نگاه روز
سخنی با آقازادههای موسیقی
- نگاه روز
- نمایش از یکشنبه, 18 خرداد 1393 02:39
- بازدید: 8306
کارگروه هنر ایرانبوم
موسیقی ایران برابر با تاریخ آن پیشینه دارد و مانند زبان پارسی و آئینهای این سرزمین میراث معنوی و بخشی از هویت ایرانیان است. همه باید تلاش کنیم تا فرهنگ و هنری که از نیاکان به ما رسیده است با کژ اندیشی و حاشیه پردازی به بیراهه نرود زیرا زیانهای آن در آینده گریبانگیر جامعه موسیقی و مردم ایران خواهد شد.
تهمورس پورناظری، همایون شجریان و حافظ ناظری سه تن از کسانی هستند که در زمینه موسیقی ایرانی بسیار پرکارند و در آغاز فعالیت با نام پدرانشان به شهرت رسیدند اما به جز تهمورس در آلبوم «مستان سلامت میکنند» آن دو دیگر اثری ماندگار در پرونده خود ندارند.
همایون شجریان با بسیاری از آهنگسازان خوش ذوق همکاری داشته اما به سبب صدای خنثی، ادای نادرست واژگان و تقلید طوطی وار از پدر میتوان گفت تلاش او برای یافتن جایگاهی به عنوان یک خواننده اثر گذار بینتیجه بوده است این در حالی است که بسیاری از خوانندگان به ویژ ه در گذشته بدون پشتیبانی دیگری و تنها با آوای گرم و دلنشین خود توانستند با اجرای یک تصنیف بدرخشند و جاودانه شوند مانند جواد بدیع زاده که ترانه «شد خزان» او پس از سالها همچنان تازه و شنیدنی است.
در آلبوم بُعد یازدهم به آهنگسازی حافظ ناظری چنین آمده «حافظ ناظری و ستارگان موسیقی جهان» و از دیگر سو در آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» فهرست بلندی از نوازندگان خارجی به ویژه غربی نوشته شده که دراین آلبوم شرکت داشتهاند. حال باید به این آقا زادگان گفت: نوازندگان خارجی در آلبوم شما نواختند و دستمزد خود را نیز دریافت کردند، اما اگر همهٔ نوازندگان و ستارگان موسیقی جهان گرد هم آیند و آلبوم شما بنوازند در پایان این درون مایه موسیقی است که ارزشمند است نه نام و نشان فلان نوازنده!
در آلبوم بُعد یازدهم حافظ ناظری تلاش دارد تا با آوردن فهرست جایزههایی که در بیرون از ایران به او دادهاند، سالنهایی که در آنجا به اجرای برنامه پرداخته است، توضیحاتی فنی در بارهٔ نوع تحریرها و شیوه آهنگسازیاش و همچنین نگرانیهایی که به گفتهٔ خودش درباره سازهای ایرانی دارد! و به هر روی با آسمان و ریسمان بافتن خود را یک موسیقیدان معرفی کند. آقای حافظ ناظری :
مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید
اگر شما دریافت درستی از موسیقی داشته باشید بیگمان در آثارتان هویداست و نیازی یه توضیح و نوشتار نمیباشد. بسیاری از مردم آنچه را که شما نوشتهاید در نمییابند، اما همین مردم هنگامی که به ساختههای شما گوش میدهند به خوبی پی میبرند آیا این موسیقی از جان دل در آمده یا تنها حرف و سخن و حاشیه پردازی است؟!
موسیقی درست یا کلاسیک آن است که از سوز عشق پدید آید، حال میتواند لالایی یا نوای نی چوپان باشد و یا یک همنوازی بزرگ . مهم این است که چگونه به زیبایی برسیم.
از شما خواهشمندیم در این راه شتاب نکنید، نخست بُعد یکم را بشناسید و سپس آرام آرام و پله پله به بعد یازدهم برسید، ما نیز برایتان نیایش میکنیم!!
دربارهٔ آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» چه بگوییم که سخن بسیار است: در شعر نه فرشته ام .... سخن از عرفان، از خود گذشتگی و رسیدن به هیچ است، اما هنگامی که صفحات آلبوم را ورق میزنیم چندین عکس از تهمورس و همایون در حالتهای مختلف تمام رخ، نیم رخ، در سایه، نگاه به آسمان... وجود دارد که اگر این را نشانه ی خود شیفتگی ندانیم بی گمان نشانهٔ فروتنی نیز نمیتواند باشد. بهتر بود نام آلبوم را اینگونه میگذاشتند : «نه فرشتهام نه شیطان، تهمورس پورناظریام، همایون شجریان»!!
در شعر حصار شاعر از گرفتگی نفس، فرار از زندان و خفقان حکایت میکند، اما این شعر به گونهای با موسیقی تلفیق شده که بسیار برای رقصندههای اسپانیایی مناسب است، زیرا میتواند با این قطعه به دور آتش بچرخند و برقصند!
قطعات دیگر این آلبوم مانند چونی بی من بر گرفته از برخی مقامات تنبور مانند مقام باریه است که سالها پیش در آثاری مانند صدای سخن عشق ، مهتاب رو و حیرانی به زیبایی انجام شده و در حال حاضر کار نوینی در موسیقی به شمار نمیرود.
آشکار نیست در این آلبوم بر پایه کدام اصل زبان شناسی نام نوازنده را نواگر گذاشتهاند؟
نوا به معنی «صدا» و «گر» پسوند کار است مانند بازیگر، مسگر، زرگر، رفتگر ... . بسیاری از جانواران از پرندگان گرفته تا دراز گوش و جیرجیرک نواگر هستند، اما زمانی که نوا با خرد و اندیشه بشر به نظم در آید خنیاگری میشود ، یعنی نوای خوش و نوازنده خوشنواز است . بنابر این به کار بردن واژه نواگر برای نوازنده بسیار نادرست است.
تولید کنندگان آلبوم نه فرشته ام .... باید قدر دان سازنده نماهنگ این مجموعه باشند. زیرا ایشان با زیرکی به گونهای تبلیغ را انجام دادند که سبب شهرت این آلبوم شود. اما به خاطر داشته باشید فروش آلبوم دلیل بر کیفیت آن نیست چراکه بسیاری از کالاهای بازاری فروش بالایی دارند، اما پس از مدتی مردم آنها را به کنار خواهند گذاشت.
به آقا زاده ها پیشنهاد میکنیم به جای اینکه با سه تار و تنبور گیتار بنوازید، به جای اینکه شعر «چرا رفتی» را به دیوید گارنر بدهید تا او نیز مانند آهنگ تایتانیک تنظیم کند!، به جای اینکه با تحریرهای بیربط، اضافه و جیغ زدن بخواهید در خوانندگی قدرت نمایی کنید، به جای همکاری بیهوده با نوازندگان خارجی و به جای شلوغ کردن و تبلیغات در رسانه های آن سوی آب ...
چند سال سکوت کنید ، در بارهٔ هر آنچه که با موسیقی ایران پیوند دارد مانند ادبیات، مردم شناسی، تاریخ مطالعه کنید، گلستان سعدی را با تیز بینی و موشکافانه بخوانید، کوشش کنید تا بزرگان این مرز و بوم را به درستی بشناسید ، جامعه و محیطی را که در آن زندگی میکنید، دریابید تا پس از آنکه بزرگ شدید موسیقی را عاشقانه و از چشم دل ببینید نه از چشم سر!
اگر هم خیلی علاقمندید که جهانی شوید!!! آگاهی سیاسی خود را افزایش دهید.
بیگمان اگر در این سخنی که با شما رفت اندکی تامل کنید صاحبان سخن را دعاگو خواهید بود.
دیدگاهها
با سپاس
شما خود از انتقاد نام بردید اما از نام سخن میگویید؟! آیا برای ما که پاسخ شما را میدهیم مهم است که شما به چه نامی انتقاد میکنید ؟ مثلا" نا م شما رهبری است یا اکبری؟!
آقای رهبری مگر در مطبوعات از زمان مشروطه تا کنون بیشتر منتقدین حرفه ایی با نامهای ادبی یا هنری و مطبوعاتی مستعار مطلب نمیفرستادند آیا اینها راهی به خطابوده است؟! مگر دهخدا به نام دخو نمینوشت و یا خود شجریان سالها بنام سیاوش نمیخواند! و صدها نمونه دیگر میتوانیم نام ببریم
دیگر اینکه شما میفرمایید از موسیقی اطلاع ندارید پس آیا بهتر نیست از آنانکه میدانند بیاموزید و سپس ابراز نظر فرمایید؟
سخن آخر اینکه این آقایان به نام موسیقی ایرانی معروف هستند و ما ایرانیان هم موسیقی ایرانی میخواهیم و برایمان مهم نیست که سونی یا کمپانی دیگر چه میگوید...هنر ایرانی را نمیتوان با معیارهای اجنبی پسندانه موافق کرد چرا که تا اندک رمانی چنان شود که نه از تاک نشان باشد نی تاکنشان!! فراموش نکنیم که استادان قدیم حتی از یک مصراب اضافه یا کم در ردیفهای ایرانی نمگذشتند و این شد که این میراث ارزشمند به ما رسید و اکنون حق ما است که از آن نگاهبانی کنیم و در برابر اینگونه سلیقه های ویرانگر و متاسفانه به نام موسیقی ایرانی! و آنهم باز متاسفانه به نام استاد و استادی پرسشهایی را مطرح کنیم
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا