یادمان
عدم اطلاع باستانشناسان از نامهای که به خبرگزاری مهر اعتراض کرده است
- يادمان
- زیر مجموعه: ديدهبان یادگارهای فرهنگی و طبيعی ایران
- چهارشنبه, 14 بهمن 1388 06:39
- آخرین به روز رسانی در چهارشنبه, 14 بهمن 1388 06:39
- نمایش از چهارشنبه, 14 بهمن 1388 06:39
- بازدید: 2465
خبرگزاری میراث فرهنگی _ گروه میراث فرهنگی _ دبیر اتحادیه انجمنهای علمی دانشجویان باستانشناسی دانشگاههای کشور اعلام کرد که طی پیگیریهای انجام گرفته، باستانشناسان پیشکسوت، مدرسان دانشگاهی و باستانشناسان پژوهشکده باستانشناسی از نامه اعتراض آمیز به عملکرد خبرگزاری مهر به دفتر سازمان تبلیغات اسلامی خبر ندارند.
«رحمت الله سلیمانی فارسانی»، دبیر اتحادیه انجمنهای علمی دانشجویان باستانشناسی دانشگاههای کشور با اعلام این خبر به CHN گفت: «پیرو انتشار نامهای سرگشاده در تارنمای سازمان میراث فرهنگی، در تاریخ 4/6/1388 با عنوان «نامه سر گشاده مرمتگران و باستانشناسان به رئیس سازمان تبلیغات اسلامی»، ابهاماتی پدید آمد که لازم شد پیگیریهایی انجام شود. در این پیگیری بسیاری از باستانشناسان کشور از وجود این نامه اظهار بیاطلاعی کردند.»
اوایل شهریورماه سال جاری به گفته روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی جمع کثیری از مرمتگران، کارشناسان باستانشناسی و سرپرستان محوطههای تاریخی خطاب به رییس سازمان تبلیغات اسلامی درخصوص عملکرد بد خبرگزاری مهر، نامه اعتراض آمیزی منتشر کردند.
سلیمانی در ادامه گفت: «با بسیاری از باستانشناسان پیشکسوت، اساتید دانشگاهی و باستانشناسان پژوهشکده باستانشناسی تماس گرفتیم و از آنها درباره امضاء این نامه جویا شدیم. ولی تمامی آنها از وجود این نامه اظهار بیاطلاعی کردند. همچنین بسیاری از پژوهشگران این حوزه بر این باورند که چنین اقداماتی منجر به سیاسی شدن وجهه میراث فرهنگی کشور و دور شدن از فضای علمی و فرهنگی آن می شود، لذا تمایلی برای ورود یا اظهار نظر درباره آن ندارند.»
وی در پاسخ به این سئوال که این پیگیریها چه حاصلی داشته گفت: «نتایج این پیگیریها را به صورت نامه سرگشادهای صادر کرده و آن را منتشر کردیم. در این بیانیه اعلام شده است که در سالهای اخیر برخلاف دهههای گذشته جمع کثیری از باستانشناسان و مرمتگران کشور در مؤسسات علمی، دانشگاهی و پژوهشی غیر از سازمان میراث فرهنگی وگردشگری اشتغال دارند؛ در نتیجه انتشار نامهای بدون امضاء یا فهرستی از نامها با عنوان آنها، ابهام دارد و میتواند نوعی سوء استفاده و جعل اسناد قلمداد شود.
وی در ادامه گفت: «همچنین در این بیانیه آمده است که شاید یکی از علتهای ظهور چنین فضایی (مخالفتهای رسانهای با عملکرد سازمان)،در عملکرد نامناسب سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور در مدیریت اطلاعرسانی و اخبار این حوزه باشد؛ چرا که در طی سالهای گذشته، مسؤولان سازمان میراث فرهنگی در فکر برگزاری نشستهایی برای تبادل و تضارب آرا میان منتقدین حوزه میراث فرهنگی با مدیران این سازمان و پاسخگویی به ابهامات موجود نبودهاند. بلکه برعکس روابط عمومی این سازمان با انتشار تکذیبیههای متعدد، پیوسته در حال انکار خبر هر نوع آسیبی به آثار تاریخی و فرهنگی کشور بوده در حالی که شمار زیادی از آنها واقعیت داشتهاند.»
متن کامل این نامه سرگشاده به این شرح است:
جناب آقای حمید بقایی
ریاست محترم سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری
با سلام و احترام
پیرو انتشار نامهای سرگشاده در تارنمای آن سازمان محترم در تاریخ 4/6/1388 با عنوان «نامه سر گشاده مرمتگران و باستانشناسان به رئیس سازمان تبلیغات اسلامی»، ابهاماتی پدید آمده است که لازم دانستیم نکاتی را با آن مسؤول محترم در میان گذاریم.
نامه مذکور، در تارنمای «میراث آریا» (chtn.ir) وابسته به آن سازمان محترم، از سوی به اصطلاح «جمع کثیری از مرمتگران، کارشناسان باستانشناسی و سرپرستان محوطههای تاریخی» خطاب به رییس سازمان تبلیغات اسلامی درخصوص عملکرد بد خبرگزاری مهر نگاشته و منتشر شده است. نامه مذکور، به دلایلی که خواهد آمد موجب بروز نگرانیها و ابهاماتی شده که ضروری است روشنگری لازم به منظور پیشگیری از سوء استفادهها و آلوده کردن فضای علمی و فرهنگی حوزة میراث فرهنگی صورت گیرد. در این راستا نکات زیر به استحضار می رسد:
1. در سالهای اخیر برخلاف دهههای گذشته جمع کثیری از باستانشناسان و مرمتگران کشور در مؤسسات علمی، دانشگاهی و پژوهشی غیر از سازمان میراث فرهنگی وگردشگری اشتغال دارند؛ در نتیجه انتشار نامهای بدون امضاء یا فهرستی از نامها با عنوان آنها، ابهام دارد و نوعی سوء استفاده و جعل اسناد میتواند قلمداد شود. از آنجا که متن و ادبیات نامه نیز متناسب با شأن و منزلت علمی و فرهنگی باستانشناسان، مرمتگران و کارشناسان این حوزه نیست خواهان رسیدگی هستیم. اکنون که مسؤولیت خطیر ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بر دوش شماست، شایسته است در حفظ وجهة علمی، فرهنگی و پژوهشی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کوشیده و از سیاسی کردن آن پرهیز نمایید.
2. رسانه ها آیینة تمامنمای جامعه هستند؛ اگر در حوزهای تخصصزدایی و سیاستزدگی جایگزین تخصصگرایی شود، نمود رسانهای خواهد یافت. یادآوری کنیم فضای حاکم بر سازمان میراث فرهنگی از جمله انتسابهای غیر تخصصی و غیر حرفهای طی سالهای گذشته ممکن است، اکنون در فضای عمومی جامعه نمود یافته باشد. از یاد نبریم که «میراث فرهنگی»، جایگاهی فرهنگی، فرانسلی و فراملّی دارد که مشارکت، فرهنگسازی، رویکرد تخصصی و مدیریت فرابخشی میطلبد. کشاکشهای سیاسی و موضعگیریهای رسانهای با رویکرد غیر کارشناسی و ممنوعالمصاحبه کردن کارشناسان، بهتدریج این حوزه و متخصصان آن را در جامعه منزوی خواهد کرد. همین انزوا، زمینة اطلاعرسانی با رویکرد غیر تخصصی، غیر حرفهای و موضعگیریهای شتابزده و ناشیانه را فراهم خواهد آورد.
شاید یکی از علتهای ظهور چنین فضایی، عملکرد نامناسب سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور در مدیریت اطلاعرسانی و اخبار این حوزه باشد؛ چرا که در طی سالهای گذشته، مسؤولان سازمان میراث فرهنگی در فکر برگزاری نشستهایی برای تبادل و تضارب آرا میان منتقدین حوزه میراث فرهنگی با مدیران این سازمان و پاسخگویی به ابهامات موجود نبودهاند. بلکه برعکس روابط عمومی این سازمان با انتشار تکذیبیههای متعدد، پیوسته در حال انکار خبر هر نوع آسیبی به آثار تاریخی و فرهنگی کشور بوده در حالی که شمار زیادی از آنها واقعیت داشتهاند. از سوی دیگر، باید گفت که حتی رفتار غیرحرفهای یک خبرگزاری به تعبیر تنظیم-کنندگان نامة مذکور به معنای «تخریب وجهه و اعتبار مرمتگران و متخصصان این حوزه» نیست. زیرا تعیین ارزش و اعتبار کار متخصصان و داوری در این باره در مجامع و محافل تخصصی امکانپذیر است. افزون بر این، سازمان میراث فرهنگی الزاماً از تمام متخصصان حوزههای مربوطه استفاده نمیکند و پژوهشگران مستقل زیادی وجود دارند که یا عضو این سازمان نیستند و یا آنکه به هر دلیلی به گونهای دیگر در این عرصه به فعالیت میپردازند. به نظر میرسد که بسیاری از انتقادهای رسانهها متوجه ضعف عملکرد شماری از مدیران سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری است و نه متخصصان و کارشناسان رشتههای گوناگون. بنابراین، گمان نمیرود اخبار منتشر شده درباره وضع بحرانی میراث فرهنگی کشور طبق نامهای که در پایگاه اطلاعرسانی شما منتشر شده «سراسر» کذب بوده باشد، بلکه برعکس میتوان اذعان داشت تنها بخشی از اخبار منتشره در رسانهها، عاری از دقت، بزرگنمایی و مغرضانه بوده است که مشخصاً میتوان درباره آنها سخن گفت.
3. رسانهها و منتقدین، سرمایة میراث فرهنگی و گردشگری کشور هستند. آشنایی با ماهیت رسانه میتواند به ما در جهت اعتلاء فعالیتهای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کمک کند. همینطور برخوردهای نادرست، ایجاد فضای بیاعتمادی، نادیده گرفتن منتقدین، ممنوع المصاحبه کردن کارشناسان از جمله عواملی هستند که منجر به پدید آمدن فضایی شده که هم اکنون شاهد آن هستیم. شما در نامهای بدون امضاء به رویکرد غیرحرفهای یک خبرگزاری معترض شدهاید، حال آنکه عملکرد نامناسب مدیریت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری باعث پدید آمدن چنین فضایی شده است.
برای نمونه چرا در چند سال گذشته، درباره مسایل میراث فرهنگی خوزستان (خصوصاً شوش، اهواز، رامهرمز، گندی شاپور، ارجان و شوشتر)، اصفهان (از جمله حفریات و مرمتهای بیبرنامه و مخرب در پل خواجو)، فارس (خصوصاً نقش رستم، تنگاب فیروزآباد، برم دلک)، بوشهر و... اقدام عملی و عاجلی برای جلوگیری از بحرانهای پدید آمده اتخاذ نشده است؟ چرا بهرغم اینکه رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان خوزستان، از سال 1383 تاکنون وضعیت فاجعهآمیز و بحرانیای برای میراث فرهنگی این استان پدید آورده، در سال گذشته به عنوان مدیر برتر حوزه میراث فرهنگی کشور معرفی شد و چرا به عوض رسیدگی به کارنامه و عملکرد ضدمیراثی او اعلام شد که وی به سرپرستی «صندوق احیاء آثار تاریخی کشور» برگزیده شده است؟ تأکید میکنیم که با آنچه در نامه مذکور درخصوص اینکه «اخبار و گزارشهای متعددی نقل شده که اغلب آنها کذب بوده است» موافق نیستیم و برخلاف آنچه در نامه مذکور مورد ادعا قرار گرفته و به عنوان «مهمترین مصادیق این نوع اخبار کذب» معرفی شده، بر این باوریم که وضعیت میراث فرهنگی در «خوزستان»، «اصفهان» و «فارس» وخیم و بحرانی است و کارنامه سازمان میراث فرهنگی در این عرصه به هیچ وجه کارنامه قابل دفاعی نیست.
به عنوان مثالی دیگر، میتوان پرسید که چرا اطلاعات و آمار دقیقی از وضعیت و تعداد «سد»هایی که در نقاط گوناگون کشور در دست ساخت است و بسیاری از یادمانها و محوطههای باستانی کشور را به زیر آب خواهد برد، سخن به میان نمیاید. برای نمونه، فقط در پشت سد سیمره بیش از 100 اثر، محوطه و تپة مهم باستانی کشف شده است که 90% آنها نیازمند کاوش باستانشناختی هستند ولی تاکنون بیش از 5 یا 6 تپه کاوش نشده است (متأسفانه آمار دقیق به دلیل همان پنهانکاری سازمان میراث فرهنگی مشخص نیست). چرا تاکنون نتایج کاوشها و مطالعات انجام شده در محدوده سدهایی که آبگیری شدهاند منتشر نشده است؟ برای نمونه، چرا نتایج بررسیها و کاوشهای باستانشناسیای که در محدودة سدهای کارون 3، سیوند و تنگ بُلاغی، جره، سهند، لفور، خداآفرین، سلمان فارسی و غیره انجام شده به صورت کتاب منتشر نشده تا در دسترس و مورد داوری جامعه علمی و فرهنگی کشور قرار گیرد؟ به نظر میرسد که چنین تصمیماتی در پشت درهای بستة سازمان میراث فرهنگی و گردشگری گرفته میشود و انتشار اخبار مربوط به این رویدادها مدیران محترم سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را ناخشنود میسازد!
چرا مدیران کنونی دو پست کلیدی و مهم میراث فرهنگی کشور (یعنی «ریاست موزة ملی ایران» و «معاونت فرهنگی سازمان میراث فرهنگی کشور») افرادی ناآشنا با این حوزه با سوابق و تحصیلاتی غیرمرتبط انتخاب شدهاند که نخست در سمت مدیر روابط عمومی این سازمان بودهاند و بعد بیدرنگ به سمتهای یاد شده گماشته شدهاند و از قضا هر دوی این عزیزان از افرادی بودهاند که در مسأله مدیریت رسانه و شیوههای صحیح برخورد با اخبار این حوزه، روشهای نامناسبی اتخاذ نمودهاند؟ از دیگر موارد بیدقتی در انتصاب مدیران این حوزه باید به تغییر معاون «حفظ، احیا و ثبت آثار» سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در یک ماه اخیر اشاره کرد که مدیر جدید فاقد زمینة تحصیلی مرتبط، دانش و تجربه لازم است. آیا این امر ضعف مدیریت و انتخاب نادرست مدیران بخشهای گوناگون سازمان محسوب نمیشود که خود منجر به پدید آمدن وضع بحرانی و تشدید تخریبها و در نتیجه انعکاس آن به رسانهها و نهایتاً سوءاستفادة بیگانگان و دشمنان کشور ما شده است؟
4. از ریاست محترم سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که در چهار سال گذشته نیز سمت قائم مقامی این سازمان را بر عهده داشته-اند، میپرسیم آیا هیچگاه بهدقت اساسنامة سازمان تحت مدیریت خود را مطالعه فرمودهاید و از سیر پر فراز و نشیب شکلگیری آن مطلع هستید؟ از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی که پیشینیانشان چنین اساسنامهای را به عنوان «قانون» تصویب کردهاند نیز میپرسیم نظارت بر اجرای این قانون برعهده چه مرجعی است؟ مثلاً قانون تشکیل سازمان میراث فرهنگی مصوب 10/11/1364 که به منظور: الف) مطالعه و تحقیق در آثار گذشته؛ ب) انجام پژوهشهای باستانشناسی و مردمشناسی و..؛ ج) بررسی و شناسایی و حفظ آثار تاریخی کشور؛ د) تهیه و اجرای طرح های لازم برای احیای آثار تاریخی کشور، به تصویب رسید؛ یا قانون «اساسنامة سازمان میراث فرهنگی کشور سال 1366» که پس از ادغام با «سازمان ایرانگردی و جهانگردی» و در چارچوب «سازمان میراث فرهنگی و گردشگری» نیز به وظایف پیشین ارجاع دارد. شما و مجلس محترم یا مراجع ذیصلاح دیگر حتی یکبار ارزیابی نمودهاید که طی دهههای گذشته چند درصد از مصوبات در زمینه میراث فرهنگی کشور اجرایی شده است؟ «تهیه نقشه باستانشناسی کشور» و «انجام پژوهشها و کاوشهای باستانشناسی» که در اساسنامه تشکیل این سازمان به عنوان بندهای اصلی وظایف این سازمان درج شده تا چه حد اجرایی شده است؟ کدام اطلاعات پایه، بانک اطلاعات تخصصی و آمایش سرزمینی مبنای سیاست-گذاریها و خط مشیگذاریهای سازمان میراث فرهنگی است؟ چرا در سازمان میراث فرهنگی با رویکرد پژوهشی، «معاونت پژوهشی» حذف و «پژوهشگاه» و اعتباراتش هر روز فقیر و نحیفتر میشود؟ آیا نمایندگان مجلس و شما میدانید عمده-ترین مشکل حوزة میراث فرهنگی خلاء قانونی است نه کشاکش رسانهای. قوانین یکصد سالة این حوزه اکنون خود جزء «میراث فرهنگی» شدهاند و لازم است «ثبت» شوند. چه کسی میتواند تأیید کند که رویکرد امنیتی و پلیسی و قضایی به میراث فرهنگی نتیجه خلاء قانونی نیست. خلاء رویکرد فرهنگی و تخصصی چطور؟!
5. ما به عنوان بخشی از بدنه باستانشناسی کشور اعلام میکنیم در راستای فعالیت صحیح و حرفهای اطلاعرسانی در کنار سازمان میراث فرهنگی و گردشگری هستیم. در این راستا، به نظر ما نیز خبر مربوط به «استخوان مکشوفه در لابهلای سنگهای آرامگاه کوروش» بر پایهای نااستوار و غیر علمی قرار دارد. اما ادبیات به کار رفته در متن نامة اعتراضی و سرگشادهای که از سوی سازمان «میراث فرهنگی» منتشر شده، تند و زننده است. تنظیمکنندگان نامه، نسبت به انتساب استخوان مکشوفه به سگ! بیمبالاتی به خرج دادهاند. جامعه ما نسبت به میراث فرهنگی و شخصیتهای دورانساز خود حساس است. عنوان کردن اینکه استخوان یافته شده مربوط به «کوروش» نیست و «متعلق به یک سگ بوده است!!»، امر پسندیدهای نیست. میشد از ادبیات علمی و نه هجوآمیز استفاده کرد و نوشت: «طبق آزمایش فلان پژوهشگر یا موسسه پژوهشی، مشخص شده که شیء مذکور، استخوانی حیوانی بوده و احتمالاً متعلق به فلان گونه است». در هیچ جای جهان، دستکم سازمانها و مراکز فرهنگی دولتی نسبت به مفاخر تاریخی و فرهنگی خود چنین ادبیاتی به کار نمیگیرند. از سازمان میراث فرهنگی به عنوان مهمترین مرکز فرهنگی کشور انتظار میرود حتی در مواجهه با خبرهای غیرکارشناسانه و جهتدار، از روش و منش و زبان و ادبیاتی فرهیخته و علمی استفاده کند.
اتحادیة انجمنهای علمی دانشجویان باستانشناسی دانشگاههای کشور