شنبه, 03ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست کتاب‌شناخت کتاب‌ معرفی کتاب «مدیریت کوروش بزرگ»

کتاب‌

معرفی کتاب «مدیریت کوروش بزرگ»

 کتاب «مدیریت کوروش بزرگ» نوشتۀ گزنفون با ویرایش لاری هدریک و ترجمه دکتر محمدابراهیم محجوب در 195 صفحه به چاپ رسیده است. این کتاب با شمارگان 3000 نسخه و بهای 4800 تومان به همت انتشارات فرا (ناشر مدیریت فردا) منتشر شده است. شایان ذکر است کتاب مدیریت کوروش بزرگ به چاپ هشتم رسیده است.

 

كتاب شناسي كوروش بزرگ

عنوان کتاب: مدیریت کوروش بزرگ
برگرفته از تاریخ گزنفون
نویسنده: ا گزنفون ( Xenophon )
عنوان لاتین کتاب اصلی : Xenophon's Cyrus the Great: The Arts of Leadership and War
مترجم: محمدابراهیم محجوب
ویرایش انگلیسی: لاری هدریک ( Larry Hedrick )
ناشر: انتشارات فرا
قیمت: 4,800 تومان
قطع کتاب: رقعی
تعداد صفحات: 194
نوع جلد: جلد نرم (شومیز)
کیفیت اثر: چاپ تک رنگ، کاغذ تحریر، جلد ساده
موضوعات اصلی: روانشناسی، مدیریت
موضوعات فرعی: مدیریت
خلاصه کتاب: من با کوشش خود گیتی را چنان که می خواستم سامان دادم، نه به زور بازو، به نیروی خرد...

 

كتاب شناسي كوروش بزرگ

فهرست مطالب:
مقدمه ناشر
پیش‌گفتار مترجم
دیباچه
کتاب یکم: تولد یک رویا
کتاب دوم: درس‏های رهبری
کتاب سوم: راهبرد آغازین
کتاب چهارم: نخستین دستاورد
کتاب پنجم: هم‌پیمانی: رمز پیروزی
کتاب ششم: راهبرد اصلی: پیوند دل‏ها، یک‏پارچگی نیروها
کتاب هفتم: مدیریت اطلاعات
کتاب هشتم: بر بال پیروزی
کتاب نهم: همسویی با نظام هستی


چه بسیار آموزه‌های مدیریت و رهبری را که از زبان بیگانگان بازگو می‌کنیم و چون نیک بنگریم ریشه در گفتار و کردار آشنایان دارد. آشنایی چون کوروش که همواره در نخستین صفحه‌های کتاب‌های تاریخمان با نام او آشنا شده‌ایم، درباره کشورگشایی‌هایش خوانده‌ایم، از پهناوری سرزمینمان در دوران پادشاهی‌اش به خود بالیده‌ایم ولی کم‌تر از چگونگی مدیریتش سخن به میان آورده‌ایم. کم‌تر بر آن بوده‌ایم که بیاموزیم از پندار و گفتار و کردار مدیری که به گفتۀ ویل دورانت ادارۀ «یکی از خوش اداره‌ترین دولت‌های همه دوره‌های تاریخی» را بر دوش داشته؛ و این کتاب به آن پرداخته است.

پیتر دراکر این کتاب را نخستین و هنوز بهترین کتابی می‌داند که در زمینه رهبری به نگارش درآمده است. در این کتاب، نگارنده ما را با تعریف نوینی از رهبری آشنا می‌کند که: رهبری یعنی گسترش افق دید پیرو، برکشیدن و بالابردن عملکرد او و شخصیتی فراسوی محدودیت‌هایش. در جای دیگر کوروش می‌گوید: «اگر بتوانید با دامن زدن به همکاری افراد برای رسیدن به هدف‌های مشترک، بدگمانی‌های میان آن‌ها را کاهش دهید، تفاوت آن‌ها، بیش‌تر نیروزا خواهد بود تا تنش زا».

باور کوروش به توان‌افزایی کارکنان را می‌توان در جای‌جای گفتار و کردار او یافت. کوروش بزرگ به افرادش می‌گوید: شما بیندیشید، من هم نظرم را می‌گویم» و یا در جایی دیگر رابطه دوسویه‌ خود و افراد زیرفرمانش را این گونه تعیین می‌کند «شما باید چشم از من برندارید تا ببینید آیا به آن چه می‌گویم عمل می‌کنم یا نه. من نیز شما را زیر نظر دارم تا هر کدام را که شایسته‌ بزرگ‌داشت بودید گرامی بدارم» و شاید بتوان سخن را در این مورد کوتاه کرد و به سرچشمه آزادمنشی رهبری او اشاره کرد و باور داشت «بردگی شایسته انسان نیست.»

امروزه کشورمان چه بسیار نیازمند آموختن شاه کلیدهایی است که سرزمین پهناور ایران‌مان را ساخت. شاه کلیدهایی مانند سخت‌کوشی و نهادینه کردن فرهنگ کار. شایسته است که «کار» را به شیوۀ کوروش ارج نهیم و سخنش را به گوش گیریم که «هرگز هنگام شام لب به خوراک نمی‌گشودم مگر این که در درازای روز چنان کار کرده باشم که شایسته خوردن باشم. حتا اسبانم برای دریافت علوفه باید عرق می‌ریختند» و این که «هموراه آروز داشته‌ام هیچ کسی در سپاه من دست به خوراک دراز نکند مگر این که به فراخور آن کوششی کرده باشد.»
جای بسی شادی است که گزنفون تاریخ‌نویس باستان گوشه‌هایی از گفته‌ها و کارهای کوروش بزرگ را، اگر چه بسیار اندک‌تر از آن چه باید، به نوشته درآورده است. این گنجینۀ پر ارزش بارها و بارها به زبان‌های گوناگون و با ویرایش‌های متفاوت در دسترس جهانیان قرار گرفته است.
دکتر فریبا لطفی مدیر عامل انتشارات فرا در دنبالۀ مقدمه عنوان می‌کند: امید است که ما مدیران امروز ایران زمین که پاسدار دست‌آوردهای گران‌قدر کوروش هخامنشی و بسیاری دیگر از بزرگان این سرزمین گران‌مایه‌ایم، چون کوروش بزرگ با پروردگار خود پیمان بندیم که «شایسته آفرینش» باشیم. و چنان به مدیریت کوچه کوچه‌های این کشور پهناور بپردازیم که در پایان بتوانیم سرافرازانه بر خود ببالیم که بر پیمانمان استوار ایستادیم.

در کتاب میدیریت کوروش بزرگ پس از مقدمۀ ناشر، دکتر محمد ابراهیم محجوب مترجم پیش‌گفتاری را به رشته تحریر درآمده که بندهایی از آن در ادامه می‌آید: آشنایی با شیوه مدیریت کوروش بزرگ از هر نظر آموزنده است. نخست این که او به هر حال نخستین مدیر برجسته دیوانی کشور ماست. ما در هر سازمانی که بخواهیم کار کنیم، نخست باید پیدا کنیم که آن سازمان چگونه فرهنگی دارد و چگونه پا گرفته است. کوروش یکایک جنبه‌های امروزین رهبری را در نظر داشته و دنبال می‌کرده است. بنا به دانش مدیریت امروزی، مدیر نیز مانند رهبران نظامی سه دغدغه اصلی دارد:
1- تعریف هدف
2- طراحی استراتژی شایسته و اجرای آن برای رسیدن به هدف
3- توزیع دستاوردها
عملکرد کوروش هخامنشی نشان می‌دهد او در هر سه جنبه موفق بوده است. کوروش هدف‌هایش را جوری تعریف می‌کرد که هر یک از افراد، گروه‌ها باور می‌کردند هدف او هدف خودشان است.

به‌کار گیری روش‌ها و ابزارهای مدیریت امروزی بدون آشنایی با این پیشینه ملی در کشوری چون ایران، درست مانند این خواهد بود که مهندسی بدون آزمایش لایه‌های زیرین سطح زمین، ستون‌های بنا را برپا کند. پیداست چنین کاری با بیم بزرگ فرو ریختن همراه است و شاید دلیل ناکامی بسیاری از مدیران ما همین ناآگاهی از شالوده فرهنگی پیچیده و دور و درازمان باشد.

محور اصلی این کتاب، نوشته تاریخی گزنفون است که تا کنون دست مایه تقریبا تمام مورخان علاقه‌مند به شرق بوده است. «لاری هدریک» ویراستار اصلی کتاب افسر بلندپایه پیشین نیروی هوایی ایالات متحده است که طبعا از دید یک رهبر نظامی به سرنوشت کوروش نظر داشته و به همین تناسب آن را ویراسته است اما آقای محجوب کوشیده با توجه به تاریخ‌های دیگر، هر جا که لازم بوده مطالبی به شکل پانویس در تکمیل برداشت‌های هدریک در صفحات مربوطه بیاورد. و دیگر که مترجم در ویرایش این متن تاریخی، محور داستان‌گویی گزنفون را پیراسته و بخش‌هایی را که در گذر زمان زنگار بسته‌اند کنار گذاشته است و نیز در نوشتن این نسخه کوروش، ترجمه سال 1906 هنری گراهام داکینز را مبنا قرار داده است و داستان گرنفون را به زبانی واگو کرده که دانشجویان و حرفه‌ای‌های میدان کسب و کار به آسانی آن را دریابند. افزون بر این، با گذاشتن عناوین فرعی در برش‌های مناسب، آن دسته از اصول رهبری را که کوروش می‌آموزاند یا در لابه‌لای کردارش به چشم می‌خورد، آشکار کرده است. عنوان‌های نوبت فصل‌های کتاب را نیز با این نیت برگزیده است که نشانه راه باشد.

مترجم کتاب در دنبالۀ دیباچه عنوان کرده: برای این که اثر پندهای کتاب را پر رنگ‌تر کرده باشم، در چند نقطه، روایت را اندکی کش داده‌ام و در بافت نقشه‌ها، سر نخ‌های رها را گره زده است. نیز با بهره‌گیری از تورات عزرا، برخی مطالب را به سرگذشت قهرمان گزنفون افزوده‌ام که بیان می‌دارد چگونه کوروش بزرگ عبریان را از زندان‌های بابل آزاد کرد. نام برخی از شخصیت‌های گزنفون را اندکی تغییر داده‌ام تا آسان‌تر تلفظ شوند و در یاد بمانند.

در روایت اصلی، کوروش عموما در مرکز توجه است ولی گزنفون قهرمان خود را با سوم شخص یاد می‌کند و از خواندن ذهن وی برای ما سخت دوری می‌جوید. من تصمیم گرفتم داستان را از زبان اول شخص بیان کنم. این شیوه به من کمک می‌کند پیچیدگی‌ها و نازوکی‌های شخصیت کوروش را بیش از آن چه در روایت اصلی آمده وابشکافم. امیدوارم خواندن این کتاب برای خوانندگان بینش، انگیزه، و سرگرمی آورد.

قسمت‌هایی از کتاب:
- در مقدمه کتاب آمده است «پارسیان او را پدر، بابلیان آزادی بخش ، یونانیان قانون مدار و یهودیان فرستاده خدا می نامیدند.»
- همواره کامیابی مستلزم بخشندگی بیشتر است، هر چند بیشتر افراد گرفتار ظلمت نفس خویش شده و طمع بیشتری پیدا می کنند.
- با بیان شایستگی ها در افراد انگیزه ایجاد کنید.
- بی عدالتی را باید سرسختانه پاسخ داد.
- با افراد بدبین رفتار تمسخرآمیزی که سزاوار آن هستند داشته باشید.
- با بخشندگی خود دوستان را شگفت زده کنید.
- حسادت را در وجود خود سرکوب کنید.
- حرارت خشم افراد را بیگانه می سازد.
- همواره باید سخنان با باریک بینی بیان شود.
- رفتار آزادی خواهانه، وفاداری را فزونی می دهد.


فرازهایی از کتاب «مدیریت کوروش بزرگ» که در پشت جلد آمده است:
- رهبری یعنی رساندن افراد به اوج شایستگی.
- باید تعیین کنی هر کس به تو خدمت می‌کند روان شاداب و جسم سالم دارد.
- با ایزدان پیمان بسته بودم در امپراتوری پارس ستم و دروغ نباشد.
- این بود وظیفه من: خلق انگیزه برای دست‌یابی به هدف‌های والا در کنار رسیدن به هدف‌های فردی.
- انسان گاه از خشم خویش آسیبی می‌بیند که هیچ دشمنی قادر به وارد آوردن آن نیست.
- سربازی که فرصت تفکر نداشته باشد همواره سرباز خواهد ماند.
- شما باید چشم از من برندارید تا ببینید آیا به آن چه می‌گویم عمل می‌کنم یا نه. من نیز شما را زیر نظر دارم تا هر کدام را که شایسته بزرگ‌داشت بودید گرامی بدارم.
- ما باید یکدیگر را پیوسته هشدار دهیم تا به جای خدمت به مردم مانند انگلی در دام رسیدگی به خویش نیفتیم.
- از دیگر کارهای مهمی که انجام دادم سرعت بخشیدن به گردش اطلاعات بود.
- بردگی شایسته انسان نیست. آزادی، سربلندی و بی‌نیازی سه خواسته بزرگ انسان است، خواه پادشاه، خواه برده
- من با کوشش خود گیتی را چنان که می‌خواستم سامان دادم؛ نه به زور بازو، به نیروی خرد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید