دیدهبان خلیج فارس
به مناسبت روز ملی خلیج فارس - شعر طبایی درباره خلیجفارس
- ديده بان خليج فارس
- نمایش از شنبه, 09 ارديبهشت 1391 16:32
- بازدید: 12752
علیرضا طبایی با تاکید بر اینکه هنرمندان و شاعران نمیتوانند در برابر حوادث مهم روزگار خود سکوت کنند مساله خاماندیشی برخی درباره خلیج فارس را موضوعی دانست که فریاد اعتراض شاعران را برمیانگیزد.
nike shox mens australia women soccer players - White - DA8301 - 101 - Nike Air Force 1 '07 LX Women's Shoe | adidas party delilah los angeles , sivasdescalzo - Sneakers and clothes online
علیرضا طبایی از شاعران پیشکسوت کشورمان درباره شعرش با نام «خلیج فارس» که آن را در اختیار خبرگزاری مهر گذاشته است به خبرنگار ما گفت: باور دارم که هنرمند و شاعر در روزگار ما رسالتی را برعهده دارد که آن رسالت در زمینه پیشبرد مقام و مکان انسان و دفاع از حریم ارزشهای انسانی، فرهنگی و اخلاقی است.
وی افزود: فکر میکنم هیچ هنرمندی به طور عام و هیچ شاعری به طور خاص نمیتواند در روزگار ما در برج عاج خلوت و تنهایی خودش بنشیند و چشمش را برآنچه پیرامونش میگذرد، ببندد. همچنین فکر میکنم در عصر ما که زندگی با دغدغهها و تشویشهای گوناگون آمیخته شده و هر لحظه انسان در برابر ماجراها و حوادث پیچیدهای قرار میگیرد، شاعران باید به گونهای به زنگی نگاه کنند که آثارشان تفسیر انسانیت، تفسیر آزادگی و پاکی برای مردم همعصر خودشان و آیندگان باشد.
این شاعر با اشاره به اینکه شاعر گرچه گزارشگر و تاریخنویس نیست ولی همواره گوشهچشمی به حوادث اطراف دارد، بیان کرد: شاعر همیشه گوشهچشمی به حوادث اطراف دارد تا برای کسانی که در آینده و همچنین روزگار ما زندگی میکنند از آنچه بر کره خاکی و روزگار ما گذشته است، آگاهی بیابند. شاعر تصویری جامع و کامل ارائه میکند تا در آن آینه انسانها شاهد جریان زندگی و تاریخ و حوادث آن باشند.
طبایی سکوت شاعر ا در برابر حوادث مهم زمانه از جمله اظهارنظرهایی که درباره خیلج پارس از سوی برخی کشورهای عربی میشود جایز ندانسته و گفت: نه تنها درباره این حوادث نمیشود سکوت کرد بلکه من عقیده دارم که هر هنرمندی باید هنگامی که به ارزشهای فرهنگی، ملی و اعتقادی و گنجینههایی که از گذشتگان برایمان به میراث گذاشته شده است، تعرض میشود یا آن را در خطر میبیند، اعتراض خود را اعلام کند.
وی افزود: هنرمند لازم است در چنین شرایطی فریاد اعتراض برآورد و از حریم فرهنگ و اعتقادات و خاک وطن و میراث فرهنگی کشورش دفاع کند به همین دلیل وقتی زمزمههای تلخی به گوش میرسد که عدهای از روی خاماندیشی به گوشهای میراث و آب و خاک ما چشم طمع دارند باید هنرمند هم در کنار دیگر مردم فریاد اعتراض سر دهد و برای دفاع از حریم ارزشها وارد عرصه شود.
این شاعر درباره شعر «خلیج فارس» خود گفت: در این شعر خواننده متوجه میشود با تاریخی مواجه است که ریشهای کهن دارد. در این شعر تصویر روزهای درخشان و پرشکوه گذشته را میبینیم؛ روزگاری که کشتیهای کشورمان در حالیکه پرچم ایران بر فراز آنها در اهتزاز بود در خلیج فارس در حرکت بودند و کسی هم جرات این را نداشت که بخواهد به آب و خاک ایران اندیشه طمعورزی داشته باشد.
به گفته وی، در این شعر تصویر زندگی لحظه به لحظه، هیاهوی جاشوان، گنجینههای صدف و مروارید آن خطه، ثروت نهفته در آبهای خلیج فارس که متعلق به همه ایرانیان است و ... دیده میشود.
طبایی در پایان گفت: این شعر با نگاهی شاعرانه تاریخ را ورق میزند. در این شعر حوادث گوناگونی را که بر خلیج فارس گذشته است، میبینیم. در آن با شخصیتهایی چون داریوش، نادر، بایندر و کمپانیهایی که در دوران صفویه به خلیج فارس دستاندازی کردند، یا اعرابی که چشم طمع به مرزهای دریایی و خاکی ما دوخته بودند و انوشیروان آنها را دور کرد و درسی به آنها داد که دیگر جرات تجاوز نداشته باشند. همه این حوادث با زبان حماسی و تشبیه و استعاره شعری بیان شده است.
و اما «خلیج فارس» عنوان شعری است از علیرضا طبایی که از تازهترین مجموعه شعر این شاعر به نام «مادرم؛ ایران» در اختیار خبرگزار مهر قرار گرفته است. این مجموعه در حال حاضر، مراحل نهایی نشر را پشت سر میگذارد و طی چند روز آینده و همزمان با نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، از سوی انتشارات شادان عرضه خواهد شد.
«خلیج فارس»
خلیج فارس!
نگین شعر بر انگشتر مینایی ایران!
کتاب نیلگون رازهای سینهی تاریخ!
رواقی آبگون،
ـ دهلیز قلبی پرتپش، جوشنده جاویدان
**
قدمگاه غرور و اقتدار پارس!
سریر پایتخت شوکت دریایی ایرانزمین، از مشرق تاریخ تا امروز!
گذرگاه شرف، آوند خون گرم در رگهای ایرانشهر!
گلوگاه حیات و مرگ!
حریر بستر خواب و خیال سندباد و...
ـ پوشش تابوت بایندر!
نماد قتل عام کاروان بیگناهی،
ـ مردمی آسوده بر بال سفر
ـ در انفجار ناگهان کینه و کابوس...
**
خلیج فارس!
تپشگاه صدف، گهوارهی رؤیای مروارید!
کمان لاجوردیفام، گردنبند فیروزه،
کلید قصرهای گنج زیر آب
بهشت گامهای جاشوان، در ملتقای بوسه و دیدار
هیاهوخانهی کالای صیادان و لنگرگاه شرجیها...
طنین نبض ایران
ـ بستر کیش و ابوموسی و تنب و خارک، قشم و هرمز و...
ـ دردانههای پیکر ایران!
پلی از آب، با طاق و ستونی از مقرنسهای آبیرنگ
ـ از آیینههای تندر و خیزاب
چمنزار نسیم و موج و کف، تالار آیینه...
**
در این آیینهها پیداست:
سرود بادها در بادبانهای شکوه ناوگان داریوش و نادر و عباس،
ـ با آهنگ پیروزی!
غرور زخمی مزدورهای دور یا نزدیک زیر گامهای کوهوار فخر ایرانی
گریز کوسههای وحشی آنسوی دریاها
ـ هلند و پرتغال و آندلس
ـ کمپانی غارت، بریتانی!
شکست استخوان و هیبت پادرگریز ناویان، بر تختهپارهها و کشتیها
فرو غلتیده در غرقابهای ترس .
**
در این آیینهها پیداست:
عبور بافههای خشم خسرو، هرمز و شاپور،
ـ عبور بند از پا، طوق از گردن، طناب از کتف ـ
سزای ناسپاسی، کیفر دستان تازیهای دستانداز...
صدای سیلی ایران به روی گونههای آز!
طنینافکن، میان موجها، از دور...
**
چراغ افروز و گرمیبخش شبهای زمین،
ـ کانون روح آتش زرتشت!
درفش تا ابد در اهتزاز قوم ایرانی!
نشان افتخار سرزمین پارس
خلیج فارس !...
پینوشت:
1- دریادار بایندر، یکی از افسران سرفراز و رشید ایرانی، که سالیان دور، به شهادت رسید.
2- شاپور ذوالاکتاف و انوشیروان، تازیان حرامی را که به جنوب ایران دستاندازی کرده بودند، با گذراندن طناب از کتفها، سیاست میکردند.