نامآوران ایرانی
اگر سيره قدما ادامه می یافت، امروز حافظ تر از حافظ هم داشتيم
- بزرگان
- نمایش از یکشنبه, 17 مهر 1390 11:48
- بازدید: 5724
برگرفته از خبرگزاری کتاب ایران
دکتر علی اصغر دادبه در نشست نقد و بررسی «شرح شکن زلف»
مرداد 1386 ساعت 17:28
دکتر اصغر دادبه، حافظ شناس در نشست نقد "شرح شکن زلف" اثر فتحالله مجتبایی از شیوه موثر گذشتگان ادب ایران در رویکرد مستمر به مقوله آفرینش ادبی یاد کرد و آن را دلیل موفقیت آنان در خلق آثار ارزشمند دانست.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در ابتدای این نشست که در شهر کتاب مرکزی برگزار شد، دکتر فتحالله مجتبایی، هندشناس و استاد ادبیات کهن فارسی، درباره اثر اخیر خود «شرح شکن زلف» گفت: این کتاب در دو بخش تدوین شده که بخش نخست به مقایسهای بین شیوه شاعری حافظ و دیگر شاعران به گونهای تطبیقی میپردازد.
وی با اشاره به نامهایی چون امیر معزی، امیر خسرو دهلوی، رکن الدین هروی و اقبال لاهوری یادآور شد: در مورد خواجوی کرمانی، چون دیدم آقای خرمشاهی حق مطلب را در «حافظ نامه» بیان کرده، یادداشتهای خودم را منتشر نکردم.
مجتبایی بحث تطبیقی درباره سبک حافظ و دیگر شاعران را از لحاظ دستآوردهای ادبیات تطبیقی بسیار با مجتبایی شعر حافظ را شعری چند لایه دانست و تلاش برای شناخت و ورود به این سطوح و لایههای معنایی را، تشکیل دهنده بخش دوم «شرح شکن زلف» عنوان کرد. اهمیت خواند و اینگونه مطالعات را معیار خوبی جهت نشان دادن قدرت بیان بینظیر حافظ دانست و گفت: بررسی های تطبیقی به خوبی نشان میدهد که حافظ مضامین شاعران دیگر را تا چه حد استادانهتر و با ظرافت بیشتر بیان کرده است.
وی دومین بخش این کتاب را در برگیرنده مباحث و شرحهایی بر بیتهایی از حافظ دانست که برای دانشجویان، علاقهمندان و یا خود او، پرسشهایی ایجاد میکرده است. این استاد ادبیات تاکید کرد: شعر حافظ معمولا چند لایه است، و تلاش برای شناخت و ورود به این سطوح و لایههای معنایی، بخش دوم «شرح شکن زلف» را تشکیل داده است.
در ادامه این نشست، بهاءالدین خرمشاهی با اشاره به "کم و گزیده گفتن" مجتبایی، گفت: خود من تاکنون ده تا چهارده اثر درباره حافظ قلمی کردهام، اما چگالی و جوهره علمی آثار استاد مجتبایی، چیز دیگری است.
خرمشاهی با ذکر نام تعدادی از شروح سراسری (شروح بیت به بیت) دیوان حافظ، به شرحهای گزینشی این دیوان پرداخت و افزود: بنده هم چون استاد مجتبایی شرح همه دیوان خرمشاهی به "کم و گزیده گفتن" مجتبایی اشاره کرد و گفت: خود من تاکنون ده تا چهارده اثر درباره حافظ قلمی کردهام، اما چگالی و جوهره علمی آثار استاد مجتبایی، چیز دیگری است. حافظ را لازم نمیبینیم. شرحهایی چون «لطیفه غیبی» محمد دارابی، حواشی غنی- فزوینی، «لطف سخن حافظ» محمود رکن، «گلگشت در شعر و اندیشه حافظ» از استاد محمد امینریاحی و «حافظ جاوید» هاشم جاوید، از جمله شروحی هستند که در آنها به گونهای گزینشی به آن دسته از ابیات توجه شده که واجد پیچیدگیهای بیشتری بودهاند.
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به مقالاتی از این کتاب چون مقاله «خرابات»، یادآور شد: مجتبایی در این مقاله، نظری را که میگوید واژه «خرابات» از «خور» به معنای «مهر» و «خورشید» آمده، به درستی رد میکند و معتقد است که «خرابات» همان خرابهها و ویرانههای محلات پایین شهر بوده که عمدتا غیربومیها را در آنجا اسکان میدادهاند و سپس به مرور زمان، چنان که طبیعت چنین محلاتی است، مسایلی در آنها رخ داده تا سرانجام نام «خرابات» را بر آن گذاشتهاند.
دکتر اصغر دادبه نیز با ذکر این بیت که : ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست/ آن چه آغاز ندارد نپذیرد انجام، گفت: کار حافظ امروز این نگاه استمرار محور به مقوله آفرینش هنری و ادبی از بین رفته و هر کس خود را تافته جدا بافته و آغازگر یک راه نوین میداند. و حافظ شناسی پایان ندارد. با این حال، اثر دکتر مجتبایی را باید از آثار بسیار ارزشمند در حوزه حافظشناسی دانست.
دادبه با بیان این که در هنر، ابداع خیلی مطرح نیست و آن چه اهمیت بیشتری دارد، کمال هنری است، خاطرنشان کرد: مثلا کمتر کسی میپرسد "چه کسی برای اولین بار «نرگس» را استعاره «چشم» گرفت"، بلکه سوال بیشتر این است که کدام شاعر بهتر این کار را انجام داده.
وی با اشاره به رویکرد خاص قدمای ادب ایران در توجه به آثار گذشتگان خود، یادآور شد: امروز این نگاه استمرار محور به مقوله آفرینش هنری و ادبی از بین رفته و هر کس خود را تافته جدا بافته و آغازگر یک راه نوین میداند.
دادبه با اشاره به توجه و استفاده حافظ از میراث فرهنگ خراسانی، تصریح کرد: استفاده بهجا، مناسب و هوشمندانه حافظ از میراث فرهنگ خراسانی بود که از او حافظ ساخت، و مکتب ادبی و فلسفی فارس بود که به اصفهان رسید و مکتب ادبی و فلسفی اصفهان را بنا گذاشت. شاید اگر در ادامه روزگار، این روند توجه به نقطه مرکزی و ریشه انتقادهای اقبال و دیگر علمای تاریخ و اجتماع از حافظ، غلط فهمی ابیاتی است که با مضمون «جبر» سروده شدهاند. میراث قدما حفظ میشد، ما امروز حافظتر از حافظ نیز داشتیم.
وی در بخش دیگر سخنانش، به تفسیر نادرست برخی مصلحان اجتماعی چون "اقبال لاهوری" از اشعار حافظ پرداخت و با اشاره به اهمیت زیاد مقاله دکتر مجتبایی در این باره در کتاب «شرح شکن زلف»، تاکید کرد: نقطه مرکزی و ریشه انتقادهای اقبال و دیگر علمای تاریخ و اجتماع از حافظ، غلط فهمی ابیاتی است که با مضمون «جبر» سروده شدهاند.
دادبه منتسب کردن افکار جبری را به شاعری چون حافظ، یک اشتباه بزرگ دانست و تصریح کرد: "جبرگرایی" برای حافظ یک باور نیست، بلکه یک ابزار است. ابزاری برای ایجاد جدل هنری با طرف مقابلی که به جبر معتقد است.
وی زاهدان ریایی و صوفیان را، علاقهمندان و معتقدان به باورهای جبری معرفی کرد و افزود: گاه حافظ با استفاده باور به جبر، در پی شکایت و شکوه از نظام اجتماع و نظام هستی است، و گاه نیز با استفاده از آن به عنوان مقدمه یک جدل هنری، به دنبال اقناع باورمندان به جبر به منظور اعتراف به نادرستی این نظریه است.