یکشنبه, 04ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها گزارش همایش ایران ورجاوند 3، به مناسبت سالروز آغاز دفاع مقدس برگزار شد - تقدیر از آنانی که آرامش‌مان را مدیون‌شان هستیم

گزارش

همایش ایران ورجاوند 3، به مناسبت سالروز آغاز دفاع مقدس برگزار شد - تقدیر از آنانی که آرامش‌مان را مدیون‌شان هستیم

گزارش و عكس: شاهین آریامنش

گزارش تصویری از همایش ایران ورجاوند 3، به مناسبت سالروز آغاز دفاع مقدس - 1

گزارش تصویری از همایش ایران ورجاوند 3، به مناسبت سالروز آغاز دفاع مقدس - 2

هر آنکو شود کشته ز ایران سپاه / بهشت برینش بود جایگاه

 

 

سومین همایش ایران ورجاوند، به مناسبت سالروز آغاز دفاع مقدس، عصر آدینه 31 شهریور ماه 1391 به کوشش دید‌ه‌بان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران در تالار ایوان شمس برگزار شد.


استاد فریدون جنیدی


استاد فریدون جنیدی

 

در آغاز این همایش که با حضور سربازان دلاور نیروی هوایی ارتش ایران (دانشگاه علوم و فنون هوایی شهید ستاری و فرماندهی آموزش‌های هوایی شهید خضرایی) برگزار شد استاد فریدون جنیدی پژوهشگر تاریخ و ادب ایران به تاریخ حمله‌ی دشمنان به خاک ایران‌زمین پرداخت و گفت: ستم تمام این یورش‌گران به فرهنگ ایران بوده است. غُزان زمانی که حمله کردند سپاه آنها پیروز شد و شروع کردند به سوزاندن کتابخانه ها که نقل است 17 کتابخانه را سوزانده‌اند. جنیدی تأکید کرد که همواره دشمنان ایران کوشیده‌اند فرهنگ ایران را، به عنوان مهم‌ترین سد راه خود، از میان بردارند تا بتوانند بر استیلای خود عمق ببخشند.

وی افزود: یک بار سفیر قطر به بنیاد نیشابور آمد و گفت اگر شما یک جزیره‌ای را که بین ما و بحرین بر سر آن اختلاف است با سند و مدرک ثابت کنید که برای قطر است ما به شما دلارهای بسیاری خواهیم داد که من گفتم نخست اینکه من برای دلار کار نمی‌کنم. دوم اینکه من اگر کار کنم ثابت می‌کنم که این جزیره متعلق به بحرین است چرا که بحرین از کشور شما قدیمی‌تر است.
وی خاطرنشان کرد: من در دیدار با این قطری گفتم که چرا شما نام خلیج‌فارس را تحریف می‌کنید؟ گفت به خاطر این که برادر بزرگ ما عربستان از ما می‌خواهد چنین کنیم چرا که ما از شما کینه به دل داریم. که من از او پرسیدم شما به ما حمله کردید و همه جا را سوزاندید و غارت کردید دیگر چه کینه‌ای از ما دارید؟ که گفت ما می‌دانیم که در جنگ پیروز شدیم اما در فرهنگ از شما شکست خوردیم.

استاد جنیدی هم‌چنین با ذکر مثال‌هایی تاریخی از شیوه‌ی برخورد انسانی ایرانیان با دشمنان خود یاد کرد و ریشه‌ی آن را در فرهنگ ایرانی که حتی آسیب زدن به گیاهان را هم برنمی‌تابد دید و در برابر، به برخی از اعمال خشن مهاجمان به ایران اشاره کرد.

 


سردار محمد هادی


در ادامه سردار محمد هادی، از فرماندهان جنگ ایران و عراق، گفت: صدام زمانی که از جنوب می‌خواست به ایران حمله کند نخست غائله‌ی خلق عرب را در خوزستان به راه می‌اندازد و سپس در کردستان به تحریک گروه‌های مختلف و جریان‌سازی‌های مخالف هم دست می‌زند تا ایرانی در برابر ایرانی بایستد؛ آن هم زمانی که ارتش ایران از هم پاشیده شده است. ارتش صدام زمانی که حمله را آغاز کرد ما هیچ کدام الفبای جنگ را نمی‌دانستیم و تازه زمانی که جنگ پایان یافت فهمیدیم که جنگ کلاسیک یعنی چه و چگونه باید بجنگیم.
وی افزود: شهید بزرگواری داشتیم که به استاد حسین معروف شده بود. وی اصلا تحصیلات دانشگاهی نداشت اما به اندازه ای در جنگ قابلیت پیدا کرد که به عنوان فرمانده تیپ برگزیده شد. جبهه یعنی دانشگاه آدم سازی بود.
هادی در ادامه از خاطرات خود در عملیات کربلای پنج گفت: من در آن زمان فرمانده گردان بودم که در حدود 500 نیرو داشتم. من تمام محورهای عملیاتی این کشور را رفته‌ام اما هیچ کجا مثل شلمچه نبود. 3 لشکر در این عملیات وارد جنگ شدند که باید جزیره‌ای به نام شلحه را می‌گرفتیم که اگر این جزیره را می‌گرفتیم شهر بصره سقوط می‌کرد. در گردان از هر صنفی سرباز داشتیم از استاد دانشگاه تا کارگر که به هر کدام از اینها فرمانی داده می‌شد بی‌درنگ فرمان را اجرا می‌کردند بدون اینکه چیزی بگویند.
وی افزود: ما چهار روز در حلقه‌ی محاصره بودیم و منتظر نیروی کمکی بودیم که این نیروی کمکی نیامد و ما محاصره شدیم. به رزمندگان گفتم که آیا بجنگیم یا اسیر شویم که همه گفتند تا آخرین فشنگ می‌جنگیم.
او تصریح کرد: تاریخ جنگ ایران غریب است. دوستانی که قلم به دست دارید و می‌توانید خواهش می‌کنم که تاریخ جنگ ایران را رقم بزنید.


آزادۀ جانباز سیدناصر حسینی‌پور


در ادامه سردار سید ناصر حسینی‌پور از اسرای جنگ و نویسنده‌ی کتاب «پایی که جا ماند» گفت: دشمن آن سوی خاکریزها خیلی آدم‌های پستی بودند. من در این کتابم به عراقی‌ها توهین نکردم چرا که من با هفت هشت عراقی روبه‌رو بودم که به معنای واقعی انسان بودند. این آدم‌ها اخلاق و انسانیت داشتند. اما رفتاری که اکثریت آنها داشتند مانند رفتاری بود که با پست‌ترین جانوران داشتند. بارها از زبان آنها شنیدم که خداوند سه موجود را اشتباهی آفرید: ایرانی‌ها، پشه‌ها و یهودی‌ها.
او که پایش را در هنگام اسارت از دست داد، می‌گوید: پای راست من را در سن 16 سالگی در بیمارستانی در عراق قطع کردند که تازه روز خوشحالی من بود، چرا که پیش از آن آنقدر به پای بریده‌شده‌ام لگد می‌زدند که هر بار بیهوش می‌شدم. آنها از 112 نفر ما که اسیرشان شدیم 111 نفر را کشتند و تنها من بودم که زنده ماندم و 3 شبانه روز نه مرا می‌کشتند و نه مرا می‌بردند.
وی افزود: من در بیست روز از خدا می‌خواستم که پای زخمی مرا قطع کنند اما این کار را نمی‌کردند؛ پایی که پر از کرم شده بود و باعث اذیت و آزار من شده بود...
وی تصریح کرد: زمانی خبرنگاری از صدام چیزی می‌پرسد که صدام می‌گوید تو چطور به خودت اجازه می‌دهی وقت فرمانده جنگ را بگیری مصاحبه‌ی بعدی من در اهواز خواهد بود. صدام از حیث نظامی درست می‌گفت اما نمی‌دانست بر و بچه های قد و نیم قد محاسبات و معادلات او را به هم می‌ریزند.


دکتر هوشنگ طالع


در ادامه دكتر هوشنگ طالع، پژوهشگر تاریخ ایران، با شادباش به شهیدان راه ایران گفت: با در هم ریخته شدن اوضاع ایران بر اثر انقلاب حکومت عراق در پی آن آمد تا از وضع نابسامان موجود در راستای مقاصد تجاوزکارانه و تجزیه طلبانه‌ی خود نسبت به ایران به ویژه استان خوزستان بهره گیرد. حکومت عراق با به راه انداختن دو سازمان کانون فرهنگی خلق عرب و سازمان سیاسی خلق عرب کوشید تا با آشفته‌تر کردن فضای عمومی خوزستان و به ویژه آبادان و خرمشهر برای برنامه‌های تجاوزکارانه‌ی خود بستر مناسبی فراهم کند.

وی افزود: در روز 14 خرداد 1358 جنگنده‌های عراق چند روستای مرزی ایران را بمباران کردند که سفیر عراق در تهران از این اقدام پوزش خواست اما 4 روز بعد هواپیماهای عراقی دوباره دهکده‌های مرزی ایران را بمباران کردند. در آذرماه 1358 نیروهای مسلح عراق پاسگاه وزیرآباد را اشغال کردند. در واقع در سال 1358 حکومت عراق روی هم رفته 84 بار از زمین و هوا ایران را مورد تجاوز زمینی و هوایی قرار دادند. در سال 1359 حکومت عراق حملات خود را بیشتر کرد و در بهار 1359 با وجود قرارداد حسن همجواری با ایران خواستار بیرون رفتن ایران از 3 جزیره‌ی ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و بوموسی شد. که این افزون طلبی را در سال‌های بعد هم ادامه داد.

نویسنده‌ی کتاب شش جلدی «تاریخ تجزیه‌ی ایران» گفت: در آغاز اردیبهشت ماه 1359 حکومت عراق دست به مصادره‌ی اموال و اخراج 32 هزار تن از ایرانیان ساکن عراق زد. می‌دانیم که در درازای تاریخ، سرزمین میان رودان یا عراق امروزی دل ایران شهر بوده و 800 سال پایتخت ایران در کنار دجله بود. این ایرانیان همچون بومیان استرالیا در سرزمین مادری خود می‌زیستند که در عرض 3 ماه شمار ایرانیان رانده شده از عراق از 100 هزار تن گذشت. در تیرماه 1359 عراقی ها پاسگاه‌های بیشتری را مورد تجاوز قرار دادند و هواپیماهای آنها پیرامون شهر سردشت را بمباران کردند. سپس در روزهای پایانی شهریور چند مکان را اشغال نظامی کردند. در واقع از آغاز 1359 تا روز حمله به ایران 636 بار از زمین و دریا و هوا سرزمین ایران را مورد تجاوز قرار دادند که وزرات امورخارجه و مرزداران ایران به این تجاوزها اعتراض کردند.
وی ادامه داد: در اعلامیه های ارتش عراق با لحن هماهنگی آمده است که ارتش قهرمان ما وارد خاک ایرانیان ملعون شده است تا درسی به مغ‌ها داده و سرزمین های غصب‌شده‌ی عراق را آزاد کند. صدام در سوم مهرماه گفت این جنگ، جنگ سرنوشت امت عرب است. سال‌هاست که ما آن را تدارک دیده ایم. 1400 سال پس از قادسیه دشمن عجم از اراضی عرب بیرون رانده می‌شود و گوشمال سختی می‌بیند. خودش اعتراف می‌کند که سالها به فکر جنگ بوده است.
دكتر طالع خاطرنشان کرد: اینها همه نشانه‌های آشکار یک تجاوز بی‌شرمانه بر خلاف تمام قوانینی بود که امضا کرده و به دوش گرفته بودند. صدام می‌گفت که ما از تجزیه و انهدام ایران ناراحت نمی‌شویم و لازم است که ایران سرزمینهایی که از عراق گرفته است به عراق بازگرداند.
وی گفت: طه یاسین رمضان فرمانده ارتش ملی عراق گفته بود که این جنگ برای چند صد کیلومتر یا نصف اروندرود نیست بلکه این جنگ بر سر بودن یا نبودن ایران است. وجود 5 ایران کوچک بهتر از یک ایران واحد خواهد بود. ما از شورش ملتهای ایران پشتیبانی کرده و همۀ سعی خود را متوجه تجزیه‌ی ایران خواهیم نمود. در واقع آنها نقشه هایی را تنظیم کرده بودند و بلوچستان و کردستان، آذربایجان و خوزستان را از ایران جدا کرده بودند.
دكتر طالع در پایان گفت: با وجود این اسناد که مشتی از خروارند آیا شکی برای تجاوز نظامی عراق و اقدام برای تجزیه‌ی ایران برای کسی باقی می‌ماند؟ واقعا اگر کسی با دیدن این اسناد هنوز بخواهد به گونه ای حکومت صدام را تبرئه کند نامی به جز خائن به او نمی‌توان داد.


امیر سرتیپ خلبان احمد مهرنیا - عكس: محمد جهان‌آبادی


سرتیپ دوم خلبان بازنشسته احمد مهرنیا به نقش نیروی هوایی در دفاع مقدس اشاره کرد و گفت: تمام نیروها در این دفاع مقدس نقش بسیار پر رنگی داشتند. نیروی هوایی در جنگ پیش از جنگ با عراق می‌جنگید. اولین پاسخی که به دشمن داده شد چند ساعت پس از حمله‌ی آنها بود که در همین روز صورت گرفت.
وی درباره‌ی تاریخ حضور مقتدرانه نیروی هوایی گفت: در سال 1348 زمانی که یک رزمناو نیروی دریایی از اروند می‌گذشت نیروی هوایی از آن به خوبی پشتیبانی کرد که همین باعث شد عراق از حرکتی آن روزها برای تغییر نام اروندرود انجام می‌داد منصرف شود.
مهرنیا افزود: 140 فروند هواپیما در صبح روز یکم مهرماه  و 8 فروند در بعد از ظهر آن روز پایگاههای عراق را در داخل خاک عراق بمباران کردند که تعدادی نیز به عکس برداری هوایی می‌پرداختند. این حملات از سوی نیروی هوایی دشمنان ایران و حتی آمریکایی‌هایی که این نیرو را ساخته بودند ولی گمان نمی‌کردند ما هم‌زمان بتوانیم 14 هواپیما را هم بلند کنیم به شدت تکان داد.
او خاطرنشان کرد: حضور نیروی هوایی در تمام عملیات ریز و درشت جبهه برای همه‌ی نیروها همیشه فعال بوده است و روزی نیست در تاریخ دفاع مقدس که نیروی هوایی نقشی در آن نداشته باشد. لحظاتی که نیروی زمینی می‌توانست به آسودگی پاسخ‌گوی نیروی زمینی عراق باشد شاید رزمندگان ما متوجه عدم حضور نیروی هوایی عراق نمی‌شدند. نیرویی که بسیار پیشرفته و مجهز و پرتعداد بود اما خلبانانش آمادگی خلبانان ایرانی را نداشتند و در جنگ‌های هوایی کاملاً مغلوب ما بودند.


امیر سرتیپ خلبان فرج‌الله برات‌پور - عكس: محمد جهان‌آبادی


سرتیب دوم خلبان فرج‌الله برات‌پور، رهبر عملیات برجسته‌ی حمله به پایگاه الولید (اچ-3)، در ادامه‌ی همایش گفت: جنگ ما جنگی بود که تمام مردم ایران در آن نقش داشتند. اگر نیروی هوایی هر کشوری بتواند برتری هوایی پیدا کند باعث پیروزی یک کشور می‌شود. ایران فراز و نشیبهای بسیاری داشته است. شکستهای ما زمانی بوده که ملت ایران از حکومت جدا بوده اند. البته تاریخ ما نشان می‌دهد که هر کشوری که ایران را اشغال کرده است در فرهنگ ایرانیان ذوب شده است.
او به تلاش‌های نیروی هوایی عراق برای کسب برتری هوایی اشاره کرد و افزود: ایرانیان تمام پایگاههای عراق را بمباران کردند و به آنها واقعا خسارت زدند. بنابراین صدام پی برد که نیروی هوایی عراق اثرگذار نیست و بنابراین بسیاری از بهترین هواپیماهایش را به پایگاهی منقل کرده است. زمانی که ما پی بردیم چنین اتفاقی افتاده است طرح بمباران پایگاه الولید ریخته شد که نیروی هوایی ایران توانست پایگاههای هوایی عراق را بمباران کند و عراقی ها را غافلگیر کند.


امیر تیمسار خلبان منصور کاظمیان - عكس: محمد جهان‌آبادی


در ادامه امیر منصور کاظمیان، کمک خلبان شهید عباس دوران در حمله‌ی هوایی به هتلی که قرار بود محل اسکان سران اجلاس غیرمتعدها باشد، گفت: در تابستان سال 1361 قرار بود که اجلاس غیرمتعدها در عراق برگزار شود. ایران تمام تلاش سیاسی خود را انجام داد تا این اجلاس در آنجا برگزار نشود که راه به جایی نبرد بنابراین طرح حمله به بغداد پی‌ریزی شد.
وی افزود: شهید دوران به من گفت اگر هواپیمای ما آسیب دید من نمی‌خواهم که اسیر شوم بنابراین اجازه نداری که مرا از هواپیما به بیرون هدایت کنی. یکی از اسرای ایرانی که در بیمارستان بغداد بود بعدها به من می‌گفت که 20 دقیقه قبل از اینکه هواپیمای ما به بغداد برسیم آژیر خطر را کشیده بودند. آنقدر ضدهوایی‌ها فعال بودند که ما در میان موجی از آتش پیش می‌رفتیم. هدف این بود که نخست پالایشگاه و سپس نیروگاه اتمی عراق را منفجر کنیم. پس از این‌که بمبها را بر روی پالایشگاه ریختیم و آنجا منفجر شد دیدیم که هواپیما نیز آتش گرفته است که من به شهید دوران گفتم که آماده باش تا به بیرون بپریم که او گفت نه من دوست ندارم که اسیر شوم و من می‌خواهم هواپیما را به ساختمان اجلاس بکویم. در همین حین دیدم که دستگاه‌های هواپیما ناگهان سیاه شد و من بیهوش شدم. هنگامی که دو ساعت بعد به‌هوش آمدم، مجروح و اسیر بودم. افسران عراقی گفتند که دوران کشته شده و من دو ماه بعد در زندان‌های امنیتی عراق بود که متوجه شدم شهید دوران به وعده‌ی خود عمل کرده و با هواپیما خود را به هتل محل اقامت سران غیرمتعدها کوبیده است.

یادبودنامه‌


در پایان این همایش یادبودنامه‌هایی از سوی «دیده‌بان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران» به خلبانان سخنرانان و هم‌چنین خلبانان حاضر در همایش [امیران خلبان: فریدون صمدی (فرمانده پایگاه هوایی بوشهر در دوران دفاع مقدس)، ابراهیم کاکاوند (فرمانده عملیات مروارید)، ابراهیم فخار، محمود کریمی، حسن غیاثی، حسین شاهین‌نژاد (معلم خلبان هواپیماهای شکاری)، قاسم هنروَر، حسن آذران‌فر، حسن احمدی، محمد قربانی، سعید خیاطیان، پرویز یوسفی، مجید شعبانی (از اسطوره‌های تیم اف ـ5) و بیژن غفاری] اهدا شد. در مقابل نیز دبیر کانون خلبانان ایران، سرتیپ محمود ضرابی، تندیسی را که نماد ملی خلبانانِ ایران با شعار «بلند آسمان جایگاه من است» به دیده‌بان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران اهدا کرد.


سرتیپ محمود ضرابی، دبیر کانون خلبانان ایران

 

سرتیپ ضرابی رو به دانشجویان نیروی هوایی گفت: «این لباس آبی که تن شماست نشانه‌ی ایمان قوی شماست به قدرشناسی و دوستداری ایران، سرزمین کهن» و از آنان خواست تا راه بزرگان این نیرو را در پاسداری از ایران دنبال کنند.

 


اجرای نقالی کوتاهی از هفت خان رستم توسط بانو مرجان صادقی نایینی


گفتنی است همایش ایران ورجاوند با اجرای موسیقی «ای ایران» توسط گروه رزم‌نوازان نیروی هوایی، اعزامی از فرماندهی آموزش‌های هوایی شهید خضرایی، آغاز شد و در میانه‌ی این همایش سه ساعت و نیمه نیز نقالی کوتاهی از هفت خان رستم توسط بانو مرجان صادقی نایینی اجرا شد.
دیده‌بان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران نهادی است متشکل از انجمن‌های دوستدار میراث فرهنگی که در زمینه‌ی دفاع از میراث فرهنگی در چهار موضوع یادمان‌ها، میراث معنوی، صنایع دستی و زیست‌بوم فعالیت می‌کند. این همایش نخستین کوشش دیده‌بان بود برای بزرگداشت دلاورمردان دفاع از ایران و ارزش‌های دفاع مقدس، به مثابه‌ی میراثی معنوی.


اجرای موسیقی «ای ایران» توسط گروه رزم‌نوازان نیروی هوایی

دیدگاه‌ها   

0 #1 Guest 1391-07-03 13:42
با سپاس از زحمات شما قدرشناسان، رزمندگان و حامیان آنها در سالهای دفاع مقدس، که ایستادگی شان اجازه جدا شدن یک وجب از خاک پاک ایران عزیز را به دشمنان قسم خورده این آب و خاک نداد.
از پوشش خوب خبری کمال سپاس را داشته و به همۀ دست اندرکاران به ویژه سرکار خانم خوش فکر و آقای افشاری خسته نباشید میگویم.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه