سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست تاریخ یافته‌های باستان شناسی پاپیروس‎های پارسی میانه از دوران حکومت ساسانیان در مصر

یافته‌های باستان شناسی

پاپیروس‎های پارسی میانه از دوران حکومت ساسانیان در مصر

برگرفته از فر ایران

تورج دریایی (دانشگاه ایالت کالیرفنیا، فولرتن) . ترجمهٔ فاتن خزایی

پس از این که کسرا (خسرو دوم ) برای 14 سال حکمرانی کرد، بیزانسی‎ها موریس امپراتور خود را برکنار کرده و کشتند و مردی به نام فروکاس رابه جای او به تخت سلطنت نشاندند. همه‎ جانشینانش را نیز از میان بردند و تنها پسرش، به نزد خسرو پناهنده شد.

هنگامی که خسرو خبر بیزانسی‎ها را شنید از این که رومی‎ها پیروی از موریس را سرباز زده‎اند و او را کشته‎اند بسیار برانگیخته شد. او در حمایت از پسر موریس به متصرفات بیزانس حمله برد و مصر و اسکندریه را تا سرزمین نوبیا به تصرف درآورد و در سال بیست و هشتم از دوران فرمانروایی خود، کلید شهر اسکندریه را به پسر موریس داد. (سال 617 میلادی )(1)

برای دومین بار در تاریخ، ایرانیان شمال آفریقا را گشودند که به مدت بیش از یک دهه به طول انجامید. آن‌ها نه تنها مصر را گرفتند، که لیبی شمالی تا جنوب و تایباد یعنی مرز سلطنت نوبیان را نیز گشودند.(2) گرفتن خاور نزدیک و آفریقای شمالی در زمان فرمانروایی خسرو دوم (590 تا 628 میلادی) که به نام پرویز (پیروزمند) نامدار بود، روی داد.

این آخرین پیروزی دوران میانی پیش از آمدن تازیان بود.

برای نمونه از وام‏دهی پارسیان به مصر می‎‎توان از جشن سال نو به نام نوروز نام برد. نوروز جشن آیین سال نو و یکی از بزرگترین جشن‎های مردم ایران است.

پس از یورش تازیان، نوروز هم‎چنان به وسیله‎ی مصریان جشن گرفته می‎شد.

آنان با پوشاک نو و در بهترین آرایش‎ها به دید و بازدید و بزم تا شب می‎پرداختند.

این جشن در سده‎ی چهاردهم و زمان سلطنت سلسله مملوک محدود شد ولی تا زمان کلیسا ادامه یافت.(3)

آیین دیگری که به وسیله‎ی ایرانیان ساسانی به مصر راه یافت، آیین روز صلیب مقدس بود. این آیین سال روز یافتن صلیبی را که مسیح بر آن مصلوب شده بود زنده‎ نگه می‎داشت.

رخنه‎ی ساسانیان در هنر قبطی نیز شایان نگرش است، تا جایی که نساجی «آتینو» و صنایع دستی از عاج نیز از آنان به وام گرفته شده‎اند.(4)

با این که آل‎تبری مقاومت بسیاری کردند (در زمان یورش ایران به مصر 617م)، به سال 618 ساسانیان به فرماندهی شاهین وارد مصر شدند. (5) بر اساس منبع‎های قبطی به نظر می‎رسد که ایرانیان چیرگی بر منطقه را با شیوه‎ی بسیار دشواری انجام دادند. در نخستین یورش، دوستی بسیار بیشتری میان فرماندهان قبطی و قانون‎گذاران ساسانی برقرار شد. نباید فراموش کنیم که پیش از نبرد ساسانیان، امپراتور بیزانس، موریس، نمایندگان مسیحی خود را به رهبران قبطی فرستاد که مونوفیزیت بودند (دین دیگری داشتند) و بنابراین کشمکش بسیاری بین این دو برقرار بود.

جان نیکیو می‎‌گوید: «این فشار شدید به انگیزه‏‎ی خواست نا بخردانه‎ی امپراتور موریس در گرفتن زمین پیش آمد. بنابراین، هنگامی که نخستین گشایش به وسیله‎ی پارسیان روی داد به گونه‎ی یک فاجعه جلوه کرد، نتیجه آن شد که به هنگامی که نیرو‎های رومی از منطقه رانده شدند فرماندهان مذهبی قبطی به تنها قدرت و حاکمیت مذهبی بر ملتشان تبدیل شدند. (6) در این بخش منبع‎ها از مستند‎های یونانی، عربی، قبطی و پارسی میانه گرفته شده‎اند. گروه آخر از منبع‎ها، بیشتر سند‎های پاپیروس به جا مانده از فرماند‎هان ایرانی و سربازان‎شان در مصر، در دهه دوم سده‎ی هفتم است. سایت مربوطه:

http:/www.sasanika.com/pdf/Sasanika Bulletin.pdf

بیشتر پاپیروس‎ها در فایوم مربوط به دوران سلطنت خسرو دوم یافت شدند،(7) و هم اکنون از مهم‎ترین منبع‎های نخستین این دوران هستند.(8) این پاپیروس‎ها دارای فهرست‎های تجهیزات، نام‎های افراد، درجه‎ها و سازمان‎ نظامی آن‌ها‎ست. پاپیروس‎های پارسی میانه آگاهی‎هایی درباره‎ی وزن و اندازه، را در بر دارند.(9) این پاپیروس‎ها در شناختن شیوه‎ای که حروف نوشته‎ می‎شدند، فرماندهان خوانده می‎شدند و درباره‎‎ی این که نام و نشان و درجه‎شان چگونه گفته می‎شد بسیار سود‎مندند.

هانسن(O.Hansen) و دیگران همچون J.de Menasce(10) و از مهم‎ترین  اساتید در این مورد D.Weber بسیاری از آن‌ها را چاپ کرده‎اند.(11)

در نوشتار‎های پارسی میانه زرتشتی، مصر با نام: «آجیپتوس» (agiptus) است و جایگاه آن به گونه‎ی زیر در بندهش آمده است: «آجیپتوس بوم» که مصر نیز خوانند (سرزمین آجیپتوس که مصر نیز خوانده می‎شود) رودی که در این سرزمین جاری است رود نیل نام دارد.

پاپیروس‎ها، تعدادی از شهر‎های مصر مثل بابل، توفیس و کاینون و چندی دیگر را نام برده‎اند که مرکز اشغال سرزمین به وسیله‎ی پارسیان بود.

ساختار این نامه‎ها (پاپیروس‎‏ها) یکسان است و می‎شود هر کدام را به سه گروه بخش کرد:

1ـ بافت آغازین با اشاره به x (هر کسی که گیرنده‎ی نامه است) آغاز می‎شود که در برگیرنده‎ی شاد‎باش و ستایش است که به او ابراز می‎شود.(12)

2ـ متن اصلی این نامه‎ها که درباره‎ی فرمان‎ها، دادن غذا و حمل و نقل در میان نگرش‎های دیگر است.

3ـ دوباره درود‎ها و تحنیت‎ها به کسی که نامه برای او فرستاده می‎شود.

نوشته‎ها، بسیار سخت و بیشتر با رمز‎گشایی خوانده می‎شوند اما ویژگی آن‌‎ها در نشان دادن شیوه‎ی نگارش همگانی که میان پارسیان سده‎ی هفتم روایی داشته، بازتابی از چگونگی دانش نگارش در دوران باستانی نزدیک‎تر را به ما می‎دهند.

Sasanika: پروژه دوره باستان متاخر در خاور نزدیک (www.sasanika.com) بر آن است که میزانی از این نوشتا‎رهای پاپیروس‎ را در اینتر‎نت در دسترس قرار دهد.

این کار روندی بسیار کند و سخت خواهد داشت. اما بررسی هر چه بیشتر این نوشته‎ها می‎تواند نوری به تاریخ خاور نزدیک و آفریقا در دوران باستان نزدیک بتاباند و آن را برای ما روشن کند.

بازنویسی و ترجمه به وسیله‎ی هانسن و همکاری Weber و با چند پیشنهاد از سوی نویسنده انجام شد.

ساخت جمله‎ها (پاره‎ها) در پاپیروس‎‎‌های پارسی میانه چیزی جدا از متن‎های پارسی میانه رزتشتی است. نوشته‎ها سخت‎تر است و برداشت‎ها و خوانش‎های مختلف نه تنها از دیدگاه سند که از گزارش‎های (تفسیر و بررسی) آن‌ها نیز خواهد بود. امیدواریم این کوشش، پیشنهاد‎های استادان دیگری در این زمینه را نیز به دست بیاورد.

Y Npšh ’p’yst¢ …

‘L Ln’ č GBR’

npšt¢ ’YK MN b’ pylwn

‘D MDM’ dlkš ŠDRWN

…nyw?znd …

ĩ xwēš  abāyst

ö nē namāz merd

nibišt kū az bābilōn

tā abar ēr - kaš frēst

… nēw? Zand …

of one’ s own must …

he did not write in reverence to the man

Who from Babylon

Until salutations be sent

… new? District

ترجمه‎ی پارسی:

...

از سوی خویش باید ...

او به مردی که از بابیلون بود نماز نبرد، تا زمانی که درود‎ها فرستاده نشد ...

نو؟ بخشی از کشور یادداشت و بررسی:

این پاپیروس در اندازه‎‏ی 12×5/16 سانتی‎متر، ویژگی‎ و دشواری در تفسیر و ترجمه دارد.

هانسن متن را به آن سختی که هست ترجمه نکرده و شیوه‎ی خواندن خود را به کار برده است. برابر آن چه که در این متن خوانده‏‎ایم، سند درباره‎ی کسی است که گرامی داشت رسمی و درود‎ها را به کار نبرده و در نتیجه پیشامد خوبی در پی نداشته است.

سطر نخست از میان رفته و حرف آغازین متن افتاده است. سطر دوم قابل خواندن است به جز از آخرین واژه که هانسن آن را نخوانده است . بسیار دشوار است بدانیم چیست اما اگر یک واژه نباشد گویا شماره است (30 +؟)

اگر چه که برابر با متن نمی‎توان بی‎گمان بود که شماره هم باشد. در سطر سوم عبارت نماز مرد ویژگی ویژه‎ای دارد چون  تنها یک جای دیگر یاد شده: در فیلادلفیا، پاپیروس: E. 485.16(13) (weberp.3)

واژه‎ی نماز نمایاندن ستایش و درود است و زمانی در متن‎های پارسی میانه یافت می‎شود که کار نماز بردن یعنی ارزش‎گذاری و درود فرستادن نزد یک مقام بالاتر انجام شود.

پیش از ساسانیان به نظر می‎رسد. بایسته می‎بود که کسان در نزد پادشاه نماز ببرند (یونانی: پروسکینیسس) این نگرش در کارنامه‎ اردشیر بابکان (سال‎های 224 ـ 240) به شیوه‎‎ای که در زیر بدان اشاره می‎شود آمده است: درباریان در برابر شاه شاهان اردشیر نخست نماز می‎بردند: به پیش اردشیر شد و پیش روی او ایستاد و نماز برد. این آیین ایرانیان کهن است که هردودت هم از آن یاد کرده: «وقتی ایرانیان همدیگر را در خیابان می‎بینند اگر از نظر رتبه‎ی اجتماعی هم درجه باشند به جای گفتن واژه‎های حاکی از دورد، دهن هم‎دیگر را می‎بوسند ولی اگر یکی از دیگری پایین‎تر باشد، گونه‎های هم را می‎بوسند و اگر یکی از دیگری بسیار بلند مقام‎تر باشد او به پایش می‎افتد و ستایشش می‎کند. در حالی که در متون پارسی میانه واژه به گونه SGDH، به آرامی sgdh و به عربی (sjdh سجده) نوشده شده، اما در مستند‎های پاپیروس‏‎ها به گونه‎ی کوتاه شده‎ی nc آمده است اما تنها در این متن n'? نوشته شده است.

در سطر چهارم  ما به داده‎های جغرافیایی برمی‎خوریم.

دژ بابل (14) که به وسیله‎ی رومی‎ها بنا شده و ایرانیان توانستند با شتاب در نخستین پیروزی (618 میلادی) آن را بگیرند. چیزی که در این جا مهم است پیروزی تازیان مسلمان در 641 میلادی یعنی درست یک دهه پس از پیروزی ایرانیان است. در شهر اسلامی قاهره این جا به عنوان جنوبی‎ترین منطقه به شمار می‎‎‏آید. بابل یک دژ نظامی است که ایرانیان پس از شکست دادن نیرو‎های بیزانسی آن را گرفتند و برجستگی آن در این است که این دژ‎ در کانون مصر شمالی و جنوبی واقع شده است.

این نگرش نیز شایان بررسی است:

باور بر این است که خود دژ به دست پارسیان هخامنشی در سده‎ی ششم پیش از مسیح ساخته شده اما امپراتوری رومیان (تراجان) به انگیزه‎ی مشکلات آب، آن را از نزدیک‎ صخره‎های کرانه‎ی دریا به کنار رودخانه جا‎به‎جا کرده‎اند.

دیوارهای دژ بابل 40 پا درازا دارد و دروازه‎ی برتری به شمار می‎رفته و به همین سبب جایی بوده که ایرانیان و هم‌چنین  تازیان مسلمان آن را گشودند. تازیان مسلمان در حقیقت واژه بابل و فوسطات را به سبب شهری که در کنار آن بنا نهاده‎اند، به کار می‎‏برند و این نگرش در پاپیروس‎های کهن تازی (عربی) نیز دیده می‎شود. در عربی این مکان قصر‎الشمع: دژ شمع هم خوانده می‎شد.

هانسن سطر پنجم را سیر کوس شتر/ او ابر سیراکوس شهر می‎خواند که امکان آن هست، اما از آن‎جایی که من شهری به چنین نام در مصر نمی‎شناسم و ندیده‎ام این خواندن می‎تواند غیرقطعی و شک برانگیز باشد. مگر شهری به چنین نام بیابیم. من پیشنهاد می‎کنم که واژه، «سیرکوس شهر» نه که «ایر ـ کاس فرسیت» یعنی «درود بفرست» باشد. این با بخش آغازین پاپیروس هم هماهنگ است، در جایی که احترام و درود فرستاده نشده و تا این کار انجام شود کارها خوب پیش نخواهد رفت!

از سطر ششم تنها بخشی بازمانده که واژه‎ی «نیبی کوه» آمده که مفهوم آن نه در این متون و نه در بافت‎های دیگر برای من روشن نبوده است. در حالی که آغاز سطر از بین رفته، ما می‎توانیم به دو واژه جدا نگاه کنیم که دومی ممکن است زند (منطقه یا بخشی از کشور) باشد که باز به نگرش‎های جغرافیایی پیوند خواهد داشت.

×ـ این گفتار برگرفته از :

www.sasanika.com/pdf/Middle Persian Papyri form the. Pdf

 

the Lakmids, and Yemen. Translated by C.E.

the History of al-Tabari, The Sasanids, the Byzantines,

v, State University of Now York Press, 1999, pp. 318-319.

 

La sociere d’ archeologie copte, vol. xxxi. 1992,p 92.

In Egypt-Some Evidence of Historical Interest,« Bulletin de

R. Altheim-Stiehl,»The Sasanians.

 Encyclopedia, ed. A.S. Atiya, vol. 6. 1991, p.1784,

Archbishop Basilios, »Nawr?z,« The Coptic

 in Africa.« Transoxiana, vol. 4. 2002, pp. 6-9

M. Compareti, »The Sasanians

Altheim -  Stiehl, op. cit.,pp 88-89; 

در این باره ناهماهنگی این است که شاهین بوده یا شرهوراز (? Arhwaraz) که فرمانده‎ی نیرو‎های پارسی بود.

1993, Princeton University, New Jersey, 1993, P.3

Naneteenth Annul Byzantine Studies Conference, Abstract.

»Who really Led the Sassanian Invasion of Egypt? T.M.Hicky.«

Encyclopedia, ed. A.S. Atiya. Vol. 5 1991, p.1676. Monophysitism, »The Coptic

Der Staatlichen Museen zu Barlin, Verlag

O. Hansen, Die mittelpersischen papyri der papyrussannlumg

Der Wissenschaften, Walter de Gruyter, Berlin, 1938 , p. 9

برای مطالعه بیشتر از محتوا و اهمیت پاپیروس‎های پارسی میانه در مصر، بنگرید به:

(Cent, A.D. According to Some Pahlavi Papyri Abstracts.« E. Venetis, »The sassanid Occupation of Egypt)7 th Greeco – Arabica,  vols. IX – X 2004, pp. 403 – 412

Venetis, pp. 405 – 407

«Lagenag» در پارسی میانه که من معتقدم از واژه‎ی li - gano/ligunu در گویش بابیلون گرفته شده است.

Joumal Asiatoque, vol. 241, 1953,  pp. 185-196.

J. P. de Menasce, »Recherches de papyrologie pehlevie,«

Iranicarum, Part III. Pahlavi Inscriptions, Volume IV-V.

And Ostraca and Papyri, Corpus Inscriprionum

Ostraca and Papyri, London, 1957.

Corpus Inscriptionum Iranicarum. Part III. Pahlavi

D. Weber, Ostraca, Papyri und Pergamente,

Volume IV-V Ostraaca and Papyri, London, 1992.

Inscriptions

ما به چنین افرادی یزدانگرد می‎گوییم. و دیگر واژها نشانی‎ها هستند.

Hansen . op.   cit., pp.115-117

 

این جایگاه در پاپیروس‎ دیگری به شیوه‎ی زیر آورده شده است.

(Weber papyrus 45, Strasb. Pehlevi 1)

 

N’ mak’ Y hwt’k MDM

I’ dynsn Y TMH’ L

THNN’ [] (p)t¢ b’plwn¢

Krtn¢ LWTH pg

 shw(n¢)

Krt¢ l’d LN(E) 14

YHWWNt

Namag ī Xwānday abar

rāyēnišn ī ānōh ō

ārdan … Pad Bābilōn

Karden abāg araan saxwen

Kard rāy amā bawēd                                                                

نامه‎ای از شاه به مدیریت آسیاب...

در بابلیون درباره‎‏ی ارزن (در متن انگلیسی: گوشت)،

که خطاب به ماست.

 

محتوای این پاپیروس درباره‎ی نامه‎ای است که از والامقامی پیرامون سازماندهی عرضه‎ی در بابیلون دریافت شده است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید