گردشگری
دیداری از استان بوشهر، دیار رئیس علی دلواری
- گردشگری
- نمایش از دوشنبه, 15 اسفند 1390 07:06
- بازدید: 6380
برگرفته از تارنگار ایران نامه
دکتر محمود دهقانی
هر چند بندر بوشهر یکی از بنادر تاریخی ایران است اما نام بوشهر بیشتر با نام رئیس علی دلواری و مبارزه او بر علیه استعمار انگلیس گره خورده است. استان بوشهر با داشتن 600 کیلومتر کرانه دریایی خلیج فارس، به استانهای هرمزگان، فارس، خوزستان و کهگیلویه و بویر احمد چسبیده است. شهرستانها و شهرهای مهم استان بوشهر، برازجان، دلوار، سعدآباد، سیراف، کنگان، دیلم، جم، دیر، دشتی، گناوه، اهرم، خورموج، ریگ، امام حسنی، عسلویه، و شهر نوپای «عالی شهر» می باشند. از میان جزایر نیز جزیره پرآوازه خارگ، خارگو و جزایر کوچکی از جمله تحیلو، شیف، گرم و عباسک و جزایر ریز و درشت دیگری هستند که برخی از آن ها را میشود بسیار زیبا کرد. مردم استان بوشهر شیعه و سنی هستند. از میان غذاهای عمده استان به دلیل داشتن شهرهای بندری غذاهای دریایی به ویژه قلیه ماهی، کباب ماهی، خورشت میگو، ماهی دودی با دال عدس را میتوان نام برد و از میان دسرها رنگینک که با خرمای بدون هسته و آرد بوداده و دارچین درست میشود به دلیل نخلستانهای گسترده، ریشه سنتی دارند. از میان سبزیهای خوردنی این استان «کاکل» و «منگک» در نقاط دیگر کشور دیده نمیشوند. با آن که شهرهای سرحدی با طبیعت خود دارای میوههای رنگارنگ هلو، گیلاس، سیب، انگور و انار هستند ولی بوشهر هم با خارکهای سرخ و زرد کبکاب و زینی، پنیر نخل، کنار، لیل و «گاروم زنگی» در طبیعت خود، دست خالی نیست.
پیشینه باستانی بوشهر مرکز استان، به اردشیر ساسانی نسبت داده میشود، اما یافتههای باستانی در شهرهای استان، گویای پیشینه باستانی کهنتر از ساسانیان است. پس از روزگار ساسانیان بوشهر باز هم پرآوازه بوده و در روزگار صفوی به سبب نزدیک بودن به جزیره بحرین مورد توجه بود و در روزگار افشاری نیز برای گسترش نیروی دریایی ایران، نادر شاه به آن اهمیت داد. از سویی چون با دلاوری «امام قلی خان» سرلشکر ارتش شاه عباس صفوی، استعمار اروپایی پرتغال از جزایر خلیج فارس بیرون رانده شد و «گامبرون» را بندر عباس نامیدند، نادر قلی نیز که خود از سرداران نامدار اواخر روزگار صفوی بود، احتمالا در نظر داشت بوشهر که به اهمیت آن بیشتر از پیش پی برده شد، به نام او «بندر نادر» نامگذاری شود. رگ و پی شواهد تاریخی، وجود کنیسه یهودیان و کلیسای مسیحی کیشان در جزیره خارگ و بوشهر به ویژه در روزگار قاجار و پس از آن رقابت بوشهر با بندر بصره، نشان از اهمیت و رونق بندر بوشهر و پیشینه تاریخی آن دارد. با گویشهای فارسی، لری، ترکی قشقایی و عربی در شهرهای استان، شاید نام بوشهر با فراز و نشیبهایی دگرگون شده «ریشهر» باشد. هر چند که نامهای دیگری از جمله "رام اردشیر" و "لیان" نیز گفته شده اما راست و ناراستی آن در مجال این سخن نیست و به پژوهشهای گستردهتری نیاز است. اگر پرتو فانوس تاریخ را بر بوشهر روزگار نادر شاه افشار تا به امروز بیافکنیم دیده میشود که در روزگار زندیه و قاجار این بندر بیشتر از پیش اهمیت پیدا کرده است؛ چرا که آرام آرام کنسولگریها و نمایندگیهای بازرگانی کشورها از جمله انگلستان، روسیه، آلمان و عثمانی در آن ایجاد شده است. در روزگار پیش از انقلاب، برای گسترش نیروی دریایی ایران اهمیت بوشهر بیشتر از پیش نمایان شد. شرکتهای آمریکایی، اسرائیلی و آلمانی هریک پروژهای را در اختیار گرفتند. استقرار گستردهتر نیروی دریایی و هوایی و نیاز مسکن ارتشیان و خانوادهها باعث گسترش شهر و ساختمان سازی شد و مهندسان و معماران با نقشههای بسیار زیبا همراه با کارگران فنی به بوشهر سرازیر شدند. از آن زمان، نمای بوشهر با بالا رفتن ساختمانهای مدرن به سبک اروپایی دگرگون شد. اما بافت قدیم بوشهر که بیشتر با سنگهای مرجانی و ساروج و چوب صندل ساخته شدهاند بر لب آب همان گونه دست نخورده باقی ماند و کوچههای تنگ با آمدن کولرهای پر سر و صدای گازی نفسها را در کوچهها بند میآورد. در همان روزگار شهرداران و مسئولان خطاهای بسیار کردند چرا که اگر از آن روز دگرگونی در امور شهر به ویژه در حاشیه آب آغاز شده بود، مشکلات تا به امروز تلنبار نمیشد. به هر روی در گستره شهرسازی پس از انقلاب نیز ناکارآمدی برخی شهرداران و شهرسازان باعث نازیبایی چهره این بندر تاریخی شده است. جمعیت بوشهردر سرشماریهای پیشین ۱۶۱۶۷۴ نفر اعلام شده بود ولی در هنگام ویراستاری، از گزارش «سحر دهقانی» دانشجوی رشته جمعیت و جغرافیا، و پرسشهایی که از اداره کل ثبت احوال استان بوشهر برای تکمیل گزارش خود کرده بود، متوجه شدم آخرین آمار جمعیت بوشهر ۲۲۸۰۰۰ نفر ذکر شده است. با ازدیاد جمعیت بندر بوشهرکه مرکز استان بوشهر می باشد، برای بازسازی آن نیاز به کارهای مهم و حساب شده زیر بنایی دارد. از آنجا که برخی از شهرسازان و مسئولان بیشتر از کارهای اساسی به بزک کردن شهر ادامه داده اند باز هم مشکلات برهم تلنبار خواهند شد. باید به یاد داشت که برای پیشرفت یک شهر نه با ریخت و پاش بلکه با گزینش مسئولان ماهر و دلسوز و با نظارت فنی و مهندسی از جانب دولت، می بایست به امور شهر و زیبایی آن رسیدگی نمود. تجربه در بوشهر ثابت کرده که هر بودجهای بدون نظارت دقیق دولت بر باد فنا رفته و کارهای سست ناپایدار، زیبایی شهر را از میان برده است. با از میان رفتن زیبایی و رونق شهر، نخست شهروندان ثروتمند شهر را ترک میکنند. همانهایی که کار و بازرگانیشان اساس درآمد شهرداران و تداوم بخش، زیبایی شهر است. با آوازه پیشرفت و آبادانی در آن سوی آب، بازرگانان بوشهری به آنجا کوچ کرده اند. پس از انقلاب نیز بسیاری از بوشهریها رو به سوی تهران، شیراز و شهرهای دیگر رفتهاند. اگر شهر آباد و زیبا و دلنشین بود، صاحبان شهر از آن دل برنمیکندند. نمای کنونی بوشهر با تمام پیشینه تاریخی آن نمودار بندری محقر و بدون پیشرفت است. بوشهر با مساحتی بالغ بر ۹۸۴ کیلومتر مربع شهر کوچکی است که همچون پرندهای خیس و غمزده بر کرانه ساحل به موازات پرندگان شاداب و سر زنده آن سوی آب، وامانده و دژم در این سو سردرگریبان نشسته است. واقعیت تلخ این است که به دلیل ریخت و پاش در بودجه بوشهر، برخی از مسئولان بومی که دل در گرو شهر خود دارند نیز بجز مانورهای تبلیغاتی و بزک کردن، به سبب کمبود بودجه نتوانستهاند دستی بر سر و روی غبار آلوده این شهر بکشند و این شهر با آن که تختگاه ترلیونها متر مکعب گاز برای یک سده خواهد بود اما امور شهرداری و شهرسازی و میراث فرهنگی در آن پایش میلنگد و تا دولت آستین بالا نزند و از تعارفات بومی دست بر ندارد و متخصصان کار کشته از هر جای ایران را در این بندر پیر برای آبادانی آبرومندانه و ماندگار آن به کار نگمارد، در بر همین لولای زنگار بسته خواهد چرخید. برحسب اتفاق در سفری به بوشهر مسئول بلند پایهای را در کنار ورودی استانداری بوشهر دیدم. آن روز هنگام خداحافظی استاندار پیشین آقای شفقت بود که سرپرستان همه ادارات دولتی بوشهر برای خداحافظی با آقای شفقت به استانداری میآمدند. وقتی از آن مسئول بلند پایه پرسیدم چرا بندر تاریخی بوشهر که در آن سوی آب رقبایش همه پیشرفت کردهاند، باید این گونه محقر باشد؟ او به نکاتی اشاره و بر مسائلی انگشت گذاشت و از بومیها گله کرد. چیزی که تا به آن روز نشنیده بودم. میگفت: بومیان بیشتر حرف میزنند و برای شهرشان کاری انجام نمیدهند. آنها فقط یاد گرفته اند اگر نشریهای در این استان از حق نوشت در و دفتر و دهانش را اندود کنند. آنها سرگرم تصیفه حسابهای شخصیاند. پس از آن در چند نوبت نقشههایی را در رابطه با امور شهر دیدم که نه نقشه با بودجه میخواند و نه مجریان به کار خود آشنا بودند. حال و هوا و تلاش کارکنان اداره محیط زیست استان تا حدودی تغییر کرده و صمیمانه بود ولی صدایشان در رسانههای عمومی بجز یکی دو نشریه به گوش کسی نمیرسید. با این اوصاف، کارکنان محیط زیست به شدت در تلاش بودند. روزی که به اداره کل محیط زیست استان رفتم ساعتی با مسئولی در آنجا از محیط زیست در ایران و محیط زیست کشورهای گوناگون گفتگو کردیم. به لطف سردبیر هفتهنامه «نسیم جنوب» بوشهر آقای یونس قیصیزاده، سعادت دیدار با روشنفکران و دانشگاهیان و هنرمندان بوشهری دست داد. در میزگردی در دفتر هفتهنامه نسیم جنوب به دنبال این پاسخ بودم که چرا بوشهر در گستره شهرسازی پیشرفت نکرده است. در میان آنچه شنیدم بحث جالب دکتر آذین از دانشگاه خلیج فارس بوشهر و پیش کشیدن امور آبادانی در کشور «عمان» همسایه ما در آن سوی تنگه هرمز بسیار خوب و سنجیده بود. در یک گردهمایی فرهنگی دیگری در منزل ادیبی پیش کسوت در امور تاریخ و سیاست و ادبیات در استان بوشهر، از زاویه مذهبی نیز آقای فولادی دیدگاهی ژرف داشتند که این امید در من زنده شد که نخبگان شهر با دیدگاه های متفاوت در تلاش برای بهتر کردن روزگار این شهر و استان هستند. این پندار با فراخوان خانه مطبوعات بوشهر و برنامه زیبایی در سینما بهمن و خیامخوانی گروه موسیقی و ایفای نقش هنرمندان بوشهری بیشتر جان گرفت و تا روزی که ما به گونه همه مردم جهان در کنار هم به گفت و شنود نپردازیم، نه تنها بندر بوشهر بلکه هیچ بندری در ایران روز خوش نخواهد دید. هنگام دل گرفتگی از عقب ماندگی بوشهر، با شب شعری که به همت علی قنبری و علی هوشمند و آقای برازجانی و چند خانم ادیب و فرهنگی برگزار شده بود، چراغ کم نوری در کوچه غم افزای دلم سوسو زد که شهر خالی نیست. از سوی دیگر برای آگاهی از آثار باستانی استان بوشهر توانستم با دکتر مشایخ، تحصیل کرده دانشگاه تبریز شهر دلاورانی چون ستارخان و باقر خان، در ایرانشناسی بوشهر دیدار کنم که این غنیمتی بود. در دفتر میراث فرهنگی استان با آقای احمد دشتی نیز دیدار شد. پرسشهایی کردم که چون ایشان در حال رفتن به فرودگاه و پرواز به تهران بودند، پاسخ به آن ها میسر نشد. پس از بازگشت ایشان از سفر، این بار با گرفتاری و کمبود وقت، من نتوانستم پاسخ ایشان را بشنوم. اما پرسشهای من این بود که چرا میراث فرهنگی استان بوشهر تاکنون ضعیف عمل کرده و نتوانسته است آثار و بناهای تاریخی و عظمت تاریخ استان را آن گونه که لایق آن است در سطح کشور به مردم سراسر ایران بشناساند. چرا آثار تاریخی سیراف، حفاریها و کشف ستونهای کاخ هخامنشی چرخاب برازجان، بردک سیاه و آثار معماری، تل مر، گور دختر و استخر آسیاب و جویبارهای آن در دل کوه در روستای حرمی اناری جم مربوط به روزگار ساسانی و خیلی از جاهای دیدنی گمنام ماندهاند؟ ته ستونهای کاخ هخامنشی چرخاب برازجان در روزگار کنونی با تبلیغات و برجسته نمودن پیشینه دیرین آثار باستانی و دیدنیها میشود استانی مثل بوشهر را آباد نمود. یکی از جاهایی که در نوع خود در سراسر کشور بی همتاست، گنبدهای نمکی بوشهر است. برای نمونه از جاده خورموج به کنگان، رنگ سفید گنبدهای نمک همچون کوه پر برف، زیبایی حیرت انگیزی به بخش شرقی دشت داده است و سیمای کوه جاشک با تنوع رنگ و قندیلهای زیبای نمکی "استلاگتیت" در غارها که خود از شگفتترین پدیده زمین شناسی است با رگههای رنگارنگ گنبدهای نمکی بسیار زیبا و دیدنی است. "تخت دیو" با نمایی سحر آمیزهمراه با پوشش گیاهی نادر کوه پایه، از ویژگی و زیباییهای کوه شکوهمند جاشک است. در عسلویه نیز شعلههای گاز به ویژه در شب بسیار زیبا و دل انگیز است. چشمههای آب گرم "آب باد" اهرم، چشمه آب گرم دالکی و میراحمد از جاهای پر جاذبهاند . چهلخانه سعدآباد و رودخانه و نخلستانهای بی نظیر آبپخش و شبانکاره و جاهای زیبایی مثل چاهکوتاه را میبایست برای جذب گردشگر به مردم سراسر کشور شناساند. این استان که روزگاری فرهنگ آن پرآوازه بود، متاسفانه جولانگاه سرکشیها شده و به جای به تصویر کشیدن فرهنگ و آثار باستانی، بازتاب فیلم درگیریهای مسلحانه در نزدیکی برازجان با پخش در رسانههای نمایشی و سخن پراکنیهای جهانی، بوشهریهای ساکن شهرستان های کشور و برخی از کشورهای جهان را انگشت به دهان و غمزده کرد. دیدیم که با پخش آن رسانههای بیگانه چه نیشگونی از گونه ضد استعماری اجدادی ما گرفتند. آثار باستانی و جنب و جوش در گستره گردشگری، فرهنگ را در رگ زندگی شهروندان جاری میکند. اگر با دقت علمی به امور گردشگری بوشهر پرداخته شود آثار باستانی آن بیشتر از منابع گاز به داد مردم این استان خواهد رسید و دزدی دوچرخه و موتور سیکلت راه درآمد جوانان بی کار و بدون سرگرمی نخواهد شد. در جا به جای این استان آثار باستانی و ساختمانهای تاریخی هستند که میبایست بازسازی شوند و با تبلیغات میبایست آن ها را بر سر راه بازدید قرار داد تا با درآمد گردشگری سر و روی استان زیبا شود. از ساختمانهای روزگار قاجار در محله بهمنی بوشهر، «ارگ ملک» پا برجاست ولی سازمان میراث فرهنگی سالهاست که آن را بازسازی نکرده و چند خانواده بی پناه در آن زندگی رقتباری دارند. سگ و گربههای دست و پا شکسته در هراس از سنگپرانی نوجوانان روان پریش، در سایه دیوارهای ارگ، لهله زنان لمداده بودند و مویه میکردند. بیش از 100 متر دورتر از ارگ ملک، گورستان انگلیسیها در شرف تخریب و ساییده شدن است. تنها جایی که تا حدودی سرپا بود، موزه دریانوردی در سبزآباد است که گویای یکی دو قرن امور دریایی کشور است ولی ساختمان این موزه، از درون و به ویژه سقف و ستون آن به شدت به بازسازی نیاز دارد. موزه دریانوردی بوشهر و بدنه یک زیردریایی در محوطه باز آن آب انبار قوام هم در لب آب به رستوران سنتی تبدیل شده و مزار سرتیپ انگلیسی نیز نمادی ضد استعماری از درگیری مردم این استان با انگلیس در جنوب ایران است. ارگ رئیس، ساختمان زیبای دیگری در بوشهر به دفتر میراث تبدیل شده بود. اما کلیسای مسیحیان و جاهای دیدنی شهر که گردشگر پذیرند متاسفانه آبرومندانه بازسازی نشدهاند و شنیدم ناقوس کلیسا با شبیخون سوداگران به یغما رفته است. در دلوار، خانه رئیس علی دلواری به همت مردم یکرنگ دلوار و میراث فرهنگی پابرجاست. اما کاروانسرای بسیار زیبای دالکی در حال فروریزی است و برای مرمت آن کاری انجام ندادهاند. ساختمان بسیار زیبای قاجاری "دژ برازجان" که در رژیم گذشته آقای مهندس بازرگان، آیت الله طالقانی و برخی از اعضای حزب توده و مبارزان پیشین در آن زندانی بودهاند، از دیدنیهای این شهر به صورت آبرومندانه در حال بازسازی بود که این کار مفید به همت مردم برازجان و میراث فرهنگی انجام می گیرد. دژ قاجاری برازجان پُلی بر سر راه تنگ ارم قرار دارد که هنوز پابرجاست ولی به بازسازی نیاز دارد چرا که در کنار جاده بوشهر به شیراز یکی از پلهای زیبای دیدنی است که استان بوشهر را بر روی رود دالکی به استان فارس پیوند زده است. پُل تنگ ارم و نگارنده بر فراز آن کاروانسرایی که تا یک دهه پیش در چند قدمی آن پل قرار داشت، از میان رفته است. قرار بود پل و کاروانسرا بازسازی شود ولی با آغاز به کار در نیمه راه آن را به حال خود رها کردهاند و آنچه انجام دادهاند ناشیانه و با اسلوب نبوده که این خود دردی بالای درد است. با آمدن نوروز که استان بوشهر دارای بهترین آب و هوا میشود و عشایر به سوی آن کوچ میکنند و مسافران بیشماری از سراسر کشور دوست دارند شهرهای سرد خود را به سوی جایی چون بوشهر ترک کنند. برنامهریزی درست و حساب شده جذب گردشگر برای این استان بسیار ضروری است. متاسفانه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و شهرداری و شهرسازان با سر و روی زشت شهر، و با بازار ماهی بد ریخت و بدبو، و موشهای زمخت و سمچ نتوانسته اند بوشهر را میزبان خوبی برای گردشگران کشور کنند چون تسهیلات شهر پاسخگوی گردشگری نیست. برخی از مسئولان فقط توانسته اند گربه و سگ کشی را در بوشهر نهادینه کنند هر چند که می شود این حیوانات را اخته کرد تا تولههای ویلان در سطح شهر کم شود. مسافران نوروزی در کنار دریا، کولی وار با کودکان خرد و درشت، و نبود امنیت و با ترس از وجود قداره بندهای ولگرد، شب را صبح می کنند و دستشویی و حمامهای عمومی پاکیزه در شهر نیست و از دستشویی های جابهجا شونده مثل اروپا نیز استفاده نمی شود. در حاشیه آب، برخی از جوانان بوشهری تا پاسی از شب قلیان میوهای مخلفاتدار می کشند و گویی بر مزار طبیعت و دریا به فاتحه نشستهاند. باید تعارف را کنار گذاشت و برای این جوانان سرگرمی مفید و تفریحات سالم خلق کرد. شهر بوشهر برای این که شهری برجسته و زیبا برای مرکزیت استان بوشهر باشد به تامین امنیت بیشتر از سوی نیروی انتظامی از یک سو، و از سویی کارهای اساسی و فنی از جمله بازسازی و نوآبادی آبرومندانه در امور شهر و استان نیاز دارد. منابع گازی مردم نجیب کشور دراین بندر پیر که ورزشگاهها، ساختمانها و خیابانها و شهرهای غیر خودی را در آن سوی آب آباد و فربه کرده، باید خودش را نیز آباد کند و نباید بیش از این پیش روی رقبای آن سوی آب سر افکنده شود. عکسها از: داریو مزدا