خبر
مناجات شعبانیه
- خبر
- نمایش از دوشنبه, 12 خرداد 1393 17:36
- بازدید: 2557
برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره 25885، شنبه 10 خرداد 1393
اشاره: یکی از نغزترین، معروفترین و زیباترین دعاها، «مناجات شعبانیه» است که به روایت ابن خالویه، حضرت امیر(ع) و امامان دیگر در «ماه شعبان» میخواندند. متن این نیایش با ترجمه شیوای استاد کریم زمانی که در کتاب «زبده مفاتیحالجنان» (چاپ انتشارات اطلاعات) آمده است.
***
خداوندا، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و آن دم که تو را خوانم، دعایم بشنو؛ و چون تو را ندا دهم ندایم بشنو؛ و آنگاه که با تو راز گویم، به من رخ بنمای که [از همه] به سوی تو گریختهام و در پیشگاهت ایستادهام، نالان و زاران و بیبرگ و نوا، و به پاداشی که نزد توست، امیدوارم.
تو دانی که در دل چه دارم و از نیازم آگاهی و نهادم میشناسی؛ و کار این سرای و آن سرایم برتو پوشیده نیست. [و تو دانی] آنچه خواهم که به زبان رانم و بنمایم و خواستهام گویم و آنچه برای سرانجام خویش بدان امیدوارم.
سرورا، سرنوشتم به دست توست و هر آنچه تا واپسین دم حیاتم، نهان و عیان از من سرزند، تو دانی. و کاستی و فزود و سود و زیانم تنها به دست توست نه دگری.
معبودا، اگر مرا از رزقت ناکام گردانی، کیست که روزیام دهد؟ و اگر به خواریام کشانی، کیست که یاریام دهد؟
معبودا، از خشم تو و فرود آمدن کیفرت به تو پناه برم.
معبودا، اگر من سزاوار رحمت تو نیستم، تو خود سزاواری که مرا از مهر و بخشش بیشمارت برخوردار کنی.
معبودا، آن سان به رحمت تو امیدوارم که گویی در پیشگاهت ایستادهام و توکل بسزایم به تو بر سرم سایه گسترده است، پس تو فرمانی را که سزاوار آنی، راندهای و مرا در عفو و گذشتت پوشاندهای!
معبودا، اگر بر من بخشش آری، کیست که در بخشودن، سزاوارتر از تو باشد؟ و اگر مرگم دررسد در حالی که کردارم مرا به تو نزدیک نکرده، اقرار به گناهانم را وسیلهای برای وصال به تو قرار میدهم.
معبودا، با گرایشم به خواهش نفس، برخود ستم کردم. پس وای بر من اگر بر آن آمرزش نیاوری!
معبودا، هماره نیکی تو در طول زندگانیام به من رسیده، و اینک نیکی و احساس خود را به گاه مرگم نیز بر من ارزانی دار.
معبودا، چگونه پس از مرگم از الطافت نومید شوم، در حالی که در سراسر زندگانیام چیزی جز نیکی بر من روا نداشتهای؟
معبودا، کارم را آن سان برعهده گیر که تو خود سزاوار آنی، و از فضلت بر بنده گنهکاری چون من بخش که نادانیاش او را در گرداب خود فرو برده است.
معبودا، تو گناهانی از من در دنیا پوشاندی که من به پوشاندن آنها در آخرت نیازمندترم. اینک اگر این گناهان را بر احدی از بندگان شایستهات نمایان نکردهای، مرا در روز رستاخیز نیز در حضور مردم رسوا مفرما!
معبودا، بخشایندگیات بساط امید و آرزویم گسترد و گذشت تو از کردارم برتر آمد.
معبودا، روزی که در میان مردم داوری کنی، مرا به دیدارت شاد گردان.
معبودا، عذرخواهیام به درگاه تو مانند عذرخواهی کسی است که به پذیرش عذرش سخت نیازمند است. از این رو پوزشم پذیر، ای بزرگوارترین کسی که بدکاران از او پوزش خواهند.
معبودا، [دست] نیازم [خالی] باز مگردان و چشم امیدم نومید مساز، و [رشته] امید و آمالم مگسل.
معبودا، اگر خواریام میخواستی، هدایتم نمیکردی و اگر رسواییام میخواستی، عافیتم نمیبخشیدی.
معبودا، چنین گمان ندارم که تو، بنده نیازمندی همچون مرا که برای رفع نیازم عمری در پیشگاهت سپری کردهام، از خود برانی.
معبودا، ستایش جاودان و پایدار و همیشگی از آن توست؛ ستایشی که فزونی گیرد و به نیستی نرود و آن سان باشد که تو دوست داری و پسندی.
معبودا، اگر مرا به جرم و خطایم گیری، تو را به عفو و گذشتت گیرم؛ و اگر مرا به گناهم گیری، تو را به آمرزشت گیرم؛ و اگر مرا به آتشم اندرسازی، به دوزخیان گویم که: منم دوستدار تو!»
معبودا، اگر در برابر طاعت تو کردارم خوار و بیمقدار آید، ولی در برابر امید [به بزرگواریات]، آرزویم بسی بزرگ است.
