تاریخ معاصر
مراقب تحلیلهایمان باشیم!
- تاريخ معاصر
- نمایش از سه شنبه, 17 دی 1392 06:02
- بازدید: 4589
در روزنامه اعتماد ( سه شنبه، 3 آذر 1388 - شماره 2111) گفتگویی با دکتر پیروز مجتهدزاده پیرامون نقش بیگانگان در سیاستهای ایران و درپی آن نقش انگلیس و آمریکا در کودتای 28 امرداد 1332 و براندازی دولت ملی و مردمی دکتر محمد مصدق منتشر گردید که در آن جناب مجتهد زاده از کودتا به عنوان ضد کودتا و در توضیحات آن درپی پاک کردن دست انگلیس از این کودتای ننگین برآمده است. نوشتار یاد شده را در پیوند زیر بخوانید.
اما یکی از کسانی که در پی نقد نوشتار مزبور برآمدند جناب علی اکبر عبدالرشیدی سرمقاله نویس روزنامه اطلاعات و مجری با سابقه سیماست که در روزنامه اطلاعات ( یکشنبه 8آذر 1388 - شماره 24628) نوشتاری را منتشر کردند که آن نوشتار در پی میآید:
مراقب تحلیلهایمان باشیم!
برگرفته از روزنامه اطلاعات شماره 24628، یکشنبه 8 آذر 1388
و اما بعد ...
علیاکبر عبدالرشیدی
مدتهاست که رسانههای ما از شخصی که با عنوان دهن پرکن «رئیس مرکز پژوهشی یوروسویتیک لندن» نام میبرند تحلیل میگیرند. ایشان هم بی ریا در مورد هر چه از او بپرسند نظر میدهد و برخی نظرات او هم گاه بی پایه، خلق الساعه و خلاصه از سر رودربایستی و زمین نزدن روی مصاحبه کننده است.
من به این کاری ندارم که اصلا مرکزی به نام «یوروسویتیک» در جهان وجود دارد یا نه. کافی است در اینترنت مروری کنیم تا کم و کیف وجود خارجی و یا فعالیت این موسسه مشخص شود.
به فرض که چنین مرکزی زمانی مسئول مطالعات روابط اروپا و اتحاد شوروی هم بوده است، معلوم نیست این مرکز امروز رابطه کدام اروپا و کدام اتحاد شوروی را بررسی میکند. اگر هم باشد و مطالعهای داشته باشد، رابطه آن مرکز با این همه تحلیلهای چپ و راست رئیسش چیست؟
همچنین من به این کاری ندارم که همه اعتبار علمی و دانشگاهی که ایشان در سایتشان ذکر کردهاند مربوط به تدریس در دانشگاههای داخل کشور است و آیا اثری از تدریس و پژوهش ایشان در جای دیگری از دنیا وجود دارد یا نه. ضمناً به این هم کاری ندارم که آیا تحصیلات ایشان در همه مقاطع در حدی هست که بتوانند در مورد این موضوعات اظهار نظر کنند یا نه.
اخیراً نقل قولهایی از ایشان در رسانههای داخلی مشاهده کردم که به شدت اعجاب آور بود. ایشان در مصاحبهای طولانی ضمن ارائه تحلیلی بدیع! در مورد نقش کشورهای خارجی در تحولات داخلی ایران بدوا اذعان کردهاند که «اولاً نمیدانم دقیقاً چه اتفاقی افتاده است تا بخواهم یا بتوانم بگویم انگلیس در وقایع بعد از انتخابات خباثتی به خرج داده یا نداده؟» اما علیرغم این بی اطلاعی شرح کشافی در همین زمینه ارائه کردهاند.
بعد گفتهاند «در ایران چون ما اصولاً علم سیاستی نداریم، هیچ چیز تعریف شده نیست.» اما مشخص نکردهاند که این «ما» کیست. حتماً منظورشان خودشان نبوده است چون بعد تعریف تازهای از کودتا ارائه کردهاند که آن هم خواندنی است. اما اگر منظورشان از «ما» دیگر ایرانیان بوده است و حتی چند نفری را هم مستثنی نکردهاند باید سخن ایشان را توهینی متکبرانه به درک و شعور مردم ایران دانست و به این تحلیل خندید. چرا که کمتر کسی در جهان یافت میشود که درک بالای سیاسی و تحلیلی مردم ما حتی مردم کوچه و بازار ما را دست کم بگیرد.
استاد محترم! دنیا معترف است که مردم ما در زمان پهلوی - یعنی همان زمانی که ظاهرا برخی دوستان شما را با نظام شاهنشاهی چندان خصومتی نبود - به درستی رابطه محمدرضا پهلوی و امریکا را تحلیل میکردند. بعد انقلاب کردند، هشت سال دفاع مقدس را اداره کردند - یعنی همان روزهایی که برخی دوستان شما احتمالا ایران را آغازگر جنگ و شکست خورده نهایی معرفی میکردند.
بعد دیدیم ایران برنده این جنگ شد و همه دنیا از جمله سازمان ملل متحد، جرج بوش رئیسجمهوری وقت امریکا و همه دوستان صدام هم اعتراف کردند که جنگ را صدام شروع کرده است.
در دوران دفاع مقدس، مردم ایران معتقد بودند که همه قدرتهای بزرگ از صدام حمایت میکنند در حالی که شاید برخی دوستان شما این تحلیل را باور نداشتند. دیری نپایید که پردهها فرو افتاد و حقایق برملا شد و خود صدام هم به این حمایتها اعتراف کرد.
اما عجیب است که این استاد محترم وارد مقوله کودتای 28 مرداد سال 1332 شده و دکتر محمد مصدق را مسئول کودتا دانسته است! عجبا! نمیدانم منظورشان چیست. آیا قصدشان شستن دست انگلیس و امریکا در آن کودتا بوده است؟
این استاد محترم که ظاهرا خودشان سیاست و تاریخ را تمام و کمال نمیدانند یا دست کم به مطالعه آن نپرداختهاند بهتر است به تحلیلها و اظهار نظرهای فراوانی که در دائره المعارفها، تاریخها و کتب تحلیلی آمده مراجعهای کنند. ذکر فهرست این اشارات هم هفتاد من کاغذ میشود.
جالب است خود آقای کرمیت روزولت به انجام کودتا اعتراف میکند و بابت کودتا جایزه و صله میگیرد، اما این استاد محترم میفرمایند: «... آن وقت اینها میگویند: کودتا همین است و بعد به دلیل حضور روزولت میگویند کودتای آمریکایی.»
هنوز هضم این تحلیل عجیب و غریب دشوار است. یکی از عوامل مهم و اصلی کودتا که در ایران کمتر شناخته شده، یک امریکایی است به نام دکتر دونالد ان. ویلبر 1. ایشان رسماً جاسوس سازمان سیا در ایران بوده و به اعتراف خودش در کتاب «ماجراهای خاورمیانه و ایران» 2 شرح کوتاهی برعملیات آژاکس داده و یادآور شده است که در سال 1332 تحت پوشش کارشناس معماری در ایران مشغول به کار بوده و عملیات اجرایی کودتا را در ایران رهبری میکرده است.
دائره المعارفهای سیاسی از ویلبر به عنوان طراح کودتا و از کرمیت روزولت به عنوان مجری آن یاد کردهاند. ایشان در این کتاب که خواندن آن را به این استاد توصیه میکنم، صراحتاً از وقایع امرداد 1332 به عنوان «موفقترین کودتای امریکا» نام میبرد.
از این گذشته سر آنتونی ایدن وزیر خارجه وقت انگلیس در زمان کودتا در کتاب دو جلدی خاطراتش3 شرح مبسوطی بر کودتا و نقش اصلی انگلستان در کودتا ارائه داده و در آخرین جملات مینویسد که وقتی روی دریا و در قایق تفریحیاش در زمان مرخصی از رادیو شنید که مصدق سرنگون شده است، نفسی به راحتی کشید.
کافی است در اینترنت کلمات کودتای 28 امرداد 1332 را به انگلیسی بنویسید. به گمانم بالغ بر 3/5 میلیون منبع و مرجع دریافت میکنید که مراجع دیگری که در اینترنت حضور ندارند به این رقم افزوده میشود.
امروز صغیر و کبیر به طراحی و اجرای کودتای 28 امرداد 1332 در ایران از سوی امریکا و انگلیس اعتراف دارند. تقریبا به جز محمد رضا پهلوی که کودتا را قیام میخواند و اردشیر زاهدی که مسئولیت خود و پدرش را در کودتا نفی میکنند، کس دیگری یافت نمیشود که مسئولیت مشترک امریکا و انگلیس را در کودتا منکر شود.
آقای استفن کینزر4سردبیر اسبق نیویورک تایمز در کتاب معروف خود به نام «همه مردان شاه، کودتای امریکایی و ریشه ترور در خاورمیانه»5 تصویر کاملاً دقیقی از نقش امریکا و انگلیس در کودتا ارائه میدهد و امریکا را به خاطر این کودتا مسئول همه ناامنیهای جاری در خاورمیانه معرفی میکند.
استاد محترم! شما که در لندن زندگی میکنید، اسناد کشف شده محرمانه وزارتخانههای خارجه انگلیس و امریکا را هم بخوانید و ببینید که چه حجمی از اشارات به کودتا در خود این اسناد وجود دارد. من نمیدانم شما تصمیم دارید کاسه تان را از کدام آش داغتر کنید که این سخنان بی اعتبار را مطرح میکنید.
استاد محترم! شما به خاطر تحقیق و مطالعه تاریخی تان در مورد تعلق تاریخی جزایر خلیج فارس به ایران در دهه 1980 که اتفاقا به رشته تحصیلی و سوابق کاری قبل از انقلاب شما مربوط هم بود مورد قدردانی بوده اید. کاری نکنید که این اعتماد و احترام مخدوش شود. اگر میخواهید نظریه پردازی کنید، موضوع دیگری را انتخاب کنید. مراقب تحلیلهاتان باشید.
1. Dr. Donald N. Wilber,
2. Adventures in the Middle East and Iran, Past and Present and Iran Past.
3. The Memoirs Of Anthony Eden: Full Circle by Anthony Eden (Hardcover - 1 Jan 1960)
4. Stephen Kinzer
5. All the Shah's Men: An American Coup and the Roots of Middle East Terror