خبر
موفقیت پژوهشگر ایرانی در زمینه مغز و اعصاب - شناخت نحوه عملکرد مغز در زمان خطاهای گفتاری
- خبر
- نمایش از دوشنبه, 12 تیر 1391 09:32
- بازدید: 4207
برگرفته از روزنامه اطلاعات
گفتار روزمره پر از اشتباهات کوچک است. برای مثال به جای این که بپرسیم «چای را دم کردی؟» ممکن است به اشتباه بپرسیم «قوری را دم کردی؟» یعنی گاهی کاربرد لغات با هم اشتباه میشوند، به ویژه اگر از نظر معنی به هم نزدیک باشند. همین طور کلماتی که از نظر صوت به هم نزدیک هستند، با هم اشتباه میشوند. برای مثال به جای «دیروز رفتم راهپیمائی» ممکن است بگوئیم «دیروز رفتم راهنمائی». افرادی که مغز و سیستم عصبی سالم دارند، به خوبی میدانند که فرق «چای» با «قوری» و «راهپیمائی» با «راهنمائی» چیست. اما گاهی اوقات گفتار دچار لغزش میشود. در انواع خاصی از ضایعات مغزی، چون بعضی از سکتههای مغزی، این مشکلات تشدید میشوند. به طوری که بیمار کلماتی را که قبلاً میدانسته دیگر به یاد نمیآورد، یا مدام کلمات را با هم اشتباه میکند. این بیماران را بیماران آفازیک (Aphasic) میگویند. تخصص دکتر «نازبانو نوذری» این بیماری است.
جالب است که بعضی از بیماران آفازیک متوجه اشتباهاتشان هستند و سعی میکنند که این اشتباهات را اصلاح کنند، هر چند که همیشه موفق نمیشوند. مثلاً وقتی عکس گربه را به بیمار نشان میدهید جواب میدهد «سگ»، ولی بعد میگوید «نه، نه،...». از طرف دیگر بعضی بیماران آفازیک به اشتباهاتشان وقوف ندارند. هدف این پروژه این بود که چه مکانیسمی در مغز انسان منجر به خطایابی در گفتار میشود. بهترین روش برای یافتن راه حل مسأله، برخورد با مسأله از جوانب مختلف است. دکتر نوذری با استاد راهنمای دکترای خود (پروفسور گریدل) مدلهای رایانهای از سیستم گفتاری در مغز میسازند و با مطالعه این مدلها، رفتار را پیشبینی میکنند. حسن این مدلها در این است که میشود قسمت خاصی از مدل را «آسیب» زد.
در این حالت، مدلی از مدل مغز سالم به مدل مغز آسیب دیده، مثلاً مغز یک فرد سکته کرده، تبدیل میشود. سپس رفتار مدل با رفتاری که بیماران نشان میدهند مقایسه میشود. بسته به این که کدام قسمت مدل را آسیب زده باشد، میتوان پیش بینیهای مختلفی کرد. اما فقط یکی از این مدلهای آسیب، مدل صحیح است و آن مدلی است که با رفتار بیماران واقعی تطبیق کند.
پرسش اصلی این است که آیا خطایابی در گفتار از طریق سیستم درک انجام میشود یا نه؟ برای مثال، اگر به شما گفته شود که «قوری را دم کردم»، شما احتمالاً متوجه میشوید که در این جمله کلمه اشتباهی به کار برده شده است. چطور شما متوجه میشوید؟ شما گوش میکنید، بعد درک میکنید که چه پرسشی شده است، بعد میبینید که این جمله معنی درستی نمیدهد و نتیجه میگیرید که باید اشتباه شده باشد.
حال پرسش این است: آیا مکانیسمی که شما به کار میبرید که متوجه اشتباه پرسشگر بشوید، همان مکانیسمی است که پرسشگر به کار میبرد که متوجه اشتباهش بشود؟ یعنی آیا پرسشگر به حرف خودش گوش میدهد، درک میکند که چه میخواست بگوید و بعد مقایسه میکند ببیند آیا آنچه گفت با آن چه میخواست بگوید تطبیق میکند یا نه؟ در واقع به این میگویند «خطایابی از طریق سیستم ادراک».
دکتر نوذری میگوید: «باور ما این است که چنین چیزی درست نیست. زیرا از یک طرف، افراد قادر هستند خیلی سریع اشتباهاتشان را اصلاح کنند و گاهی حتی قبل از اینکه اشتباه کامل ادا بشود، اصلاح میشود. به طور مثال، «ق... چای را دم کردی؟» این اصلاح آن چنان سریع انجام میشود که بین «ق» ابتدای قوری و «چ» ابتدای «چای» هیچ فاصلهای نمیافتد. این با خطایابی از طریق سیستم ادراکی که خیلی آهستهتر عمل میکند منافات دارد.
از سوی دیگر، ما در این پروژه نشان دادهایم که بین قدرت درک و خطایابی بیماران آفازیک رابطه محکمی وجود ندارد. یعنی بعضی بیماران با این که قدرت درک عالی دارند ولی متوجه اشتباهات خودشان نمیشوند. جالب اینجا است که اگر شما به بیمار بگوئید «من قوری را دم کردم»، بیمار به شما میگوید که کلمه «قوری» را اشتباه به کار بردی. در حالی که خود بیمار ممکن است بگوید «قوری را دم کردم» بدون این که متوجه اشتباهش بشود. خلاف این قضیه هم صادق است. بعضی از بیماران آفازیک، علیرغم این که درک خوبی ندارند، متوجه اشتباهات خودشان هستند. اگر سیستم ادراک مبنای خطایابی بود، اینگونه از بیماران چگونه میتوانستند به اشتباهاتشان واقف باشند؟»
این مطالعات نشان میدهد که سیستم مغزی که تکلم را کنترل میکند در بطن خود مکانیسمی دارد که احتمال خطا را اندازه میگیرد. اما چگونه این کار را میکند؟ با مقایسه فعالیت سلولهای مغزی که طی پردازش هر کلمه فعال میشوند این کار انجام میگیرد.
اگر بین فعالیت این سلولها تداخل به وجود بیاید، زنگ خطر سیستم به صدا در میآید. مثل کنترل ترافیک با چراغ راهنمای سر چهارراه. حالت طبیعی این است که وقتی چراغ یک مسیر سبز است، چراغ مسیر دیگر باید قرمز باشد. حال اگر تداخلی در این سیستم پیش بیاید و چراغ هر دو مسیر چهارراه با هم سبز شود، احتمال وقوع حادثه ناگوار بالا میرود و این زمانی است که سیستم باید زنگ خطرش را به صدا در بیاورد. به زبان ساده سیستم تکلم هم کاری مشابه همین را انجام میدهد.
همچنین نوذری اشاره میکند: «در این پروژه ما نشان میدهیم که مکانیسم اصلی خطایابی در گفتار، سیستم ادراکی نیست. دانشمندان در سایر رشتهها، برای مثال کسانی که سیستم حرکتی را مطالعه میکنند، به نتایج مشابهی رسیده اند. اما این بدان مفهوم نیست که سیستم ادراکی هیچ نقشی در خطایابی گفتار ندارد. مسلماً وقتی فردی حرف میزند، صدای خودش را میشنود و درک میکند که چه کلمه یا جملهای را گفته است و احتمال دارد که از این طریق بخشی از اشتباهات خودش را متوجه شود. ما نشان دادهایم که لااقل در افراد بالغ چنین مکانیسمی نمیتواند مکانیسم اولیه و پایه خطایابی باشد و احتمالاً به عنوان یک مکانیسم کمکی نقش دارد.»
دکتر نازبانو نوذری پژوهشگر مرکز علوم مغز و اعصاب دانشگاه پنسیلوانیا و بیمارستان انیشتین (مرکز زبان پریشی Moss) است که رساله دکترای وی درمیان پایاننامههای برتر دکترا در زمینه علوم شناختی مورد تقدیر انجمن علوم شناختی قرار گرفت. رساله دکترای وی در میان 5 برنده جایزه انجمن علوم شناختی 2012 قرار دارد. وی پایان نامه دکترای خود را در سال 2011 در دانشکده روانشناسی دانشگاه «ایلینوی اربانا ـ شامپین»، با عنوان «آیا ادراک برای خطایابی لازم است؟» (آیا برای یافتن اشتباه به درک نیاز است؟ تئوری خطایابی بر مبنای تضاد اطلاعات) به پایان رساند.
در سال 2005 (1386) از دانشکده پزشکی دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. وی کار پژوهشی را از بیمارستان روانپزشکی «روزبه» زیر نظر دکتر مریم نوروزیان آغاز کرد.
در این دوران با همکاری انجمن آلزایمر ایران و کینگز کالج لندن قسمت نخست پروژه جهانی مبارزه با آلزایمر معروف به پروژه 10/66 را در ایران به انجام رساند که قدم اول در جهت شناسایی بیماری در سطح جامعه و اهمیت آن محسوب میشود.
وی در سال 2006 برای ادامه تحصیل به دانشگاه ایلینوی رفت و در سال 2009 جایزه «اکادمی آفازیا» (Aphasia) را برای تحقیقاتش روی بیماران مبتلا به مشکلات تکلمی در اثر آسیب مغزی دریافت کرد.
نوذری هماکنون به عنوان پژوهشگر در مرکز علوم مغز و اعصاب دانشگاه پنسیلوانیا در فیلادلفیا و بیمارستان انیشتین فعالیت میکند.