گردشگری
بلوچستان
- گردشگری
- نمایش از شنبه, 27 آبان 1391 16:51
- بازدید: 4684
برگرفته از روزنامه اطلاعات
سیستان و بلوچستان پهناورترین استان ایران است، سرزمینی باستانی با مردمانی غیور و خونگرم از قبایل و تیرههای مختلف که در کنار سفره نعمتهای خدادادی زندگی مسالمت آمیزی را سپری میکنند.این استان از دو منطقه سیستان و بلوچستان تشکیل میشود که از شمال به استان خراسان جنوبی و کشور افغانستان، از شرق به کشورهای پاکستان و افغانستان، از جنوب به دریای عمان و از غرب به استانهای کرمان و هرمزگان محدود میشود. بلوچستان امروزی که ناحیه جنوبی استان سیستان و بلوچستان را تشکیل میدهد، در قدیمیترین اسناد تاریخی به اسم «مکا» مشهور بوده و در نوشتههای هرودت تاریخ نگار یونانی از آن به عنوان «گدروزیا» یاد شدهاست.
منطقه بلوچستان از زاهدان که مرکز استان است شروع شده و شهرستانهای زاهدان، خاش، سراوان، ایرانشهر، سرباز، نیکشهر، چابهار و کنارک، دلگان(به مرکزیت گلمورتی)، زابلی(مه گس قبلی) و سیب و سوران(به مرکزیت سوران)را شامل میشود.
این منطقه تاریخ دیرینهای دارد که برای آشنایی بیشتر به آن میپردازیم.
* نیکشهر
نیکشهر از نظر وسعت سومین شهرستان استان سیستان و بلوچستان بعد از ایرانشهر و زاهدان است و شامل سه شهر نیکشهر، قصرقند و فنوج، 16 دهستان و 816 پارچه آباد میشود.
نیکشهر تا زمان رژیم پهلوی اول « گِه » نام داشت که به معنی گهتر و بهتربود.نیکشهر یا «گِه» به معنی «به» یا بهتر و«نیک» همان معنا را میدهد. در کتب تاریخی عربی بعضی تاریخ نویسان از این شهر به نامهای « قیقان، حی، گزبون، شهرگرد و کدوگاه» یاد کردهاند که بعضیها برگردان فارسی شده اند. علی اکبر دهخدا در فرهنگ لغت خود «گِه» را از توابع چابهار مینامد.
بخش مرکزی نیکشهر در سال 1324 با چهار دهستان «مهبان، هیچان، چاهان و مخت» تاسیس شد.
نیکشهر از شمال و شمال شرق به ایرانشهر و از جنوب و جنوب شرق به چابهار و از غرب با استان کرمان همجوار است. بخش مرکزی نیکشهر بین دو رودخانه گُنگ و کشیگ (کشیک) قرار دارد که این دو رودخانه در انتهای جنوبی باغها و نخلستانهای شهر در قسمت جنوب غرب، به هم میپیوندند. شکل مثلثی و سفرههای زیر زمینی نیکشهر تحت تاثیر رودخانه کشیک است و آب آشامیدنی اهالی شهر از چاههایی که در مسیر این رودخانه حفر شدهاند، تامین میشود. اما رودخانه گنگ در سطح پایینتری از شهر قرار گرفته و تاثیر چندانی برای شهر ندارد بهجز فوایدی که روستاهای پایین دست بهویژه روستای جلایی کلگ از آن میبرند، «رشکی» یکی دیگر از رودخانههای کوچک نیکشهر است که بهطرف جاده بخش بنت جاری میشودو پلی فلزی بر روی آن ساخته شده است که نیکشهر را به روستاهای بخش بنت و حومه متصل میکند. گرچه فوائد چندانی برای ساکنان شهر ندارد ولی با ساخت دو سیل بند سنگ و سیمانی توسط جهاد کشاورزی در دو شاخه آن که در پشت دبیرستان پسرانه امام خمینی واقع شده، فضای ویژهای به شهر بخشیده است و در مواقع بارندگی و سرریز شدن آب از سیل بندها بسیار تماشایی میشود.
نیکشهر یکی از آبادیهای اولیهای است که پس از دوران کوچنشینی و دامداری شکل گرفته است. زمینهای آن بیشتر پلکانی با شیب تند بوده و وجود آب فراوان و چشمه سارها که حتی در خشکسالی بعضی بی آب نشدند، سبب شده تا مردمان اولیه در این محل سکونت دائمی اختیار کنند. به همین دلایل بود که بعدها بهعنوان یکی از مراکز مهم مکران به شمارآمد که به نوعی مرکز مکران قرار گرفت.
*سنگ نگارههای نیکشهر
شهرستان نیکشهر آثار تاریخی وفرهنگی فراوانی دارد که نشانگر وجود تمدنهای پراکنده در سطح منطقه ازهزارههای پیش از میلاد تا عصر حاضر است.
* سنگ نگارهها ( نقوش کندهها):
نقوش کندهها بیشتر درشهرهای قصرقند، بنت و نیکشهر دیده میشودکه با توجه به نوع نقوش میتوان آنها را به دو دسته نقوش حیوانی و نقوش انسانی تقسیم کرد.
الف- نقوش حیوانی: از جمله این نقوش نقش اسب است که به صورت خلاصه شده ودر برخی موارد طبیعیتر نمایش داده شدهاند.از نقوش اسب میتوان از نقشی که در آن دو اسب که ارابهای به آنها بسته شده ومی کشند یاد کرد. از نقشهای دیگر اسبی است که با سوار در حال تاختن است. از نقوش حیوانی دیگر میتوان از نقشهای گاو، شتر دو کوهانه،گاو کوهاندار، روباه، سگ، بزهای کوهی وشیر یا ببر نیز یاد کرد. از نقشهای شیر میتوان به نقش شیر در حال شکار و صحنههای شکار نام برد.
ب- نقوش انسانی: این نقوش کندهکاری شده انسانها را در حال مبارزه با یکدیگر، شکار حیوانات از جمله بزکوهی وهمچنین درحال سوارکــاری نشان میدهد. این نقوش کندهها شبیه به نقاشیهای غار میرملاس درکوهدشت لرستان است.
بخش قصر قند شهرستان نیکشهر پیش از این نامهای مختلفی از جمله «گمج رود» و« گنداوک» داشته است. در مورد وجه تسمیه قصرقند میتوان گفت، قصرقند که در گویش محلی نیز آن را کسر کنت میگویند در واقع کسر برگرفته از واژه کستر بلوچی دارای ریشه پهلوی و فارسی میانه به معنای کوچک وکنت نیز به معنای آبادی یا شهر است وکسر کنت به معنای آبادی کوچک است. برای مثال به اسامی همچون پنج کنت یا پنج شهر یا کندی شاپور یا(معرب آن جندی شاپور) یعنی شهری که شاپور آن را ساخته یا روستایی در سراوان بهنام پرکنت یعنی آبادی بزرگ یا پر جمعیت وغیره میتوان اشاره کرد.آثار شناسایی شده در این بخش به 14 اثر میرسد.
بخش فنوج از نظر تاریخی با توجه به وجود محوطههای دوران تاریخی وپیش از تاریخ همانند قصر قند حائز اهمیت است ودارای 8 اثر شناسایی شده است. بخش بنت شهرستان نیکشهر دارای شش اثر شناسایی شدهاست که از میان آنها دو اثر کلات زنگیان وتپه سهرین دوک از نظر فرهنگی وتاریخی اهمیت ویژهای دارد. آب و هوای بخش لاشار واسپکه نیکشهر بهعلت واقع شدن میان ارتفاعات نسبت به آب وهوای سایر بخشهای شهرستان خنک تراست.
*تاریخچه قصرقند
لغتنامة دهخدا به نقل از جلد 8 فرهنگ جغرافیایی ایران درباره قصرقند مینویسد: قصرقند، قصبه مرکز بخش قصرقند شهرستان چاه بهار که در 110 هزار گزی چاه بهار و 56 هزار گزی خاور نیکشهر، کنار رودخانه خواجه واقع است، کوهستانی و گرمسیر مالاریایی است. آب آن از قنات و رودخانه و محصول آن غلات، خرما، لبنیات، برنج و شغل اهالی زراعت و گله داری است. قلعه خرابه قصرقند از ابنیه بسیار قدیم است. قسمت جنوب و باختر قصرقند کوهستانی کم ارتفاع و خاکی و نواحی دیگر دارای ارتفاعات بلند و سنگی است. بلندترین کوهها جبال گرگان بند و کوه آهوران است که دهستان چانف از بخش بمپور در درههای شمالی آن واقع است. این بخش دارای یک رودخانه به نام رودخانة خواجه است. این رودخانه از ارتفاعات گرگان بند و آهوران سرچشمه گرفته و قسمتی از آبادیهای دهستان چانف از بخش بمپور و قراء قصرقند را مشروب میسازد درصورتی که در زمستان یا بهار بارندگی زیاد بشود، فاضلاب آن به بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار میرسد و مازاد آن به دریای عمان میریزد. راههای دهستان عموماً مالرو است، فقط راه فرعی اتومبیل رو از نیکشهر از شوسة ایرانشهر به چاه بهار منشعب میشود و به طول70 هزار گز پس از پیمودن درههای زیاد به آبادی قصرقند منتهی میشود.
*قلعه قصرقند
قلعه قصرقند با قصههای فراوانی از دردها و شادیهای صدها سال پیش مردم بلوچستان همچنان استوار و پا برجا در انتظار گردشگران برای بازگویی این قصهها است. قلعه قصرقند در مرکز شهر قصرقند از توابع شهرستان نیکشهر و در قسمت شرق مسجد جامع این شهر قرار دارد که از جانب شمال غرب، جنوب شرق و جنوب به وسیله خانههای مسکونی احاطه شده است و از جهت شمال و شمال شرق به نخلستان محدود میشود.این قلعه قدیم الایام مقر حاکمان بوده است وبا توجه به نوشتهها و کتابهایی که در مورد مکران زمین و کرمان تالیف شده است میتوان گفت که تاریخ ساخت قلعه به دورههای پیش از صفویان باز میگردد. بنا به روایت ریش سفیدان و آن چه در کتب مختلف در مورد حکمرانان قلعه قصرقند نوشته شده است بیشتر حاکمان از طایفه بلیده ایها بودهاند.
قلعه بر روی تپهای دست ساز به ارتفاع 10 متر قرار گرفته و ابعاد تقریبی این مجموعه 100 متر در 60 متر و محدوده حاکم نشین آن 30 در 45 متر است.
ورودی قلعه در ضلع جنوبی و حاکم نشین در قسمت شرقی و بلندتر از سایر قسمتها قرار داشته است. از اتاقهایی که در ضلع غربی قلعه ساخته شده آخرین بار به عنوان ساختمان ژاندارمری استفاده شده است که مساحتی برابر 285 متر مربع دارد. این بنا توسط حاکمان برای حکمرانی منطقه ساخته شده بود و پس از شکسته شدن حکومتهای محلی بازماندگان حاکم مجبور به ترک قلعه شدند.قلعه تاریخی قصر قند در تاریخ 12/11/81 با شماره ثبتی 7260 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.بخش قصرقند از توابع شهرستان نیکشهر بیش از 120 پارچه آبادی و روستا و دو دهستان ساربوگ و هلنچکان دارد و در فاصله 65کیلومتری این شهرستان واقع شده است.
قصرقند در قدیم انبار غله منطقه جنوب بلوچستان بوده و کشت برنج و شبدر برسیم در آن رواج بیشتری دارد و از قطبهای مهم کشاورزی و گردشگری شهرستان نیکشهر به شمار میآید.
*روستای چوت آباد
روستای چوت آباد در حاشیه یا ساحل غربی رودخانه کاجو از رودهای مهم بلوچستان و دقیقاً مقابل شهر تاریخی قصرقند قرار دارد. نام روستا از نام بانی آن یعنی چوتا گرفته شده است. بنابراین نام آن ابتدا چوتا آباد بوده که به مرور زمان و بر اثر کثرت استعمال و وجود عنصر میل به تخفیف کلمات در زبان بلوچی به چوت آباد تبدیل شده است. مردم آن به تمامت بلوچ هستند.
واژه بلوچ دو معنی اعم و اخص دارد: در معنی اعم بلوچ را به عموم گویشوران به زبان بلوچی یا تمام سکنه و اهالی بومی بلوچستان میگویند و در معنی اخص بلوچ به آن دسته از بلوچستانیان گفته میشود که اصالتاً کوه نشین و دامدار هستند یا بودهاند. و لهجه ویژه خود را دارند.در این روستا هیچکس لباسی غیر بلوچی نمیپوشد.
* محوطههای باستانی نیکشهر
تپه دِهْ قاضى در روستاى ده قاضى بخش فنوج با قدمت پیش از تاریخ 230 مترمربع وسعت دارد که سفالهاى بهدست آمده از آن متعلق به دوران پیش از تاریخ است که شبیه این سفالها در بمپور شناسایى شدهاند.
تپه دَمْبانْ با قدمت پیش از تاریخ در 5/6 کیلومترى جنوب غرب بخش فنوج ناحیه چهل دختران واقع شده است در این محل دو ظرف مربوط به دوران پیش از تاریخ به رنگ خاکسترى و از داخل یک قنات بوسیله کشاورزان محلى به دست آمده است.
تپه پیرکُنار با قدمت پیش از تاریخ در ناحیه چهل دختران فنوج در روستای پیرکنار واقع است. و اندازه آن 450×180 متر است که تعدادى سفال از آن بهدست آمده و بیشتر سفالها به رنگ سیاه روى زمینه قرمز و خاکسترى هستند.
تپه مَگوْنْ با قدمت پیش از تاریخ در ناحیه چهل دختران سمت چپ رودخانه هیمنى قرار دارد. این محوطه باستانى که در زمینى به درازى تقریبى 800 متر گسترده شده، داراى سنگهاى ریخته و جدا شده از دیوارها و مقدارى سفال است. در قسمت جنوبى این محوطه یک برآمدگى به ارتفاع 25 تا 30 متر وجود دارد که در روى این برآمدگى آثار دیوارهاى سنگى و ساختمانها دیده مى شود. سفالهاى پراکنده شده در این تپه از نوع سفالهاى منقوش دوران ماقبل تاریخ است و رنگ بیشتر آنها سیاه، بنفش و نخودى است.
تپه سیاهبون در بخش قصرقند 3 کیلومترى شمال قصرقند با قدمت 51 سال پیش از میلاد، تپه دُمبیگان در 500 مترى جنوب قصرقند با قدمت پیش از تاریخ اسلامى، تپه جادختران در جنوب شهر نیکشهر با قدمت پیش از تاریخ اسلامی و تپه محترم آباد در روستای محترم آباد فنوج از دیگر محوطههای تاریخی این منطقه است.
* ایرانشهر باستانی
شهرستان ایرانشهر در مرکز سیستان و بلوچستان قرار دارد و فاصله مرکز شهرستان تا مرکز استان 321 کیلومتر است. این شهرستان دارای چهار مرکز شهری و چهار بخش، 10 دهستان و 545 آبادی دارای سکنه است.
سرچشمه رودخانه منتهی به رودخانههای کاجو، باهو و رابیچ در این شهرستان قرار دارد.
ایرانشهر دارای اقلیم بیابانی گرم و خشک بوده و مردم آن به زبان بلوچی و فارسی تکلم میکنند.
* کاوشهای باستانشناسی گورستان اسپیدژ
بزمان شهرستان ایرانشهر بین دیگر شهرستانهای بلوچستان بیشترین تعداد و در عین حال با ارزشترین آثار باقی مانده از دوران پیش از تاریخ را در خود جای داده است.
اسپیدژ یکی از مهمترین کانونها و مراکز استقرار دورانهای پیش از تاریخ و هزارههای دوم و سوم پیش از میلاد در شهرستان ایرانشهر است. اسپیدز یا اسپیدژ(دژ سفید) که نام خود را از قلعهای به همین نام از دوره اسلامی گرفته، بانخلستانهای سر سبز و انبوه و چشمهای گوارا در فاصله 40 کیلومتری جنوب غرب شهر بزمان قرار داشت تا اینکه تب دستیابی به دفینههای احتمالی و خیالی در سال 1381 از استان همجوار به آنجا سرایت کرد و دامن این گورستان را نیز گرفت و بسیاری از آثار آن به غارت رفت و نابود شد. همین امر سبب شناسایی و نهایتاً ثبت آن به شماره 6745 در فهرست آثار ملی کشور شد.
در بررسی توسط کارشناسان میراث فرهنگی استان در شهریورماه سال 1381 آثار فراوانی از دورههای مختلف پیش از تاریخ و اسلامی در منطقه شناسایی شده است.
گورستان اسپیدژ با حدود 20 هکتار وسعت در بردارنده آثار دو دوره متمایز،دوره اسلامی و دوره پیش از تاریخ است.
آثار دوره اسلامی شامل بقایای قلعه سنگی و استحکامات سنگچین و قبور آن است که در جنوبشرق این محوطه واقع شده است.دوران پیش از تاریخ آن علاوه بر غارهای شماره 1و 2 در مرکز و شمال غرب آن قرار گرفته و قسمت اعظم محوطه را به خود اختصاص داده است.
آثار دوران پیش از تاریخ این بخش خود متعلق به دو دوره کوتاهتر زمانی، هزاره سوم قبل از میلاد و عصر برنز و دیگری اواسط هزاره دوم قبل از میلاد و اواخر عصر برنز جدید و آغاز عصر آهن است و متاسفانه بیشتر حفاریهای غیرمجاز و تخریب آثار در همین مناطق انجام شده که به هم ریختگی آثار سطحی این دوره را در پی داشته است.
ساکنان اولیه اسپیدژ در هزاره دوم و سوم قبل از میلاد از سطح دانش و فناوری بالایی برخوردار بودهاند.
آنان با دانش ذوب فلزاتی همچون مس (و حتی دورهای آهن نیز) آشنا بوده و کانی مس را از کانسارهای همجوار همچون گربودار ومادر مکسان استخراج و مس را از آن استحصال کرده و با آن ابزار و اشیاء از مس و مفزغ میساختند.
از انواع دست ساختهای مسی- مفرغی میتوان به ساخت انواع ظروف وابزار آلاتی همچون درفش، سمبه، سوهان و ابزار چهار پهلوی نوکتخت و ابزار مفتولی نوک گرد و نوک پهن و سلاحهای مفرغی و دیگر اشیاء همچون مهرههای استامپی، پیکرک،آینههای گرد و دستهدار، مهره، سنجاقسر و میله سرمه و... اشاره کرد.
ساکنان اولیه اسپیدز علاوه بر فلزگری به تراش و صیقل سنگهای تزئینی میپرداختند و از سنگهای عقیق،لاجورد،مرمر، آهک، فلینت و چخماغ انواع مهرهها به اشکال گرد، بیضی، لوزی، استوانهای یا خمرهای و مهرههای دوکی شکل میساختند.
با نگاهی به آثار مکشوفه در قبور اسپیدژ میتوان نوعی آثار شکلگیری جامعه طبقاتی را از نظر میزان سطح رفاه و موقعیت و منزلت اجتماعی افراد مشاهده کرد.
در آن زمان تقسیمات کار انجام شده بود و مشاغل و حرفههای تخصصی گوناگونی همچون سنگتراشی و ابزارسازی، شکارگری، فلزکاری، سفالگری، حصیر بافی (احتمالا پارچه بافی) و تجارت بهوجود آمده بود. آنان برای احراز مالکیت خود از مهرههای استامپی که از جنس سنگ یا فلز ساخته شده بود استفاده میکردند.
اندازه،نقش و حتی جنس مهرهها بیانگر میزان اعتبار اجتماعی صاحبان آنان محسوب میشد. تاکنون تعداد زیادی مهر و اثر استامپ با نقوش حیوانی همچون نقش پرنده و حیوانات درنده (شیری در حال یورش و حمله که بروی دو پای خود ایستاده) بهویژه از دوره پایانی عصر برنز و آغاز عصرآهن،به دست آمده است و نقش انسان بروی ظروف سفالی برای نخستینبار در سیستان و بلوچستان در این محل مشاهده شده است.
در این نمونه بروی لبه خارجی یک سفالین نخودی رنگ نقوش یک در میان مردان و زنانی در حالت ایستاده با بدنی دوکی شکل با دستها و پنجههای باز که در حالت اجرای احتمالا رقصهای آئینی هستند.
نقش بسته است. نقوش سفالینههای اسپیدژ شامل نقوش انسانی حیوانی، نباتی و طبیعت بیجان منطقه است. نقوش شانهای شکل چهار بز سر به هم داده که تشکیل گردونه خورشید یا حیات (صلیب شکسته )را میدهند، از نقوش محوری سفالینههای اسپیدژ محسوب میشوند.
* فرم قبور هزاره سوم قبل از میلاد
در اسپیدژ عموما گورها دخمهای یا سردابی شکل بوده به گونهای که جسد را به صورت چمباتمه درون فضای کروی و دخمه شکل آن گذاشته و اشیای تدفینی را پیرامون آن قرار میداده و نهایتاً ورودی را با سنگ لاشه مسدود میکردند. در این میان ظروف ساخته شده از سنگ بهویژه سنگ مرمر و سنگ صابون اهمیت بسیاری دارند. از این قبور یک ظرف سفالین مکعب مربع شکل خاکستری رنگ منقوش به دست آمده که در نوع خود در ایران بینظیر است.
از جمله دستاوردهای مهم دیگر میتوان به کشف ابزار و وسایل کار یک هنرمند فلزگر در قبور متعلق به پایان عصر مفرغ و آغاز عصر آهن اشاره کرد. آثاری شامل ملاقه مفرغی، بوته یا ظرف گلدانی شکل ویژه ذوب فلز(مس) که داخل آن از مس مذاب سرد شده پر است با همراه انواع ابزارهای نوک گرد و نوک تخت (دو سر تخت) مفرغی چهارپهلو یا گرد به همراه سمبه و ابزار آلات نوکتیز یا نوکپهن آهنی به دست آمد که در نوع خود بینظیر است. یکی از آثار حیرتآوری که در این کاوشها به دست آمده یک سر پیکان سنگی بود. دو ویژگی این سر پیکان را از سایر سر پیکانهای سنگی پیش از تاریخ متمایز میکند، یکی ساخته شدن به وسیله تراش و صیقلکاری و نه تراش برداری و دیگری ساخت آیرودینامیک لبههای آن است به صورتی که یک طرف آن کاملاً پخ و صاف بوده و طرف دیگر دارای انحنا و قوس برای چرخش در هوا و سرعت و طی مسافت بیشتر است. در فصل دوم کاوش در محوطه باستانی اسپیدژ بزمان ایرانشهر، چندین خمره و قطعه سفالی با ارزش، مهر استامپی با نقوش عقاب، گل شش پر و نقوش هندسی به همراه یک نقش انسان کنده بر روی سفال با خمیره قرمز به دست آمد. با کشف این نقوش انسان، این دومین نقش انسانی بود که در استان سیستان و بلوچستان بر روی سفال به دست آمد. علاوه بر آن مجاورت گورستان اسپیدژ، کوره ذب فلزات و استحصال مس شناسایی شد که وفور سربارههای حاصل از ذوب سنگ مس نشان دهنده رونق فلزگری در اسپیدژ بود که این نمونهها و اینگونه دست سازههای مسی و مفرقی را به صورت انواع سلاح همانند تبر، کلنگ، خنجر، سرنیزه، زوبین و انواع ظروف و اشیا و ادوات فلزی همچون کاسه، لیوان و پیکرههای حیوانی شاهدیم.
کاوشهای اخیر اسپیدژ نشان دهنده ارتباط فرهنگی اسپیدژ با تمدنهای بمپور و جازموریان و همدوران شهر سوخته است.