شنبه, 03ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست گردشگری غار و قلعه کرفتو

گردشگری

غار و قلعه کرفتو

برگرفته از روزنامه اطلاعات

کرفتو یکی از غارهای شگفت انگیز طبیعی و تاریخی نادر ایران است که هنوز سیمای آن، آثار زندگی انسان های ادوار مختلف تاریخ این مرز و بوم را حفظ کرده است. این غار و قلعه باستانی حدود 55 کیلومتری شمال شرقی سقز در استان کردستان قرار دارد. در مورد وجه تسمیه کرفتو تا کنون پژوهش های چندانی صورت نگرفته است. اما این باور وجود دارد که شاید کرفتو از دو واژه «کرف + تو» تشکیل شده باشد که «کرف» یا «کرفت» در زبان پهلوی به معنی ثواب و در اوستا به معنی ستایش و نیز واژه «تو» در زبان های باستانی چون سومری و بابلی به معنی خورشید و گرما است. بنابراین کرفتو به ستایشگاه خورشید معنی می شود و احتمال می رود که این غار و قلعه یکی از معابد مهرپرستی در کردستان بوده است.

دکتر بهمن کریمی به نقل از سفرنامه شخصی به نام «کرپورتر» در مورد این غار می نویسد: با زحمت بسیار و پس از جستجوی زیادی سه خط یونانی روی اطاق سوم از طرف راست دیده شد که به مرور زمان در حال از بین رفتن بود اما ما از آن حروف کپی برداری کردیم. گویا خانه ها و اطاق هایی که از سنگ در این غار تراشیده شده اند و امروز به نظر ما می رسد در 2000 سال قبل معبد معروف «هراکلیس» بوده و اهمیت و اعتبار زیادی داشته است. روی دیوار یک اطاق هم اسم هراکلیس با حروف یونانی نوشته شده و در زیر این چند کلمه اسب سواری در حال شکار آهو است.

چنان که از تاریخ ادیان اساطیری یونان باستان برمی آید، نشانه و سمبل هرکول خوشۀ گندم بوده است و این نشانه قدرت هرکول نیز در یکی از اطاق های غار کرفتو دیده می شود. در طرف چپ قلعه در جهت شمال نیز تندیس و پیکره بزرگی دیده می شود که مردم آن را پیکره (خیاط) یا (نجار) می دانند. به نظر می آید که این پیکره بزرگ هرکول باشد. جالب ترین نکته در مورد غار این است که در بین راه قلعه باستانی زیویه و کرفتو یک آبادی‌ وجود دارد به نام «یرقول» که شاید برگرفته از نام هرکول باشد و به مرور زمان به یرقول تغییر پیدا کرده است. این غار که از سنگی در دل کوه به وجود آمده است، در عهد باستان دارای حیاط و حصار بزرگ و وسیعی بوده است که تا هم اکنون نشانه های آن در دیوار قلعه قابل مشاهده هستند. دیوار حصار از طرف راست به سمت شرق به صخره های طبیعی کوه ارتباط دارد و قسمت پایینی آن دره و پرتگاه است. در انتهای این دیوار، غار نسبتاً بزرگی مشاهده می شود و به نظر می رسد در زمانی که این معبد و دژ مورد استفاده قرار می گرفت، از این غار به عنوان پایگاه نگهبانی استفاده می شده است. زیرا از یک طرف از نظر نظامی بسیار مستحکم است و بر سر راه ورودی جنوبی قرار دارد و از طرف دیگر آن قدر بزرگ است که به آسانی 30 تا 40 نفر می توانستند در آن جای بگیرند و از راه جنوبی پاسداری کنند. در قسمت چپ قلعه یا طرف شمال، سنگ چین دیوار حیاط قلعه تا پای مجسمه هرکول پیش رفته و احتمالاً تندیس بر آخرین پایه های شمالی قلعه قرار داشته است. در قسمت شمالی قلعه یعنی بیرون از حیاط قلعه نیز تأسیسات فراوانی اعم از اطاق های سنگی و سالن های سنگی به چشم می خورد که تا نزدیکی روستای «میر سید» ادامه پیدا می کند.

قلعه دارای دو درگاه ورودی بوده است که درگاه اول در سمت جنوب و درگاه دوم در وسط حیاط قرار داشته که درست رو به روی پله های سنگی دژ است و نشانه هایی از آن تا کنون نیز باقی مانده است و به احتمال زیاد درگاه سومی نیز از زیر مجسمه هرکول به طرف شمال وجود داشته که نشانه های آن از بین رفته است.

در داخل حیاط، در قسمت راست و چپ پله های سنگی دژ دو گودال به چشم می خورد که امکان دارد استخر بوده باشد به این علت که داخل گودال ها سنگ چین شده است. در کوه روبه روی درگاه وسط قلعه و پله های سنگی غار، سه پیکره دیده می شود که آنها را «سی که نیشکان» به معنای «سه دختران» می نامند.

ممکن است این تندیس ها نیز پیکرۀ خدایان اقوام ساکن قلعه در زمان قبل از اشکانیان و تسلط یونانی ها باشند زیرا مجسمه سه دختران از پیکره هرکول قدیمی تر به نظر می‌رسد و احتمال دارد که الهه های قوم ماننا در هزارۀ اول قبل از میلاد باشند. چون منطقه بخشی از سرزمین ماننای باستان و ماد بعدی است. پیکره سه دختران از دور شباهت کاملی به انسان دارند ولی از نزدیک این شباهت کمتر می شود. با این وصف نیز آثار کندکاری و دستکاری را بر بدنه آنها می‌توان مشاهده کرد.


احتمال دارد که قلعه کرفتو در ادوار باستان دارای 6 طبقه بوده باشد که طبقات اول و دوم آن در دامنه غار احداث شده و محل و سکونتگاه اهالی بوده است و طبقات دیگر که شبیه به آپارتمان هستند در داخل غار از سنگ کنده شده اند. طبقات اول و دوم با گذشت زمان از بین رفته اند اما طبقات دیگر همچنان بر قوت خود باقی هستند. شاید این نخستین مجتمع آپارتمانی جهانی بوده که توسط انسان ها احداث شده است.

نشانه و آثار پایه های دیوار طبقات اول و دوم در دو طرف گودال ها یا حوض و استخر باقی مانده اما خیلی مشکل است که بتوان حدس زد که در این دو طبقه چند اطاق و سالن وجود داشته است. با این حال به علت عریض و طویل بودن محوطه می توان دژ بزرگی را تصور کرد و نیز با مشاهده آثار به جا مانده بر پیکرۀ صخره ها می توان چنین اظهار نظر کرد که پشت بام طبقه اول حیاط طبقه دوم بوده است و این شیوه معماری نیز تاکنون هم در مناطق اورامان و کرمانشاه و کردستان مشاهده می‌شود. طبقه سوم یا در حقیقت نخستین طبقه احداث شده در داخل غار، اکنون حدود 30 متر از زمین محوطه بلندتر است و در دهانه ورودی به دژ، ایوان نسبتاً بزرگی با سکوهای محل نگهبانی و محل مشعل گذاری باقی مانده است و دروازۀ کوچکی نیز داشته که محل چفت و بست دروازه بوده است و هنوز هم می توان آنها را مشاهده کرد. در سردر ورودی از ایوان به داخل اطاق های این طبقه کتیبه ای یونانی دیده می شود که تا حدود زیادی ساییده شده و از بین رفته است و در دیوار ایوان هم تصویری مانند ماهوت یا شاید گاومیش به چشم می خورد.

