خبر
گشایش کانون زبان پارسی در بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی
- خبر
- نمایش از دوشنبه, 30 مرداد 1391 20:17
- بازدید: 4193
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 72، صفحه 43
خانهای که دکتر محمود افشاریزدی و همسرش بانو نصرت برازنده از سال 1315 تا پایان زندگانی در آن به سر میبرد، از سوی شورای تولیت بنیاد موقوفات دکتر افشاریزدی برای ایراد سخنرانیهای تاریخی و ادبی و ایجاد نمایشگاهها و موزه به کانون زبان پارسی نامگذاری شد. باید گفت که در این آیین، جای ایرج افشار پژوهندهی گرامی و فرزند دکتر محمود افشاریزدی، خالی بود.
در آیین گشایش کانون زبان فارسی، آیتالله دکتر سیدمصطفی محقق داماد رییس شورای تولیت موقوفات دکتر محمود افشاریزدی و دکتر علیمحمد سجادی و جواد بشری، سخنرانی کردند.
شادروان دکتر محمود افشاریزدی، برای نخستین بار در سال 1306 خورشیدی، واژهی «پان ایرانیسم» را در ایران به کار گرفت. وی در آن سال در مقالهای با عنوان «ملیت و وحدت ملی ایران»، از واژهی «پان ایرانیزم» برابر «پان ترکیسم» و «پان عربیسم» نام برد. پنج سال بعد در سال 1311 خورشیدی، وی در نامهای به انجمن ادبی کابل (افغانستان)، به گونهی مشخص از «پان ایرانیسم» به عنوان یک اندیشهی فراگیر سیاسی، یاد کرد.
دکتر محمود افشاریزدی در پاسخ به مقالهی انجمن ادبی کابل دربارهی اندیشهی «پان ایرانیسم یا اتحاد ایرانیان»، نوشت:
وقتی من خود را طرفدار «پان ایرانیسم» معرفی میکنم، منظور اتحاد کلیهی ایرانی نژادان (فارسها، افغانها، آذریها، کردها، بلوچها، تاتها، تاجیکها، پارسیها و...) است...
ما و شما [افغانستانیها] هر دو منافع مشترک حیاتی داریم که برای حفظ آنها مساعی مشترک لازم است و این لزوم اشتراک مساعی است که من آن را «پان ایرانیسم» مینامم. نباید تصور کرد که با این عنوان این عقیده را دارم که تمام طوایف «ایرانینژاد» باید تشکیل یک وحدت سیاسی یعنی یک دولت بدهند. نه این عقیده را در سایهی دو دولت هم میتوان داشت. فارس و افغان، کرد و لر، کابلی و هراتی، تات و تاجیک، گیلک و بلوچ، آذری و مازندرانی، همه میتوانند به یک اندازه دارای این عقیده باشند.
قدر مشترک وحدت ما، یگانگی نژاد، وحدت تاریخ سیاسی و ادبی و اشتراک در احساسات و آمال آینده است که این چند عامل، از اهم عوامل وحدت ملل بزرگ است. از تمام عوامل، عامل کماهمیتتر عامل سیاسی و جغرافیایی است. یعنی ولو اینکه یک ناحیهی جغرافیایی بزرگ مانند فلات ایران به چند قسمت سیاسی تقسیم شده [باشد]...
همان وقت که لهستان استقلال نداشت و لهستانیها تابع روس و آلمان و اتریش بودند، معهذا ملت لهستان و ملیت لهستانی وجود داشت...
مقصود آنکه در حقیقت ملت، غیر از دولت و ملیت، سوای تابعیت است. ما ایرانینژادان هم یک ملت و هم یک ملیتایم، هرچند هراتی و کابلی تابع افغان[ستان]، اصفهانی و خراسانی تابع ایران، کرد عثمانی تابع ترک، پارسی و بلوچ تابع انگلیس، تات و تاجیک تابع روس و عجم بینالنهرین، تابع عرب باشد.
وحدت ایرانی آنطور که شرح داده شد، مستلزم آن نیست که این طوایف متفرق از تابعیتهای مختلف به یک تابعیت در آیند یا به لفظ دیگر، تشکیل یک دولت بدهند. چه، وحدتی که منظور است، علیرغم تابعیت حاصل میباشد...
البته باید دانست که دکتر افشاریزدی، نامی نو بر پدیدهای کهن نهاد که در درازای هزارهها، رانشگر تاریخ یا فلسفهی تاریخ ایران بوده و هست.
یادش گرامی باد که مرگ هم نتوانست کوششهای فرهنگی وی را برای برپایی ایران بزرگ متوقف کند.