (حریر) به جمشید منسوب شده.2 کرم پیله و زنبور عسل ـ که به صورت طبیعی در جنگل‌های جنوبی دریای خزر، شرایط محیطی مناسب برای زیست و تولید پیله و انگبین داشتند‌ ـ از آغاز مورد توجه و شناسایی دیوان یا مردمان بومی آن منطقه قرار گرفته بودند.‏

افزون بر اینها، دو روایت مشابه، در مورد معرفی منشأ ابریشم و انگبین و تنبور، ارمغانِ دیوان و اهرمن در عهد تهمورث، در متون کهن فارسی سراغ داریم که تفاوت‌های اساسی با مطالب دیگر منابع قدیم دارد. روایت نخست، در حدود سال 443-442 هجری توسط گردیزی نقل شده، و روایت دوم در منظومه‌های کتاب روایات داراب هرمزدیار، در قرن دهم هجری، آمده است.‏

‏ تفاوت آنها با دیگر روایات قدیم حکایت از دسترسی گردیزی و داراب هرمزدیار به منبع پهلوی جداگانه، یا ترجمۀ دیگری از این متون دارد. دربارۀ زمان و منشأ پیدایی نخستین آلت موسیقی اطلاع دقیقی در دست نیست. در منابع کهن نیز مطالب متفاوتی در این باب آمده است. اولین آلت موسیقی بر طبق دو روایت مزبور «تنبور» ارمغان دیوان به تهمورث، یا «دستان» هدیۀ اهریمن به همسر تهمورث بوده است، اما برابر پاره‌ای روایات، به باور برخی «علم موسیقی» از یافته‌های «حکیمان» با اثراتِ مفیدِ دلنواز، و به پندار برخی استخراج «شیطان» برای مسخره گرفتنِ انسان، به حساب آمده است. ‏

در مقالۀ حاضر با نقل این دو روایت (و نمونه‌ای از باورها و پندارها)، ضمن نقد و تحلیل اقدامات تهمورث، به بحث و بررسیِ نخستین آلت موسیقی، یعنی تنبور یا دستان، در این روایات می‌پردازد و در پی آن نام‌های آلات موسیقی ایرانیان در عهد ساسانی را، به استناد یک متن پهلوی کهن، و ترجمه‌های عربی و فارسی آن، می‌آورد، و اشتباه برخی کاتبان متون کهن و نیز فرهنگ فارسی‌نویسان هندی در ثبت نام آلت موسیقی ایرانی، یعنی «نیشه» که «بیشه»، خوانده‌اند مورد بحث و تحلیل قرار می‌دهد؛ و سپس به پژوهش در باب برخی آلات و اصطلاحات موسیقی و آواها و صداها می‌پردازد. ‏

‏1. روایت گردیزی

نسخه‌هایِ خطیِ زین‌الاخبار یا تاریخ گردیزی موجود، که به کوشش برخی دانشمندان منتشر شده، فاقد مقدمۀ نویسنده است و افتادگی‌هایی از مباحث اول متن کتاب دارد. مطالب زین‌الاخبار، با معرفی طهمورث (تهمورث) آغاز شده که در نسخۀ چاپ مرحوم عبدالحی‌حبیبی دانشمند افغانی (ص 31، 32) به این شرح آمده است:‏

‏«چون بر تخت سلطنت بنشست، دیوان بر مردمان مسلط گشته بودند. او با دیوان حَرب کرد، و ایشان را از رنج نمودن مردم بازداشت. و کار بر دیوان تنگ شد، و هر جا که از ایشان بگرفتی همی کُشتی و رنج همی نمودی. تا دیوان به نزدیک او آمدند و گفتند: تا کی ما را به درد خواهی داشتن؟ گفت: ‏‎]‎تا‎[‎‏ آن وقت که چوبِ خشک و زهِ خشک به حدیث آیند، و درخت جامۀ ملوک برآورد؛ و باد اندرمُشت بگیرم ‏‎]‎یعنی با دست خالی، بی‌هیچ ابزار و کوششی 3 [و طعامی خوش بخورم که او را گاو نکشته باشد و آتش نپخته باشد. پس ایشان طنبور بساختند و گفتند: اینک چوب و زِه که سخن گوید؛ و کرم ابریشم را بیاورند، که تا بر درخت، ابریشم تنید، و از آن بپختند و بتافتند، گفتند: اینک درخت که جامۀ ملوک بار آورد؛ و زنبور انگبین نهادند، گفتند: اینک طعام خوش که ‏‎]‎بی‌دخالت و کوشش آدمی‎[‎‏ بی‌رنج گاو و پختن آتش بیامد ‏‎]‎در نسخۀ خطی دیگر: بیاید‎[‎‏. و این کارها سه دیو کردند: یکی را هشتم نام بود، و دیگری را اداورا ‏‎]‎نسخۀ دیگر: اداور‎[‎‏ و سیوم را ونتو، و مَرو و قهندز را او بنا افکند، و مرگ او به ایران شهر بود.»‏

 

پی‌نوشت:

1‏. طبری، ج 1، ص 114؛ بلعمی، ص 129؛ مقدسی ( آفرینش و تاریخ)، ج 3، ص 11، 120؛ مسکویۀ رازی، ج 1، ص 56؛ ثعالبی نیشابوری (تاریخ ثعالبی) ص 11؛ مجمل‌التواریخ (از مؤلفی ناشناخته)، ص 39؛ ابن اثیر (ترجمۀ محمدحسین روحانی)، ج 1، ص 65؛ (ترجمۀ محمدابراهیم باستانی پاریزی)، ص 14؛ ابن‌بلخی، ص 29؛ مبارکشاه فخر مُدبّر، ص 7 ؛ منهاج سراج، ج 1، ص 135، نویری، ج 10، ص 148؛ خواندمیر، ج 1، ص 177؛ و نیز نک. نامۀ فرهنگستان، شمارۀ 1، تیر 1382 (ص 193-205)، مقالۀ «پژوهشی در باب القاب تهمورث: زیناوند، دیوبند، دیباوند، زیباوند» محمدحسن ابریشمی.‏

2‏. طبری، ج 1، ص 118؛ بلعمی، ص 130؛ ثعالبی، ص 13؛ شاهنامه (چاپ دبیر سیاقی)، ج 1، ص 23؛ ابن بلخی، ص 43؛ مبارکشاه، ص 7 ؛ نوروزنامه (منسوب به خیام)، ص 16؛ ابن اثیر، ص 68 ؛ منهاج سراج، ج 1، ص 135؛ ابن عنبه، ص 26؛ فصیحی خوافی، ج 1، ص 17؛ میرخوند (روضه الصفا، تهذیب و تلخیص عباس زریاب)، ص 110؛ و نیز نک. مجلۀ تحقیقات تاریخی، شماره 4 و 5، بهار و تابستان 1369 (ص 123-152)، مقالۀ «شناخت تاریخی ابریشم ایران» محمدحسن ابریشمی.‏

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید