جستار
ایرانیان و علوم ریاضی - دکتر ذبیحالله صفا
- جستار
- نمایش از پنج شنبه, 14 شهریور 1392 14:21
- بازدید: 4600
برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره 25681، چهارشنبه 13 شهریور 1392
دکتر ذبیحالله صفا
کوششهای علمای ایران در پیش بردن علوم ریاضی از جمله خدمات فراموش ناشدنی آنان به عالم انسانیت است. علت توفیق ایرانیان در این راه آن است که از عهد ساسانیان در این باره مطالعات عمیق داشتند و به پیشرفتهای خوبی نایل شده بودند. در آغاز دوره بنیعباس همین که منصور دوانیقی متوجه منجمان شد و خواست از وجودشان در دستگاه خود استفاده کند، به ایرانیان توجه کرد و در شمار بزرگانی که از این پس به درگاه خلافت روی آوردند، ماشاءاللهبن اثری از حوزه علمی مرو و نوبخت از اهواز و ابراهیمبن حبیبالفزاری مترجم کتاب سید هانتا (السند هندالکبیر) و اولین سازندۀ اسطرلاب در تمدن اسلامی بودهاند.
این ریاضیدانان و کسانی که بعد از آنان شروع به کار کردند، اهمیتشان بیشتر در آن است که فقط مانند یونانیان به جنبه نظری علم ریاضی نگاه نکردهاند، بلکه جنبه عملی آن را هم مورد عنایت قرار دادهاند. علاوه بر این، ریاضیدانان ایرانی در دوره اسلامی به منابع مختلفی در این علم دسترس یافتند که از زبانهای یونانی و پهلوی و سُریانی و هندی به وسیله مترجمان معروف قرنهای دوم و سوم و چهارم به دست آنان رسیده بود. و همین امر سبب آن شد که کارهایشان در ریاضیات همواره کاملتر و بهتر از یونانیان و همه طبقاتی باشد که پیش از آنان در حوزههای مختلف علمی بدین کار سرگرم بودند.
بسیاری از ریاضیدانان ایرانی در دوره اسلامی راههایی در حل مشکلات نجومی و ریاضی به دست آورده و یا پیشرفتهایی در شعب مختلف این دو علم کرده و یا مسائل کاملاًجدید و راههای تازه در آنها نشان دادهاند که پیش از آنان سابقه نداشت. از میان کسانی که در این علوم ابتکارات بزرگ دارند و یا خدمات شگرف و به تمام معنی جدید انجام دادهاند، دانشمندانی مانند ابومعشر بلخی و محمدبن موسی خوارزمی و ابوریحان بیرونی و خیام نیشابوری و خواجهنصیرالدین طوسی و غیاثالدین جمشید کاشانی را باید نام برد.
نخستین ریاضیدانان ایرانی که در بغداد به خدمت پرداخته بودند، هم به کار ترجمه و نقل کتابهای مهم، ریاضی به زبان عربی اشتغال داشتندو هم عملاً وظیفه منجمی و محاسبی را در دستگاه خلافت ایفا مینمودند. از میان قدمای آنان یکی احمدبن عبدالله الحاسب المروزی (متوفای 220 ق) است که از آثارش کتاب «الابعاد و الاجرام» و «کتاب الزیج» در دست است.
بعد از او نوبت به ابوعبدالله محمدبن موسی الخوارزمی معاصر مأمون عباسی میرسد که وفات او را در حدود 232 ق نوشتهاند. وی از بزرگترین علمای ریاضی دان دنیای قدیم و کسی است که اثر او در تمدن اسلامی و مراکز علمی اروپا از قرن دوازدهم میلادی به بعد آشکار است. مؤلفان لاتینی زبان او را آلخوریسموس1 (= الخوارزمی) نامیدهاند و کتاب حساب او که اصل عربیاش از میان رفته، ولی ترجمه لاتینی آن که در قرن دوازدهم میلادی صورت گرفته در دست است، اثر بسیار در شناسانیدن حساب هندی به دنیای مسیحیت داشته است. وی در تکمیل علم جبر و مقابله سهم بزرگی در میان علمای عالم دارد.
کتاب «المختصر» فی حساب الجبر و المقابله از آثار او به وسیله ژراردوس کرموننسیس2 به لاتینی ترجمه شد و بعدها به انگلیسی نیز نقل و چاپهایی از آن شد. خوارزمی راه حل معادلات درجه اول و دوم و دستور در باب چهار عمل اصلی و جذر و اربعه متناسبه و محاسبه سطوح اجسام را در کتاب مذکور نشان داده است. اسم جبر (Algébre) در زبان اروپایی از همین کتاب محمدبن موسی گرفته شده و این کتاب تا قرن شانزدهم به عنوان پایه علم جبر و مقابله در مراکز علمی اروپا تدریس میشده است. اصطلاح آلگوریتم3 (یعنی سلسله اعداد) نیز صورت دیگری از اشتقاق نام الخوارزمی در زبانهای اروپایی است.
ابوالعباس فضل بن حاتم نیریزی که در حدود سال 309 ق در گذشته، ریاضیدان بزرگ دیگری است که در علوم اسلامی و سپس در حوزههای علمی لاتینی اثر بزرگ داشت. وی را در مراکز لاتینی زبان آناریتیوس4 مینامیدند و شرح او بر کتاب الاصول اقلیدس معروف است.
بنو موسی بن شاکر خراسانی کارهای دقیق و پرارزشی در مسائل ریاضی داشتند و از آن جمله کتابی که محمد بن موسی بن شاکر درباره مخروطات نوشته، شهرت بسیار یافته بود. وفات محمد در سال 259 ق اتفاق افتاد.
در این میان نباید نام الفرغانی (محمد بن کثیر) را که در نزد علمای لاتینی زبان به «آلفارگانوس»5 معروف بوده است، فراموش کرد. مطالعات او درباره اصطرلاب و همچنین رسالهاش در اصول علم نجوم مورد آشنایی مسلمین و بعد از آنان بر اثر ترجمههایی که از آنها صورت گرفته بود، محل اطلاع و استفاده علمای لاتینی زبان بود. از آثار وی چند ترجمه صورت گرفت. و مهمترین مترجمان آثارش یوهانس هیسپالنسیس6 و ژراردوس کرموننسیس هستند و علاوه بر ترجمههای لاتین، ترجمههایی به عبری از آثارش موجود است.
عالم بزرگ دیگری که ذکر نامش در اینجا لازم است، الماهانی محمدبن عیسی(از ماهان کرمان) است که بر هندسه اقلیدس و برخی از آثار ارشمیدس شرح نوشته و در علم جبر مطالعات عمیق داشته و معادلاتی از جبر بنام او شهرت یافته بود.
عمربن فرخان طبری ـ معاصر مأمون ـ علاوه بر شرحی که بر کتاب «الاربعه» بطلیمیوس نوشته بود، چند کتاب در هیئت و نجوم داشت که غالباً در دست است و از معاصران بنام ابومعشر بلخی (م 272 ق) است که از رجال بسیار معروف علم در قرن سوم است و از آثار متعددش دوازده کتاب و رساله در دست است. این هر دو عالم بزرگ در پیشرفت علوم ریاضی در تمدن اسلامی اثر بسیار بارز داشتند.
اگر بخواهیم نام همه ریاضیدانان بزرگ قرن سوم و چهارم و اوایل قرن پنجم را ذکر کنیم، کار بر ما دشوار خواهد شد. شماره اینان چندان بود که حتی مؤلفان درجه اول از میان آنان هم برای معرفی محتاج کتاب مخصوص هستند و از شگفتیهای تاریخ آن است که همه آنان ایرانی بوده و از مراکز مختلف علمی ایران برخاسته و در بغداد مجتمع شده یا در آنجا زیردست هموطنان خود تربیت یافته و یا خود اصولاً از کشور خویش بیرون نرفته و در نزد امرای مختلف محلی ایران سرگرم کار بودهاند.
از جمله این برگزیدگان متعدد در رشته علم ریاضی و نجوم، میتوان بزرگان ذیل را فهرستوار ذکر کرد: ابوالوفاء محمد بوزجانی (م 387ق) از بوزجان نیشابور، ابوالفتح محمود بن محمد اصفهانی مترجم و مؤلف بزرگ قرن چهارم صاحب مخروطات ابولونیوس 7 که ترجمه لاتینی آن موجود است، ابوجعفر خازن خراسانی که در اواسط قرن چهارم درگذشت و صاحب آثار متعدد و مقرون به ابتکار در مسائل ریاضی بود. اوست که معادله ماهانی را در جبر به وسیله قطع مخروطی حل نمود، ابوسهل و یجن بن رستم کوهی از کوهستان مازندران که در حدود سال 377 ق در رصدخانهای که شرفالدوله پسر عضدالدوله تأسیس کرده بود، به کار پرداخت.
وی درباره حل معادلات بالاتر از درجه دوم کارکرده و اضافاتی هم بر کتاب ارشمیدس نوشته بود، ابوسعید سگزی (م 414ق) ریاضیدان بسیار مشهور که کتاب «جامع الشاهی» خود را در علم نجوم به نام عضدالدوله دیلمی نوشت و چندین کتاب دیگر از آثار او مشهور و موجود است، ابوالحسین عبدالرحمن صوفی رازی(م 376ق) معلم عضدالدوله دیلمی و مؤلف کتاب بسیار مشهور «صورالکواکب» به عربی که ترجمه فارسی آن نیز موجود است؛ ابوالحسن کوشیار گیلی(گیلانی) ریاضیدان بزرگ قرن چهارم و آغاز قرن پنجم هجری که چند کتاب از او باقی است، ابونصر حسن بن علی قمی منجم مشهور قرن چهارم هجری معاصر فخرالدوله دیلمی که کتاب خود را به نام «المدخل الی احکام النجوم» در سال 357 ق تألیف نمود، ابوالحسن علی بن احمد نسوی خراسانی که به سال 420 کتابی در علم حساب به پارسی نوشت و سپس همان کتاب را به نام «المغنی فی حساب الهندی» به عربی نقل کرد و چند کتاب دیگر هم از او در دست است که از آن جمله ویدمن8 کتاب «الاشباع» را به آلمانی ترجمه کرده است.
بیرونی
در ذیل نام این عالمان بزرگ که همه در آسمان دانش ایران به منزله ستارگان درخشانند، ذکر نام یک استاد بسیار بزرگ دیگر با تفصیل نسبی بیشتری لازم است و او ابوریحان محمد بن احمد بیرونی (م 440 ق) است که بیتردید باید یکی از بزرگترین دانشمندان جهان شمرده شود.
کتب و آثار او متنوع و درباره طبیعیات و جغرافیا و تاریخ و عقاید و آداب و نجوم و ریاضیات و مسائل دیگر علمی است که از آن کتاب کتاب «الدستور» و کتاب «قانون مسعودی» در نجوم و «التفهیم» در حساب و هندسه و هیئت (به فارسی و عربی) و کتاب «مقالید علم الهیئه» و کتاب «الاستیعاب فی صنعه الاصطرلاب» همگی از جمله آثار بسیار معتبر ریاضی و نجوم است. گذشته از اینها، ابوریحان در کتاب معروفش «ماللهند» که درباره جغرافیا و عقاید و آرای هندوان نوشته، اطلاعات خوبی درباره نجوم و هیئت هندی داده است. کتاب «قانون مسعودی» او در یازده باب است که هر باب به فصول متعدد تقسیم میشود و حکم دایرهالمعارف بزرگی از نجوم دارد و مؤلف در آن نظرها و آرای جدیدی درباره مسائل نجومی آورده است.
ابوریحان طولها و عرضهای جغرافیایی را به دقت محاسبه نموده و درباره اینکه آیا زمین در دور محور خود میچرخد، بحثی مشبع نموده و همچنین به حساب و تحقیق به روز و شب ششماهة قطبی پی برده و نیز وجود قارهای را در نیمکره جنوبی زمین حدس زده است. این مغز متفکر که تالی محمد بن زکریای رازی در تمدن اسلامی است، از راه تجربه و دقتهای وافر عالمانه در بسیاری از مسائل طبیعی با نظرهای ارسطو مخالفت ورزیده و با ابوعلی سینا در اینباره مباحثات جدی داشته است.
ابنسینا
بحث درباره چنین مرد بزرگ نامآوری نباید ما را از عطف نظر به یک استاد بزرگ دیگر که در عصر او میزیسته، باز دارد. او ابوعلی حسینبن عبدالله بنسینا(م428ق) است که علاوه بر تألیفات گرانبهای خود، رسالات متعددی هم در علم ریاضی دارد و در این فن چنان که شاگردش ابوعبید جوزجانی گفته، مطالبی تازه و مسائلی نو داشته است. وی بر هر یک از اختصارات حساب و هندسه و موسیقی که در کتاب شفا گنجانیده، زیاداتی آورده است و در «المجسطی» ده شکل در اختلاف منظر ایجاد نموده و در علم هیئت در آخر المجسطی، مطالبی که پیش از او دیده نشده بوده، ذکر کرده و در موسیقی اصولی را که پیشینیان از آنها غفلت ورزیده بودند، آورده است.
به همین سبب مهمترین اثر او در ریاضیات،هماناست که در «شفا» میبینیم؛ ولی علاوه بر آن چند رساله دیگر از وی در مسائل ریاضی و نجومی باقی مانده است.
در دنبال این دانشمندان بزرگ ایرانی که یاد کردهایم و همگی تا اوایل قرن پنجم سرگرم فعالیت بوده و حوزه علمی اسلامی را به نور آثار خود منور و مزین میکردهاند، گروه بزرگی از دانشمندان بزرگ قرن پنجم و قرن ششم هجری ظهور نموده و به زبان عربی یا فارسی در مسائل ریاضی تألیفات مهم دیگری به وجود آوردهاند، مانند بهاءالدین خرقی مروزی ـ معاصر اتسز خوارزمشاه ـ و مؤلف کتاب «منتهیالادراک» و کتاب «التبصره فیعلم الهیئه»، ابوالفتح خازنی مؤلف «زیج سنجری» و کتاب «میزان الحکمه»، قطان مروزی(م548ق) مؤلف کتاب مشهور «گیهان شناخت»؛ ابو حاتم اسفزاری معاصر و همکار خیام.
حکیم ابوالفتح عمربن ابراهیم خیامی نیشابوری معروف به «خیام» علاوه برکارهای مهمی که در نجوم و هیئت انجام داده، رساله مشهوری در علم جبر و مقابله تألیف نموده که مهمترین کتاب ریاضی آن حکیم شمرده میشود. این کتاب را فریدریک و پکه9 دانشمند فرانسوی با مقدمه فاضلانهای از عربی به فرانسوی ترجمه و همراه متن عربی آن طبع کرده است. در این رساله خیام از کلیه کارهایی که تا عهد او در این باب شده بود، جلوتر رفته و در این کتاب و چند رساله دیگر خود بیست و یک قسم معادلات جبری بر شمرده است که پیش از او تنها یازده قسم از آنها را حل کرده بودند و او ده قسم دیگر را وضع و حمل، نمود.
پس از مغول
بعد از حمله بنیان کن وحشیان مغول و تاتار که از جمله حوادث کمنظیر تاریخ است، طبعاً از رواج علم و تعدد علما در ایران کاسته و محیط غیرمساعدی برای انواع علوم در این سرزمین فراهم شده بود. با این حال درگیر و دار حکمرانی سبُعانه آن نمایندگان قهر الهی، یک مرد عدیم النظیر که در دوران پیش از مغول تربیت یافته بود، توانست با جلب اعتماد هولاگو، رصدخانه و کتابخانهای در مراغه ترتیب دهد و آنها را به صورت مرکز مطالعات ریاضی و نجوم اداره کند و عدهای از علمای پراکنده ایرانی را در آنجا گردآورد و نیز گروهی از طلاب علوم عقلی و ریاضی را زیر دست خود تربیت کند.
کار بسیار مهمتر او که مایه تحکیم بنیان علم ریاضی در عالم اسلامی به صورت بسیار قاطعی گردید، ایجاد تحریرات معروف او از چندین اثر مشهور ریاضی است که از عهد فعالیت مرکز علمی آتن و اسکندریه به بعد نوشته شده و به زبان عربی نقل شده بود.
چنان که میدانیم در ترجمههایی که در قرنهای دوم و سوم هجری از اصل یونانی و پهلوی و هندی به عربی صورت میگرفت، به علت آنکه هنوز زبان عربی به صورت یک زبان کامل علمی درنیامده بود و نیز مترجمان غیر مسلمان و غیر عرب کتب چنان که باید به اصول زبان عربی آشنایی نداشتند، غالباً آثارشان از حیث فهم دشوار بود و همین امر موجب بروز دشواریهای بسیار در امر تعلیم و تعلم میگردید.
غالب مشکلات فلسفی و منطقی بر اثر مجاهدات فارابی و ابن سینا و کتبی که آن دو و همترازانشان در مباحث فلسفی و منطقی تألیف کردند، تا حدود قرن چهارم هجری برطرف گردید، لیکن چنین کاری در رسالات منقوله ریاضی انجام نشد و کتب و رسالات ریاضی بر اثر صعوبی که در فهم و تحریر مجدد آنها وجود داشت، به صورت منقح آماده تدریس وتحصیل در نیامد و از این بابت نقص بزرگی در حوزه علمی اسلامی وجود داشت، این کار بزرگ برای استاذ البشر و عقل حادی عشر خواجهنصیرالدین طوسی(م672ق) باقی مانده بود و او با تحریرات معروف خود که از آثار ارشمیدس و آریستارخس و هیپ سیکلس و تئودوزیوس و اقلیدس و جز آنان کرد، همه صعوبتهای آنها را بر طرف و کار را بر تمام متعلمین ریاضی در تمدن اسلامی آسان نمود.
تحریرات خواجه نصیرالدین طوسی به عربی است و به طبع رسیده و من درباره آنها رساله خاصی، منتشر کردهام که میتوان بدان مراجعه نمود.
مطالعه در تاریخ علم ریاضی بعد از قرن هفتم فعلا مورد نظر من نیست، زیرا بعد از حمله مغول ملت ایران از سایر ملل اسلامی جدا شد و اگر چه هنوز تا پایان قرن هشتم هجری اندیشه ایرانی از نورافشانی به عالم اسلام باز نماند، لیکن طبعاً از نیروی عظیمی که پیش از این در زمینه مذکور داشت، کاسته شد.
بر روی هم باید دانست که کار ریاضیون ایرانی در ابواب مختلف علم ریاضی به پیشرفت این علم در جهان یاوری بسیار کرد. مخصوصاً در دوره اسلامی علمای مختلفی که در خراسان و اصفهان و فارس یا در حوزه بغداد مشغول کار بودند، در تکمیل اجزای مختلف علوم ریاضی زحمت کشیدند و از میان مؤلفان بیشماری که در این فنون ظهور کردند، برخی دارای اکتشافات جدید بودند.
مطلب مهمی که باید درباره علوم ریاضی در تمدن اسلامی مورد توجه داشت، آناست که بهسبب احتیاج و اعتقاد خلفا و سلاطین بهعلم نجوم و پیشگوییهای نجومی و همچنین احتیاجات ریاضی در مسائل دینی و اداری و مالیاتی و اصلاح تقویم و امثال آنها ناگزیر عدهای از ریاضیون و منجمین را در دستگاههای خود نگاه میداشتند و از آنان عملاً کارهایی میخواستهاند، همین امر باعث شد که ریاضیات در اسلام منحصر به جنبه نظری نماند، بلکه فواید عملی هم از آن گرفته شود و شاید به همین علت بود که ایرانیان اسطرلاب را علماً و عملاً کاملتر از سابق نمودند و همچنین در کیفیت بهکار بردن آلات رصد و ایجاد آلات جدیدی که سابقه نداشته است، پیشرفتهای بیشتری از قدمای یونان و هند نمودند و نیز به تألیف کتابهایی برای شناساندن آن آلات و طرز استفاده از آنها تألیف کردند.
در ذیل این مقال اشاره بدو نکته لازم است: نخست آنکه کوشش ایرانیان در ایجاد و تکمیل و پیگیری علوم عقلی در تمدن اسلامی به همین حد که گفتهایم، منحصر نماند، بلکه دانشمندان ایرانی علوم دیگر را هم بهمسلمانان آموختند و راهبری و راهنمایی در آنها را همواره مخصوص بهخود نگاه داشتند، زیرا از امم دیگر اسلامی هیچگاه دانشمندان بزرگی که بتوانند جای رجال علمی ایران را بگیرند، بهوجود نیامدند. ایرانیان در دانشهای دیگری از قبیل علم الحیل، علم جر اثقال، علم جغرافیا کتابهایی نوشتند و همچنین در تألیف کتبی در «موضوعات علوم» که حکیم دایرهالمعارفهای علمی قدیم داشت، آثاری بهوجود آوردند.
نکته دوم آنکه بعد از ایجاد حوزه علمی بغداد، بهزودی حوزههای متعددی در ایران تحت حمایت امرا و پادشاهان محلی مانند خوارزمشاهان آل مأمون، سامانیان، صفاریان، آل زیار، دیالمه آل بویه و غیره تشکیل شد و در شهرهای متعدد مختلف ایران مراکز تعلیم و تربیت علمای بزرگ فراهم گردید که غالب علمای معروف اسلامی در مسائل گوناگون علوم عقلی در آنها تربیت شدند.
*فرهنگ ایرانی و اثر جهانی آن
پینوشتها:
1- Alkhorismus
2- Gérardus Chrémonensis
3- Algorithme
4- Anaritius
5- Alfarganus
6- Johannes Hispalensis
7- Appolonius
8- Wiedemann
9- woepoke