جمعه, 10ام فروردين

شما اینجا هستید: رویه نخست گردشگری بازار بزرگ تبریز - بخش دوم و پایانی

گردشگری

بازار بزرگ تبریز - بخش دوم و پایانی

برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره های  25774 (یکشنبه 8 دی 1392) و شماره  25775 (دوشنبه 9 دی 1392) و 25777 (یکشنبه 15 دی 1392) و 25778 (دوشنبه 16 دی 1392) و 25779 (سه‌شنبه 17 دی 1392).

شادروان دکتر حسن حبیبی


ساختار و ویژگیهای عناصر کالبدی و فضاهای تجاری بازار تبریز

بهرۀ اول: پیشینۀ تجاری و روند شکل‌گیری بازار تبریز

1ـ از ورود اسلام تا دوره قاجاریه: تبریز بنابر آنچه در برخی منابع معتبر آمده، ظاهراً از نیمه دوم سدۀ دوم هجری، و پس از آنکه به منظور در امان ماندن ساکنانش، بارویی به دور آن ساخته شد، بر جمعیت و اعتبار و آبادانی‌اش افزوده گشت. این شهر در طول تاریخ حیاتش، همواره صحنۀ تاخت و تاز و درگیری‌های گروههای مهاجم بوده و علاوه بر آن، از خشم طبیعت و خشکسالی، سیل، زلزله‌های ویرانگر، و بیماریهای سهمگین همچون وبا و طاعون در امان نبوده است؛ اما همواره به دلیل اهمیت جغرافیایی، سیاسی، نظامی، و تجاری‌اش، با سرعتی چشمگیر و با خواست سلاطین، حاکمان محلی، و البته همت اهالی‌اش، از نو بازسازی و آباد شده است. با توسعه یافتن شهر تبریز طی قرنهای چهارم و پنجم هجری، به دلیل واقع شدن شهر در مسیر راه‌های بازرگانی محدوده بازار نیز گسترش یافته و صنفهای متعددی در آن مشغول به تجارت شدند. چنانچه محمدبن حوقل در حدود سال 344ق به منطقه آذربایجان و ارمنستان سفر کرده و تبریز را شهری زیبا و آباد و پرجمعیت و حاصلخیز یا بازارهای بسیار و مرکز آذربایجان را آبادترین شهر آن توصیف کرده است.3

در دورۀ روادیان (465ـ370ق) و اتابکان آذربایجان(622ـ540ق) تبریز از مشهورترین شهرهای آذربایجان به شمار می‌آمده؛ چنانچه یاقوت حموی که در سال 610ق به تبریز سفر کرده، می‌نویسد: «در این شهر پارچه‌های عتابی [عبایی] و سقلاطون و خطایی و اطلس و سجاده می‌بافند و به سایر بلاد مشرق و مغرب می‌برند.»4

دورۀ اوج اهمیت یافتن شهر تبریز به لحاظ سیاسی و تجاری در دورۀ ایلخانان (736ـ653ق) بوده است. در این دوره با پایتخت شدن تبریز در قلمرو گسترده ایلخانی، بازارهای متعددی در مرکز، محلات و شهرکهای پیرامونی شهر احداث گردید. حضور تجار و پیشه‌ورانی از ممالک مختلف توسعه سریع شهر را به همراه داشت. این امر موجب احداث بارویی به طول تقریبی چهار فرسنگ و نیم به دور شهر شد که دارای پنج دروازه اصلی در امتداد راههای بازرگانی منتهی به شهر بود.5 در این باب در تاریخ غازانی چنین آمده است: «فرمود تا بر هر دروازه از دورازه‌های نو تبریز داخل شهر، متصل دروازه کاروانسرایی بزرگ و چهار بازار و حمام بنا کرده‌اید و جهت کارخانه‌ها و موضع چهارپایان، تا تمامت تجار که از اطراف رسند هر قوم از آن دروازه که بدان صوب [ناحیه] منسوب باشد درآیند و در کاروانسرای نزول کنند.»6

اودریک روحانی کاتولیک که در اوایل حکومت سلطان ابوسعید(حکومت: 736ـ 716ق) از تبریز دیدن کرده است، در کتاب خود «ختا و راه عبور بدانجا» می‌نویسد: «این شهر باشکوهی است و برای تجارت از هر جای دیگری که امروزه در جهان وجود دارد، مناسب‌تر است؛ زیرا که بر سطح زمین چنین تدارکات و سوروساتی، یا گوناگونی کالا وجود ندارد، لیکن تو محل فروش عظیمی در تبریز خواهی یافت. آن به جهت موقعیت و توانگری، شهری ستودنی است چنانچه امکان دارد چیزهایی را که در آنجا یافت می‌شود، به سختی باور کنی؛ تقریباً آن شهر به منظور تجارت با سراسر جهان سروکار دارد.»7

ابن بطوطه در سال 727 ق وارد تبریز شده و چنین نقل می‌کند: «از دروازه بغداد وارد شهر شدیم و به بازار بزرگی که بازار غازان نامیده می‌شد، رسیدیم و آن بهترین بازارهایی بود که من در همه شهرهای دنیا دیده بودم. هر یک از اصناف پیشه‌وران در این بازار محل مخصوصی دارند.»8 هجوم مغولان به ایران و فتوحات آنان، باعث نزدیکی سیاسی ایران به کشورهای آسیای مرکزی گردید، و به همین دلیل، در آغاز سدۀ هشتم هجری، بار دیگر شهرهای بزرگ تجاری ایران، واسطه برقراری پیوندهای بازرگانی شرق و غرب شد9 و عملاً ایران به عنوان دروازه اروپا، در تجارت امپراتوری مغول اهمیت یافت.

سقوط عباسیان از اهمیت فراوان بغداد به عنوان مرکز بازرگانی منطقه کاست و در عوض تبریز که با هوشمندی والیانش، از ویرانی و غارت در امان مانده بود، از لحاظ بازرگانی، بر تمام شهرهای ایران و نیز بغداد برتری یافت.10 در دوره ایلخانی آذربایجان به منتهای آبادانی خود رسید و بازار تجارت بین تبریز و اروپا رونق یافت.11 در این دوره، شهرهایی که بر سر راههای کاروانی، و مسیرهای حمل و نقل کالاها قرار داشتند، بارکده و انبار کالا به شمار رفته و کارشان معامله کالا و تجارت بین‌المللی بود. علاوه بر تبریز، شهرهای مانند همدان، مراغه، اصفهان، شیراز، قزوین، نیشابور و جزیرۀ هرمز نیز از اهمیت تجاری و بازرگانی بالایی برخوردار بودند. رشد و شکوفایی اقتصادی آن شهرها، بر پایه درآمدی استوار بود که از صادرات و حمل کالاهای بازرگانی حاصل می‌شد.

