هنر
سینما عصر پرتنش - سینما: 24 گلوله در یک ثانیه
- هنر
- نمایش از شنبه, 30 دی 1391 20:27
- بازدید: 5020
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 74، دی و بهمن 1391، رویه 40-41
کاظم سلطانی
وقتی برنار پنگو، نویسنده فرانسوی در حرفهایش این پرسشها را مطرح کرد: آیا داستاننویس آزاد است تا هر چه در ذهن دارد بیان کند؟
آیا جز در برابر شخص خود مسئولیتی ندارد؟ یا به عکس، نسبت به خوانندگانش، نسبت به جامعهای که در آن سخن میگوید مسئول است؟
این پرسشها به نوعی برای فیلمسازان نیز مطرح میشود!؟ آیا مسئولیت او فقط در برابر خودش است؟
یا برعکس نسبت به بینندگانش، و نسبت به جامعهای که در آن فیلم میسازد، مسئول است؟! با توجه به آنکه سینما هنری است که با تصویر سروکار دارد. با مونتاژ سروکار دارد. با موسیقی سروکار دارد و صد البته با داستانی که تعریف میکند، سروکار دارد، آیا مسئولیت نویسنده دشوارتر است یا فیلمساز؟ کدامیک میتواند جامعه را به سمت و سویی که میخواهد بکشاند؟ آیا اساسا چنین حقی دارد؟ چه کسانی، چه قانونی به او چنین حقی میدهد؟
سیر تحولی تاریخ سینما و هزاران فیلم ساخته شده که در آرشیو ملل وجود دارد، از صدها فیلمساز نام برده است که گروهی متعهد و گروهی غیرمتعهد هستند. گروهی مسئول و گروهی غیرمسئول هستند. فیلمسازانی که به منافع فردی میاندیشند و فیلمسازانی که به منافع جمعی میاندیشند. اکثریت مردم از قدرت درونی فیلم بیخبرند چراکه وقتی با صحنهای هیجانانگیز روبهرو میشوند فقط واکنش نشان میدهند. حرارت بدنشان بالا میرود و طپش قلبشان شدت میگیرد. اما این ظاهر فیلم است. اگر قبول کنیم که سینما هنر هفتم است، این هنر از هنرهای دیگر سود میبرد پس هنری است چندلایه! که هر لایه آن خود یک هنر است. پس چگونه میتوان انتظار داشت که مردم قادر به درک فیلمی که میبینند، باشند.
آنها که از لایههای زیرین فیلم بیخبرند. حتی بسیاری از فیلمسازان که فیلم میسازند، خود از تاثیر لایههای درونی فیلم خود بیخبرند. آنها فقط فیلم میسازند، فیلمی که اجازه ساخت و نمایش آن را گرفته باشند، (در غرب نیازی به این اجازه هم وجود ندارد.) فیلمی که به ظاهر مشکلی برای نمایش عمومی ندارد. (چه در سینما و چه در تلویزیون) آیا به راستی اینگونه است؟!... البته که نه. اگر اینگونه بود، جهان کنونی ما، در زیر ضربات کوبنده سینما، در زمینههای اخلاقی، اجتماعی، خانواده، ملی و سیاسی، چنین از کف نمیرفت. از کف رفتن آن در بازتاب هر آنچه سینما به تصویر کشیده است، هویدا است.
بسیاری از فیلمسازان برخلاف ظاهر موجه که خود را در قبال جامعه، مردم و فرد، مسئولپذیر میدانند، فاقد آن مسئولیت هستند. آنها در انجام مسئولیت خود کوتاهی کردهاند چون اساساً نمیدانند مسئولیت آنها چیست و این به دلیل عدم شناختشان از هنر سینماست. سینمایی که لایههای گوناگون دارد. داستان فیلم یک هنر کامل است و تاثیرگذار.
موسیقی فیلم یک هنر کامل است و تاثیرگذار
تصویربرداری فیلم، هنر مونتاژ فیلم، طراحی صحنه و لباس و سایر عوامل آن همه و همه. حالا وقتی این هنرها در کنار هم به شکلگیری یک فیلم میانجامد، تاثیرات هر کدام از آنها فینفسه باقی و جاری خواهد بود هرچند که هر کدام آنها جزیی از یک اثر هنری بزرگتر به نام فیلم شدهاند. و این فیلم چون به نمایش درمیآید، تاثیرات هنرهای دیگری را که به کار گرفته است به گونهای پنهان، موثرتر میسازد.
به همین دلیل استفاده از سینما در تمام زمینههای زندگی رواج یافته است.
استفاده برای تبلیغ
استفاده برای مقاصد سیاسی
استفاده برای ترساندن
استفاده برای از بین بردن اخلاق
استفاده برای سُلطه بر جامعه
استفاده برای بزرگنمایی
استفاده برای قلب واقعیت
استفاده برای نابودی باورهای مردم
استفاده برای تاریخسازی
و مواردی دیگر که همچنان گسترش مییابد و سینما را لجامگسیختهتر میسازد.
سینما اینک سایهای غولآسا بر جهان افکنده است، سایهای که نمیگذارد «سایهساز» را ببینیم.
اگر شما یک فریم فیلم را به تنهایی بررسی کنید، همانند یک تصویر عکاسی شده با شما حرف میزند. یک پوکه با مواد منفجره درون آن که یک گلوله را تشکیل میدهد وقتی در اسلحهای قرار میگیرد و با فشار شلیک میشود، کشنده خواهد بود.
دوربین سینما 24 فریم در ثانیه تصویر میگیرد. در حقیقت در هر ثانیه 24 فریم به سوی تماشاچی شلیک میکند. تعداد 24 فریم در ثانیه باعث میشود از یک گلوله فریم که به سوی او میآید بیخبر باشد و هرگز نتواند تاثیر آن را به تنهایی درک کند. چون فرصت پیدا نمیکند.
تاثیر فیلم چه کوتاهمدت باشد (همان زمان نمایش فیلم) و چه درازمدت باشد (بعد از گذشت چند روز) در تماشاچی باقی میماند و هرگز از ذهن او زدوده نخواهد شد. این تاثیر در ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه او، اثر خود را برجای نهاده است. هر کدام از ما، فیلمهایی را که در سالهای دور و سنین نوجوانی تماشا کردهایم، با دیدن یک عکس از آن فیلم به ناگهان آن را به یاد میآوریم. اگر بخواهم درباره تبعات این تاثیرگذاری دقیق شوم، از موضوع اصلی خود به دور افتادهام. شاید حالا مسئولیت یک فیلمساز، در قبال تماشاگران خود، روشنتر شده باشد. مسئولیتی خطیر که میتواند از مسئولیت دولتمردان یک کشور سنگینتر باشد.
نکته غمانگیز و دردآور اینجاست که اکثر فیلمسازان از تاثیر این 24 گلوله فریم که در یک ثانیه به سوی تماشاگر خود شلیک میکنند، بیخبرند. بازتاب این عمل، بازتاب شرایط جامعه است. بازتاب حوادث جامعه است. بازتاب تغییرات جهان است چراکه در طی صد سال گذشته میلیاردها گلوله فیلم به سوی مردم در سراسر جهان شلیک شد و روح و جان و اندیشههای بسیاری را تباه ساخته است.