معبودا، چه سان از درگاهت ناکام بازگردم که به تو بس خوشگمانم که مرا کامروا و برخوردار از مهرت بازگردانی؟
معبودا، عمرم را در بیخبری از تو سپری کردم و جوانیام را در سرمستی دوری از تو فرسودم!
معبودا، در روزگاران غرور به تو بیدار نشدم و هماره ره خشم تو پوییدم.
معبودا، اینک منم بنده تو و زاده بنده تو. در پیشگاهت ایستادهام و به بزرگواری و بخشندگیات توسل جستهام.
معبودا، منم بندهای که از سر شوخچشمی در پیشگاه تو گنه کردم، و اینک از تو عفو خواهم؛ زیرا که عفو، صفت بزرگواری و بخشندگی توست.
معبودا، مرا توانی نیست که بدان از چنگ گناهانم گریزم، مگر وقتی که تو با دوستیات بیدارم کنی و آن سان شوم که تو خواهی؛ پس سپاست گویم از آن رو که مرا به [دریای] کرمت درآوردی و دلم از پلیدی غفلت از حضرتت زدودی.
معبودا، مرا به چشم آن بندهای نگر که او را خواندی و پاسخت داد [و به سویت شتافت] و او را بر طاعتت گماردی و از تو فرمان بُرد. ای نزدیکی که [از هیچ بندهای] دور نشوی [و حتی] از بندگان مغرورت نیز دوری نمیگزینی. و ای بخشندهای که به امیدواران پاداشت، تنگچشمی نمیکنی!
معبودا، به من دلی بخش که مشتاق مقام قرب تو شود، و زبانی که صدقش به سوی درگاهت بالا رود، و دیدهای حقیقتبین که به تو تقرب جوید.
معبودا، هر که به تو شناخته شود، گمنام نگردد [یا: هر که تو را شناسد، جهل و نادانی به او روی نکند.] و هر که به تو پناه جوید، خوار نشود. و هر که تو به او رخ بنمایی، بنده دگری نشود.
معبودا، هر که به نور تو راه پوید، هماره روشنضمیر باشد و هر که آستان تو جوید، هماره در پناهت سر کند.
معبودا، به تو پناه جستم؛ مباد که برخلاف آنچه به تو گمان دارم، با من رفتار کنی و از رحمتت دورم سازی!
معبودا، مرا در شمار دوستانت قرار ده، همانها که به فزونی دوستیات امید بستهاند.
معبودا، هماره مرا شیفته یادت گردان؛ آنسان شیفتگی که جلوه نامهایت وجودم را فرا گیرد و مرا به مقام قدس تو رساند.
معبودا، به ذات تو بر تو سوگند که مرا به جایگاه بندگان فرمانبردار و شایستهات رسانی، که مرا توانی نیست که از خود زیانی رانم و برای خود سودی به دست آرم.
معبودا، منم بنده ناتوان گنهکار و برده توبهکنندهات. مرا در شمار کسانی قرار مده که از آنان رخ برتافتهای و از فریط غفلت، هرگز مشمول گذشت تو نگردند!
معبودا، مرا به کمال گسستن [از خلق] و پیوستن به خودت رسان و دیده قلبمان را با فروغی که بدان تو را مشاهده کنند، روشن فرما تا دیده دل ما حجابهای نورانی را بر درد و به کان عظمت و جلال رسد و جانهای ما به مقام والای قدس تو بپیوندد.
معبودا، مرا در شمار کسانی قرار ده که چون آنان را خواندی، پاسخت دادند و چون بدانان نگریستی، بر اثر تجلّی شکوه و جلالت، مدهوش شدند. پس تو با آنها به نهان، راز گفتی و آنان به عیان، به طاعت تو پرداختند.
معبودا، بر نیک گمانیام [به تو] زنگار نومیدی ننشانم که هرگز امیدم به بزرگواری زیبای تو گسسته نشود.
معبودا، اگر خطاها مرا از نظر تو انداخته، به خاطر توکل و اعتماد شایستهام به تو، از من درگذر!
معبودا، اگر گناهان، مرا از بلندای الطاف شایانت به نشیب [حرمان] فرو کشد، ولی یقینم به کرمت همچنان بیدار و آگاهم نگه داشته است.
معبودا، اگرچه خواب غفلت مرا درربود و نگذاشت که آماده دیدارت شوم، ولی شناختی که به نعمتهایم دارم، مرا بیدار داشته است.
معبودا، اگر کیفر بزرگت مرا به سوی آتش راند، ولی لطف فراوانت مرا به سوی بهشت خواند.
معبودا، از تو خواهم و به درگاه تو نالم و به تو گرایم. و از تو خواهم که بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و مرا در شمار کسانی قرار دهی که هماره یاد تو کنند و پیمانت نگه دارند و از سپاست غفلت نورزند و فرمانت خوار نشمرند.
معبودا، مرا به نور گرانقدر خویش رسان تا تو را شناسم و از جز تو رخ برتابم و از تو ترسم و فرمانت برم؛ ای دارنده شکوه و بزرگواری و درود و سلام فراوان خدا بر محمد فرستادهاش و خاندان پاکش باد.