در دوره جوپانیان و جلایریان نیز تبریز موقعیت تجاری خود را حفظ کرد. کلاویخو که در اوایل دوره تیموریان(807ق) به تبریز رفته، بازار آن را چنین توصیف کرده است: «در سراسر شهر خیابانهای پهن و میدانهای وسیع هست که در پیرامون آنها ساختمانهای بزرگ دیده می‌شود و در آنها به میدانها باز می‌شود. کاروانسراها نیز چنین است و در آنها دستگاههای مجزا و دکانها و دفترها ساخته‌اند که از آنها استفاده‌های گوناگون می‌کنند. چون از این کاروانسراها خارج شویم، به خیابانها و بازارهایی می‌رسیم که در آنها همه گونه کالا فروخته می‌شود. در بازار پارچه‌های ابریشم و پنبه و تافته و ابریشم خام و جواهرات و همه گونه ظروف می‌توان یافت. در واقع گروه کثیری بازرگان و مقادیر بسیاری کالا در این شهر وجود دارد.» علاوه بر این وی به کاروانسراهایی که به فروش لوازم آرایش و عطریات زنانه اختصاص داشته اشاره کرده است.12


سفرنامه‌ها و وقایع‌نگاری‌های دوره صفوی

در تعدادی از سفرنامه‌ها و وقایع‌نگاری‌های دوره صفوی نام فضاهای شاخص بازار تبریز نیز آمده است. در احسن التواریخ به احداث بنای قیصریه توسط حسن پادشاه اشاره شده 13 و شاردن نیز آن را بازاری وسیع هشت ضلعی توصیف کرده که جایگاه خرید و فروش مصنوعات گران‌بها و انواع جواهر بوده است. 14 قیصریه و چهار بازار تبریز محل برگزاری جشنها و خوشامد گویی به مهمانان و اعتصابات بوده است. 15 تاورنیه طی حضور خود در تبریز به سال 1048ق‌/1368م بازار تبریز را چنین توصیف می‌کند: » بازارها و کاروانسراهای عالی برای مال التجاره بنا کرده‌اند که اغلب دو طبقه است. بازارهای آن تمام سرپوشیده است.»16

شاردن درباره بازار می‌نویسد: در ایران دکان‌ها جدا از خانه‌ها، درکوچه‌های دراز و عریضی که مسقف است ساخته شده‌اند، این کوچه‌ها که غالباً در مرکز شهر بنا شده‌اند بازار نامیده می‌شوند. خانه‌ها بیرون بازار ساخته شده‌اند.»17 پادری ویلوت مبلغ عیسوی نیز در سال 1691م/1102ق بازار تبریز را دیده و می‌نویسد: «بازارها بخش گسترده‌ای از شهر را اشغال کرده‌اند، با کوچه‌های عریض طاقپوشی که در سمت راست و چپ آن مغازه‌هایی بنا شده و به صورت نمایشگاهی دائمی است. این شهر میعادگاه بازرگانانی است که پیوسته از هندوستان و ایران به عثمانی و برعکس از عثمانی به هندوستان و ایران سفر می‌کنند.»18

کارری در بازدید از تبریز در سفرنامه‌اش می‌نویسد: «همراه پدر روحانی ژورژ واندوم به دیدن بازاری رفتم که میرزا صادق نایب‌الحکومه سابق آذربایجان بنا کرده است. این بازار مسقف با گنبدهای آجری، از چند کاروانسرا و عده زیادی مغازه تشکیل یافته است. در مجاورت این بازار انبار زیرزمینی وسیعی [یخچال صادقیه] تعبیه شده که گنبد آجری دارد و استخری در بیرون بدان متصل است، هنگام زمستان یخ این استخر را قطعه قطعه نموده در آن انبار می‌ریزند و برای تابستان نگهداری می‌کنند. در جوار این بازار مدرسه‌ای برای تعلیم و تربیت اطفال مسلمان ایرانی بنا شده که به مسجدی اتصال دارد. کمی دورتر، مسجد و مدرسه و کاروانسرا و یخچال دیگری به نام میرزا ابراهیم برادر همان میرزا صادق بنا گردیده است. میرزا ابراهیم هنگام بنای این اثر، مستوفی الممالک یا وزیر مالیه بود.»19 به احتمال زیاد مجموعه مسجد ـ مدرسه حاج صفرعلی در دوره قاجار در محل مجموعه میرزا ابراهیم احداث شده است.

کاتب چلبی در کتاب تاریخ جهان نما ـ که به سال 1058 هجری نوشته شده است ـ ضمن توصیف شهر، و اشاره به موقعیت جغرافیایی آن می‌نویسد: «این شهر مغازه‌های بسیار، بازارهای وسیع، پارچه‌فروشهای معتبر، جوامع و مساجد عالی، مناره‌های مزین به کاشی و خانقاه‌های متعدد دارد.»20در دوره‌کریم‌خان زند که ثبات نسبی در تبریز پدید آمد، احمدخان دنبلی در خوی و بیگلربیگی نجفقلی خان دنبلی21 در تبریز امنیتی برقرار ساختند و به عمران و آبادی پرداختند. چند ماه پس از زلزله مهیب آخرین شب سال 1193ق، نجفقلی خان به کشیدن بارویی محکم به دور تبریز اقدام نمود که در سال 1196ق، پایان پذیرفت. این باور در محدوده دروازه‌های باروی تاریخی شهر احداث گشت و هدف اصلی احداث آن محافظت از محدوده بازار و مرکز حکومتی جدید شهر بود. پس از وی احمدخان دنبلی، حسین قلی‌خان دنبلی و جعفرقلی‌خان دنبلی22 به بازسازی ابنیه شهر پرداختند. از آن جمله می‌توان به اتمام بازسازی مسجد صاحب‌الامر توسط جعفرقلی‌خان در سال 1208ق اشاره نمود.23

2ـ در دوره معاصر

با توجه به تعدد نقشه‌های ترسیم شده از شهر تبریز در دوره قاجار، مدارکی جامع در باب چگونگی بازار تبریز در این دوره برجای مانده است که به مطالعه دقیق آن کمک شایانی می‌نماید. بنابر توصیفات مورخان تا پیش از دوره قاجار عمده عناصر تجاری بازار تبریز شامل راسته‌هایی با صنف‌های مشخص، فضای قیصریه و چهاربازار (چهارسو)، خان و کاروانسرا بوده است. در جنب مجموعه‌های تجاری ابنیه عام المنفعه‌ای چون مسجد، مدرسه، حمام و یخچال نیز احداث می‌شده است. چنین امری بازار را به مکانی دارای بعد اجتماعی که از هر نظر با زندگی مردم شهر گره خورده بدل می‌کند.

با ورود عباس‌میرزا، نایب‌السلطنه به تبریز (1213ق)، رویکرد جدیدی در عمران و آبادی شهر آغاز گردید. بسیاری از بخشهای بازار در زمان ولیعهدی وی مورد بازسازی قرار گرفته و توسعه یافت. در این دوره فردی خيّر به نام حاج میرزا مهدی قاضی طباطبائی (ف1241ق) به احداث و یا تجدید عمارت ابنیه‌ای چون مسجد قاضی معروف به مقبره، حمام قاضی، حمام میرزامهدی، سرای میرزا مهدی و یخچال میرزامهدی و ده‌ها بنای دیگر پرداخت. وی در دوره عباس میرزا، از درآمد موقوفات عمارت نصریه، در محل مسجد اوزون حسن، مدرسه و مسجدی به نام حسن پادشاه احداث کرد، و در ضلع غربی مسجد نیز، مدرسه‌ای دیگر به نام میرزا مهدی برپا ساخت.24

اغلب بخشهای بازار کنونی تبریز، مربوط به اواخر سده سیزدهم هجری است. 25 در سال 1216ق، براساس فرمان معروف فتحعلی‌شاه قاجار که به خط نستعلیق بر قطع‌هایی از سنگ مرمر حکاکی، و بر سر در مدرسه طالبیه26 نصب گردید، بازرگانان شهر از پرداخت عوارض صادرات و واردات معاف شدند و این امر بر رونق بازار شهر افزود.27

اغلب بخشهای بازار کنونی تبریز مربوط به اواخر سده سیزدهم هجری است. در سال 1216ق، براساس فرمان معروف فتحعلی‌شاه قاجار که به خط نستعلیق بر قطع‌هایی از سنگ مرمر حکاکی، و بر سر در مدرسه طالبیه نصب گردید، بازرگانان شهر از پرداخت عوارض صادرات و واردات معاف شدند و این امر بر رونق بازار شهر افزود. بازار تبریز در دوره قاجاریه نیز کم و بیش از رونق برخوردار بود و سراها و راسته‌های متعددی در آن ساخته شد. بسیاری از کسانی که در این دوره به تبریز مسافرت کرده بودند، به وسعت و رونق بازار این شهر اشاره کرده‌اند.28

به‌طور کلی از آغاز قرن سیزدهم هجری (همزمان با تأسیس سلسله قاجار)، تبریز، مرکز تجارت اروپائیان با شمال ایران، و تا سال 1285 هجری نیز، مرکز تجارت با آسیای میانه به شمار می‌رفت.29 در طول این قرن، تبریز از طریق قزوین و رشت با شرق و جنوب شرقی ایران مرتبط بود و از طرفی نیز، نقطه تلاقی سه راه طرابوزان، تفلیس و آستارا بود.

نخستین تاجران انگلیسی که با ایران داد و ستد کردند، در زمان عباس‌میرزا به تبریز آمدند و این شهر را پایگاه تجاری خود قرار دادند. اینان راه طرابوزان به تبریز را از مسیر قدیمی جاده ابریشم گشودند. در سال 1256 هجری، تبریز به عنوان یکی از مراکز اصلی تجارت ایران، یک چهارم تا یک سوم از کل تجارت کشور را برعهده داشت؛ و از این نظر بر تهران برتر بود. کالاهایی که از اروپا به تبریز می‌آمد، شامل پنبه، چلوار، ماهوت، فلزات، شیشه، قند و شکر، پارچه‌های مخمل نخی و ابریشمی، چیت موصلی، آینه، و انواع محصولات ماشینی بود. صادرات تبریز نیز شامل ابریشم، مازو (که در همدان و کردستان به عمل می‌آمد)، رنگ، شال، تنباکو، خشکبار، موم، اسلحه، و مقداری ابریشم ماشینی می‌شد.30

در بین سالهای 1248 تا 1251ق، تجارت در تبریز به حد اعلا رسید؛ اما در 1837م/1252ق، واردات، بحران و رکود شدیدی را بر بازار تبریز تحمیل کرد. افتتاح راه ترانزیت قفقاز، رقیبی برای راه موازی‌اش یعنی طرابوزان ـ تبریز شد. در سال 1883م، دولت روسیه ترانزیت از راه قفقاز را غدغن کرد و به این ترتیب تجارت روس در بازارهای شمالی رواج، و حمل‌ونقل کالاهای بازرگانی از راه طرابوزان ـ تبریز افزایش یافت.31

در دوره قاجار، بازرگانان ایرانی به شکل فعالی در زمینه تجارت خارجی وارد شدند. در این دوره، کالاهای فرانسوی، آلمانی و نیز کالاهای انگلیسی از طریق تبریز به دیگر شهرهای کشور و همچنین ورارود (ماوراءالنهر) ارسال می‌شد.32


پس از قرارداد ترکمانچای

با وجود آنکه بازرگانی خارجی ایران پس از قرارداد ترکمانچای (1244ق)، به طور کامل به دست روسها افتاده بود،33 نیمه دوم قرن سیزدهم تقریباً تمام کشورهای اروپایی، برای به دست آوردن بازار اقتصادی ایران تلاش می‌کردند؛ اما بازار اصلی واردات ایران، کماکان در دست روسیه و انگلیس بود. شاهان و حاکمان قاجار، تا قبل از سلطنت ناصرالدین شاه و آغاز عصر فروش امتیازات، به دلیل آنکه مورد حمایت مالی تجار بودند، به مسأله تجارت و بازرگانی اهمیت می‌دادند و تلاش می‌کردند رضایت آنان را جلب نمایند. نامه‌های متعددی که برخی از حاکمان قاجاری در حمایت خود از تجار و بازرگانان ایرانی، خطاب به دولتهای دیگر، به ویژه دولت عثمانی می‌نوشتند، گواهی است بر این ادعا.34

در زمانی که بهبود شرایط اقتصادی جهان غرب می‌توانست باعث پیشرفت اوضاع تجارت داخلی و بین‌المللی ایران گردد، سیاستهای تجاری، اقتصادی دولت، از یک سو منجر به اعطای امتیازنامه‌ها و انحصارنامه‌های متعدد شد، و از سوی دیگر دخالت دولتهای خارجی و سرمایه‌گذاری‌های آنان در ایران همگی به زیان اقتصاد کشور بود. این شرایط، دولت را بیش از پیش تحت فشار قرار داد و باعث گردید که همانند گذشته، به سرمایه بازار روی آورد، و «بازار»، به دلیل در دست داشتن سرمایه، و نیز برخورداری از منطق و دید سنتی تجاری جاافتاده و در غیاب سیاست اقتصادی ـ تجاری مناسب با تغییر زمان، «اهمیت و شخصیتی قابل توجه پیدا کند تا به حدی که برای دفاع از حق خود در مقابل دولت می‌ایستد» و «قادر می‌شود که قدرت را تحت سؤال قرار داده، تهدید کرده و به خطر بیندازد.»35

واردات بی‌رویه

رشد و گسترش بی‌رویه واردات کالاهای خارجی در طول سده سیزدهم و اوایل سده چهاردهم هجری، تجار و بازرگانان ایرانی را تا حدودی به حاشیه راند. این امر از عوامل اصلی تأکید بازرگانان بر حمایت از صنایع ملی و تلاش آنها در تبلیغ برای مصرف کالاهای تولید داخل بود. تجار و اتحادیه‌های صنفی در دوران مشروطیت معتقد بودند که اقتصاد و بازرگانی وابسته، نابودی همه آنها را در پی خواهد داشت. خواست بازرگانان سنتی و مدرن از دولت، تأمین جانی و مالی و جلوگیری از نفوذ بیگانگان در امور کشور بود. آنها به سرمایه‌گذاری در امر تولید وسیع و ایجاد بانکهای ملی علاقه‌مند بودند، و بر حمایت از صنایع ملی تأکید می‌ورزیدند.

«جنبش تنباکو» را می‌توان سرچشمه «نهضت مشروطه» دانست. در این جنبش، بازرگانان و کسبه، نخستین کسانی بودند که به پا خاستند. در حرکت به سوی نهضت مشروطه، روشفنکران ترقی‌خواه به این دو گروه پیوستند، و پس از رسیدن قیام به مرحله فعال، تجار و بازرگانان شهری نیز به حمایت از آن برخاستند و افراد مذهبی در رهبری آن نقش فعال برعهده گرفتند.

در نهضت مشروطه، گروههای متعددی شرکت داشتند. هر کدام از این گروهها با هدفی خاص در این نهضت شرکت کرده و نقش ویژه‌ای را ایفا کردند. بازرگانان نیز نقش خاص خود را داشتند. از عمده‌ترین و تأثیرگذارترین اقدامات تجار، تشکیل انجمن‌های مختلف36 در نقاط گوناگون داخل و حتی خارج از کشور بود. «این انجمن‌ها که به نوبه خود، انجمن مرکزی اصناف را به وجود آوردند، از مهمترین دلایل آگاهی تجار و روشن‌بینی تجاری آنها بود.»37 به عنوان مثال، «انجمن ایالتی» در آذربایجان، که با هدف رسیدگی به مسائل و مشکلات مردم ایجاد شد، ترکیبی بود از نمایندگان مردم، نمایندگان تجار، و نمایندگان اصناف. این مثالها، حکایت از شرایط سخت تجارت در ایران و در عین حال نشان از همت بازرگانان و اعتقاد آنها به نوعی نوسازی تجاری ـ صنعتی بر پایه تجارت سنتی موجود دارد. همچنین نمونه‌ای است از جنبه‌های مثبت حرکتهای خودجوش تجار و اصناف علی‌رغم فشارهای دولتی.38

بنگاههای بازرگانی

در نیمه دوم سده سیزدهم هجری، بنگاههای بازرگانی فراوانی در این شهر فعالیت می‌کردند و بازرگانان تبریزی کالاهای فراوانی، به ویژه از روسیه وارد کرده و به سایر شهرهای ایران می‌فرستادند. آمد و شد بازرگانان و نمایندگان سایر کشورها به این شهر، و نیز مسافرتهای اغلب تجاری بازرگانان تبریز به کشورهای اروپایی، اندیشه‌های نوین، از جمله افکار آزادی‌خواهی را در این شهر گسترش داد.39

از زمان تأسیس راه‌آهن سراسری اروپا، صادرات و واردات بازرگانان آذربایجان و تبریز، و ارتباط بازرگانی آنان با اروپا، برخلاف گذشته که از مسیر «ترابوزان ـ ارزنه‌الروم ـ بازرگان» صورت می‌گرفت، از طریق روسیه و جلفا انجام می‌شد. بدین ترتیب، تبریز مرکز تجمع بازرگانان و حق‌العمل‌کاران شد. این راه بعدها به دلایل سیاسی بسته شد و زیانهایی را به اقتصاد ایران و روسیه وارد آورد.40

در نهضت مشروطیت، بازرگانان سنتی، با ترقی‌خواهان و آزادی‌خواهان جبهه متحد ساخته و با تشکیل انجمن‌ها، جهت‌گیری‌های سیاسی می‌کنند. برخی از این انجمن‌ها حتی پس از پیروزی نهضت مشروطیت ادامه بقا داده و بازار، نقش مهم خود را حفظ می‌کنند. بازار در تاریخ اقتصادی و سیاسی این شهر، همواره نقشی عمده بر عهده داشته است. اوج فعالیتهای سیاسی بازاریان تبریز را باید در جریان انقلاب مشروطه جستجو کرد.

در کتاب ایران بین دو انقلاب، به نقش بازار، بازاریان و اساساً طبقه بازرگان جامعه و تحول اساسی که در پیکره بازار و در آستانه قرن بیستم به وجود آوردند اشاره کرده و به روشنی نشان می‌دهد که چگونه این قشر در هم تنیده توانسته به رهبران جنبش ملی تبدیل شود: «بازار از حجره‌ها، کارگاه‌ها، بانکها، محل کار اصناف، فروشگاه‌ها، مراکز تجاری، و اماکن مذهبی تشکیل می‌شد. در این بازارها، تجار کالای خود را می‌فروختند، صنعتگران به تولید اشتغال داشتند،‌بازرگانان مسجد می‌ساختند، مراجع مذهبی وعظ می‌کردند، دولت به ذخیره غله می‌پرداخت، صرافان وام می‌دادند، و اشراف و برخی شاهان نیز بر سر وام چانه می‌زدند.

به رغم اینکه بازارها و بازاریان کارکردهای اقتصادی ـ اجتماعی مهم و حساسی داشتند، به دلیل تفاوتها و اختلافهای گروهی، نفوذ سیاسی چندانی نداشتند؛ زیرا عوامل جغرافیایی، شهرها را از یکدیگر جدا می‌کرد و رقابتهای فرقه‌ای، سازمان، و زبانی درون شهرها نیز به چندپارگی بازار شهر می‌انجامید. بنابراین طبقه متوسط سنتی، نه به صورت یک نیروی سیاسی ملی و گسترده، بلکه به مثابه پدیده‌ای اجتماعی ـ اقتصادی بود. نفوذ و فشار غرب و واکنش شاهان قاجار ـ یا شاید نبود واکنش جامع و مناسب دولتی ـ این وضعیت را کاملاً دگرگون کرد. طبقه متوسط، که در آغاز سده نوزدهم به صورت اجتماعات همبسته کوچک بومی بود، در آغاز سده بیستم به یک نیروی همبسته ملی تبدیل شد که برای نخستین بار، از شخصیت و هویت سیاسی مشترک خود، آگاهی داشت.»41

با پیوستن ایران به اقتصاد جهانی ـ که در پی حصول پیشرفتهایی در راهسازی، ایجاد خطوط تلگراف، انتشار روزنامه، و ایجاد نظام پستی پدید آمد ـ بازارهای محلی در اقتصاد ملی ادغام گردید و حجم بالای واردات کالاهای ماشینی، و رواج کشاورزی تجاری، صنایع سنتی را تضعیف و خودکفایی جوامع بومی را از بین برد. نتیجه آنکه «بیشتر بازاریان، بیگانگان را دشمن مشترک خود قلمداد کردند.»42

عواملی فروش امتیازات گوناگون به بیگانگان، نادیده گرفتن درخواستهای مردم مبنی بر وضع عوارض بیشتر بر واردات، و نیز وضع تعرفه‌های حمایتی برای بقای تولیدکنندگان بومی ـ که از طرف دولت اتفاق افتاد، نه تنها تولیدکنندگان بومی، بلکه بازرگانان ایرانی را نیز تضعیف کرد. برای مثال یک بازرگان اروپایی برای واردات تولیدات پنبه‌ای 5 درصد عوارض گمرکی پرداخت می‌کرد؛ حال آنکه بازرگانان ایرانی واردکننده همان کالا، افزون بر آن، 8/7 درصد عوارض اضافی، مالیاتهای بازار و محلی و عواض راه می‌پرداخت.43

علاقه‌تجار تبریز به انقلاب مشروطه

میزان علاقه‌مندی و شیفتگی تجار تبریز به انقلاب مشروطه را از کمک‌های بی‌دریغ برخی از آنان می‌توان حدس زد.44 برای تجار و بازاریان، به نسبت توان و علاقه آنها به انقلاب، قبض‌های کمک ارسال می‌کردند.45 «از تجار و اصناف و غیره قبض اعانه نوشته، می‌گرفتند و به مواجب مجاهدین و خرج فشنگ و غیره خرج می‌کردند.»46

با امتناع مظفرالدین شاه در امضا و تصویب نظامنامۀ انجمن‌های ایالتی (در تاریخ چهاردهم جمادی‌الثانی 1324ق)، مردم تبریز برای چندمین بار در آن ایام، بازار و مغازه‌ها را بستند و خواستار ادامۀ روند مشروطه شدند. بستن بازار تبریز از بازار شیشه‌گر‌خانه آغاز شد و با تیراندازی دو نفر در دیگر بازارها، ترس بازاریان و مغازه‌داران از محمدعلی میرزا ـ ولیعهد قاجار در تبریز ـ ریخته شد و آنان با بستن مغازه‌ها و همراهی با مشروطه‌خواهان تهران، دولت و حکومت را در تنگنا قرار دادند. بازاریان اولین گروهی بودند که با تعطیل کردن محل کسب و کار خود، در مسجد صمصام‌خان تجمع کردند و به تدریج علما و روحانیون به آنان پیوستند. پس از ده روز تعطیلی بازار و هوشیاری مردم تبریز، بالاخره شاه طی تلگرافی از تهران به تبریز، اجازه داد تا مردم نمایندگان خود را انتخاب کرده، راهی تهران کنند.47

محمدعلی میرزا که در زمان ولیعهدی‌اش در تبریز، اجازۀ تشکیل انجمن ایالتی را نداده بود، توجهی به مجلس شورای ملی نکرد. زمانی که بی‌اعتنایی شاه جوان به مشروطه و مجلس شورا به گوش اهالی تبریز رسید، کسبۀ شهر، بازار را بستند و به طور جدی خواستار مشروطۀ تامّه شدند.48

در این دوره، تجار و بازرگانان کمک‌های مالی فراوانی به ملی‌گرایان و آزادی‌خواهان کردند. آنان بار مالی تحصن‌ها را به طور کامل برعهده می‌گرفتند. اسلحه و مهمات مبارزان مشروطه‌طلب و مخارج خانواده‌های آنان به کمک امثال حاجی مهدی کوزه‌کنانی و حاج میرزا آقا فرشی و دیگر تجار تهیه و تامین می‌شد.49 وجود نامهایی چون علی موسیو، حاج مهدی کوزه‌کنانی،50 حاج محمدباقر ویجویه‌ای، حاج علی دوافروش، حاج اسماعیل امیر خیزی، میرکریم بزاز، مشهدی عباس قندفروش، جعفر چورکچی، محمدتقی طباطبایی ناظم‌التجار، حاج رسول صدقیانی، حاج رضا جورابچی، مشهدی علی ماهوتچی، حاج میرزا آقا فرشی، حاجی تقی لک تبریزی،51 حاج محمدعلی بادامچی، و حتی خود ستارخان، سردار ملی، و بسیاری نام‌های دیگر در تاریخ مبارزات مشروطیت، این ادعا را به اثبات می‌رساند که در واقع «اهرم حرکت این جنبش عظیم اجتماعی و ملی را طبقۀ مزبور تشکیل می‌دادند.»52

پیشاپیش دیگر طبقات اجتماعی

باید توجه داشت که عوامل متعددی همچون فروش منابع ثروت ملی در قالب امتیازات گوناگون به استعمارگران؛ نظام خانخانی و قدرت ایلات و عشایر و عدم وجود امنیت در راهها و به ویژه راههای کوهستانی؛ آگاهی تجار و بازرگانان از تحولات عظیم اجتماعی و سیاسی مغرب‌زمین؛ پیوند تجار با روحانیون و حمایت متقابل آنان از یکدیگر؛ و عواملی از این دست باعث گردید که تجار و پیشه‌وران و اصناف، در جنبش مشروطیت پیشاپیش دیگر طبقات اجتماعی حرکت کنند.53

در انقلاب مشروطه، دکانهای بازار و بازارچه‌های این شهر، بارها و بارها مورد هجوم و غارت مخالفان این نهضت و عمال آنان قرار گرفت. حاج محمدتقی جورابچی در کتاب خاطراتش که وقایع تبریز و رشت را بین سالهای 1324 تا 1330ق در بر می‌گیرد، از این بابت اظهار تأسف کرده و اشاره می‌کند «این خسارتی که در عرض این سه چهار ماه به اهل تبریز رسید، به هیچ شهری نرسیده.»54 وی در جای دیگری در این باره می‌نویسد: «هرگاه آن خانه‌ها و بازارها را که غارت کرده‌اند بنویسم، به حساب نمی‌آید که یک ثلث تبریز را خراب و ویران نمودند.»55 ادامه دارد


رکود نسبی

پس از جنگ جهانی اول جایگاه اقتصادی این شهر که مدتها در جوار امپراتوریهای روس و عثمانی و دروازه اروپا از رونق نسبی برخوردار بود، رو به افول نهاد؛ یعنی با فروپاشی دولت عثمانی از یک سو و حاکمیت نظام کمونیستی پس از انقلاب اکتبر در روسیه که منجر به قطع روابط تجاری ایران با نواحی قفقاز و ماورای قفقاز گردید، بازار تبریز دچار رکود نسبی شد و تجار تبریزی متوجه بازارهای اروپا شدند.

شالوده‌ریزی اتاق بازرگانی تبریز در این مقطع زمانی رویدادی مهم محسوب می‌گردد. در سال 1303 ش برای اولین بار به اهتمام تجار برجستۀ تبریزی تشکیلات آن پی‌ریزی گردید که به صورت غیر دوره‌ای و نامنظم، به ساماندهی امور جاری تجارت آن زمان می‌پرداخت. متعاقباً عده‌ای از تجار معروف تبریز با وصول هزینه توسط اتاق از تجار علاقه‌مند، عهده‌دار سازماندهی امور تجاری اتاق شده و بدین ترتیب قبل از تشکیل اتاق بازرگانی تهران در سال 1305 ش، این مهم از سوی تجار تبریزی به انجام رسید.56

در این دوره به علت گسترش روابط سیاسی با کشور آلمان، کنسولگری آن کشور در خیابان لاله‌زار تبریز تأسیس شد و روابط تجاری بازار تبریز هم به تبع آن با کشور آلمان توسعه یافت. گروهی از بازرگانی ایرانی و به ویژه تبریزی، شعبه‌هایی برای تجارت در کشورهای اروپایی مثل آلمان و ایتالیا ایجاد کردند و طبق مقررات بین‌المللی در داخل و خارج کشور به تجارت پرداختند.57

از سویی دیگر تحول کلی در ساختار ترابری کشور، سرکوبی قبایل سرکش و استقرار امنیت نسبی موجب شد تا مرکزیت داد و ستد از شهرهای بزرگی مانند تبریز به سایر نقاط و بنادر سوق داده شود؛ ولی مراکز عمده تجاری در بازار تبریز همچنان نقش خود را ایفا می‌کردند. نه تنها داد و ستد و صادرات فرش، خشکبار، چرم و پشم به کشورهای اروپایی انجام می‌گرفت،58 بلکه صادرات اقلامی مانند روده که تا آن زمان با نمک مخلوط و درون خاک مدفون می‌گردید، با هوشمندی و ابتکار اشخاصی مانند حاج رضا طوبی به اروپا صادر می‌شد و درآمد ارزی قابل توجهی عاید می‌کرد.59

مهمترین اقلام صادراتی و وارداتی

واردات عمده ایران از راه تبریز بود، علت آن راه‌آهنی بود که در جنگ جهانی احداث شده بود، هرچند بندرعباس و بنادر دیگر نیز فعال بودند ولی انتقال جنس از آنجا به تهران امنیت نداشت. غالباً قماش و بلورجات وارد تبریز می‌شد و خریداران از سطح کشور به تبریز می‌آمدند. آلمانیها در تیمچه سرای حاج سیدحسین کهنه، دفتر داشتند. «مسیو مریکا» که اصلیت یونانی داشت، نماینده چند کارخانه بزرگ خارجی در ایران بود.60 عباسی، در بخش ضمائم و تعلیقات کتاب سیاحت‌نامۀ شاردن، ضمن اشاره به میزان صادرات عمدۀ تبریز، این شهر را به عنوان مرکز عمدۀ تجارت قالی ایران در سال 1305 ش معرفی کرده و مهمترین اقلام صادراتی این شهر را به ترتیب: قالی، خشکبار، و پوست و چرم، و واردات عمده را پارچه، قند و چای نام برده است.

در دهۀ 1320 با ایجاد راه‌آهن و جایگزینی تدریجی ترابری ماشینی به جای شتر و قاطر و الاغ، کاروانسراها در بازار تبریز منسوخ شدند و تنها تعدادی کاروانسرا در ضلع شمالی مهران‌رود و در حاشیۀ میدان به حیات خود ادامه دادند و از آن پس، رابط تجاری میان بازار تبریز و روستاها محسوب می‌شدند. فرد ریچاردز که در آغاز دورۀ پهلوی بازار تبریز را دیده است، می‌نویسد: «بازارهای تبریز به طور استثنا دارای چند کاروانسرای زیباست و درختان پرشکوهی که محوطه آنها را مزین ساخته، به مسافران اجازه می‌دهد که با گستردن قالیچه‌های خود در زیر سایه آنها دمی بیاسایند. در محوطه کاروانسراها، صدها قالیچه سفری به چشم می‌خورد.»

وی از اینکه پیشخوانهای بازار تبریز از چراغها و زینت‌آلات نازیبا و کمبهای وارداتی از روسیه و چکسلواکی انباشته گشته، اظهار تأسف می‌کند. این جهانگرد اشاره می‌کند که در بازارهای فرعی (احتمالاً منظورش شاخه‌های فرعی بازار است)، پیشه‌وران به فعالیت در زمینه‌های گوناگون از جمله تهیۀ چرم و پوست، خراطی، و پیشه‌های دیگر اشغال داشته و این امر موجب می‌گردد که «بازار محل پرکار و پرمشغله‌ای به نظر آید.»61

با احداث خیابان فردوسی و تربیت، راههای ارتباطی بازار با شهر تسهیل گردید و مسافرخانه‌ها در این نواحی جایگزین اماکن اقامتی کاروانسراها شدند. همچنین راه اندازی اولین کارخانۀ چرم‌سازی با نام ایران در نزدیکی روستای لاله62 و کارخانۀ چرم خسروی در سال 1316 توسط خانوادۀ صدقیانی63 به صنعت کفش و رونق بازار آن در تبریز کمک شایانی کرد و بازار تبریز به قطب مهم تولید کفش مبدل شد.

تبعات ناشی از جنگ دوم جهانی

وقوع جنگ دوم جهانی و اشغال آذربایجان به دست قوای روس و تبعات ناشی از آن، صدمات جبران‌ناپذیری بر پیکر بازار تبریز وارد کرد. نه تنها طرفهای تجاری بازار تبریز در سرتاسر اروپا و منطقه درگیر جنگ بودند و امکان صدور کالا در شرائط قحطی موجود غیرمقدور بود، بلکه سلطۀ روسها عرصه را بر بازاریان تبریز تنگ‌تر می‌کرد. بر اثر نگرانی تجار از آینده و کسب و کار، بسیاری از مراکز عمده تجاری بازار تبریز که غالباً در سراها و تیمچه‌ها فعال بودند، تعطیل شدند و بازرگانان برجسته به تهران و شهرهای دیگر نقل مکان نمودند. نمونۀ بارز آن در شرح احوال کسانی مانند حاج اسماعیل عبدالله‌زاده فهیمی و حاج رضا صدیقی نخجوانی مشاهده می‌شود.

حاکمیت یک‌سالۀ فرقه دموکرات آذربایجان پس از ترک قوای متفقین و مصادره اموال برخی از بازرگانان متمول،64 به نگرانیها دامن زد و نقش فراملی و فرامنطقه‌ای بازار تبریز کمرنگ شد. پس از سقوط پیشه‌وری داد و ستد تجاری با اروپا از سر گرفته شد و به ویژه دست‌اندرکاران فرش در بازار تبریز دریافتند که اروپای خسته از جنگ و خونریزی به دنبال‌آرامش و زیبایی است و طراحان برجسته فرش در تبریز نقوش جادویی خود را با رنگهای ملایم در آمیختند و فرش تبریز بدین طریق جای خود را دوباره در میان اروپاییها باز کرد.65

بافت قدیمی بازار

بازار بزرگ تبریز تا سال 1340ش بافت قدیمی خود را حفظ کرده بود. دوروتی اسمیت در سال 1961م/1340 ش، در سفرش به دور دنیا چند روزی نیز در تبریز مانده و دربارۀ بازار این شهر مطالبی نوشته است. وی از بازار تبریز، تحت عنوان «مرکز بازرگانی قرون وسطایی» یاد کرده و اشاره می‌کند که این بازار، در بخش قدیمی شهر واقع شده و پس از طی کوچه‌های تنگ و تاریک به این بازار رسیده است. با توجه به توصیفات خانم اسمیت، شمایی از کلیت بازار تبریز در پنجاه سال پیش به دست می‌آید. در آن زمان کف معابر بازار خاکی بود و براثر تردد عابران صاف و ساییده شده بود. مغازه‌های زیادی، با مساحتهای کم در بازار وجود داشت. سقف بازار، باطاقهای آجری منظم پوشیده شده، و روزنه‌های شیشه‌ای بزرگی نور لازم برای روشنایی فضای داخلی بازار را تأمین می‌کرد.

با توجه به نوشته‌های این جهانگرد، شیوۀ داد و ستد (فرهنگ فروش) بازاریان، تقریباً همان بود که چکسون در چند دهه پیش از آن توضیح داده بود.66 از اواخر دهه 1340ش با تعریض خیابان توپخانه (جمهوری اسلامی)،67 بخشی از بازار شیشه‌گرخانه در طرح خیابان کشی تخریب شد و با احداث پاساژهای جدید در امتداد و اطراف خیابان مذکور و خیابان شهید مدنی، بافت قدیمی بازار، محوریت تجاری خود را از دست داد. ضمناً در دورۀ پهلوی برخی ساخت و سازهای غیراصولی در بازار انجام گرفت و تعدادی پاساژ در فضای داخل سراها ساخته شدند که پاساژهای (سرا) اخلاقی، خان، محمدیه و جعفریه از آن نمونه‌اند.


*بازار بزرگ تبریز
(انتشارات بنیاد ایران‌شناسی)

پی‌نوشتها:

3ـ محمد ابن حوقل، سفرنامه ابن حوقل(ایران در صوره‌الارض)، ترجمه و توضیح جعفر شعار، تهران: امیرکبیر،1366،ص84

4ـ معجم‌البلدان،ج2، بیروت، داربیروت،1388ق/1968م،ص13

5ـ عبدالله‌بن فضل‌الله و صاف الحضره، تجزیه‌الامصار و تزجیه الاعصار(تاریخ و صاف، تألیف716-699ق)، ج3، زیرنظر ایرج افشار، محمود امیدسالار، نادر مطلبی کاشانی، تهران: نشر طلایه،1388، ص385

6ـ رشید‌الدین فضل‌الله همدانی، تاریخ مبارک غازانی، داستان غازان خان، به سعی و اهتمام و تصحیح کارل یان، لندن: اوقاف گیب، سال1940م.،ص206

7-Yule,H. Cathay and The Way Thither,VOL.II,Second Series, Odoric of Pordenone, London:Printed for the Hakluyt Society: 1913,pp 102.4

8 ـ محمدبن عبدالله، سفرنامه ابن بطوطه،ج1، ترجمه محمدعلی موحد، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب،1337 ص225-226

9 ـ مهدی فرهانی منفرد، تجارت در دانشنامه جهان اسلام، ج6، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، بنیاد دانشنامه جهان اسلام، تهران: بنیاد دایره المعارف اسلامی، 1380، ج6،ص495، 553 و 522

10ـ فرهانی منفرد، مدخل تجارت در دانشنامه جهان اسلام، ص495، 553 و 522

11ـ محمدجواد مشکور، نظری به تاریخ آذربایجان و آثار باستانی و جمعیت‌شناسی آن، تهران: انجمن آثار ملی، 1349، ص173

12ـ روی گنزالس کلاویخو، سفرنامه کلاویخو، ترجمه مسعود رجب‌نیا، تهران: نشر علمی و فرهنگی، 1366، ص162

13ـ حسن بیگ‌روملو،/حسن التواریخ، ج2، تصحیح و تحشیه عبدالحسین نوایی، تهران: انتشارات اساطیر،1389، ص807

14ـ ژان شاردن، سیاحتنامه شاردن، ج2، ترجمه محمدعباسی، تهران: امیرکبیر، 1345، ص404

15ـ اسکندر بیگ منشی ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی، ج1، تنظیم فهرستها و مقدمه ایرج افشار، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1387، ص100ـ 101 و 117

16ـ ژان باتیست تاورنیه، سفرنامه تاورنیه، ترجمه حمید ارباب شیرانی، تهران: نشر نیلوفر، 1389ف ص71-66

17ـ شاردن، سیاحتنامه شاردن، ج2، ص403

18. Vilotte, P., Voyage dun Missionnaire de la compagnie de Jésus en Turquie, en Perse, en Arménie, en Arabie en Barbarie, Paris: 1730, pp. 174.7.

19ـ جوانی فرانچسکو جملی کارری، سفرنامه کارری، ترجمه عباس نخجوانی و عبدالعلی کارنگ، تبریز: اداره فرهنگ و هنر آذربایجان شرقی؛ فرانکلین، 1348، ص33.

20ـ عبدالله رازی، تاریخ کامل: از تأسیس سلسله ماد تا انقراض قاجاریه، تهران: اقبال، ص 67ـ68.

21ـ نجفقلی‌خان دنبلی (1195ـ1133ق.) فردی با تدبیر و کاردان بود و از جمله معدود کسانی است که 37 سال از نزدیکان نادر بوده است. وی به پنج طبقه از سلاطین مهم خدمت نموده و از طرف ده پادشاه مورد اکرام واقع گردید. در زمان شاه سلطان حسین صفوی (1135ـ1105ق) امیرالامرا بود. در زمان شاه تهماسب دوم (1145ـ1135ق) سمت سرداری داشت. در زمان افاغنه سرحددار بود. در دوره نادرشاه افشار (1159ـ1148ق) به سال 1157ق به حکومت تبریز منصوب شد. در دوره کریم‌خان زند (1193ـ1164ق) و علیمرادخان زند بیگلربیگی آذربایجان را برعهده داشت. در زمان لشکرکشی‌های آغامحمدخان قاجار نیز در سمت خود باقی بود.

22ـ در دوره آغامحمدخان قاجار (1211ـ 1209ق) و فتحعلی شاه قاجار (1250ـ1212ق) و تا زمان ورود نایب‌السلطنه عباس میرزا (1249ـ1203ق) به تبریز، جعفرقلی‌خان دنبلی فرزند امیراحمدخان از خاندان کرد دنبلی از سال 1205 تا 1213ق والی تبریز بود.

23ـ یحیی ذکاء، زمین‌لرزه‌های تبریز، تهران: نشر کتاب سرا، 1368، ص144.

24ـ حافظ حسین‌بن کربلائی، روضات الجنان و جنات‌الجنان، ج1، تصحیح جعفر سلطان القرائی، تبریز: ستوده، 1383، ص570.

25ـ علی‌اکبر دیانت، تبریز، دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، ج14، ص419 و 472، ص451.

26ـ حاج طالب‌خان، فرزند حاج اسحاق تبریزی، در سال 1087 هجری، در بخش شمالی صحن مسجدجامع بازار تبریز، یک مدرسه با حجره‌ها و منازلی برای محصلین علوم دینی ساخت و املاکی را وقف آن نمود. این مدرسه ـ که قبل از 1087 هجری به «صحن جامع» معروف بود، پس از آن تاریخ به «مدرسه طالبیه» شهرت یافته است. این مدرسه، و صحن مسجدجامع، در سال 1367 هجری قمری، به همت حاج محمدباقر، فرزند حاج زین‌العابدین خویی کلکته‌چی. از بازرگانان معروف تبریز. تعمیر و تغییراتی در آن ایجاد گردید. (مینورسکی، تاریخ تبریز، ص89 ـ 91)

27ـ مجموعه مقالات نخستین مجمع بررسی بازار در فرهنگ و تمدن جهان اسلام، 6 تا 9 مهرماه 1372، دانشگاه تبریز، منتشر نشده.

28ـ بازار ایرانی، تجربه‌ای در مستندسازی بازارهای ایران، تهران: نشر جهاددانشگاهی واحد تهران، 1388، ص58.

29ـ مصطفی مؤمنی، تبریز، دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران: بنیاد دایره‌المعارف اسلامی، 1380، ج6، ص399.

30ـ مؤمنی، تبریز، ج6، ص 398ـ399.

31ـ ولادیمیر فئودورویچ مینورسکی، تاریخ تبریز، ترجمه عبدالعلی کارنگ، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تبریز: آیدین، 1389، ص67.

32. بازار ایرانی، تجربه‌ای در مستندسازی بازارهای ایران، ص58.

33. شفیع جوادی، تبریز و پیرامون، ص 258.

34. هادی رهبری، تجار و دولت در عصر قاجار، تهران: کویر، 1387، ص42.

35. مینا جباری، همیشه بازار، تهران: نشر آگه، 1379، ص109.

36. از جمله این انجمن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: «انجمن شرقی» در اصفهان، ‌با هدف کاهش وابستگی کشور به کالاهای وارداتی از طریق تأسیس شرکتهای صنعتی در سال 1315 ق؛ «انجمن اسلامیه» در اصفهان، با هدف کلی ترویج استفاده از تولیدات داخلی، و واردات دستگاه‌های خارجی برای ایجاد کارخانه‌های تولیدی در ایران در سال 1316ق؛ «انجمن تجار» در یزد با سرمایه‌گذاری در زمینه ایجاد کارخانه‌های پارچه‌بافی با هدف ترویج استفاده از منسوجات داخلی؛ «انجمن سعادت» در استانبول که به منظور حمایت از انقلاب مشروطه تشکیل شد، متشکل بود از ده نماینده از تجار و 20 نماینده از کسبه ایرانی مقیم ترکیه. این انجمن در رساندن کمکهای مالی و تبلیغی و سیاسی بسیار فعال بود؛ «انجمن اصناف همدان»، که به منظور پشتیبانی از نمایندگان خود در مجلس ایجاد شد؛ و ... (جباری، همیشه بازار، ص122ـ 124)

37. جباری، همیشه بازار، ص122.

38.جباری، همیشه بازار، ص124ـ 126.

39. حسن انوشه و حسین قره‌چانلو، تبریز، دایره‌المعارف تشیع، ج4، زیر نظر احمد صدر حاج سیدجوادی و دیگران، تهران: نشر سعید محبی، 1381، ص70 و 73، 75.

40. جوادی، تبریز و پیرامون، ص269.

41. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب‌، ترجمه احمد گل‌محمدی و محمدابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران: نشر نی، 1378، ص75، 76.

42. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص76.

43. همان، ص77.

44. عبدالحسین ناهیدی آذر، تجار و دهقانان در عصر مشروطه‌خواهی با مقدمه: محمد حریری اکبری، تبریز، اختر، 1389، ص76.

45. برای مثال وقتی برای حاج میرزا آقا فرشی (تاجر فرش) قبض اعانه صد تومانی به منظور کمک به مشروطه‌طلبان ارسال کردند، وی پانصد تومان که در آن زمان مبلغ چشمگیری بود، پرداخت کرد و گفت: «صد تومان برای من کم است. از افراد همردیف من باید وجه زیادی گرفته شود تا کارها سامان یابد.» (ناهیدی آذر، تجار و دهقانان در عصر مشروطه‌خواهی، ص76)

46. محمدتقی جورابچی، حرفی از هزاران کاندر حکایت آمد، به کوشش: علی قیصری، تهران: نشر تاریخ ایران، 1386، ص148.

47. محمدباقر ویجویه، تاریخ انقلاب آذربایجان و بلوای تبریز، تصحیح غلامرضا طباطبایی مجد، تهران: امیرکبیر، 1386، ص234ـ235

48. ویجویه، تاریخ انقلاب آذربایجان و بلوای تبریز، ص26 و 28.

49. ناهیدی آذر، تجار و دهقانان در عصر مشروطه خواهی، ص76.

50. از بازرگانان معروف و تأثیرگذار در جریان مشروطه بود. وی که از طرف مردم تبریز به «ابوالمله» ملقب گردید، «با دلی گشاده و چهره‌ای مصمم، پیشگام تأمین هزینه انقلاب» شد. حاج مهدی کوزه‌کنانی در باره حمایتش از نهضت مشروطه می‌گوید: «در این راه که به خرسندی و سرافرازی ایرانیان خواهد انجامید، من جان و دارایی خود را هرگز دریغ نخواهم داشت. همۀ هزینۀ قیام را از کیسه و جیب خود خواهم پرداخت.» حمایت مالی این تاجر آزادیخواه از ستارخان، در پیروزی مردم تبریز بسیار تأثیرگذار بود. (ویجویه، تاریخ انقلاب آذربایجان و بلوای تبریز، ص235؛ ناهیدی آذر، تجار و دهقانان در عصر مشروطه‌خواهی، ص72 و 78).

51. یکی از تجار آزادیخواه که با پیشکش کردن همه موجودی غله‌اش به فدائیان در هنگام محاصرۀ یازده‌ماهۀ تبریز، ارادت خود را به این جنبش نشان داد. در تاریخ ثبت است که هنگامی که ستارخان قصد داشت وجه آن را به حاج تقی بپردازد، وی چنین می‌گوید: «سردار، شما با جان برای آزادی فداکاری می‌کنید، من هم باید با بذل مال فداکاری نمایم. حاضرم تمام دارایی خود را در راه آزادی تقدیم کنم و اگر لازم باشد، جان خود را نیز فدا خواهم کرد.» (ناهیدی آذر، تجار و دهقانان در عصر مشروطه‌خواهی، ص76)

52. ناهیدی آذر، تجار و دهقانان در عصر مشروطه خواهی، ص71-72.

53. همان، ص72-75.

54. جورابچی، حرفی از هزاران که اندر حکایت آمد، ص146.

55. همان، ص149.

56. اسناد اتاق بازرگانی تبریز.

57. جوادی، تبریز و پیرامون، ص258.

58. گفتگو با محمدحسین مسئله‌دان زاده، 5/12/1389.

59. گفتگو با محمدحسن عبدیزدانی، 21/2/1389.

60. حسن عبدالله زاده فهیمی، یادنامۀ بزرگداشت نودمین سال تولد، به کوشش علی حامدایمان، تبریز: کانون نیما، 1389، ص10.

61. فردریک چارلز ریچاردز، سفرنامۀ فرد ریچاردز، ترجمۀ مهین دخت صبا، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1343، ص235ـ237.

62. گفتگو با رسول خوشمقام، 18/05/1390.

63. کریم میمنت‌نژاد و یونس جعفرزاده، تاریخ محلات و مشاهیر تبریز، شتربان، تبریز: نشر اختر، 1389، ص366.

64. عبدالله زاده فهیمی، نامداران آذربایجان، ص15-19.

65. گفتگو با محمدحسین مسئله‌دان زاده، 15/12/1389.

66. عبدالعلی کارنگ، آثار باستانی آذربایجان، ج1، تهران: نشر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، راستی نو، 1374، ص29ـ31.

67. اخیراً این محور از میدان دانشسرا تا میدان نماز به خیابان شهداء تغییر نام یافته است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید