یکشنبه, 04ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست دکتر محمد مصدق جاسوسان فعال در کودتای 28 مرداد

دکتر محمد مصدق

جاسوسان فعال در کودتای 28 مرداد

برگرفته از روزنامه اطلاعات پنجشنبه 31 امرداد 1387

علی اکبر عبدالرشیدی‌

در ماجرای کودتای ننگین 28 مرداد 1332 از نام‌های بسیاری در داخل و خارج از کشور به عنوان عوامل موثر در کودتا نام برده می‌شود. مهمترین نام خارجی کرمیت روزولت1 مدیر اجرائی سازمان سیا برای تحقق طرح <آژاکس> و معروف ترین نام ایرانی فضل‌الله زاهدی عامل ایرانی کودتا و در حقیقت عروسک آمریکا برای ایفای نقش در بازگرداندن محمد رضا پهلوی به قدرت بود.‌

در کودتای 28 مرداد نام‌های بسیار بیشتری هم وجود داشته است: نعمت‌الله نصیری، برادران رشیدیان، شعبان جعفری (شعبان بی مخ)، رمضان یخی و باتمانقلیچ بخشی از این اسامی است. ‌

در این بین دو نام وجود دارد که کمتر در مورد آن‌ها صحبت شده است. نام رابرت چارلز زاهنر2 (1913-1974) و سرهنگ هربرت جان آندروود3 بسیار اهمیت دارد. این دو نفر کسانی هستند که در کودتای بیست و هشت مرداد نقش محوری و مهمی داشتند و کمتر مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته اند.‌

چارلز زاهنر از پدر و مادری سویسی در شهر کنت4 انگلیس به دنیا آمده بود. به زبان‌های یونانی، لاتینی، فارسی و اوستائی (فارسی باستان) و پهلوی (فارسی میانه) تسلط داشت. تحصیلاتش در عرصه ایرانشناسی از او یک ایرانشناس واستاد دانشگاه آکسفورد ساخته بود. وی در مطالعه دین زرتشت، آئین زروان در ایران باستان به طور کلی ادیان شرق تخصص داشت. زاهنر در زمانی که استاد دانشگاه آکسفورد بود افسر سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا موسوم به اینتلیجنت سرویس5 هم بود.

وی در جریان جنگ جهانی دوم و در سال 1943 به عنوان جاسوس انگلیس و در زیر پوشش دیپلمات به تهران اعزام شد و در سفارت انگلیس در تهران مشغول به کار گردید.‌

در بازگشت به انگلیس با آن لمبتون6 جاسوس قدیمی انگلیسی که در دوران رضا شاه پهلوی به عنوان وابسته مطبوعاتی سفارت انگلیس در تهران و زیر دست سرریدر بولارد7 خدمت کرده بود روابط نزدیکی یافت. لمبتون در بازگشت به انگلیس در مقام ایرانشناس در دانشگاه لندن و سپس آکسفورد مامور تدریس تاریخ اجتماعی ایران، زبان و ادبیات فارسی و نظریه‌های سیاسی اسلامی شده بود. ‌

زاهنر در سال 1949 مخفیانه به کشور مالت فرستاده شد و مامور آموزش آلبانیائی‌های ضد کمونیست در این کشور شد. بعد از این دوران ماموریت، دوباره به تهران اعزام گردید. در سال 1952 در آکسفورد به تدریس مشغول بود که نهضت ملی شدن نفت در ایران اوج گرفت.‌

آن لمبتون به اینتلیجنت سرویس فراخوانده شد تا تجربه خود را برای مقابله با نهضت ملی شدن نفت در اختیار این دستگاه قرار دهد. توصیه آن لمبتون انتخاب زاهنر و اعزام او به تهران بود. زاهنر برای سومین و آخرین بار به تهران اعزام شد تا مهم ترین ماموریت خود را به انجام برساند. ماموریت وی زیر عنوان <نجات محمد رضا پهلوی، باز گرداندن وی به تخت سلطنت، <تخریب> چهره دکتر محمد مصدق و دیگر رهبران نهضت ملی نفت و به‌طور کلی خود نهضت در افکار عمومی ایران، تضمین تداوم جریان نفت ایران به انگلستان> تعریف شد. این تخریب باید از طریق یک جنگ روانی حساب شده، شایعه پراکنی و دروغ‌پردازی رخ می‌داد.‌

وی زیر پوشش کنسول به تهران آمد و ماموریت خود را تا روز کودتای 28 مرداد به انجام رساند و در پایان به لندن بازگشت. ‌

سال‌ها بعد از کودتای 28 مرداد پیتر رایت8 رئیس بخش ضد جاسوسی اینتلیجنت سرویس زاهنر را به همکاری با اتحاد شوروی متهم کرد. زاهنر متهم شد که در تمام سال‌های خدمتش در اینتلیجنت سرویس مامور دوجانبه بوده و برای سرویس اطلاعاتی اتحاد شوروی - <کا.گ.ب.9> - نیز کار می‌کرده است. رایت اعلام کرد که جاسوسی دوجانبه زاهنر به عملیات جاسوسی انگلستان در ایران و آلبانی خدشه وارد کرده است. رایت در کتاب جنجالی خود به نام شکارچی جاسوس10 جزئیات این اتهام را تشریح کرده است. ‌

زاهنر این اتهام را رد کرد و از آن جا که برخی اتهامات دیگر پیتر رایت متوجه افراد مهم دیگری در سلسله مراتب قدرت در انگلستان شده بود بعضی از منابع انگلیسی نسبت به اتهامات وی تردید هائی را ابراز کردند. با این وصف، زاهنر از اینتلیجنت سرویس اخراج شد و در 24 نوامبر 1974 در گذشت. وی به همجنس‌بازی و اعتیاد به انواع مواد افیونی نیز متهم بود و هرگز ازدواج نکرد.‌

سرهنگ آندروود که اطلاعات کمی از خود بر جای گذاشته، شخصیتی مخوف و پیچیده‌تر از زاهنر دارد. وی از پدری انگلیسی و مادری چینی در هونگ کونگ به دنیا آمده بود. در جوانی به ارتش انگلیس مستقر در چین پیوست و در زندگی مخفی و سر بسته خود ماموریت‌های جاسوسی فراوانی را در آسیا و خاورمیانه انجام داد. شواهدی در دست است که وی در جریان جنگ جهانی دوم در اروپا و از جمله اتریش نیز خدمت می‌کرده است. ‌

سرریدر بولارد سفیر انگلستان در آخرین روزهای حکومت رضا شاه در تهران در کتابی که بعد از مرگش به نام <نامه هائی از تهران11> انتشار یافته در نامه ای به همسرش از آندروود به عنوان یک افسر نظامی مستقر در تهران و منفورترین عضو در بین نمایندگان انگلیس در تهران یاد کرده است.‌

آندروود به طور متناوب مدتی را به عنوان وابسته نظامی انگلیس در بغداد و سپس در تهران سپری کرده و مدت اقامت او در ایران طولانی بوده است تا این که در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت در ایران ناگهان به عنوان مسئول حفاظت و امنیت شرکت نفت ایران و انگلیس در آبادان ظاهر شده است. ظاهرا وی در این زمان به عنوان <سرهنگ بازنشسته> مطرح بوده است. ‌

سرهنگ آندروود در این مقطع نقش بسیار پر رنگی در هدایت جریانات سیاسی و اجتماعی خوزستان به خصوص در آبادان علیه نهضت ملی شدن نفت در ایران داشته و عوامل انگلیس در منطقه را به سلاح مجهز کرده آن‌ها را تحت پوشش عوامل مشکوک و به ظاهر عرب وابسته به انگلیس در برابر حزب توده سازمان‌دهی کرده است.‌

آندروود در ملاقات‌های خود با مقامات کنسولی آمریکا در بصره کرارا بر ضرورت مهار کردن نهضت ملی نفت در ایران تاکید کرده و موفقیت نهضت ملی نفت در ایران را موفقیتی برای مقامات اتحاد شوروی تعریف کرده است. وی آبادان را صحنه تقابل منافع غرب و شرق خوانده است.‌

کنسول وقت آمریکا در بصره در بازدیدی که از آبادان و خرمشهر داشته و در گزارش محرمانه ای که به واشینگتن فرستاده و اخیرا از طبقه بندی خارج شده از آندروود به عنوان محور تحریکات منطقه ای علیه حزب توده یاد کرده و نوشته است: <سرهنگ آندروود اصولا نهضت ملی شدن نفت در ایران را تلاش استالین از طریق حزب توده برای خنثی کردن نفوذ انگلیس در صنعت نفت و در جنوب ایران می‌داند و به همین علت هر گونه تحرک سیاسی یا اجتماعی را علیه منافع انگلیس در ایران حرکتی در جهت افزایش نفوذ کمونیست‌ها و نهایتا اتحاد شوروی می‌داند.>‌

با توجه به محدودیت اطلاعات در مورد جاسوسانی از این دست در منابع موجود در جهان، دامنه فعالیت و عملکرد آندروود در پرده ای از ابهام جدی وجود دارد. اما به استناد چند گزارش رسمی به‌خصوص گزارش‌های منابع آمریکائی از منطقه پیدا است که سرهنگ آندروود نقش بسیار پر رنگی در هدایت جریانات مخالف با ملی شدن نفت در آبادان، خوزستان و سرانجام تهران داشته است.‌سرهنگ آندروود دست کم به زبان عربی و فارسی تسلط داشته و با برخی از افسران ایرانی در منطقه ارتباط بسیار نزدیک داشته است. ‌قطعا از این دست جاسوسان خارجی در جریان کودتای 28 مرداد در ایران بیشتر بوده و شاید در مواقع حساس دیگر هم وجود داشته باشد. آنچه از این ماجرا‌ها می‌توان آموخت باور به این حقیقت است که دشمن با گماردن جاسوسان خود، در شکل‌ها و پوشش‌های مختلف، انواع جنگ روانی برای بی اعتمادسازی افکار عمومی نسبت به جریانات اصیل سیاسی و اجتماعی به راه می‌اندازد که باید به آن توجه داشت.‌

1. Kermit Roosevelt, Jr

2. Charles Zaehner

3. Lt-Col Herbert John Underwood

4. Kent

5. Intelligent Service

6. Ann Katharine? ?Swynford Lambton, (8February 1912)

7. Sir Reader Bullard

8. Peter Wright

9. KGB

10. Spy Catcher

11. Letters from Tehran

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه