شنبه, 03ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها انجمن‌ها گردشگری با طعم سعدی خوانی در آرامگاه باباطاهر

انجمن‌ها

گردشگری با طعم سعدی خوانی در آرامگاه باباطاهر

حسین زندی

فعالیت مدنی تعطیلی ندارد و کسانی که کار داوطلبانه را برگزیده اند همیشه آماده هستند. فعالان حوزه گردشگری در همدان نیز در تعطیلات نوروزی با برنامه های گوناگون به استقبال  نوروز همدان و میهمانانش رفتند. برخی از راهنماها به صورت داوطلبانه در اماکن گردشگری همدان به راهنمایی مسافران مشغول بودند و نمایندگان تشکل ها نیزبا حضور در ستاد استقبال نوروزی در کنار نمایندگان سایر نهادهای دولتی در طول تعطیلات نوروز حضورداشتند. یکی از برنامه های آنان که توسط انجمن سعدی پژوهی همدان با همکاری اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری برگزار شد تور یک روزه همدانگردی بود.این برنامه  در دوازدهمین روز نوروز با حضور تعدادی از اعضای تشکل¬های گردشگری، انجمن های ادبی و مسافران نوروزی با اجرای سعدی خوانی، شاهنامه خوانی و موسیقی همراه بود.

برگزارکنندگان این مراسم هدف خود را از چنین برنامه هایی رساندن پیام های فرهنگی به گوش مدیران ارشد شهری و آشناکردن گردشگران با ظرفیت فرهنگی و ادبی استان عنوان کردند.آنان همدان را یکی از استانهایی عنوان می کنند که برای گردشگری ادبی مناسب است.

افراد شرکت کننده در این برنامه پس از بازدید از مکان های فرهنگی شهر از جمله برج قربان، شیرسنگی، گنبد علویان، آرامگاه بوعلی و باباطاهردر جوار میدان باباطاهراز (کافه داره تا) برنامه اصلی خود را اجرا کردند.
در ابتدای برنامه محمدصالح صفری دبیر انجمن سعدی پژوهی همدان با اشاره به فعالیت های انجمن گفت:

بیا که فصل بهار است تا من و تو به هم          به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را
به جایِ سروِ بلند، ایستاده بر لبِ جوی             چرا نظر نکنی یارِ سرو بالا را ؟

قریب به یک سال و نیم است که با تعدادی از ادب دوستان و فرهیختگان، به تشکیل جلسات سعدی پژوهی می¬پردازیم و درآن به تشریح و تفسیر آثار استاد سخن اهتمام داشته-ایم. تشکیل انجمن سعدی¬پژوهی دوعلت عمده داشت. اول علاقه وافر شخص بنده به حضرت سعدی و دیگر احساس جای خالی پندهای اخلاقی استاد سخن در جامعه ما.

او افزود: علاوه بر جلسات سعدی پژوهی، جلسات متعدد دیگری از قبیل شاهنامه خوانی، مثنوی خوانی و حافظ خوانی، در اقصي نقاط شهر و کشورمان برگزار می¬شود. سوالی که برای حقیر و احیانا برای دیگر بزرگان پیش می آید این است که ضرورت شکل گیری انجمن های ادبی و خواندن و تشریح آثار کهن ادبیات فارسی چیست؟ چرا باید آثار کسانی مورد توجه ما قرار گیرد که بعضا هزارسال پیش می زیسته اند؟ بنده به سه مورد از دلایل و اهداف شکل گیری این جلسات می پردازم.

صفری با اشاره به این دلایل گفت: به نظر بنده اولین دلیل جلوگیری از نابودی فرهنگ و زبان پارسی است، ما در قرن 21 و عصر ارتباط و فناوری زندگی می کنیم. هرچند که تکنولوژی فواید بسیاری در بر دارد( که هرگز منکر آن نیستیم) اما امروزه به جهت استفاده نامتعارف اقشار جامعه از آن، تنها روی زشت و فرهنگ زدای خود را به ما می نمایاند. برای مثال در همین برنامه ها و فضای مجازی، بسیاری ستم و بی مهری به فرهنگ و زبان پارسی صورت می گیرد. از نوشتن فارسی با الفبای انگلیسی (فینگیلیش) تا مخفف نویسی های بی مورد و به کار گیری از کلمات سخیف و بی ریشه. ادبیات ما با این ناملایمی ها بیگانه نیست. در تاریخ ادبیات فارسی دو شخص بزرگ از فروپاشی و انحطاط زبان و فرهنگ پارسی باآثار خویش جلوگیری کرده اند؛ نخست حکیم فردوسی با سرودن شاهنامه و دیگری سعدی شیرازی همزمان با تاخت و تازهای وحشیانه و افسارگسیخته مغول که میراث مادی و معنوی ما را دستخوش نابودی قرار داده بود. اما من از همین جا به همه اقشار جامعه این قول را می دهم که افرادی همچون فردوسی و سعدی دیگر نخواهند آمد تا یک تنه زبان پارسی را زنده نگه دارند. بلکه خود ما باید دست به کار شویم و دست از تخریب فرهنگ خود برداریم. 

دبیر انجمن سعدی پژوهی در بخشی از سخنرانی خود گفت: تلنگر به خانواده های ایرانی از دیگر دلایل ضرورت استفاده از آثار گرانسنگ فارسی است. آثار ادبیات کهن در بین خانواده های ایرانی به دست فراموشی سپرده شده است. گویی هیچکس به فرهنگ و ادب نیازی ندارد! گویی فرهنگ و اب پارسی که برای غیر ایرانیان ارزشمند و منبع الهامات فرهنگی است، دیگر در بین ما جایگاهی ندارد! به واقع به غفلتی عظیم فرو رفته ایم. این در حالی است که آثار ادبی ما در گذشته ای نه چندان دور به فراوانی مورد استفاده و آموزش قرار گرفته است. نخستین کتابی که به کودکان نوآموز در مکتب خانه  تدریس می شد، گلستان سعدی بود. حال از افراد جامعه در مورد آخرین اثر ادبی ای که مطالعه کرده اند بپرسید. در بهترین حالت پاسخی که به شما خواهند داد این است که دیوان حافظ را در شب یلدا باز کرده و فالی از آن گرفته اند! آیا ادبیات غنی ما تنها در دیوان حافظ خلاصه شده است؟! آیا دیوان حافظ محدود است در خرافه ای به نام فال؟!

او در ادامه گفت: ترویج تعالیم ادبیات فارسی را نباید فراموش کرد، جامعه ای که روز به روز از آموزه های اخلاقی فاصله می گیرد بیش از پیش به تعالیم اخلاقی نیازمند است. آموزه هایی لطیف از ادبیات کهن ما. به جرات می توان گفت هیچ مسئله اخلاقی وجود ندارد که حضرت شیخ اجل در گلستان یا بوستان خود به آن اشاره نکرده است. از آموزه های عمیق و عرفانی گرفته( مثلا وحدت وجود و نیست بودن همه موجودات در برابر هستی مطلق که ذات پاک باری تعالی است) تا مسائل مورد نیاز در زندگی روزمره( مثلا توجه به کاسب محل و برطرف کردن نیازهای معیشتی از او)
امید است تا باتوجه به این اهداف، نسبت به زبان و فرهنگ خویش مهربان تر باشیم و با خواندن و ترویج آثار بزرگان ادب پارسی، در حفظ و حراست از این «قیمتی درّ» کوشا باشیم.

صفری در پایان حکایتی از گلستان را برای حاضران خواند و گفت: در پایان برای تبرک  و همچنین جلب نظر حضار گرامی به تعالیم حضرت شیخ اجل، حکایاتی از گلستان خوانده می شود.

یکی روستایی سقط شد خرش        علم کرد بر تاک بستان سرش
جهاندیده پیری بر او برگذشت        چنین گفت خندان به ناطورِ دشت
مپندار جان پدر کین حمار             کند دفع چشم بد از کشتزار
که این دفع چوب از سرو گوش خویش     نمی‌کرد تا ناتوان مرد و ریش
چه داند طبیب از کسی رنج برد؟      که بیچاره خواهد خود از رنج مرد!

این حکایت مبارزه ایست ادبی و لطیف در مقابل خرافه. در زمان گذشته اعتقاد بر این بوده است که سر حیوانات مرده دفع بلا کرده و از خانه و بوستان، حفاظت می کند! سعدی در این حکایت از زبان آن حکیم جهاندیده و با دلیلی کاملا منطقی به مبارزه با این باور غلط می پردازد.

حیدر زندی دبیر انجمن شاهنامه خوانی سرو سایه فکن تهران از دیگر سخنرانان این مراسم بود که به نوروز در شاهنامه پرداخت. او ابتدا به شان و جایگاه مفاخر فرهنگی اشاره کرد و گفت: ما برای توسعه گردشگری نباید به جایگاه مفاخر فرهنگی آسیب بزنیم. اگر در آرامگاه بوعلی یا باباطاهر مراسمی برگزار می شود باید با شخصیت این بزرگواران همخوانی داشته باشد این مکان ها فضای اجرای برنامه های سرگرمی وشوهای تلوزیونی نیست، بهتر است مدیران شهری فضاهای دیگری برای برنامه های تفریحی در نظر بگیرند.

او با اشاره به نوروز در شاهنامه گفت: در اساطیر ایرانی سیاوش ایزد نباتات است و با مردن او خشکسالی آغاز می شود و با زایش کیخسرو دوباره چشمه ها جوشان و دشت ها سبز می شوند، گذر سیاوش از آتش را هم می توان نمادی از زایش و ظهور دوباره او یعنی ایزد نباتی دانست. نوروز در آغاز فصل بهار و در معتدل ترین هوا جشن گرفته می شودزمانی که ایزد مهر یا میتره به اوج قدرت خود می رسدو بین گرما و سرما تعادل ایجاد می کند

دبیر انجمن سرو سایه فکن افزود: در شاهنامه هم اعتدال مشهود است برای نمونه زمانی که بیژن در چاه افراسیاب گرفتار است گودرز از کیخسرو می خواهدبرای نجات بیژن کاری انجام دهد کیخسرو پاسخ می دهد؛

بمان تا بیاید مه فرودین             که بفروزد اندرجهان هوردین
بدانگه که برگل نشاندت باد          چو برسد همی گل فشاندت باد
بگویم تراهرکجا بیژن است          بجام اندرون این مرا روشن است

تا پیش از نوروز که همه چیز به حالت اعتدال در نیامده و هر چیزی در جای خودش قرار نگرفته کیخسرو نمی تواندبیژن را در جام جهان بین خود ببیند. سپس کیخسرو به جام نگاه می کند و در می یابد که بیژن در چاهی به نام ارژنگ زندانی است.

چونوروز فرخ فراز آمدش                  بدان جام روشن نیاز آمدش  
یکی جام بر کف نهاده نبید                 بدوی اندرون هفت کشور پدید
همه بودنی¬ها بدوی اندرا                   بدیدی جهاندار افسونگرا

او در بخشی از سخنانش گفت: نوروز و روز آغاز فروردین که به نام  اورمزد نامگذاری شده روزی سپند و فرخنده است و کارهای مهم در این روز آغاز می شده است برای نمونه در شاهنامه آغاز پادشاهی کیومرث در برج بره که برابر با فروردین است آمده است.

همچنین پیدایش جشن نوروز در شاهنامه به جمشید نسبت داده شده و جمشید نیز در روز اورمزد از ماه فروردین به تخت می نشیند و دیوان او را به آسمان می برند.

به جمشیدبر گوهر افشاندند               مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین                    برآسوده از رنج روی زمین
بزرگان به شادی بیاراستند                     می و رود و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار                 به ما ماند از آن خسروان یادگار

در پایان مراسم استاد علی اصغر طاهری خواننده پیشکسوت همدانی با اجرای بهاریه هایی برنامه را به پایان برد.

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه