سه شنبه, 13ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست ایران پژوهی جستار طرح تدریس گویش‌های محلی: پلهٔ اول برای تجزیهٔ ایران

جستار

طرح تدریس گویش‌های محلی: پلهٔ اول برای تجزیهٔ ایران

چندی است، گروهی که به باور خودشان دغدغه ای جز برطرف کردن معضلات هویتی و تنش های قومی ایران ندارند، اینجا و آنجا، لزوم تدریس گویش های محلی ایران را به بحث می گذارند و گاه  با هر نظر مخالف خود، برخورد حذفی می کنند.

JmksportShops , Chaussures, sacs et vêtements , Livraison Gratuite | 113 , BabylinoShops - nike wildwood acg for sale california area board Shadow Amethyst Ash CI0919 - nike air jordans future gold appraise list

برگرفته از تارنمای ایرانچهر

دکتر علی علی بابایی درمنی

چندی است، گروهی که به باور خودشان دغدغه ای جز برطرف کردن معضلات هویتی و تنش های قومی ایران ندارند، اینجا و آنجا، لزوم تدریس گویش های محلی ایران را به بحث می گذارند و گاه  با هر نظر مخالف خود، برخورد حذفی می کنند. با وجود اینکه معلوم نیست چه نهاد مردم نهاد یا دولتی این رسالت شاق را بر عهده ی آنها نهاده است، بارها در گفتگو با برخی از این افراد ، یادآوری می کردم که : « تدریس گویش های محلی» تنها بهانه‌ای از سوی گروهک های قوم گرا است و آن ها در صددند تا با رسیدن به این خواسته، از آن به عنوان «پله» ای  برای رسیدن به مراحل بعدی در روند تجزیه ی ایران استفاده کنند؛ اما هر بار نگارنده این متن به بدبینی و عدم رواداری در برابر قوم گرایان متهم می شد، تا اینکه شاهد از غیب رسید. خواست خداوند بزرگ بود که پیمان شکنان و بیگانه پرستان قوم گرا، خود به دست خود  رسوا شوند؛ به تازگی، یکی از تارنماهای قوم گرایان به نام « اؤیرنجی سسی» در روز ۴ اسفند ۱۳۹۳ با انتشار مطلبی در این تارنما به مناسبت « روز زبان مادری »، به روشنی، از نیل به هدف تدریس گویش محلی به عنوان وسیله ای برای « احقاق حق تعیین سرنوشت برای خلق آذربایجان؟!!» سخن گفته است. [ ۱ ]

نویسنده ی این مطلب با عنوان « تحصیل به زبان مادری، هدف یا وسیله؟» چنین نوشته است : « برای تمامی حرکت‌ها و فعالیت‌ها اعم از سیاسی، اجتماعی و حتی فردی به‌صورت طبیعی هدفی متصور است. گاه این هدف یا اهداف به‌صورت نهایی بوده و زمانی نیز به‌صورت میانی می‌باشد. از نگاهی دیگر می‌توان گفت که اهداف میان‌مدت یا میانی وسیله‌ای و ابزاری برای رسیدن به هدف غایی و نهایی است. حرکت ملی آذربایجان نیز از این قانون مستثنا نیست. برای حرکت ملی آذربایجان نیز از بدو پیدایش اهدافی تعیین‌شده است. اما آنچه بعضاً مشاهده می‌شود جایگزینی بعضی از اهداف میانی به‌جای مقصد پایانی می‌باشد. خواست تحصیل به زبان مادری نمونه است بارز در باب این مدعا.»

نویسنده ی مقاله به قوم گراها یادآوری می کند که نباید تدریس گویش محلی را هدف نهایی غائله ی خود بپندارند و یا در اصطلاح نباید در هدف گیری اشتباه کنند و به فکر هدف نهایی خود باشند: « موضوع را می‌توان این‌گونه نیز بیان نمود که اکثر فعالین حرکت ملی آذربایجان و حتی قشر عظیمی از جامعه آذربایجان به‌نوعی خواهان حق تعیین سرنوشت برای وطن خویش می‌باشند. [این پندار یک تجزیه طلب است که به مصداق کافر همه را به کیش خود پندارد، به قشر عظیمی؟ ازمردم میهن دوست آذربایجان نسبت داده است.] خواه این حق به‌صورت استقلال از چهارچوب ایران باشد و یا دیگر اشکال آن.»

نویسنده ی نادان « تحصیل به زبان مادری، هدف یا وسیله؟» اسراری را که قوم گراها دهه هاست در پوشیده نگاه داشتن آن از هیچ کوششی فروگزار نکرده بودند، در چند سطر برملا ساخته است، و اضافه می کند: « اما گذر زمان و موانعی که راه این حرکت [یعنی تجزیه ی ایران] را سد نمود، فعالین را بر آن داشت که مسیری غیرمستقیم برای نیل به این هدف بپیمایند. یکی از این راه‌ها حرکت قدم ‌به ‌قدم و قرار دادن اهدافی میان‌مدت برای حرکت ملی آذربایجان بود. نشر نشریات و کتب به زبان ترکی، ایجاد نهادهای غیردولتی، تجمعات مدنی و غیره را می‌توان از نمونه‌های بارز این استراتژی دانست.»

این نویسنده ی نادان، بار دیگر همپالکی های نادان تر از خود را به هشیاری فرا می خواند که نباید هدف نهایی را که « تجزیه ی ایران » است، با اهداف میان مدت که همانا « تدریس گویش های محلی » است، اشتباه بگیرند:«  زمانی که خواسته‌هایی از این‌دست از قبیل خواست برای تحصیل به زبان مادری آن‌چنان پررنگ می‌شود که گویا از اول هم هدف حرکت ملی آذربایجان نه تحصیل حق تعیین سرنوشت بلکه دریافت حق تحصیل به زبان مادری بوده است، در مسیری گرفتار می¬شویم که راه به ناکجا آباد دارد. ازاین‌رو باید گفت که در آستانه ۲ اسفند، فشار بر حکومت ایران برای تحصیل به زبان مادری امری است غیرقابل‌انکار، اما این نکته را نیز نباید فراموش کرد که هدف نهایی ما فقط و فقط تحصیل به زبان مادری نبوده و این امر وسیله‌ای برای نیل به اهدافی بزرگ‌تر خواهد بود. لذا نباید طوری تبلیغ نمود که خودمان نیز به این باور برسیم که تنها هدف ما از فعالیت درحرکت ملی آذربایجان گرفتن حق تحصیل به زبان مادری است.»

با این تفاصیل، کسانی که بر این باورند که با به رسمیت شناختن « حق تدریس گویش های محلی ایران » بهانه ی قوم گراها برای واگرایی، و دامن زدن به تنش های قومی و ایجاد شکاف در وحدت ملی را از دست آنها خارج خواهند کرد، باید بدانند که پیرامون ۳۰ سال است که تدریس زبان عربی در تمامی مقاطع آموزش و پرورش ایران اجباری است، با این حال قوم گرایان عرب خوزستان پیوسته بر مطالبات قومی شان پا فشاری کرده و مردم میهن دوست آن خطه را علیه وحدت ملی برمی انگیزند. علت این امر کاملا آشکار است : قوم گرایان عرب نیز مانند نظریه پرداز!!! «اؤیرنجی سسی» آموزش گویش محلی شان در خوزستان را تنها هدفی میان مدت در راه رسیدن هدف نهایی شان یعنی تجزیه ی ایران می دانند، بنابراین هر گاه  که هدف میان مدتشان محقق شده باشد، از تلاش بازنایستاده و بیراهه ی خود را ادامه می دهند.

مراحل احتمالی که قوم گراها برای تجزیه ی ایران در نظر گرفته اند، به قرار زیر است.  توجه داشته باشیم که هر مرحله به مثابه سکوی پرتابی برای رسیدن به مرحله ی بعد است :

۱.         کوشش برای پخش برنامه های استانی به گویش های محلی

۲.         کوشش برای تدریس گویش محلی لااقل در سال های آغازین دوره ی ابتدایی

۳.         کوشش برای حذف زبان ملی از برنامه های آموزشی در تمامی مقاطع آموزش و پرورش

۴.        کوشش برای حذف زبان ملی از مناسبات اداری و قضایی

۵.         بومی گزینی نیروهای نظامی به خرج حکومت ملی؛ این مورد یکی از مطالبات سید جعفر پیشه وری از حکومت ملی ایران بود. پیشه وری بی شرمانه اصرار داشت که حکومت ملی هزینه های نگهداری نیروهای نظامی فرقه ی دموکرات را بپردازد.

۶.       استقلال در سیاست های خارجی و اجرای تجزیه ی کامل

همانطور که شواهد گویا و آشکار است، جریان های قومگرایی در ایران هیچگاه تنها به دنبال « تدریس گویش های محلی در ایران » نبوده، و هدف غایی آن، تجزیه ی ایران و یاری رساندن به قدرت های فرامنطقه ای در راه ایجاد خاورمیانه ی جدید با کشورهایی کوچک و ضعیف است تا خطری برای رژیم اشغالگر قدس ایجاد نکنند. قوم گرایان راهبردی مشخص دارند و برای رسیدن به آن از تاکتیک های گوناگونی استفاده می کنند: « نشر نشریات و کتب به زبان ترکی، ایجاد نهادهای غیردولتی، تجمعات مدنی و غیره را می‌توان از نمونه‌های بارز این استراتژی دانست.» کسانی که ساده لوحانه، سودای گفتگوهای روشنفکرانه با این بیگانه پرستان را در سر می پرورانند، تنها در صورتی توانایی رویارویی فکری با قوم گرایان را دارند که هدف نهایی آنها را بشناسند، نه اینکه تصور کنند با برآورده کردن اهداف میان مدت آنها می توانند بر جریان  قوم گرایی در ایران چیره شوند.

پی نوشت :

1.در این نشانی : http://oyrenci-sesi.info/yeni/17786

دیدگاه‌ها   

+1 #1 بهرام حاج اویسی 772-09-19 08:50
جانا سخن از زبان ما می گویی جناب دکتر علی بابایی
احسنت بر قلم و فکرت
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه