نامآوران ایرانی
امیرهوشنگ کاووسی: بنیانگذار نقد تحلیلی سینما در ایران
- بزرگان
- نمایش از یکشنبه, 24 دی 1391 19:07
- بازدید: 3475
برگرفته از تارنمای ایرانچهر
عقاب علیاحمدی
نخستین بار، امیرهوشنگ کاووسی را در دفتر انتشارات اسپرک دیدم . در آن روز او برای بستن قرارداد چاپ ویرایش دوم کتاب « سینمای آماتور در ده درس » [۱] به آنجا آمده بود . به راستی آن روز را فراموش نمی کنم . در آن روز ما به سخنان مردی گوش سپرده بودیم که هم از « ایران » شناخت خوب و سرافرازانه ای داشت و هم در زمینه ی شناخت هنر و ادبیات جهان غرب دانش آموخته بود . صفت « شناخت سرافرازانه » ، به راستی ، در خور نگرش او به میهن خود و زبان ملی فارسی بود . در آن روز از کوشش خود برای برگردان متن های ادب کلاسیک فارسی سخن گفت ؛ از شیادی روشنفکرنمایان و سو استفاده شان از احترام و اعتماد جوانان ، از ضرورت همگانی کردن دانش و تن ندادن به ابتذال در هنر ، و از راضی نشدن به انجام وظیفه ی عادی در زمینه ی کار روشنفکرانه و کوشش های فرهنگی قلمی و غیرقلمی .
بی گمان ، کاووسی از تیزنگرترین روشنفکران ، و ظهور او از بهنگام ترین رویدادهای قلمرو هنر ایران نوین بود . این بی دلیل نیست که او در روزگار جوانی در مراسم خاکسپاری روشنفکر نادره ی دوران ، صادق هدایت سخنرانی کرد . [۲] کوشش های بعدی او نشان داد که شاگرد شایسته ی روشنفکرانی همچون هدایت بود . اینکه او در روزگار جوانی و تحصیل در پاریس با کوشش های خود برنامه ی فارسی رادیو پاریس را بنیاد گذاشت ، مایه ی مباهات و فخر ما ایرانیان از داشتن چنین هم میهنی است و ما را مدیون او ساخته است .
کوشش های او در ساخت فیلم به معنی درست و واقعی آن در ایران – به سبب واپس ماندگی کلان میهن ما در آن روزگار که از ویژگی های کشورهای جهان سومی است – با پیروزی همراه نشد و برای او نام و اعتباری در این زمینه به دنبال نداشت . دلیل این کار این بود که سرمایه گذاران و تهیه کنندگان ، از او می خواستند که نمونه هایی از آوازهای مبتذل و صحنه هایی که تماشاگر عامی را جلب می کرد ، در فیلم بیاورد ؛ اما او هر بار از ادامه ی کار خودداری کرد . در یک نمونه ، حتا تهیه کنندگان پس از پایان کار ساخت فیلم ، صحنه های مورد نظر خود را به فیلم افزودند ؛ اما او در مطبوعات اعلام کرد که این فیلم را او نساخته است . [۳] او با بنیادنهادن « نقد تحلیلی فیلم » در ایران ، کوشید تا « معنا »ی سینما را به ایرانیان و تفاوت آن از آنچه به نام فیلم بر روی پرده ها می آمد ، نشان دهد . آنچنان که نوشته های او در مجله هایی همچون « روشنفکر » ، « فردوسی » و « هنر و سینما » نشان می دهند ، او در زمینه ی کار هنری با کسی تعارف نداشت و بی رحمانه ، ساده انگاری ها و شیادی ها ی شبه هنری را با شمشیر برای نقد خود می شکافت تا چشم اندازی از دورانی را ترسیم کند که در آن ، سینمایی شایسته ی نام « ایران » در میهن ما پدید آید . امیرهوشنگ کاووسی « عقیده داشت در حد امکانات و تا جای ممکن ، باید اصالت سینما را حفظ کرد و از طرفی ، اگر تهیهکننده و کارگردان به درآمدهای آسان معتاد شود ، دیگر به دنبال کارهای سخت و فیلمهای استاندارد نخواهد رفت . » [ ۴ ] واژه ی معروف « فیلمفارسی » که از ابداعات اوست ، در سال های آغازین دهه ی چهل ، به متن های هنری و سینمایی راه پیدا کرد . او با این واژه ، آثار بی ارزش و بازاری سینمایی ایران و ترکیه و هندوستان و کشورهای عربی را توصیف می کرد و از مخاطبان نقدهای خود می خواست از تماشای آنها خودداری کنند .
برای دهه ها ، او با فداکاری یک آموزگار دلسوز در دانشگاه های ایران درس داد و دانش خود از سینما را به دانشجویان خود آموزاند . در کنار آن ، در تاسیس نهادهایی که دریافت ایرانیان از دستاوردهای تمدنی غرب را افزایش دهند ، کوشید . تاسیس « سینه کلوب ایران » از این کوشش ها بود . « هوشنگ کاووسی عقیده داشت برای اینکه فیلم خوب در سینمای ایران ساخته شود، باید اول تماشاگر ایرانی را با فرهنگ سینما آشنا کرد و ذائقه او را تغییر داد . در سینه کلوب هر یکشنبه بهترین آثار موجود در انبارهای سینما نمایش داده میشد. پیش از نمایش فیلم تفسیری در مورد فیلم ارائه میشد و پس از نمایش هم درباره فیلم گفتوگو میشد. نشستهای سینه کلوب به طور مرتب با تفسیر و بحث برگزار میشد و از نوجوانانی که حضور پیوسته در این نشستها داشتند و بعدها نامها بزرگی شدند، میتوان به بهرام بیضایی ، هژیر داریوش ، بهرام ری پور ، پرویز دوایی و پرویز نوری اشاره کرد . » [۵]
اگرچه سینه کلوب ایران با دخالت های ساواک تعطیل شد ، اما اندیشه ی برپایی « نخستین جشنواره ی بین المللی فیلم ایران » در آبان ماه ۱۳۳۸ که سال ها بعد ، پایه ای برای برگزاری « جشنواره ی جهانی فیلم تهران » شد ، در نشست های آن شکل گرفت . کاووسی در سال هایی هم که به استخدام دولت درآمد ، کوشش های تعالی گرایانه ی خود را ادامه داد . در زمان کار سمت مشاور امور سینمایی ، پیشنهادهایی برای بهبود وضع سالن های سینما و روند فیلم سازی ارائه کرد . از آنجا که این پیشنهادها از سوی مسئولان پذیرفته نشد ، او از این سمت استعفا داد و در سازمان تلویزیون ملی ایران کار خود را آغاز کرد . در آنجا او تاسیس یک فیلمخانه و کتابخانه ی سینمایی را بر عهده گرفت و «خانه ی فرهنگ فیلم » را در رادیو تلویزیون ملی ایران بنیان نهاد . « کاووسی در آنجا آثار ارزشمند سینمای جهان را گردآوری کرد. او بنا داشت که علاوه بر استفاده از این آثار در برنامههای رادیویی و تلویزیونی، از آنها نسخههای ویدئویی تهیه کند و در اختیار موسسههای آموزش سینما و دبیرستانها قرار دهد، تا شناخت از سینما در سراسر کشور گسترش یابد. این تلاشها به دلایلی نتوانست ادامه پیدا کند . » [۶]
هنگامی که در سومین دوره ی جشنواره ی فیلم سازان جوان آسیا و اقیانوسیه ، کاووسی به عنوان مدیر برگزیده شد ، کوشید تا در حاشیه ی جشنواره که هر سال در پایان تابستان در شیراز برگزار میشد ، فیلمسازان جوان کشورهای آفریقا و آمریکای لاتین را هم برای نمایش آثارشان دعوت کند ؛ اما پس ازبرگزاری چهار دوره ی این جشنواره ، او به دلیل مشکلاتی که در اجرای پیشنهادهای او به وجود آمده بود، استعفا داد. اما باز هم از پای ننشست و پس از آن ، بار دیگر به توسعه ی « خانه ی فرهنگ فیلم » پرداخت و اجرای برنامههای تلویزیونی و برنامه ی سینمایی رادیو (هنر هفتم ) را ادامه داد . در دوره ای دیگر او در دانشکده ی علوم اجتماعی و تعاون طرح چند فیلم مستند جامعه شناختی را تهیه کرد . او پیش از آن و در میانه ی دهه ی ۱۳۴۰ فیلم مستند « آتش و سنگ » را درباره ی اجرای طرح خط لوله ی سراسری گاز از خوزستان به آستارا و از آنجا به شوروی کارگردانی کرده بود. این مستند افزون بر گزارش احداث طرح ، به زندگی مردم در حاشیه خط لوله نیز میپرداخت . [۷]
در بررسی زندگی فرهنگی امیرهوشنگ کاووسی با مردی روبه رو هستیم که عقب ماندگی های مسئولان اجرایی و تنگ نظری های آنها ، در اراده و خواست او برای پیشرفت میهنش خللی ایجاد نمی کند و با رهاکردن یک سمت ، در سمتی دیگر کوشش خود را ادامه می دهد . به راستی ، او شاهد صدق این سروده ی ملک الشعرا ی بهار است که : « گشت والا ، چون کز اول بویه ی[۸] والا گرفت . » بالندگی او به یاری اراده ی استوارش و توانایی هایی که در خود پرورش داد ، او را به قله ای از قله های فرهنگ ایران معاصر بدل ساخت .
اکنون که از پس گذشت دهه ها کوشش ، موزه ای از افتخارات سینمای ایران برپا شده است و جهانیان این سینما را با نام « ایران » می شناسند ، یاد هوشنگ کاووسی و فرخ غفاری و هژیر داریوش را که با دلاوری ، هنر راستین را به جوانان شناساندند و سره را از ناسره جدا کردند ، گرامی می داریم ؛ چرا که بی گمان ، سینمای ایران وامدار کوشش های آنان است .
پی نوشت ها :
۱. تارنو ، کلود ؛ فرنیه ، گی . سینمای آماتور در ده درس . ترجمه : امیرهوشنگ کاووسی ، تهران ، انتشارات سروش ، چاپ اول ، ۱۳۵۵ ؛ چاپ دوم ، انتشارات اسپرک ، ۱۳۶۸ .
۲. پیام ناصر زراعتی به مناسبت برگزاری « شب هوشنگ کاووسی » ، به کوشش مجله ی بخارا ، در هفتم خرداد ۱۳۸۶ ، در تالار ناصری خانه ی هنرمندان ایران .
۳ تا ۷ . به نقل از : ویکی پدیای فارسی .
۸. بویه = آرزومندی