در طبقه سوم غیر از ایوان، دو اطاق بزرگ تودرتو و یک اطاقک کوچک نیز وجود دارد. بر دیوارهای اطاق اول خطوط و تصاویری دیده می شود که به شدت آسیب دیده اند اما با این حال هم حروفی به شکل مثلث به طور شکسته و نامنظم قابل رؤیت هستند و در دیوار سمت چپ همین اطاق چندین حرف میخی دیده می شود که در زیر شعار نویسی کوهنوردان مدفون شده اند. در داخل و وسط همین اطاق چاله ای وجود دارد که به نظر می رسد آتشدان و اجاق بوده است. در سمت راست درب ورودی این اطاق، اطاقک کوچکی وجود دارد که به صورت پنجره و بر دره مقابل نظاره گر است. در دو طرف دیواره های این اطاقک، ده ها شکل و تصویر گوناگون حکاکی شده است و اشکالی همانند دایره و لوزی و شکل مستطیل مانندی بر دیوار نقش بسته است. در دیوار سمت راست همین اطاقک تصاویری از گوسفند، بز، آهو و گاو به چشم می خورد و شکل مرد اسب سواری را می بینیم که به دنبال رمۀ آهو است. به نظر چنین می آید که تصاویر سمت راست دیوار قدیمی تر از اشکال سمت چپ هستند زیرا اشکال هندسی سمت چپ دیوار نمایان تر و زیباتر حک شده اند و تصاویر سمت راست خیلی مبتدی تر به نظر می آیند.

اطاق دوم این طبقه از اطاق اول کوچک تر و دارای دو پنجره است و در وسط فاصله بین هر دو پنجره بر کف سنگی اطاق، آتشدان یا گودالی دیده می شود. این اطاق نیز به احتمال زیاد دارای تصاویر و اشکالی است اما به دلیل سیاهی دیواره ها و شعارنویسی کوهنوردان، نمی توان دربارۀ آنها نظر داد.

جای کلون و چفت و بست پنجره ها و درگاه های هر دو اطاق نشان از معماری پیشرفته ای می دهند که از صخره ها تراشیده شده اند. در ایوان طبقه سوم راهرو تنگ و باریکی وجود دارد که به طبقه چهارم متصل است و کسی که می‌خواهد از این راهرو بگذرد باید به طور سینه خیز مسافتی را طی کند تا به ایوان طبقه چهارم برسد. در این ایوان هم سه راه وجود دارد.

طبقه چهارم قلعه دارای دو اطاق بسیار تاریک و اطاقکی در پهلوی آنها است. در حجره اول تاریکی مطلقی حکمفرما است، در وسط آن باقی مانده ستونی دیده می شود که بومیان منطقه آن را بُت می نامند و دیوارهای آن سیاه و تیره است. اگر در این قسمت نوشته یا اشکالی هم وجود داشته باشد به سختی قابل مشاهده هستند و فقط در نور این امکان وجود دارد. در طرف راست درگاه ورودی این اطاقک سکوی نسبتاً بزرگی که از سنگ تراشیده شده است به چشم می خورد که به احتمال زیاد جایگاه موبد و سالار و بزرگان معبد بوده است.

این اطاق در بین دو اطاق از خود کوچک تر قرار گرفته است و امکان بررسی بر بدنه های این دیوارها به دلیل تاریکی مطلق امکان پذیر نیست. در سمت چپ اطاق اول در ارتفاع حدود 3 متری طاقچه یا جایگاهی دیده می شود که دسترسی به آن آسان نیست. در کنار دیوار همین سکو چندین شکل و حروف گوناگون مشاهده می شود که بر اثر ریزش آب فرسوده و از بین رفته‌اند.

از اطاق دوم که تقریباً مستطیل شکل است، راهی به سمت سالن بزرگ و مرتفع و تاریکی وجود دارد که بر دیوارهای آن اشکال و تصاویری دیده می شود. در گوشه ای از همین دیواره مرتفع سالن، تصویر اسب سواری حک شده است و گمان می رود تصویر «گودرز اشکانی» باشد که «کرپورتر» به آن اشاره کرده و کلمه ای دیده می شود که احتمالاً از حروف یونانی است.

در بخش دیگری از همین دیواره به یادگار «خانیکوف» نامی برمی خوریم که به خط روسی حک شده و در سال 1917 از این غار دیدن کرده است. کمی آن طرف تر از اسب سوار و یادگار خانیکوف، طاقچه ای است که اطراف آن را با نقش و نگار زیبایی آراسته اند. در پایین همین طاقچه دو تصویر خوشه گندم در چپ و راست مشاهده می شود. قسمت چپ سالن چندین حفره عریض و طویل کنده شده است که داخل آنها باد و کوران نفوذ می کند و به احتمال به صورت سردخانه از این حفره ها استفاده می شده است.

از این سالن دو راه خروجی ایجاد شده است که یکی از این راه ها به سالن تاریک دیگری می پیوندد که به علت تاریکی مطلق چیزی در آن قابل تشخیص نیست و راه دوم به سمت بخش طبیعی غار نیز اطاق نسبتاً بزرگی وجود دارد که در آن هم تاریکی مطلق حکمفرما است.

راه دوم در طبقه چهارم، پس از عبور از پرتگاه طبیعی به سالن بزرگی منتهی می شود که در وسط آن حفره بزرگی به چشم می خورد. در هر دو طرف حفره جاهایی دیده می شوند که به احتمال زیاد روی آنها تخته یا تخته سنگ گذارده اند تا کف حفره را از داخل سالن بپوشانند. بر دیواره های این سالن نیز اشکال و تصاویری دیده می شود و در سمت راست سالن راهی به طرف ایوان وجود دارد و از آن جا پس از عبور از چند پله سنگی به طبقه پنجم منتهی می شود. ایوان طبقه چهارم در سمت چپ سالن واقع شده است که با چند پله سنگی به غار طبیعی متصل می شود. در ایوان محل ویژه ای برای نگهبانی و مشعل گذاری و جود دارد و سکوی بزرگی هم دیده می شود که به طور زیبایی آراسته شده است.

با عبور از چند پله سنگی فرسوده از ایوان طبقه چهارم طبقه پنجم دیده می شود. پله ها با این که با گذشت زمان فرسوده تر شده اند اما با همین حالت، نشان دهنده هنر و صنعت پیشرفته ای هستند. طبقه پنجم دارای یک سالن، یک اطاق، یک ایوان و یک سکو است که همگی از سنگ کوه تراشیده شده اند و می توان این طبقه را شاهکار معماری سنگ تراشی در ایران به شمار آورد. بخشی از اطاق کوچک و ایوان فروریخته و به داخل حیاط قلعه ریزش کرده است. در بخش سالم ایوان درست در رو به روی حیاط قلعه مکانی دیده می شود که احتمال دارد برای نوشتن یک کتیبه آماده شده بود. چون از قسمت پایین نمی توان آن را دید و از ایوان نیز نمی توان آن را مشاهده کرد بنابراین جای هیچ اظهار نظری دربار? این که آیا چیزی روی این کتیبه نوشته شده است یا خیر، باقی نمی ماند. در طرف راست ایوان چند پله خراب شده وجود دارد که از آن جا به طبقه ششم می توان صعود کرد.

بخش بزرگی از تأسیسات طبقه ششم فروریخته و از بین رفته اما هنوز اطاق سالمی از دور قابل مشاهده است. به دلیل ریزش و از بین رفتن پله ها برای کسی مقدور نیست که به آن اطاق دسترسی پیدا کند. اما به نظر می رسد فردی به نام «اشتودان» همراه استاد «شیخلی» (یکی از پیشکسوتان کوهنوردی ایران) موفق شدند که راهی را برای ورود به طبقه ششم پیدا کنند و در زمینی در اطاق انتهای غار نیز که زمین شیب داری است کاسه گلینی را یافتند که به احتمال زیاد مربوط به دوره مادها است.

در محوطه وسیع کوه روبه روی قلعه آثاری از محل یک شهر یا آبادی به چشم می خورد و در کنار همین آثار، بقایایی از گورستان متروک و قدیمی دیده می شود. در این غار به وضوح خطوط یونانی، میخی و فارسی مشاهده می شود و نقش و نگارهای آن نیز از جمله مواردی هستند که جای بحث و اظهار نظر فراوان دارند و با توجه به این که این قلعه در قلب خاک ماننا و ماد باستان قرار گرفته است بنابراین رازهای سر به مهر فراونی را نیز در خود جای داده است.

زهرا بویری

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید