تاریخ دوره اسلامی
تبریز در دوران صفویان
- تاريخ دوره اسلامي
- نمایش از جمعه, 30 ارديبهشت 1390 17:54
- بازدید: 9668
برگرفته از تارنمای آذرپادگان
با روی کار آمدن شـاه اسمعیل و پیدایش سلسلۀ صفویه دوباره شهر تبریز پایتخت شد و اهمیت از دست رفتۀ خود را باز یافت (907 هجری) ]880 خورشیدی/ 1501 میلادی[ و تدریجا به شکل بزرگترین کانون هنرمندان ایـران درآمد. این اهمیت و ترقی مدت سیزده سال رو به افزایش بود تا آن که در سال 920 هجری ]893 خورشیدی/ 1514 میلادی[ تبریز پس از نیم قرنی آرامش نسبی، دچار طوفان قهر لشکریان عثمانی گردید. سربازان سلطان سلیم تبریز را متصرف شدند، بخشی از عمارتهای شهر و از آن جمله ارگ علیشاه و مسجد حسن پادشاه آسیب فراوان دید پس از یک هفته سلطان سلیم تبریز را ترک گفت و گروهی از زبدهترین صنعتگران را به عثمانی کوچانید، کار ترمیم خرابیها از نو آغاز شد و تبریز پا به دورۀ آرامش نوینی نهاد. در این دوره که تا پایان عهد سلطنت شـاه طهماسب به طول انجامید با آن که تبریز یکی دو بار دیگر مورد تاراج لشکریان عثمانی قرار گرفت، معهذا شهر مزبور همچنان رو به ترقی و آبادی بود چنان که فرستادۀ دیگری از جانب جمهوری ونیز این مطلب را تایید کرده است. وین چنتو دالساندری[1] که در سال 1571 م ]950 خورشیدی[ یعنی در حدود پنجسالی قبل از مرگ شـاه طهماسب به ایـران سفر کرده است، دربارۀ تبریز چنین مینویسد:
«تبریز، پایتخت تمامی امپراطوری ایـران در میان دشتی قرار گرفته به غایت وسیع که چندان فاصلهای با کوههای بلند ندارد. در نزدیکی شهر بر روی تپهای، بقایای دژ کهن سالی دیده میشود. به دور شهر حصاری نیست، و محیط آن از پانزده میل تجاوز میکند... این شهر چهل و پنج خیابان دارد که در آنها درختهای فراوان کاشته و پارکی ایجاد کردهاند. هوا در زمستان و تابستان در نهایت اعتدال است. میوههای شهر از لحاظ خوبی و کیفیت نظیر ندارد. تمامی بازرگانان و کاروانهای کلیه نقاط ایـران از این شهر میگذرند و به همین سبب، تبریز اهمیت بازرگانی زیادی دارد، اما به واسطۀ جنگ از میزان داد و ستد کاسته گردیده است.»
از ملاحظات وینچنتو دالساندری به خوبی پیداست که با وجود کساد تدریجی بازار تجارت، هنوز نواحی مختلف ایـران، به ویژه آذربایجان آباد و مردم از نظر مادی در رفاه بودند. یکی از دلایل توانایی مالی افراد و وفور نعمت، اشارهای است که فرستادۀ جمهوری ونیز به گسترش کشاورزی و پرخوری مردم عهد میکند. دالساندری در شگفت بوده است که چگونه مردم توانایی خوردن چهار نوبت خوراک را دارند و خود میافزاید که شاید گوارایی آب تبریز به گوارش کمک میکند.
بدبختانه از اوضاع تبریز در اواخر عهد شـاه طهماسب و دوران پادشاهی شـاه اسمعیل دوم و عهد پر هرج و مرج برادرش محمد خدابنده پادشاه، چندان اطلاعی در دست نداریم و همین اندازه میدانیم که تبریز به واسطۀ هجوم لشکریان عثمانی چندین بار آسیب دید و در زیر سلطة دشمن محرومیتها چشید، اما مردم غیور شهر، مکرر بر ضد عثمانیها شوریدند و همین دلیری و اشتیاق شدید تبریزیان بود که پیروزی شـاه عباس را در 1012 هجری ]982 خ / 1603 م[ مسلم گردانید. جووانی باتیستاو کیهتی[Giovanni Battista Vechietti] که به امر پاپ گرگوری سیزدهم در 994 هجری ]965 خورشیدی/ 1586 میلادی[ ، یعنی یک سال پس از روی کار آمدن شـاه عباس به ایـران سفر کرده است، همین مطلب را در گزارش خود زیر عنوان «اوضاع ایـران در سال 1586» ]میلادی[ موکدا بیان میکند. داستان تهیۀ این گزارش که خود نموداری از علاقۀ شدید پاپها به ایجاد مناسبات با دربار ایـران بوده است، داستان جالبی است.
میدانیم که چون فرستادۀ پاپ گرگوری سیزدهم به حلب رسید، شنید که مخدومش از جهان درگذشته است و جانشین گرگوری به اشارۀ کاردینال دومدیچی [De Meici]، همچنان سفارشهای پاپ فقید را تایید و جووانی را مامور تهیۀ گزارش نموده است. نوشتههای جووانی که بالاخره در اوایل سال 1589 توسط سفیر ونیز در مادرید لیپومانو [Lippomano] پیش پاپ اعظم فرستاده شد، سند دقیق و گران بهایی از اوضاع ایـران آن روزی، نیروهای نظامی، عواید کشوری و اهمیت جغرافیایی تبریز است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - Vincentio D, Alessandri