تاریخ دوره اسلامی
در آینه تاریخ - ماهنامه خواندنی شماره 73
- تاريخ دوره اسلامي
- نمایش از چهارشنبه, 17 آبان 1391 06:07
- بازدید: 7664
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 73 به نقل از انوشیروان کیهانیزاده
عملیات نظامی ناموفق آقاخان محلاتی
آقاخان محلاتی که در زمان محمدشاه قاجار دست به چند اقدام مسلحانه ناموفق زده بود، یازدهم ژوئیه سال 1841 میلادی پس از عبور از کویر لوت از طریق قائن رهسپار افغانستان و از آنجا عازم هند شد. آقا خان، نخست در کرمان بهپاخاسته بود که شکست خورد و فیروز میرزا حاکم کرمان وی را به تهران فرستاد، ولی محمدشاه او را بخشید. آقاخان پس از ترک تهران، با کسان خود در منطقه «شهر بابک» به ایستادگی مسلحانه دست زد، ولی از نیروهای دولتی شکست خورد و به فارس عقبنشینی کرد و از آنجا دوباره به منطقه کرمان رفت و به ایستادگی دست زد که باز شکست خورد و چون خانعلیخان فرمانده نیروهای دولتی از او دست بردار نبود، در راور کرمان تصمیم به خارج شدن از ایران گرفت.
پارهای از مورخان نوشتهاند که آقاخان در حمله سال 1840 به کرمان (حمله دوم) از حمایت انگلیسیها برخوردار بود. انگلیسیها در آن زمان میکوشیدند تا با فراهم ساختن مشکلات و درگیریهای داخلی، دولت ایران را از تلاش مسلحانه برای حفظ «هرات» و مناطق اطراف آن که از بدو تاسیس کشور ایران قطعهای از خاک این کشور بودند، منصرف کند و احتمالا حمایت از آقاخان در همین راستا صورت گرفته است. آقاخان پس از ورود به هند تلاش کرد که باجلبنظر دربار تهران به ایران بازگردد و هدایایی هم برای ناصرالدین شاه که تازه شاه شده بود فرستاد که امیرکبیر برای آقاخان پیام فرستاد که اگر پای به مرز ایران بگذارد دستگیر و مجازات خواهد شد.
دولت انگلستان که حامی آقاخان بود و از او سود میبرد اجازه داد که در هند باقی بماند و آقاخان در آغاز کار بمبئی را برای سکونت برگزید و سپس به منطقه سند رفت. پس از آقا خان پسر و نوههایش جانشینش شدند. پیروان فرقه اسماعیلیه را 20 میلیون تن بر آورد کردهاند.
در زمینه تضعیف بنیه نظامی ایران و تداوم این ضعف اقدامهای متعدد دیگر از سوی دولتهای استعمارگر صورت می گرفت که پارهای از این اقدامات از طریق تبلیغات منفی بود. برای مثال: به استهزا گرفتن اقدام میرزا آقاسی ایروانی رییسالوزراء محمدشاه که قسمت قابلملاحظهای از پول خزانه کشور را صرف ریختن «توپ» کرده بود. این استهزا نیز با همین هدف و با نقشه خارجی صورت میگرفت، که مقام دیگری در صدد تقویت بنیه دفاعی ایران بر نیاید. «تاریخ» نشان داد که عمل میرزا آقاسی و نیز امیرکبیر در تقویت ارتش، کار بجایی بوده است.
بهانهجویی و هموارساختن زمینه برای تعرض به ایران
هفتم امرداد 1320 دولت وقت ایران به اخطاریه 13 روز پیش انگلستان و شوروی که اتباع آلمان را که در خاک ایران بر ضد آن دو کشور فعالیت دارند اخراج کند، پاسخ داد و اعلام داشت که اتباع خارجی در ایران زیر کنترل مقامات دولتی هستند و جای نگرانی نباید وجود داشته باشد. اخطار دو دلت در حقیقت بهانهجویی برای تصرف ایران بود. دولت انگلستان قبلا به طور محرمانه به ژنرال «ویول» در هند دستور داده بود که برای حمله نظامی به ایران به عراق نیرو بفرستد. همزمان، مطبوعات متفقین نیز برای آماده ساختن زمینه حمله نظامی به ایران و توجیه آن، در شمارههای روزهای آخر ماه جولای 1941 خود، با یک مضمون، ایران را محل استقرار ستون پنجم هیتلر وانمود کرده و نوشته بودند که ارتش ایران طبق نقشه محرمانه آلمان آماده حمله به قفقاز میشود تا نیروهای شوروی در این منطقه از دو سوی تحتفشار قرار گیرند.
قتل احمدشاه مسعود
نهم سپتامبر سال 2001 در سالروز استقلال جمهوری تاجیکستان و دو روز پیش از رویدادهای نیویورک و پنتاگون (معروف به ناین ایله ون)، انفجار بمبی که در دوربین یک عکاس عرب جاسازی شده بود احمدشاه مسعود رهبر وقت تاجیکان افغانستان را مجروح کرد که چند روز بعد درگذشت. صاحب دوربین به همراه یک روزنامهنگار به منظور مصاحبه، با احمدشاه ملاقات کرده بود. اسناد موجود حکایت از دست داشتن بنلادن و القاعده در قتل مسعود میکند زیرا که مسعود مخالف سرسخت طالبان بود و با آنان میجنگید و با ادامه مقاومت، مانع تصرف شمالشرقی افغانستان توسط آنان شده بود.
احمدشاه همانند پدرش دوستمحمدخان مسعود یک ناسیونالیست تاجیک (پارس) بود که آرزو داشت پارسیزبانان جهان را متحد کند. پدر احمدشاه با جمعی از ناسیونالیستهای تاجیک برضد سلطه مسکو بر وطن تاجیکها (پارسیان آسیای میانه) قیام مسلحانه کرده بود که شکست خورد و به افغانستان گریخت و در اینجا افسر پلیس شد و سالها ریاست پلیس هرات را برعهده داشت. احمدشاه دوم سپتامبر 1953 در شهرکی در دره پنجشیر به دنیا آمد.
تصرف تراکیه برای ایران
12 سپتامبر سال 492 پیش از میلاد «مردونیا – مردونیه» ژنرال ایرانی که از سوی داریوش مامور حل مساله منطقه ایونی (یونانینژادهای آناتولی و جزایر دریای اژه) شده بود تراکیه را تصرف کرد (تراکیا، منطقه وسیعی در اروپای جنوبی است که غرب و شرق و جنوب آن را به سه دریای سیاه، اژه و مرمره محدود میکنند و اینک در سه کشور ترکیه، بلغارستان و یونان قرار گرفته است – استانبول اروپا در تراکیه قرار دارد).
مردونیا که داماد داریوش و شوهر آرتوزوسترا (تلفظ، یونانی است) بود پس از عبور از هلس پونست (داردانل) تراکیه را متصرف شد. تراکیه تا زمان فیلیپ دوم (پدر اسکندر) به مدت دهها سال جزیی از قلمرو ایران بود.
نتیجه شکست بزرگ ارتش روم از ایرانیان
چهارم سپتامبر سال 363 میلادی، 69 روز پس از مرگ ژولیان امپراتور روم که با 14 لژیون (لشکر رومی) به جنگ شاپور دوم (ذوالاکتاف) شاه ساسانی ایران شتافته بود، جانشین او «ژوویان» با صرفنظر کردن از متصرفات روم در آسیای صغیر و غرب فرات موافقت شاپور را به صلح به دست آورد تا بتواند باقیمانده لژیونرها را زنده به کشورشان بازگرداند. ژولیان برای تصرف تیسفون از فرات گذشته بود.
یکی از شرایط صلح این بود که ژوویان در جریان عقبنشینی به ساحل مدیترانه به هر شهر که برسد باید به دست خود پرچم ایران را بر فراز شهر به اهتزاز درآورد، و او به این تعهد عمل کرد.
ژولیان 26 ژوئن سال 363 در جریان عقبنشینی از برابر ارتش توانمند ایرانیان زخمی شده بود و اواخر همان شب از همین جراحت درگذشته بود. واحدهای ارتش ایران دست از تعقیب لژیونرهای رومی برنداشتند و همین امر ژوویان را که پس از مرگ ژولیان، از سوی ژنرالهای رومی موقتا تا تصویب سنای روم جانشین ژولیان شده بود مجبور به دادن پیشنهاد صلح به شاپور دوم کرد. با این پیروزی درخشان، ایران بار دیگر بر روم برتری یافت.
سالروز شاه شدن داریوش بزرگ
طرز نشستن، لباس داریوش بزرگ، صندلی و چوبدست او نشانه تمدن عظیم و پیشرفته ایرانیان در 25 قرن پیش است که جهان را شگفت زده کرده است.
داریوش هخامنشی پسر ویشتاسپ از بزرگان پارس در نخستین روز از جشنهای مهرگان در سال 522 پیش از میلاد، شاه ایران شد.
در دوران حکومت 36 ساله داریوش بزرگ، قلمرو ایران از دره سند ( Indus) تا سواحل لیبی در افریقا، و از شمال دریای مرمره (Thrace در اروپا) تا کوههای پامیر در آسیا شامل همه خاورمیانه امروز، آسیای میانه، قسمتی از آسیای جنوبی، قفقاز، مصر و قسمتی از سودان بود که به استانهای متعدد (ساتراپی) تقسیم شده و مستقیما زیر نظر حکومت مرکزی و بر پایه قوانین واحد اداره میشدند و به آن قسمت که سه طایفه ایرانی در آن سکونت داشته، دارای نیاکان و فرهنگ مشترک بوده و آیینهای نوروز را گرامی داشته و یکسان برگزار کردهاند «ایران زمین» گفتهاند.
مصر ساتراپی ششم ایران بود
کوروش بنیان گذار کشور ایران بود ولی ناسیونالیسم ایرانی با داریوش بزرگ به دنیا آمده است. کوروش، جهانی فکر میکرد و یک جامعه مشترک المنافع متساوی الحقوق به مرکزیت « ایران زمین » به وجود آورده بود و مداخله در امور داخلی اعضای اتحادیه را روا نمیداشت.
داریوش بزرگ در کتیبههایی که از او باقی ماندهاند با ستایش اهورامزدا (خدا) که زمین و آسمان و بشر و شادیها را آفریده است، شاهی خود بر این سرزمین پهناور را که مردان خوب و اسبان خوب دارد از عنایات او دانسته است و در یکی از کتیبههایش از اهورا مزدا خواسته است که «ایران زمین» را از آفت دروغ و بلای خشکسالی در امان دارد.
از کارهای مهم داریوش ایجاد آبراهی میان دریای سرخ و رود نیل بود. کار مهم دیگر او دستور ساختن تخت جمشید بود که شاهنشین ایران زمین باشد (پایتخت اداری ایران شهر شوش بود). ایجاد یک سپاه همیشه آماده در مرکز که تا رسیدن سایر واحدهای ارتش از شهرستانها و نقاط دور دست کشور، بتواند در برابر هرگونه تهاجم ناگهانی ایستادگی کند اقدام مهم دیگر او بود.
ضرب سکه زر و سیم، مخصوصاً سکههای طلای تقریباً خالص موسوم به دریک ـ داریک ـ در سال 515 پبش از میلاد ابتکار مهم داریوش اول بود.
تأسیس پستخانه، دادگاه، کودکستان و دبستان (منحصر به پسران) و وضع قوانین و تعرفه مالیاتی و ایجاد یک نیروی دریایی در خلیج فارس چند نمونه دیگر از کارهای داریوش بزرگ به شمار میآید.
داریوش که با آتوسا دختر کوروش بزرگ ازدواج کرده بود در سال 486 پیش از میلاد درگذشت و پسرش خشایارشا نوه کوروش بر جای او نشست که سیاست پدر را عینا دنبال کرد. داریوش در نقش رستم مدفون است.
برخی مورخان شاه شدن داریوش را 16 مهر (هشتم اکتبر)، روز مهرگان نوشتهاند.