تاریخ دوره اسلامی
علم طب و بیمارستانهای ایرانی
- تاريخ دوره اسلامي
- نمایش از سه شنبه, 06 بهمن 1388 07:26
- بازدید: 4599
برگرفته از تارنمای تاريخ علوم پزشکي ايران و جهان اسلام
سرچشمه: کارنامه اسلام، زرین کوب ؛
وقتی طب از دستسریانیها به دست مسلمین افتاد تحقیق و مطالعه در آنجنبه جدیتر و دقیقتر گرفت.بجای رسالههای کوتاه علمی که معمولسریانیها بود،دائرة المعارفهای جامع طبی بوسیله مسلمین تالیف شد.
تحقیقات تجربی و مطالعات بالینی هم البته از نظر دور نماند.مخصوصا دربیماریهای منطقهیی و محلی تحقیقات مسلمین-و علماء قلمرو اسلاماهمیتیافت.در واقع،تحقیقات علماء یهود و نصاری و حتی صابئین همکه در دار الاسلام انجام مییافتبه تشویق و هدایت مسلمین بود.
قدیمترین رسالهیی که در باب چشم پزشکی هم اکنون در دست استرسالهیی است از آن حنین بن اسحق.کثرت و شیوع انواع بیماریهای چشمدر مناطق واقع در قلمرو اسلام البته سبب عمده بود در جلب توجه اطباءاسلام به چشم پزشکی و علوم وابسته بدان.در باب تاریخ چشم پزشکیمسلمین هیرشبرگ آلمانی (1) رساله جامعی دارد که حاکی است از اهمیتکارهای مسلمین درین باب.یک چشم پزشک جراح در عهد ملکشاهسلجوقی شهرت یافتبه نام ابو روح محمد بن منصور که«زرین دست»خوانده میشد و کتاب فارسی او نور العیون کتابی جامع و قابل توجه بود درین رشته از طب (2). چشم پزشکان اسلام در جراحی چشمپیشرفتهایی قابل توجه پیدا کردند.در بین آنها کسانی بودند که آب آوردگیچشم مردی را هم که یک چشم بیشتر نداشتبا اطمینان تمام عملمیکردند.در سایر رشتههای طب هم مسلمین کارهای ابتکاری انجامدادهاند.قدیمترین ملاحظات بالینی برای تشخیص و بیان تفاوت بینآبله و سرخک( الجدری و الحصبه) رسالهیی است که محمد بن زکریایرازی درین باب نوشته است.پیش از وی هیچ طبیبی-یونانی یااسلامی-به این نکتهها Rhazes خوانده میشود-طبیب و حکیم ایرانی است که در طب وکیمیا هر دو برنخورده بود.رازی-که نزد اروپائیها دست داشته است و اخبار و آثار او حاکی است از علاقه بهمعرفت تجربی.میگویند وقتی خواست در بغداد بیمارستان بسازدقطعههای گوشت در محلههای مختلف شهر آویخت و جایی که کمتر درگوشت آثار عفونت پدید آمده بود آنجا بیمارستان ساخت. (3) کتاب حاوی اوبزرگترین و جامعترین کتابی است که در قدیم یک طبیب توانسته استبوجودبیاورد و در واقع یک دائرة المعارف بزرگ طبی استشامل اقوال وتحقیقات اطباء یونانی،سریانی،ایرانی،هندی و عرب،بعلاوه تجاربشخصی در باب بیماریهای مختلف.ترجمه لاتین آن جزو کتب درسیطب بوده است و کثرت چاپهای آن حاکی است از تداول و نفوذ کتاب.
یک دائرة المعارف طبی دیگر که بوسیله مسلمین تالیف شد عبارت بود ازکامل الصناعه مجوسی-علی بن عباس اهوازی-که طب ملکی همخوانده میشود-به نام ملک دیلمی عضد الدوله.اثر مجوسی که درقرون وسطی وی را Haly Abbas میخواندهاند در اروپا شهرتبسیار یافت و نزدیک پنج قرن مرجع مهم طب بود در مدارس اروپا.
تاثیر مجوسی در پیشرفت طب قابل ملاحظه بود و توضیحی که از سیستمعروق شعریه کرده بود از جهت تاریخ علم، اهمیتبسیار دارد.اما عظیمترین اثر علمی در طب اسلامی قانون ابن سینا بود که نیز دائرة المعارفطبی است و نویسنده در آن اقوال اطباء یونانی،هندی،و ایرانی را درانواع معالجات و در مسائل مربوط به تدبیر الماکول بیان میداردچنانکه از تجارب شخصی هم مواد بسیار به آن مجموعه میافزاید و بساکه اقوال یونانیها را نقد میکند و مخصوصا از خود بعضی معالجاتخاص درباره امراض بیان میکند که حتی امروز نیز جالب است (4) ترجمه لاتینی آن نیز در اروپا مکرر چاپ شده و آنجا در مدتی مدیدتر وطولانیتر از هر کتاب دیگر بمنزله انجیل مقدسی برای اطباء تلقی شد-چنانکه در قرن شانزدهم بیش از بیست چاپ از آن وجود داشت.
اطبای اسلامی اندلس هم در پیشرفت طب سهم بزرگی داشتهاند.
ابن رشد حکیم معروف بود که نشان داد یک تن دو بار آبله نمیگیرد.چنانکهابن الخطیب اندلسی(متوفی776)مشهور به لسان الدین که مخصوصانزد مسلمین به عنوان ادیب و شاعر و مورخ شهرت دارد و در تاریخغرناطه و احوال امراء و ادباء اندلس تالیفاتش مشهورست و در طبنیز تبحر داشت،در دوره طاعونی که اروپا و آسیا معروض این مرگسیاه موحش شده بود در رساله طاعون خویش نشانداد (5) که این بیماری واگیرست و در اثبات سرایت آن برای اقناعمخالفان نوشتساری بودن این بیماری ازینجا معلوم میشود که هر کسدرین ماجرا با بیمار ارتباط مییابد بدان دچار میشود و هر کس با اوتماس ندارد مصون میماند چنانکه نیز از راه لباس،ظرف،گوشواره همبیماری از یکی به دیگری منتقل میشود.ابن النفیس دمشقی(متوفی687)که او را ابن ابی الحزم نیز میخوانند حرکتخون را در ریه بیانکرد و بدینگونه قرنها قبل از سروتیوس اسپانیائی که او را کاشف واقعیدوران دم میدانند وی به این نکته پی برد.در جراحی نیز کارهایمسلمین جالب بود و تا حدی ابتکاری.ابو القاسم الزهراوی که در قرون وسطی نزد اروپائیها Albucacis خوانده میشد چندین اسبابمهم در جراحی توصیف یا اختراع کرد که شرح آنها در کتاب التصریفوی آمده است.در قرن دوازدهم میلادی،طرز جراحی مسلمین بقدرینسبتبشیوه کار رایج در نزد فرنگیها کامل بوده است که اطباء عربچنانکه اسامة بن منقذ یک جا از قول یک طبیب مسیحی عرب نقل میکند (6) شیوه جراحی آنها را نوعی قصابی وحشیانه تلقی میکردند.
مسلمین در بعضی رشتههای طب تحقیقاتی کردند که بیسابقهبود چنانکه درباره جذام ظاهرا اولین تحقیقات بوسیله آنها شد،فرق بینآبله و سرخک را اول بار آنها ملتفتشدند،درباره مامائی و قابلگیخیلی بیش از یونانیها مطالعه کردند. همچنین در استعمال بعضی ادویه،و پارهیی وسائل معالجه سابقه آنها محقق است.پزشکان اسلامی در معالجهبسیاری بیماریها بر لزوم استفاده از طبیعت مریض،مخصوصا تاکیدمیکردند.در ترکیب ادویه،درست کردن شربتها،مرهمها، مشمعهاو معجونها مهارت کم نظیر نشان دادهاند.بعضی معالجات آنها درامراض جسمانی یا روحی ابتکاری بود.ابن سینا در معالجه یکبیمار که به نوعی شخصیت مضاعف مبتلا بود و خود را گاو میپنداشتطریقهیی جالب بکار برد که در چهار مقاله آمده است.ابو البرکات بغدادیمالیخولیای بیماری را که تصور میکرد خمرهیی بر روی سر دارد،با لطفو ظرافت طوری علاج نمود که بیمار یقین کرد خمرهیی را که روی سرداشت طبیب شکست.ابن زهر اندلسی یبوست مزاج را به وسیله انگوریمعالجه میکرد که تاک آن را با آبی که دارای دوای مسهل بود آبیاریکرده بود.در باب خرد کردن سنگ مثانه ابو القاسم الزهراوی شیوهخاصی داشت.در جراحی نیز پزشکان اسلامی از اهمیت دوای بیحسیواقف بودند و در عملهای دردناک اول بیمار را با بذر البنجبیحسمینمودند و بعد از آن به عمل کردن وی مبادرت میکردند.بسیاری از اطباء اسلامی به تجارب شخصی اهمیتبسیار میدادند.علاقه رازی به ضبطمشاهدات بالینی حاجتبتذکار ندارد.وی به استناد همین تجارب شخصیمکرر با متقدمان به مخالفتبرخاسته است.تجارب شخصی ابن سینا همدر قانون مکرر ذکر شده است.یوحنا بن ماسویه و هبة الله بن سعید کهتربیتیافتگان طب اسلامی بودهاند بارها تاکید کردهاند کهآنچه با تجربه منطبق نباشد معقول نیست.طب اروپا،دین زیادیبه طب اسلامی دارد.حتی مدتها بعد از شروع رنساس هم اروپااز Frankfurt am Oder قانون ابن سینا و قسمتی از طب اسلامی استفاده میکرد.در سال 1588 در شهر فرانکفورت کتاب المنصوری رازی جزوبرنامه رسمی مدارس طب بود.در قرن هفدهم در فرانسه و آلمان هنوزاطبائی بودند که کارشان بر اساس طب عربی بود-یعنی اسلامی.درچشم پزشکی ترجمه تذکرة الکحالین علی بن عیسی بغدادی و بعضی دیگراز کحالان اسلامی هنوز تا اواسط قرن هجدهم در انگلستان مقبول بشمارمیآمد.بعضی انواع آب آوردگی چشم را در انگلستان تا 1780 و درآلمان حتی تا 1820 هنوز از روی شیوه جراحان اسلامی عمل میکردند (7) شاید امروز بعضی چنان پندارند که نظریه«بهداشتبه وسیله ورزش»یکتئوری جدیدست در صورتیکه ابن سینا در کلیات قانون درین باب با دقتو تفصیل تمام سخن گفته است.به عقیده وی ورزش چنانچه مطابقدستور و در موقع خود انجام شود ممکن است جای علاج را بگیرد.
ابن سینا انواع ورزشها را از شدید و خفیف شرح میدهد و توصیه میکندکه ورزش گونهگون باشد و در آن نباید دایم به یک نوع خاص اکتفاکرد.بعلاوه هر نوع مزاج و هر درجه از صحت نیز مقتضی ورزش خاصیاست که برای نوع و درجه دیگر مناسب نیست.
درست است که احترام شخص میت-در اسلام و همچنین در آئین مسیح-تشریح و قطع عضو وی را تجویز نمیکنند اما گهگاه بعضیامکانات اتفاقی و غیر مترقبه مطالعه در اندامها و استخوانها را برایآنها تسهیل میکرده.فی المثل یک جا تودههای کثیر استخوان که درمحلی در بیرون یک شهر پیدا میشده استبرای یک طبیب فرصتیپیش میآورده ستبرای بررسی در استخوان بندیها.بهمین سبب،باوجود موانع،آشنایی مسلمین با دقایق تشریح-در حدود امکاناتآنها-بهر حال از حدود معلومات جالینوس و یونانیان بالاتر بود و ازجمله آنچه در طب منصوری رازی،قانون ابن سینا،و کتاب الملکی علی بنعباس آمده است دارای تفصیل و تحلیل قابل ملاحظهیی است.تشریحمسلمین،تا حدی مثل قدما،جنبه غائیت دارد.
با اینهمه،مشکلی را که منع تشریح انسانی برای پیشرفت طباسلامی پیش میآورد مطالعات بالینی بیمارستانها تا حدی جبران میکرد.
بیمارستان را مسلمین با حذف جزو اول نام فارسی آن به شکل مارستانظاهرا از ایران عهد ساسانی اخذ کردند-از بیمارستان جندیشاپور.
بیش از سی بیمارستان مشهور را در قلمرو اسلام ذکر کردهاند که درواقع مراکز علمی بودهاند و بهداشتی.اولین بیمارستانی هم که مسلمینتاسیس کردند ظاهرا در دوره هارون الرشید بود (8) و بسبک بیمارستانهایایران.در طی یک قرن تعداد بیمارستانها به پنج رسید.حتی بعدهابیمارستان سیار هم تاسیس شد که شامل ادویه و اشربه جهتبیماراندور افتاده بود،و درین مورد نیز به غیر مسلمین هم مثل مسلمین توجهمیشد.مورخین اسلامی اطلاعات مفیدی درباره این بیمارستانها،تعداداعضاء،مستمریهای اطباء و کارکنان،و بودجه آنها بدست میدهند.
بیمارستان ری که رازی قبل از عزیمتببغداد متصدی آن بود از مدتیپیش وجود داشت و مؤسسه وسیعی بود.بیمارستان رازی ترتیبی داشتمبتنی بر سلسله مراتب اطباء،در مواردی که اطباء تازه کار میتوانستند بیمار را علاج کنند به استاد رجوع نمیشد اما بهرحال ملاحظات بالینی رااستاد با نهایت دقت جمع میکرد.بیمارستان عضدی در هنگام تاسیسبیست و چهار طبیب داشت و شامل کحالان،جراحان،و مجبران،(شکسته بندان)هم میشد.درین بیمارستان دروس طب و اقراباذین(وصف ترکیب ادویه)القاء میشد و اطباء کشیک شبانه هم داشتند.
حتی بموجب اطلاعات موجود،مقرری یک طبیب آنجا-نامشجبرئیل بن عبید الله-برای هفتهیی دو شبانه روز که کشیک داشتماهانه سیصد درهم بود.بیمارستانهای اسلامی غالبا مبتنی بر اوقافاهل خیر بود و با این وجود چنانکه یک جا ابن ابی اصیبعه وصف میکندگهگاه نیز در طرز خرج و مصرف،شکایتهایی وجود داشت.برای تیماردیوانگان هم دارالمجانین وجود داشت و ابو العباس مبرد یکتیمارستان را در دیر حزقل بین واسط و بغداد نقل میکند که در عهدمتوکل دید.بعلاوه،در امر زندانها مراقبت میشد و علی بن عیسی وزیرمعروف در تفتیش و نظارت زندانیها بوسیله اطباء اصرار و تاکید میکردحتی پرستاران زن هم در موقع لزوم مراقبت مینمودند.در بیمارستانعضدی که هنگام مسافرت ابن جبیر هنوز مثل یک قصر سر برافراشته بودبه تمام بیماران دارو و غذای رایگان میدادند.نور الدین زنگی(69-541)از محل فدیه یک شاهزاده صلیبی بیمارستان مجهزی دردمشق بنا کرد.در مصر-که احمد بن طولون در قدیم بیمارستانمحدودی ساخته بود-صلاح الدین ایوبی بیمارستانی ساختبه نامناصری.در بیمارستان منصوری که سلطان قلاوون احداث کرد غیر ازوسائل و اسبابی که برای تفریح یا استفاده بیماران مختلف در بخشهایگونهگون حاضر بود به بیمارانی که مبتلا به بیخوابی بودند،هم موسیقیملایم عرضه میشد هم قصههای قصه گویان.بعلاوه،به بیماران بهبودیافته،در هنگام خروج مبلغی هم داده میشد تا بیمار بعد از خروج بلافاصله بزحمت نیفتد.
حتی در باب اداره و ترتیب بیمارستانها و اوصاف و شروط آننیز مسلمین کتابهایی تالیف کردند.در واقع،ترتیب همین بیمارستانهابود که بوسیله اطباء و علماء فرانسه و ایتالیا تقلید شد و بیمارستانهایامروزی اروپا از آن بیرون آمد. 11
پینوشتها:
Hirschberg, Geschichte der Augenheilkunde bei den Arabern,Leipzig 1905 1.
Hirschberg, op. cit./57 2.
3. این واقعه را درباره بنای بیمارستان عضدی نقل کردهاند اما آنبیمارستان مدتها بعد از وفات رازی درستشده است. ظاهرا بیمارستانمعتضدی که مربوط به عهد رازی استبسبب شباهت نام بعدها درینمورد با بیمارستان عضدی خلط شده است.
4. دکتر محمود نجم آبادی،«قانون»،مجله معارف اسلامی،1/4
Hitti, Ph. K., History of the Arabs, 7th ed. New York 1960/5-6 5.
Hitti, Ph. K., An Arab-Syrtan Gentleman, New York 1929/162 6.
Meierhof, M.,[Science and Medicine] in Legacy of Islam, 8th ed./353 7.
8. اقدامات ولید اموی در مورد جذامیها که به روایت طبری آنها را ازگدائی و ولگردی در بین مردم بازداشت تا حدی نوعی احتیاطبهداشتی هم بود اما منتهی به تاسیس بیمارستان نشد.