سه شنبه, 17ام ارديبهشت

شما اینجا هستید: رویه نخست کتاب‌شناخت فروزش فروزش 2

فروزش 2

فصل‌نامۀ فروزش، شمارۀ دوم (بهار 1388) - به صورت الکترونیکی

فروزش فصل‌نامه‌ای در حوزه‌ی ایران‌شناسی و ایران‌پژوهی است که در پاسخ به نیاز روزافزون شناخت جوانان از تاریخ و فرهنگ میهنِ کهن‌سال خود زاده شده است. دوره جدید این فصلنامه به مدیرمسوولی علی رازانی و سردبیری علیرضا افشاری در چهار شماره منتشر شده است.

سخن نخست - فصل‌نامۀ فروزش شماره دوم

دومین شماره از فصل‌نامه‌ی فروزش را در آغاز سالی نو و پس از نوروزی دیگر، پیش‌کش دوست‌داران ایران و تاریخ و فرهنگش می‌کنیم؛ نوروزی که تنها جشنِ ما نیست، بلکه - همان‌گونه که سال به سال توجه جهانیان به آن افزون می‌شود - جشنِ همه‌ی انسان‌هاست و فراتر از سرور و شادیِ انسان برای گذراندن سالی پرفراز و فرود، جشن یگانه‌گی‌اش با طبیعت است.

بخش زبان فارسی - فصل‌نامۀ فروزش شماره دوم - بهار 1388

زبان فارسی، از یادگارهای گران‌قدر نیاکان ماست که از گذشته‌ی بسیار دور، آثار ارزش‌مند ادبی بسیاری از آن بر جای مانده است. این زبان، سده‌های پیاپی، زبان رسمی و فرهنگی بخش بزرگی از جهان، از آسیای میانه تا آسیای صغیر و میان‌رودان و تمام شبه‌قاره‌ی هند بوده است و به‌این ترتیب، گستره‌ای که باشندگانش خویشاوندان فرهنگی هستند، همه با به‌یاری این زبان تجربه‌های خویش را ثبت کرده‌اند؛ چه، ادبی و چه، دانشی.

چکامه - فروزش شماره دوم - بهار 1388

آثاری از: توران شهریاری، هما ارژنگی، مهدی میرآقایی، کاوه مرادی، امین محمودی و محمدتقی حُرآبادی

نظریه‌ی حوزه‌ی تمدن ایرانی و بازتاب‌های منطقه‌ای آن

بدون تردید از هنگامی که مفاهیمی چون «ایران»، «ایران‌زمین» و «ایران‌شهر» مطرح شدند، دغدغه‌ی پاس‌داری از این ایران، مرزهایش و حتّا هویت فرهنگی و ارزش‌های تمدّنی آن نیز شکل گرفتند. نوشته‌هایی هم‌چون: «یادگار زریران»، «شاهنامه»‌ها و حتا اسناد رسمی دولتی نشانه‌ای از این ادعا هستند و البته فراتر از استوره‌ها و تاریخ، این واقعیت که ایرانی هزاران سال است میراثی هم‌چون نوروز و انبوهی از دیگر مظاهر فرهنگی دیرینه‌ی خود را حفظ کرده است، دلیلی آشکار بر اراده‌ی مردمان این سرزمین به نگه‌داری از تمدن و فرهنگ خود است.

تالش، امروز از تو کمک می‌خواهد، ایران!

ژنرال همّت‌زاده پس از فروپاشی شوروی و به دنبال تشکیل حاکمیت نژادگرایانه‌ی «جبهه‌ی خلق» در باکو، و پس از آغاز طرح‌های جدّی این حکومت برای محو آثار تاریخی و فرهنگی ایرانی و از جمله برخورد با فرهنگ، هویّت و موجودیّت قوم کهن و تاریخی تالش، کمر همّت بست و «جمهوری دمکراتیک تالش ـ مغان» را با یاری مردم تالش و بدون وابستگی به کشورهای خارجی، به مرکزیت «لنکران» تشکیل داد.

سه گزارش فرهنگی - فصل‌نامهٔ فروزش، شماره دوم

وقتی از استاد شکیبا می‌پرسم چگونه شروع کردی، چگونه می‌اندیشی و به کجا می‌روی؟ می‌گوید:
«مگر می‌توان نادیده انگاشت خِرَد فردوسی، عشق حافظ، حکمت سعدی و انسان مولانا را که جان‌مایه‌ی فرهنگ دیرپای این مرزو بوم است؟ سیلی را دیدم که مرا با خود برد تا سرزمین نیلوفرهای آبی، تا مه، تا سپیدی سپید، تا عشق. وقتی سر از آب بیرون آوردم خود را میان تالابی یافتم که پر از نیلوفر و زنبق‌های رنگارنگ بود. گویی خرد هستی‌بخش فرمان داد که هنرمند باشم و فروهر در من حلول کرد که نیک اندیشه کنم و زیبایی‌ها را ببینم و زشتی‌ها را بزدایم و اهریمن را از خود برانم.

جنوب خلیج فارس؛ شورِ کیستی و چیستی

 آیا در سراسر سه‌هزاره‌ی گذشته، نشیمنان کرانه‌ی جنوبی، هماره و یک‌سره تازی (عرب) بوده‌اند، یا تازیان از واپسین کوچندگان به این سامان به شمار می‌آمده‌اند؟  آیا در سراسر سه هزاره‌ی گذشته، و پیش از آن، تازیان، یا دیگران، تمدّنی درخشان‌تر از تمدن بخش شمالی خلیج پارس (دریای پارس) به ارمغان آورده‌اند؟  آیا از زمان ایلامیان تا دوران مادها و هخامنشیان، تا روزگار قاجاران که سست‌ترین فرمان‌روایی در ایران‌زمین تا آغاز سده‌ی بیستم میلادی به شمار می‌آمده، در جنوب خلیج پارس (دریای پارس)، دولت- کشوری بومی که گسترده‌تر یا چیره‌تر و دارای حاکمیتی فراگیرتر از فرمان‌روایی‌های شمال خلیج پارس باشد، سر برآورده است؟

در همین زمینه