تاریخ تجزیه
بحرین و مسألهی بحرین
- تاريخ تجزيه
- نمایش از چهارشنبه, 16 دی 1388 09:00
- ایرانبوم
- بازدید: 7812
گفتنی است از میان پنج نفر یادشده، چندی پس از استیضاح، یکی از آنان به دلیل همراهی با دیگر نمایندگان مجلس که پیرو بیچونوچرای خواستهای دربار بودند از حزب اخراج شد. همچنین جلو فعالیتهای انتخاباتی خود حزب نیز برای دورهی پسین مجلس شورای ملی گرفته شد.
تاریخ تجزیهی بحرین یکی از ننگآورترین تجزیههای تاریخ ایرانزمین است که نهتنها بدون جنگ، بلکه بدون کوچکترین واکنشی از سوی دولت و حکومت وقت بهوقوع پیوست و حتا فراتر از آن، دولت ایران نخستین دولتی بود که استقلال بحرین را به شیخ غاصبش تبریک گفت...
ایرانبوم
دکتر هوشنگ طالع
چندی پیش ماهنامه الکترونیکی "دوران"به نقل از تارنمای [دیدارگاه] تابناک (www.tabnak.ir/pages/?cid=1036) نوشتهای درباره بحرین زیر نام "خداحافظ استان چهاردهم، نقش انگلیس در جدا شدن بحرین از ایران" منتشر کرد. این نوشته با برداشت از نوشتهی آقای ناصر انقطاع تهیه شده بود. از سوی دیگر، آقای ناصر انقطاع مدعی هستند که مطلب را از قول آقای ایرج پزشکزاد نقل کردهاند که البته همه این گفتهها و نقل قولها، سراسر ناراست هستند. از سوی دیگر این مطلب از قول آقای ایرج پزشکزاد، به چند گونه نقل شده است که هیچ کدام راست نیست.
در شهریور ماه 1382 در جزوهای به نام "حقایقی درباره ماجرای جدایی بحرین" که روی سخن با آقای ناصر انقطاع بود، به فراگشت مساله بحرین که منجر به استیضاح گروه پارلمانی پانایرانیست شد، به گستردگی اشاره گردیده است 1.
نخست باید یادآور شوم که [...] این جانب از سال 1365 هیچگونه همکاری تشکیلاتی و همسویی سیاسی با آقای محسن پزشکپور ندارم. [...]
آقای ایرج پزشکزاد در مقالهای زیر عنوان "دربارهی شاه و من" در شماره ی175 هفته نامهی نیمروز (چاپ لندن - روز جمعه 16 مرداد 1371- رویه 17) مطلبی نوشت مبنی بر این که هنگام طرح مسأله بحرین در مجلس شورای ملی، نطق تند محسن پزشکپور (سخن گوی گروه پارلمانی پانایرانیست) علیه خط مشی دولت دربارهی بحرین و نیز استیضاح پانایرانیستها در همین مورد، توصیهی مقامهای انگلیسی بوده و متن آن در وزارت امور خارجه تهیه شده بود و یک ساعت پیش از جلسه مجلس به دست او داده شده بود.
از سوی دیگر در نقل قول از آقای ایرج پزشکزاد، آقای ناصر انقطاع نوشتهاند که ایشان از میان شکاف در اتاقِ آقای قائممقام وزارت امور خارجه، در حالی که شخصی در میان در حایل بوده است، توانسته بودند پنج نفر را ببینند که در حال دیکته کردن متن سخنرانی بودهاند؟!
البته پرسش اینجاست که ابعاد آن "در" چهقدر بود که از " لای " آن در حالی که شخصی هم در میان حایل بود، ایشان توانسته بودند پنج نفر را ببینند؟! به راستی " در" چنان عظیم بود که از لای آن با وجود حایل بودن یک نفر، امکان دیدن پنج نفر وجود داشت و یا این که آقای پزشکزاد در نقش " گالیور" بود در سفر به سرزمین آدم کوچولوها؟!3
در برابر این ادعای ناراستِ آقای ایرج پزشکزاد، آقای رضا قاسمی که در آن زمان، مسؤول وقت ادارهی نهم سیاسی بود، در شماره 183 هفته نامهی نیمروز (چاپ لندن- روز جمعه سوم مهر ماه 1371 - رویه 18)، نوشت:
به عرض پزشکزاد عزیز، خلاف رساندهاند
... بنده تا حدودی در جریان مذاکرات و اقدامات مربوط به حل مسأله بحرین بوده و در کمیسیونی که هر روز برای تدارک مقدمات امر وبررسی جنبههای عملی و قانونی و اجرایی قضیه در دفتر آقای زاهدی، وزیر خارجه وقت، با حضور گروهی از مقامات مسؤول وزارتخانه و آقای امیرخسرو افشار، سفیر وقت ایران در لندن، و مشاوران حقوقی تشکیل میشد، شرکت داشتم و تمام صورت جلسات این کمیسیون که روزانه به نظر پادشاه فقید میرسید، توسط اینجانب تهیه میشد. آقای اصفهانی، مدیر هفتهنامه نیمروز، تلفنی نظر مرا در مورد صحت یا سقم مطلب مورد ادعای آقای پزشکزاد جویا شدند و خواستند که توضیحات تلفنی را، روی کاغذ بیاورم تا به آگاهی خوانندگان نیمروز نیز برسد.
بنده هرچند میل ندارم در مقولهای وارد شوم که بحث و جدل دربارهی آن، تأثیری در اساس مسأله که امری مختومه است ندارد و نیز راغب نیستم با دوست و همقطار عزیزی که مورد علاقهی بنده است مقابله و مناقشه کنم، ولی از آنجا که اصرار و ابرام مدیر نیمروز را در روشن ساختن حقیقت امر از جهت تنویر افکار عمومی موجه و منطقی میدانم، آگاهی خود را در این زمینه به اطلاع خوانندگان گرامی نیمروز میرسانم:
1- همان گونه که قبلا اشاره شد، تمام جنبههای عملی و اجرایی و آیین کار درمورد حل مسأله بحرین در کمیسیون خاصی که هر روز در دفتر وزیر خارجه وقت تشکیل میشد و بنده هم در آن شرکت داشتم، مورد بررسی و مداقه قرار میگرفت و هیچ کاری در ارتباط با مسالهی بحرین، جز از مسیر این کمیسیون انجام نمیگرفت و مسلماً، اگر قرار بود موجبات این صحنهسازی نیز در وزارت امور خارجه تدارک شود، از اعضای این کمیسیون پوشیده نمیماند. در حالی که مطلقاً چنین موضوعی در کمیسیون بحرین که حدود دو ماه مرتبا تشکیل میشد و جزئیات موضوع را مورد بررسی قرار میداد، مطرح نشد.
2- در مدتی نزدیک به 8 سال (از اوایل سال 1348 تا آخر مهرماه 1355) که بنده در تهران مأمور خدمت در ادارات نهم و اول سیاسی (ادارات مسؤول کشورهای منطقهی خلیج فارس و جزیرة العرب) بودم، معمولا تهیه متن نطقهای وزارت خارجه وقت و اطلاعیههای رسمی وزارت خارجه در ارتباط با کشورهای حوزهی مسؤولیت این دو اداره، به عهده من محول میشد و حتی یک بار شادروان دکتر خلعتبری مرا به دفتر خود فراخواند و از قول تیمسار ارتشبد جم اظهار داشت که حل مسألهی بحرین و شناسایی استقلال آن از سوی دولت ایران در ارتشیان تأثیر نامطلوبی گذاشته و اعلیحضرت دستور دادهاند که وزارت خارجه شرح جامعی حاوی علل و موجبات سیاستی که دولت در این مورد اتخاذ کرده است، تهیه کند تا در فرمان عمومی ارتش درج شود و به آگاهی ارتشیان برسد.
بنده نیز بلافاصله شرح مفصلی در توجیه سیاست دولت در قبال مسألهی بحرین تهیه کردم و پس از تصویب وزیر، در اختیار زندهیاد سپهبد سعادتمند (که آن موقع سرلشگر و رئیس روابط عمومی ستاد ارتش بود و عصر آن روز برای همین امر در دفتر بنده حضور یافته بود) گذاردم3.
با این ترتیب، اگر قرار بود نطقی از سوی وزارت خارجه برای یکی از نمایندگان مجلس (حتی در جهت مخالفت با طرح دولت) تهیه شود، چون مربوط به مسألهی بحرین بود، بنده از آن بی اطلاع نمیماندم و دستی در تهیه آن میداشتم، یا حداقل در کمیسیونی که آقای پزشکزاد به آن اشاره کرده اند، شرکت میکردم.
3- روزی که محسن پزشکپور آن نطق کذایی را در مجلس ایراد نمود، شادروان دکتر خلعتبری که در آن هنگام قائممقام وزیر امور خارجه بود (و به خلاف نظر آقای پزشکزاد ایشان به جای وزیر خارجه در مجلس شرکت کرده بود) مرا همراه خود برد و بنده با کیفی حاوی پرونده امر و مدارک ونقشهها در لژ مطبوعات نشسته بودم که اگر مرحوم خلعتبری به سندی نیازمند باشد در اختیارش قرار دهم. پس از اتمام اظهارات پزشکپور که با بی تفاوتی نمایندگان مواجه شد و مجلس گزارش دولت را تصویب نمود، در اتومبیل قائممقام وزیر به اداره برگشتیم . شادروان خلعتبری از اظهارات پزشکپور سخت برآشفته بود و میگفت:
بعضیها هنوز در رؤیا زندگی میکنند و از درک حقایق دنیا غافلند... این آقا چقدر از مرحله پرت است... خوب اگر قرار است ادعای کهنه را نگه داریم چرا هفده شهر قفقاز را از روسها ادعا نکنیم!
اگر بنابر آن چه دوست عزیزمان مرقوم داشتهاند، وزارت خارجه نطق پزشکپور را تهیه کرده بود، شگفتی و برآشفتگی قائممقام وزیر موردی پیدا نمیکرد.
4- فرض این که سایر دستگاهها (مثلا ً ساواک یا وزارت اطلاعات) نطق کذایی را تهیه کرده و به دست پزشکپور داده باشد، نیز کاملا ً منتفی است. زیرا در زمان وزارت اردشیر زاهدی، هیچ سازمانی جرأت و تاب مداخله در کارهای مربوط به وزارت خارجه را نداشت و در عین حال، او آدمی نبود که بنشیند و سفیر انگلیس به او توصیه کند که چنین و چنان کنید.
همچنین فرض این که سفیر انگلیس بدون مراجعه به وزارت خارجه، مستقیما ً با شاه فقید تماس گرفته و به ایشان این خیمهشببازی را توصیه کرده باشد، منتفی است. زیرا در آن صورت دلیلی برای عصبانیت شاه از جریان مجلس و اظهارات پزشکپور (به نحوی که مرحوم علم در یادداشتهای خود آورده است) وجود نمیداشت.
5- همانطور که یکی از خوانندگان نیمروز در شماره 180 به درستی متذکر شده بود پزشکپور آدم مورد اطمینانی نبود که دولت با وی چنین قرار و مداری بگذارد و او را، بازیگر این صحنه قرار دهد. برای انجام این مقصود، افراد مطیع و مورد اعتماد در میان مجلسیان کم نبود که بتوانند مأمور اجرای این برنامه قرار گیرند...
اما درباره استیضاح گروه پارلمانی پانایرانیست در مسأله بحرین، باید گفته شود که4:
ضمن بحث پیرامون استیضاح [در گروه پارلمانی پانایرانیست]، به مسأله "رأی اعتماد" هم توجه شد. گروه پارلمانی به این نتیجه رسید که بر پایهی اصول جاری، دولت هر موقع که اراده کند میتواند از مجلس شورای ملی تقاضای رأی اعتماد نماید. افزون بر آن، حزب ایران نوین در مجلس دارای اکثریت قاطع میباشد. بنابراین دولت از رأی قاطع اکثریت [نمایندگان] برخوردار میباشد.
چنان که در جریان رأیگیری نسبت به گزارش دولت در جلسهی روز بیست و چهارم اردیبهشت ماه 1349 از181 نمایندهی حاضر در جلسه، تعداد 178 نفر به گزارش مربوط به اقدامهای دولت و قطعنامهی شورای امنیت که در حقیقت پذیرش جدایی بحرین از ایران بود، رأی موافق دادند. البته به یاد داشته باشیم که از کودتای 28 امرداد به این سو، هیچ دولتی از سوی نمایندگان مجلس شورای ملی، استیضاح نشده بود.
از سوی دیگر، استیضاح نمایندگان پانایرانیست دربارهی بحرین، بازتاب بسیار اندکی در روزنامههای صبح و عصر کشور داشت و دولت کوشید تا از بازتاب آن تا حد امکان جلوگیری کند. در این باره آقای دکتر ناصرالدین پروین به اینجانب نوشت5:
فردای استیضاح، دوستم بهروز بهزادی که آن موقع دبیر حوادث روزنامهی اطلاعات بود، به دفتر من در کشتیرانی ملی آریا آمد تا با هم چای بخوریم (ایشان اینک سردبیر روزنامهی اعتماد است). ضمن صحبت گفت که از طرف ساواک دستور اکید داده بودند که استیضاح اصلا ً مورد اشاره قرار نگیرد؛ اما چون سر و صدایی در بیرون از کشور کرده بود (پس از سالها که در ایران از استیضاح خبری نبود)، اطلاع دادند که به کوتاهی هر چه تمامتر از آن یاد کنید. بدینترتیب، در صفحهی نخست تیتر کوچکی در کادر آوردند و در یکی از صفحههای پسین، در یک پاراگراف کوچک از آن استیضاح یاد کردند.
چندی بعد، در یک میهمانی، سپهبد اسدالله صنیعی، وزیر جنگ سابق را که اینک وزیر تولیدات کشاورزی شده بود، دیدم و در مورد بحرین، یقه اش را گرفتم و موضوع استیضاح و مسؤولیت گروهی وزیران را با پرخاش عنوان کردم. با خونسردی گفت:
یک حزب سیاسی نباید دچار احساسات شود و با آینده خودش بازی کند. من هم در مقابل اوامر اعلیحضرت مسؤولیتی ندارم.
همچنین آقای رضا قاسمی در دیداربا آقای دکتر ناصرالدین پروین به ایشان گفته است6:
تمام قضیه، ناشی از دروغپردازی ناصرانقطاع است و در دیداربا من [رضا قاسمی]، پزشکزاد مطلب را به گونهای که انقطاع مدعی است، تکذیب کرده [است].
هم چنان که در"جزوه حقایقی دربارهی ماجرای جدایی بحرین" خطاب به آقای ناصر انقطاع نوشتم:
بازگو کردن، خاطرهی تلخ تجزیهی بحرین، برای هرکس که به این سرزمین، تاریخ و ملت ایران بستگی ژرف دارد، درد آور است. برای عاشقان این سرزمین، ادای وظیفه، واجب است و مهم. به فحوای گفتهی حافظ شیراز در راه این "کعبه"ی مقدس، از سرزنشهای "خارهای مغیلان" نباید غم خورد
وفا کنیم و ملامت کنیم و خوش باشیم / که در طریقت ما کافریست رنجیدن
در پایان باید به این نکته نیز اشاره شود که سخنرانی سخنگوی گروه پارلمانی پانایرانیست در روز 9 فروردین 1349 دربارهی بحرین که مورد بحث آقای ناصر انقطاع است که مدعیاند آن را از آقای ایرج پزشکزاد شنیدهاند، باید گفته شود که متن آن سخنرانی وسیلهی کار گروهی مرکب از آقایان دکتر محمدرضا عاملی تهرانی و دکتر هوشنگ طالع که از سوی گروه پارلمانی پانایرانیست مأمور این کار شده بود، آماده گردید و سپس با توجه به نظرهای دیگر اعضای گروه پارلمانی، از سوی آقای دکترعاملی تلفیق شد و خطابه تلفیقی، با اندک تغییرات عبارتی، تصویب شد7. آن متن تصویبشده از سوی سخنگوی گروهی پارلمانی پانایرانیست خوانده شد. [...]
بدینسان، امید است که با این روشنگری و به ویژه مقالهی جناب آقای رضا قاسمی و دیگر اسنادی که ارایه شد، بحث پیرامون گفتههای آقای ناصر انقطاع، از قول آقای ایرج پزشکزاد و...، پایان یابد.
پانویسها:
1- حقایقی درباره ماجرای جدایی بحرین، هوشنگ طالع، انتشارات آرمانخواه، تهران - شهریور 1382
2- تاریخچهی مکتب پانایرانیسم، دکتر هوشنگ طالع، انتشارات سمرقند، تهران - تابستان 1381
3- پس از گذشت 25 سال، تیمسار بازنشسته ارتشبد فریدون جم، رییس وقت ستاد بزرگ ارتشتاران فرمانده، نه تنها خود را نسبت به مساله بیاطلاع نشان میدهد، بلکه مینویسد: من، هیچ خاطرهای از آن ندارم و تا امروز هم نمیدانستم و به علاوه وظیفهی ستاد بزرگ ارتشتاران نبوده است که چنین جزوهای را منتشر کند... (فصلنامه رهآورد، چاپ آمریکا، شماره 40، ص 241).
البته نباید از یاد ببریم که این جزوه، ننگ ارتش بود که با برخورد سخت بسیاری از درجهداران و افسران جوان روبهرو شد (برای آگاهی بیشتر بنگرید به: تاریخ تجزیه ایران، دفتر دوم، تجزیهی بحرین، دکتر هوشنگ طالع، انتشارات سمرقند، تهران - 1386، رویههای 193-188).
4- تاریخ تجزیهی ایران، دفتر دوم، حقایقی دربارهی ماجرای جدایی بحرین، رویهی 11
5- تجزیه بحرین، رویه 172
6- رایانپیکِ (ایمیل) دکتر ناصرالدین پروین به نویسنده
7- همان
8- حقایقی درباره ماجرای جدایی بحرین، رویه 5-4 / تجزیهی بحرین، رویهی 171- 170