شعر
مولوی - سرودۀ استاد عبدالعلی ادیب برومند
- شعر
- نمایش از سه شنبه, 08 مهر 1393 06:03
- بازدید: 8364
استاد عبدالعلی ادیب برومند
مولوی ای آن که کشف راز پنهان کردهای
خلق را از رازمندیهات حیران کردهای
یافتی از رازِ حق بس نکتهٔ مجهول را
جهل را زین دربرون از راه احسان کردهای
عشق را آن گونه پالودی که در ظرف زمان
مینگنجد آنچه پالایش به هرسان کردهای
عشق را توصیفها کردند و تو در هر عمل
وانمودی آنچه را اعجاز دوران کردهای
عقل را پهنهٔ شطرنج درک ِ ماسِوا
در جدال عشق، شهمات و پریشان کردهای
تابریدند از نیستانت به کام دیگران
بس شکایتها ز رنج ِ غربتستان کردهای
ناله در نی نامه کردی ازغریبی های خویش
وندرین نالِش چه چالش ها که با جان کردهای
عالم خاکی نبودت جای آرام ونشست
جان افلاکی غمین از رنج هجران کردهای
برفراز ِ کهکشان ها پای هشته بی هراس
خانه ای از عشق گردونقدر، بنیان کردهای
عالم امکان برایت تنگ وتاری می نمود
سوی واجب نردبان از عشق وایمان کردهای
از حقایق آنچه پنهان بود از دیدار ِ خلق
شّمه ای پیدا چو مهر از ابر ِ کتمان کردهای
کردهای تسخیر، ملک ِ فضل را چون شهر ِ دل
عشق را آنگه بر این معموره سلطان کردهای
«شمس تبریزی» ندانم چون دگرگونت نمود؟
کآدمی را زین دگردیسی ثناخوان کردهای
عشق رحمانی تو را زی رقص عرفانی کشید
بیقراری ها ازین اکرام رحمان کردهای
«شمس تبریزت» به دنیای دگر شد رهنمون
وندرین دنیا صفای خاص عرفان کردهای
مژده ی حقُ الَیقینَت برد در اوج ِ سماع
رقص ِ حق جویانه را همسوی الحان کردهای
باده ی عرفان از آن ساعت که کردت مست مست
حکمت دیوانگی را درس مستان کردهای
این بود گر مستی واین گونه باشد وجد و حال
عالمی را از بسی غفلت پشیمان کردهای
کنجکاویها نمودی در پس ِ پستوی راز
وز به دستاورد، سهمی بذل اِخوان کردهای
آنچه بسرودی به نام ” شمس “، در بُرج هنر
شعر را رخشنده خورشید درخشان کردهای
شعر و حکمت را بمانند دو طفل ِ توامان
پرورش ها داده وآنگه سر به فرمان کردهای
نیستی پیغمبر امّا در ره پیغمبری
راه ها پیموده و رجعت به سامان کردهای
زادگاهت ” بلخ ” وشعرت پارسی ای آفرین
کآشیان ” قونیه ” و خدمت به ” ایران ” کردهای
ای طبیب ِ جمله علت های ما در مهد ِ جهل
درد ما را همچو ” جالینوس ” درمان کردهای
مذهبت هر چند بودی عشق و می جستی فنا۱
دفترت رمز ِ بقای ۲ هر مسلمان کردهای
بر ” حسام الدین ” درود از ما که با تذکار ِ او
” مثنوی ” را مکتب ارشاد انسان کردهای
آنچه بسرودی ز تمثیل و حِکم و آیات ِ نغز
خدمت اسلام را تفسیر ِ قرآن کردهای،
زآنچه گفتی از حکایات و نصایح سربسر
جیب انسان را رها از چنگ شیطان کردهای
اززبان وچشم “شمس الدین” چه بود آن رمز و راز
کآن همه نعمت به پایش جمله قربان کردهای
از شکوه ِ باستانت نیست غفلت کز خرد
بهرهمراهیت یاد ” پور ِدستان ” کردهای
تن به دنیای اهورایی سپردی وز خلوص
در ره حق جان فدای جان جانان کردهای
مولوی، ای از شمار اولیا شخص ِ شخیص
عالمی را محو ِ اشعارت به دیوان کردهای
بهــــر مـولانــا سرودن شعر دشوار است « ادیب »
کسب ایــن تـــوفیق از درگـــــاه یـــزدان کردهای
پینوشتها:
۱ – مقصود فناء فی الله است .
۲ – مقصود بقاء بالله است.