تاریخ تجزیه
هرات، مسالهی هرات
- تاريخ تجزيه
- نمایش از یکشنبه, 25 آبان 1393 11:22
- بازدید: 7007
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 64، سال نهم، آذر و دی 1389، رویه 12 تا 13
دکتر هوشنگ طالع
پس از تحمیل قرارداد پاریس (1857 میلادی / 1236 خورشیدی) از سوی دولت بریتانیا به دولت ایران که باعث جدایی امارتهای هرات، قندهار و کابل (افغانستان) از ایران گردید، انگلیسها با وجود کوششهای بسیار و چندین لشگرکشی نافرجام، به فکر این افتادند که این واحد تازه بنیاد یا حاصل تجزیه را دوباره تجزیه کنند.
با از دست رفتن هرات، پدافند از سرزمینهای خوارزم و فرارود، برای دولت ایران، بسیار سخت شده بود. زیرا راه آسان دستیابی به مرو، از هرات میگذشت و راه دستیابی مستقیم از مشهد به مرو، بیابانی بود بیآب و علف و در نتیجه بسیار دشوار. از این رو، در صورت حرکت روسها به سوی آسیای میانه، ایران توان پدافند از سرزمینهای شمال خاوری خود را نداشت.
از سوی دیگر، با توجه به اینکه امپراتوری هند در گذشته بارها کوشیده بود که قندهار را از ایران جدا سازد و به حکومت دهلی ببندد، حکومت انگلیسی هند نیز، اشتیاق به این کار را هنوز احساس میکرد و اکنون که قدرت دولت ایران را درهم شکسته بودند، این امر، آنان را وسوسه میکرد.
البته آنها به این مساله نیز توجه داشتند که در صورتی که ایران بتواند در شرق اندکی کمر راست کند، میتواند خواهان بازگشت امارتهای کابل، قندهار و سرزمینهای مکران و بلوچستان گردد.
اما با این وجود، دولت انگلستان، به این جمعبندی رسید که هرات را به دولت ایران بازگرداند، امارت قندهار را به حکومت هند بپیوندد و برای امارت کابل، مرد شایسته و گوش به فرمانی را بیابد.
از این رو، انگلیسها در دوران کابینهی لردبیکانزفیلد، گفتوگوهایی را دربارهی بازگرداندن هرات به ایران آغاز کردند که از مهرماه 1258 (شوال 1296/ اکتبر 1879) تا فروردین ماه 1259 (ربیعالاول 1297/ مارس 1880)، به درازا کشید. انگلیسها با وجودی که بهترین گزینه را در این زمینه، بازگرداندن امارت هرات به ایران میدانستند؛ در اینباره، سخت دودل بودند. آنها برای جداسازی هرات، دو بار به ایران اعلام جنگ داده بودند و یک بار نیز لشگرکشی گستردهای را به درون ایران انجام داده بودند. اما احساس میکردند که برای پدافند از آسیای میانه و جلوگیری از اشغال آن منطقه به دست روسها، لازم است که ایران راه دسترسی آسان و مطمئن به مرو، یعنی هرات را در دست داشته باشد و از سوی دیگر، از گامهای بعدی ایران برای بازگرداندن دیگر سرزمینهای تجزیه شده در خاور، هراسناک بودند.
سالیسبوری وزیر امور خارجه انگلیس، مسالهی واگذاری هرات به ایران را اینگونه ارزیابی میکند؛ وی در یک یادداشت رسمی به استافورد نورثکوت (Staford Northcote) وزیر دارایی این کشور در روز 24 سپتامبر 1879 (دوم مهر 1258)، نوشته بود:
موضوع این است که آیا لازم است به ایران تکیه کنیم، یا به افغانستان؟ موضوع هنوز مبهم است. شهریار ایران، از روسها میترسد. هیچ شکی نیست که در این صورت، ممکن است ما را به روسها، بفروشد. اما امیر افغانستان، در صورتی که به ما خائن نباشد، به قدری ضعیف و ناتوان است...[که] اگر فرض کنیم چنین نیتی را هم داشته باشد، تازه غیرمفید است. در این صورت، به چه کسی باید اطمینان نمود و هرات را به او سپرد؟
شهریار ایران، ممکن است آن را [به روسها] بفروشد، [اما] امیر افغانستان آن را از دست خواهد داد.
در اینکه ما به هر دو آنها تا اندازهای دسترسی داریم، یعنی میتوانیم به هر دو آنها، یک مقدار صدمات معلوم و معین وارد آوریم؛ البته اینگونه اعمال نفوذها ممکن است از سوءنیت آنها جلوگیری کند ولی کاملا بیفایده و غیرمسلم است.
در این صورت، من به این عقیده متمایل میشوم که پادشاه ایران در هرات باشد، بهتر از [امیر] کابل میتواند به ما خدمت کند.
با وجودی که دولت ایران، در پی اعادهی وضع به پیش از قرارداد پاریس بود؛ اما سرانجام با پسگیری امارت هرات، آن هم با محدودیتهایی، موافقت کرد.
در این زمینه، پیشنویس قراردادی تهیه شد که به امضای ناصرالدینشاه و تامسون وزیر مختار انگلیس در تهران رسید. ناصرالدینشاه، به خط خود جملههایی را به این قرارداد افزود که آنها در میان دو قلاب، نشان داده شدهاند:
هرات به طور امانت تفویض میشود به امانتداری دولت ایران. تصرف دولت مشارالیها امتداد خواهد یافت مادامی که رفتار او موجب اطمینان دولت انگلیس است. و اگر دولت ایران در هرات اسباب افساد و اختلال سر حدات هندوستان بشود یا بگذارد به واسطهی حضور او در هرات، دیگران اسباب اختلال مزبوره بشوند آنوقت تصرف مزبور لغو خواهد شد و این قرار موقت به جهت این است که دولت ایران وقت داشته باشد، امنیت و اطمینان دولت انگلیس را به جهت خود حاصل نماید از برای داشتن هرات به طور ملکیت و دایمی.
در صورتی که دولت انگلیس ملاحظه نماید که از برای هرات خطری است که به دست غیر ایران بیفتد، یا غیر از ایران در آنجا حالت تسلط و اقتدار بیابد آنوقت دولت انگلیس به جهت دفاع خارج و رفع تسلط غیر از ایران و حفظ موقع هرات، محق است قشون بفرستد [و بعد از رفع غایله فوراً قشون خود را اعاده بدهد].
دولت ایران تعهد مینماید که در هرات مامور رسمی یا مسافر از هیچ دولت خارج، غیر از انگلیس قبول ننماید و راه ندهد.
عدد ساخلوی هرات [از قشون ایرانی] فیمابین دولتین ایران و انگلیس به موقع مذاکره گذارده خواهد شد و واضح است تعیین عدد ساخلو موقوف به اقتضای وقت و وقوعات خواهد بود [در کم و زیادتی] با صوابدید دولت انگلیس.
معدودی از صاحب منصبان انگلیس جهت تعلیم قشون ساخلوی هرات و مواظبت در قوانین دفاعیهی هرات گرفته و مامور خواهند شد.
چون بعد از این قرار منافع دولتین ایران انگلیس حکم واحد خواهند داشت، دولت ایران کمال سعی را خواهند نمود در اخذ دوستی دولت انگلیس و اتحاد صمیمی با آن دولت، موقع و مقام انگلیس را در ایران طوری خواهد نمود که در مسایل مهمه، مصلحت و شور با دولت مشارالیها نماید و صوابدید دولت مشارالیها را که مطابق منافع ایران باشد، محل اعتنا خواهد دانست.
دولت ایران با مشورت و تقویت روحانی دولت انگلیس تدابیری اخذ و اقدام خواهند نمود که تصرف روس در مرو وقوع نیابد.
دولت ایران به قدری که در قوه دارد و ممکن است، تجاوز روس را به خاک ترکمان ممانعت خواهد کرد از دادن آذوقه و هر قسم معاونت دیگر و قویاً پرتست خواهد کرد هرگاه دولت روس بخواهد عساکر خود را از متصرفات ایران یا جایی را که ایران ملک خود میداند، عبور بدهد.
در صورتی که شرایط مسطوره در این قرارنامه از طرف ایران مجری نگردد و در صورتی که روس مرو را متصرف و متمکن شود [به طور دایمی و-2] و از برای این فقره دولت انگلیس لازم بداند که این قرار برهم بخورد – قرارنامهی حاضره لغو خواهد گردید.
(بننبشت: مقالات تاریخی – فریدون آدیت – انتشارات دماوند – چاپ دوم – تهران، زمستان 1362 – در 110-107)
انگلیسها در گفتوگوها، سیاست «کجدارمریز» در پیش گرفتند و ایران نیز چنانکه گفته شد، خواستار یک قرارداد دایم بود. روز چهارم فوریه 1880 (15 بهمن 1258) لردفرین از سیاستمداران ردهبالای انگلیس که به مدت چهارسال (1888–1884 میلادی/ 1227-1223 خورشیدی) فرمانروای کل هندوستان بود، نوشت:
موضوع هرات، یک بلایی شده است. شهریار ایران، در باب آن چانه میزند. روسها به انواع و اقسام، او را تهدید میکنند و وعده میدهند که شاه، خود را کنار بکشد، اما محسوسات من این است تا در کابل یک واقعه رخ ندهد، علاقهی او به هرات معلوم نمیشود.
من به موضوع واگذاری هرات به دولت ایران، چندان اهمیت نمیدهم، چون که تصور نمیکنم این ترتیب دایمی باشد. دولت روس به این مساله، راضی نخواهد شد و بالاخره هم اقدام خواهد کرد که اسباب زحمت دولت ایران گردد و این فرصت را هم از دست نخواهد داد و یکی از اثرات آن، این خواهد بود که ایران تجزیه شود. البته تا آنوقت، راهآهن به کوشک خواهد رسید، دیگر روسها قادر نخواهند بود به هرات حمله کنند. مگر اینکه راهآهن ما، به مشهد رسیده باشد و این نیز در این دور صورت نخواهد گرفت، مگر در زمان نسل آینده شاید این کار انجام شود. تا آن وقت هم ما در رود کارون، تجارت خود را توسعه دادهایم و قادر خواهیم بود جنوب ایران را از تجاوزات حفظ کنیم.
فعلا دلیل روشنی در دست نیست که تصور کنیم در دورهی ما میشود یک قرارداد ثابتی نسبت به مسایل شرقی منعقد نمود. منتهی کاری که میتوان انجام داد این است که گاهگاهی یک وقفههایی ایجاد نمود که چندی این تغییرات متوقف شود. ولی چیزی که فعلا باید انجام داد، این است که تصور کرد که این تغییرات در این ایام رخ خواهد داد و ما باید موظف باشیم در این تغییرات منافع حقیقی ما، مصون بماند.
اما در ماه آوریل سال 1880 (پایان فروردین 1259)، دولت بیکانزفیلد سقوط کرد و در نتیجه سالیبوری نیز از وزارت امور خارجه انگیس رفت. در نتیجه امر بازگرداندن هرات به ایران، ناتمام ماند.
دولت ایران، چنان به این کار مطمئن بود که حسام السلطنه را برای والیگری هرات از کرمانشاه به تهران فرا خوانده بود و او نیز برای پیوند دوبارهی هرات به ایران، به تهران آمده بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشتها:
1- «تقویت روحانی» ترجمه از اصطلاح انگلیسی و مقصود «تقویت معنوی» است در مقابل «تقویت مادی».
2- یک لغت خط ناصرالدین شاه ناخواناست.