پنج شنبه, 01ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها خبر با کودک وسواسي چه کنيم؟

خبر

با کودک وسواسي چه کنيم؟

مهشيد چايچي


همه کودکان ممکن است نگراني‌هايي داشته و در مواقعي دچار شک شوند، اما کودک وسواسي نمي‌تواند از نگراني راجع به بعضي مسايل دست بردارد، فرقي نمي‌کند، چقدر بخواهد که نگران نباشد. اين افکار نگران‌کننده دست از سر او بر نمي‌دارند و مدام او را آزار مي‌دهند تا اينکه او را وادار مي‌کنند که رفتار و عمل خاصي را تکرار کند. اغلب ما آدمهايي که خيلي مي‌شويند و مي‌سابند را وسواسي مي‌ناميم. اما رفتارهاي وسواسي به همين يک مورد ختم نمي‌شوند، رفتارهايي مانند چک کردن، شمردن، انجام آداب و مناسک خاص و... هم مي‌توانند نوعي رفتار وسواسي باشند. گاهي حتي ممکن است وسواس به فکر محدود باشد که به اين نوع وسواس فکري مي‌گويند. در وسواس فکري يک فکر آزار دهنده به طور غيرقابل مقاومتي وارد ذهن فرد مي‌شود و تکرار مي‌شود. محتواي فکر مي‌تواند شامل تصاوير و صحنه‌هاي وحشتناک مثل آتش‌سوزي و تصادف و تخريب باشد. گاهي حتي فرد از غيرمنطقي بودن افکار خود آگاه است اما نمي‌تواند جلوي ورود آنها به ذهن‌اش را بگيرد.

اگر فرزند شما بشدت از آلوده شدن مي‌ترسد، وقتي او احساس آلودگي مي‌کند، به هيچ وجه نمي‌خواهد بدن خود و ياحتي چيزهاي متعلق به خود را در خانه و دور و بر آن لمس کند. او به هيچ وجه دستگيره درها و حتي شير آبي که قبلاً دست ديگران به آنها خورده را لمس نمي‌کند و درها را با پا و حتي شيرهاي آب را با آرنج خود باز مي‌کند. اگرفرزندتان سعي ميکند از دستکش براي گذاشتن آشغال‌ها در ظرف آشغال استفاده کند، اگر به هيچ وجه حاضر نيست چيزي را از زمين بردارد، با ديگران دست نمي‌دهد و به طور کلي از دست زدن به هر چيزي که به نظرش آلوده مي‌رسد اجتناب مي‌کند؛ ممکن است او هم مبتلا به اختلال وسواسي جبري باشد. در اين باره بخوانيد:

اختلال وسواسي جبري نوعي اختلال اضطرابي محسوب مي‌شود. زيرا در اين بيماري ذهن با افکاري مشغول مي‌شود که فرد را مضطرب کرده و او را مجبور به انجام اعمال خاصي مي‌کند. کودک مبتلا به اين بيماري ذهنش نگران اين است که چيزي مضر يا خطرناک و يا آلوده است و يا ممکن است اتفاق بدي برايش بيفتد يا آنکه چيزي را از دست بدهد. اين نگراني او را وادار مي‌کند که براي خلاصي از شر آن افکار رفتار خاصي را تکرار کند. تا مطمئن شود که آن اتفاق خاص نمي‌افتد يا اينکه همه چيز تميز و بي خطر باقي مانده است. کودک اغلب سعي مي‌کند اين عمل خود را توجيه کند اما به‌طور کلي رفتار وسواسي به او کمک مي‌کند تا اضطرابش را کم کند. اغلب کودکان مي‌دانند که مجبور نيستند اين رفتار خاص را بارها تکرار کنند اما از آنجا که اين عمل اضطرابشان را کم مي‌کند به انجام آن تمايل پيدا مي‌کنند غافل از اينکه اين آرامش موقتي است و در کل انجام رفتار وسواسي بيماري آنها را تشديد مي‌کند.

رفتار و عادت‌هاي وسواسي، اعمالي هستند که کودک آن‌ها را بارها و بارها تکرار مي‌کند. اين افکار نه تنها خوشايند نبوده بلکه مفيد هم نيستند. در بسياري از موارد، وسواس در کودکان همانند بزرگسالان است ولي غالباً تشخيص نداده و درمان نمي‌شود. چنان چه اين وسواس درمان نشود، نه تنها باعث ناراحتي و استرس بيشتر کودک شده بلکه ممکن است موجب اختلالاتي در امور تحصيلي، روابط طبيعي اجتماعي و رشد عاطفي وي شود. وقتي وسواس کودک بسيار شديد باشد، دوستان و همکلاسي‌هاي او علائم و نشانه‌هاي وسواس او را به سخره گرفته و باعث گريه و آزار او مي‌شوند. عاقبت کودک منزوي و از مدرسه گريزان مي‌شود.

چرا و به چه علت؟

دانشمندان هنوز علت واقعي وسواس را به طور کامل کشف نکرده‌اند و مانند ساير بيماري‌هاي رواني، تحقيقات زيادي بايد در اين زمينه انجام شود تا علت واقعي اين نوع بيماري‌ها آشکار گردد. وسواس نتيجه ترکيب عوامل مختلف زيستي (ژنتيک)، رواني و اجتماعي است. در فردي ممکن است علل عمده اين بيماري، عوامل زيستي (ژنتيک) باشند، در حالي که در فرد ديگر، ممکن است عوامل رواني يا اجتماعي موثر باشند. تحقيقات تازه دانشمندان، سروتونين که يکي از پيام‌آوران مغزي است را با بيماري وسواس مربوط مي‌داند، وقتي جريان سروتونين مسدود شود، مغز مانند يک ساعت زنگ مي‌زند و اطلاعات غلطي را تفسير مي‌کند. اين زنگ نادرست پيغام خطري نابجا را به مغز مي‌دهد. مغز هم به جاي اينکه اين پيام را رد کند، آن را تقويت کرده و باعث تجربه ترس و شکي غير واقعي براي فرد مي‌شود.

متخصصان معتقدند در خانواده اغلب افراد وسواسي بيمار مشابهي وجود دارد که نشان مي‌دهد استعداد ابتلا به اين بيماري از راه ژنتيک منتقل مي‌شود. اما داشتن اين قابليت ابتلاي به بيماري را حتمي نمي‌کند، بلکه يک اتفاق استرس زا و گاهي کم اهميت. (مثلاً يک تصادف، از دست دادن يکي از والدين، تغيير محل زندگي و يا يک اتفاق نا خوشايند ديگر) باعث بروز اين بيماري در فرد مي‌شود.

کودک را مقصر ندانيد

لازم است بدانيد، وسواس يک بيماري است و کودک شما نمي‌تواند با سعي و تلاش جلوي افکار خود را بگيرد. او هم از اين افکار نگران و ناراحت است و زمان و انرژي زيادي را به خاطر آنها از دست مي‌دهد و گاهي به همين علت نمي‌تواند وطايفش را انجام داده و از زندگي لذت ببرد. بنابر اين کاري نکنيد که او از بابت اين افکار و اينکه نمي‌تواند کنترلشان کند، احساس گناه کند و خودش را سرزنش کند. چنين کودکي گاهي از اينکه متهم به افکار و اعمال نادرست و غيرواقعي مي‌شود در عذاب است و احساس فشار مي‌کند از اينکه وقتي براي انجام همه کارهايش ندارد. حتي ممکن است اين کودک مجبور شود براي اينکه رفتار خاصي را انجام دهد شب هم بيدار بماند. متاسفانه چنين کودکاني به خاطر افکار آزاردهنده که در مغزشان جولان مي‌دهد، تمرکز کافي هم ندارند. بنابر اين به جاي سرزنش کردن سعي کنيد به آنها کمک کنيد تا درمان شوند.


از کجا بفهميم

شما به عنوان والدين لازم است با نشانه‌هاي شايع اين بيماري در کودکان آشنا باشيد و اگر رفتار مشکوکي از فرزندتان سر زد، آن را به پزشک و روانشناس اطلاع دهيد. يادتان باشد هر چه زودتر اين بيماري تشخيص و درمان شود بهتر است:

ترس از گرد و خاک و آلودگي و بيماري؛ که با شستشوي وسواسي همراه شود، از جمله شايع‌ترين نشانه‌هاي رفتار وسواسي است. به عنوان مثال وقتي که يک کودک و يا نوجوان هر 10 دقيقه يک بار و يا به دفعات مشخصي در روز دستش را بشويد، اگر از اين‌گونه اعمال بر حذر داشته شود، شديدا احساس بدي پيدا کند و يا رفتار خشني از خود بروز دهد، مبتلا به وسواس است. گاهي شستشوي وسواسي چنان شديد مي‌شود که به خشکي مفرط پوست دست و پا، حساسيت و پوسته شدن و حتي کنده شدن پوست بدن و نهايتاً مشکلات جدي‌تر مي‌انجامد.

دومين نشانه شايع از علائم وسواس، احساس نياز به ترتيب و قرينه بودن چيزها است. مثلاً کودک ناراحت است که چرا يقه لباسش درست نمي‌ايستد و، به‌طور مداوم با لباسش ور مي‌رود تا طور خاصي قرار گيرد و هر کاري هم مي‌کند باز راضي نمي‌شود. به عنوان مثال، هر 5 دقيقه يک بار جلوي آينه مي‌رود تا مطمئن شود يقه لباسش قشنگ قرار گرفته. حتي ممکن است ساعت‌ها لباس پوشيدنش طول بکشد.

يکي ديگر از نشانه‌هاي وسواس چک کردن‌هاي مداوم است. کودکي که از علائم وسواس به صورت چک کردن در عذاب است، بارها و بارها موارد خاصي را چک مي‌کند. به عنوان مثال، هر 5 دقيقه يک بار به در منزل سر مي‌زند تا مطمئن شود كاملاً بسته است و يا اطمينان يابد که پدر و مادرش در منزل هستند.

گاهي فکر کودک با نگراني درباره مواد دفعي بدنش مشغول مي‌شود و اين فکر مرتب او را آزار مي‌دهد. گاهي کودک افکارش با اعداد خوش يُمن و بد يُمن مشغول مي‌شود. يکي ديگر از انواع شايع افکار وسواسي به بيماري و مرگ مربوط مي‌شود. که کودک همواره فکر مي‌کند به نوعي بيماري مبتلا است يا نگران است که خودش و يا افراد خانواده‌اش به نوعي بيماري مبتلا نشوند.

تمايل به پاکيزگي و نظم و نياز به ايده آل بودن در بسياري از کودکان خصوصاً در مراحل خاصي از رشد ديده شده ولي اگر اين تمايل تقويت و يا در آن زياده‌روي شود، مي‌تواند نشانه‌اي از وسواس باشد. تصحيح چندين و چندباره تکاليف شب و يا غلط‌گيري و پاکنويس کردن مکرر يک نامه ناشي از اين افکار است. بعضي از کودکان مبتلا به وسواس نظم، تمايل زيادي به نظم بخشيدن به امور دارند؛ مثلاً همه وسايل اتاق بايد در مکان خاصي و با نظم مخصوصي قرار گرفته باشد. بعضي از کودکان با علائم وسواس، تصاوير ذهني ناخواسته و مزاحمي از صحنه‌هاي خشونت و زشت دارند. يکي ديگر از نشانه‌هاي وسواس، شمارش‌هاي وسواسي است، مانند شمارش يک عدد خاص، شمارش با فواصل معين، شمارش ضمن حرکت. به عنوان مثال کودک احساس مي‌کند بايد تمام پنجره‌ها و يا منازل را در طول مسيرش بشمارد. اين نوع شمارش چنان وسواسي است که اگر کودک شک کند آيا بدرستي شمارش را انجام داده يا خير، بايد مجددا از ابتدا شروع به شمردن کند.

کي نزد پزشک برويم؟

ممکن است بگوييد تکرار بعضي از اعمال مانند چک کردن و انجام بعضي از آداب و يا کندي در بعضي از کارها ممکن است براي هر فردي پيش بيايد، بله اما هنگامي که شدت نشانه‌ها طوري باشد که در زندگي طبيعي و کارکرد فرد اختلال ايجاد کند بايد به عنوان يک بيماري جدي تلقي شود. در کودکان بروز رفتارهاي وسواسي ممکن است موقتي و در پاسخ به تنش محيطي يا يک موقعيت استرس زا باشد، در اينصورت به تدريج نشانه‌ها کمرنگ شده و خود به خود از بين مي‌رود. اما در صورتي که نشانه‌ها دوام پيدا کند، سبب اختلال تعامل اجتماعي، بازي و شادکامي کودک مي‌شود و خلاقيت کودک از بين مي‌رود. در اينصورت بايد نشانه‌ها جدي گرفته شده و با درمانگر متخصص کودک مشورت شود.

معمول‌ترين روش درمان که در مطالعات نيز به عنوان مؤثرترين راه در درمان‌هاي کوتاه‌مدت و بلندمدت شناخته شده، ترکيبي از رفتاردرماني، شناخت‌درماني و کاربرد داروست. در شکل‌هاي خفيف وسواس، رفتاردرماني به تنهايي کافي است، اما در موارد پيچيده‌تر وسواس، درمان با دارو نيز ضروري به نظر مي‌رسد.

10 فرمان براي کمک به کودک وسواسي:

1) هرگز کودک را به خاطر عادت يا وسواسي که دارند مسخره نکنيد.

2) فرزندتان را ترغيب نکنيد عادت يا رفتار وسواس آميزش را تکرار کند، به اين دليل که فقط به او آرامش مي‌دهد چون با گذشت زمان ترک آن رفتار دشوار خواهد بود. گاهي ديده شده مادر لباس و ملحفه‌هاي کودک را چندين بار مي‌شويد تا ترس فرزندش را در اين رابطه کم کند. اما اين کار به مرور زمان بيماري او را تشديد مي‌کند. بنابر اين افکار کودک را نپذيريد و به او بگوييد که اين افکار تنها در ذهن اوست و در واقع اينگونه نيست.

3) سعي نکنيد با تنبيه بدني او را مجبور به ترک عادت کنيد.

4) آنها را تشويق کنيد ترس و عادت‌هاي خود را توضيح دهند

5) جوي آرام و ايمن براي کودکتان فراهم کنيد. هر مشکلي که مي‌تواند روي او تأثير بگذارد و استرس ايجاد کند مثل اختلافات خانوادگي، استرس و زورگويي را از او دور کنيد. به کودک سخت نگيريد و کمال‌طلبي را کنار بگذاريد. از کودک به اندازه سنش توقع داشته باشيد.

6) به او اطمينان دهيد که اين افکار و عادات رايج‌اند و اکثر مردم تجربه آن را دارند.

7) به او بگوييد که مي‌دانيد ترک کردن اين عادات ابتدا کمي دشوار است. اما شما هم آماده‌ايد که به او کمک کنيد

8) روش‌هاي آرامبخش را به آنها ياد دهيد گرچه به کارگيري تکنيک آرامش نبايد در زمان خاصي استفاده شود. در حالي که تلاش مي‌کند عادتي را ترک کند، چون ممکن است اين آرامش بعدا بخشي از عادات شود

9) به او اعتماد به نفس بدهيد، بگوييد که در هر حال دوستش داريد و از او بخواهيد انرژي بيشتري براي ترک افکار وسواسي بگذارد.

10) الگو باشيد. اگر خودتان مرتب از او مي‌پرسيد که در خانه را بسته يا تکاليفش را تميز انجام داده، بديهي است که او هم مانند شما وسواس پيدا مي‌کند. اگر خودتان وسواسي هستيد بهتر است اول براي درمان خودتان نزد روانپزشک برويد!

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه