اینجارو تهرونش میگن، بله
- ميراث معنوي
- نمایش از سه شنبه, 08 مرداد 1392 15:16
- محسن انصاری
- بازدید: 3968
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 76، تیر و امرداد 1392، صفحه 14
محسن انصاری
بله اینجا چندصد سال است که تهران است. عمرش از خیلی از شهرها و روستاها بیشتر است و بسیار بیشتر از بعضی کشورها و دولتها و فرهنگها... از دوردستهای تاریخ که دهی بوده نزدیک ری در راه قزوین تا حالا که ری یک شهر کوچک در دل تهران است ، بیشتر از 200 سال است که پایتخت ایران است، از زمان آقا محمدخان بزرگ تا امروز... برای من که در تهران به دنیا آمدهام و 37 سال از عمرم میگذرد، گفتن همین چند جمله بالا هر روز سختتر میشود. چند سالی است که هر روز بیش از روز پیش دچار این سرگردانی میشوم که آیا من در حال رفتن از تهرانم یا تهران هر لحظه در حال تغییرشکل است.
در چند سال اخیر بیش از هر زمانی تهران در حال از دست دادن پیشینهاش است. روزی نیست که یک بنای قدیمی با مجوز شهرداری تخریب نشود و یا برای انجام طرحهای سلیقهای و کوتاهمدت درختان چندصدساله قطع نگردد. پایتخت 200 ساله و روستای چندصدسالهای که مدیریت شهرداری به سرعت تلاش آگاهانه و شاید (ناآگاهانه)ای را در پیش گرفته تا تاریخ آن را به صفر برساند. پیمانکاران و شرکتهایی که همه در یک دستهبندی فکری (باند) قرار دارند و انواع مجوزها را برای هم صادر میکنند تا به قول خودشان تهران را توسعه دهند. از سوی دیگر وقتی میشنویم که رییس سازمان میراث فرهنگی میگوید: «اگر مقررات دست و پاگیر نبود من همهی بودجه را به مشهد میبردم »، از آخرین پناهگاه یادمانهای تاریخی و فرهنگی نهتنها در تهران بلکه در همهی ایران ناامید میشویم.
آقای شهردار خواهش میکنم یک لحظه از این اسب زین کرده پیاده شوید و تا با هم چندقدم در شهر گمشده من بگردیم.
آقای شهردار! این نقاشیهای روی دیوار میدانها و بناهای زیبای شهر من است، دوستان شما زحمت کشیدند پیش از تخریب آنها نقاشیاش را روی دیوار کشیدند تا سندی باشد برای پیشینهی شهر،... اینجا هم پیش از این باغهای طرشت، فرحزاد و... بود. ببینید چه نقاشیهای زیبایی به جای آنها بر دیوار کشیدهاند، آقای شهردار میبینید! آسمان نقاشی روی دیوار چهقدر آبی است و ایوان خانهها پر از گل و پرندهها در حال پرواز، سپاسگزارم آقای شهردار چون با این نقاشیها خاطراتم سردرگم نمیشود و یادم میماند که اهل تهرانم. سپاسگزارم که پس از سربریدن یک درخت چنار 200 ساله یک درخت 2 ساله میکارید تا آمار سرانه فضای سبز کم نشود، درخت درخت است تنها چندصدهزار برگ و چند ده یا صدسال کم دارد...
خیلی دوست دارم بدانم در مدیریت بالای شهرداری تهران چند نفر از اهالی این شهر دستاندرکار هستند؟ چند نفر با اهلیت تهران برای تهران برنامهریزی میکنند. این درست که اینجا مرکز اداری کشور است اما محل زندگی اهالی آن نیز هست. دوستان عاشق شعار توسعه، چرا پاشنه ور نمیکشند تا در بیابانهای کرمان، قم، سمنان یا... شهر تازهای با ویژگیهای نوین موردعلاقه خود بسازند؟ چرا به جای نبرد با درخت و تاریخ، بیابان را آباد نمیکنند؟
میدانید چرا دیگر در حیاط خانهام درخت و گل نمیکارم؟ چرا درختهای کوچه را آبیاری نمیکنم و چرا زبالهام را هر ساعت که میخواهم و هر کجا میخواهم میاندازم و هزاران چرای دیگر... چون فکر میکنم اینجا شهر من نیست چون برای هیچ چیزش میل و خواسته و سلیقه مرا نمیپرسند، چون با انواع نقب (تونل)، بزرگراه، و برج و بناهای بیروح کاری کردهاند که من محلههای دوران رشد و بالیدن خود را پیدا نمیکنم. گاهی میترسم که این اندیشه الگو شود، نکند شهردار ابرکوه سرو کمابیش 5هزار سالهی شهر را ببرد و نقاشیاش را بر دیوار بکشد. نکند استاندار فارس به دلیل مسافرخیز بودن، تخت جمشید را بکوبد و بهجای آن مرکز تجاری بسازد، البته با عکس بزرگ از تختجمشید که از کوه میآویزند برای اینکه ادعای چندهزارساله بودن منطقه بیسند نباشد. البته تجربه شبیه آنچه گفتم را در تخریب یک بنای تاریخی و ساخت برج جهاننما در اصفهان را داشتهایم که میدان نقش جهان را تا آستانه حذف از یادمانهای جهانی پیش برد. البته وقتی برای میراث فرهنگ تنها مشهد شهر تاریخی باشد باید زنگ بیپناهی و تخریب را برای یادمانهای تاریخی تمام کشور به صدا درآورد...
در پایان چند مورد را یادآوری میکنم:
1- بافت فرسوده و بافت تاریخی دو موضوع جدا از هم هستند.
2- مردم یک شهر یا کشور باید نسبت به شهر یا میهنشان احساس مالکیت قلبی داشته باشند تا در آبادانی آن با جان و دل مشارکت کنند.
3- پل دو طبقه یا مانند آن که تنها کارایی تبلیغاتی دارد و توسط مهندسان خارجی ساخته میشود برای من به عنوان یک شهروند متولد این شهر هیچ افتخاری ندارد.
4- اجرای طرحهای سلیقهای و یک شبه نوعی نبرد میان مردم و شهرداری ایجاد میکند که مردم برای گرفتن حق خود به کارشکنی و نافرمانی مدنی در مسیر طرحهای شهرداری دست میزنند.
5- شورای شهری که حضورش دیده نمیشود و جنبه نمایشی دارد کاری برای مردم نمیکند شاید بهتر باشد شهردار کل و مناطق تهران به طور جداگانه توسط مردم انتخاب شود.
6- وجود گروهی از هنرمندان، مردمشناسان، جامعهشناسان و... که بومی و اهل تهران باشند (و البته حقوقبگیر شهرداری نباشند) و در نشستهای منظم دربارهی تصمیمهای شهرداری نقد و بررسی کنند بسیار راهگشاست.