پنج شنبه, 01ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست تاریخ تاریخ دوره اسلامی شهر تبریز، در دوران تیموریان

تاریخ دوره اسلامی

شهر تبریز، در دوران تیموریان

برگرفته از آذرپادگان

تا نزدیک به یک صد سال پس از سفر اودریک اهل پوردنون به تبریز دیگر از منابع خارجی اطلاعی درباره‌ی آن شهر نداریم. می‌دانیم که در حدود ده سالی پس از سفر آن رهبان، ابوسعید بهادر، آخرین الیخان نیرومند مغول که در تبریز عمارت‌هایی پی‌افکنده و به علت کشتن خواجه رشید‌الدین وزیر و فرزند جوان وی منفور قاطبه‌ی مردم شده بود در ربیع‌الثانی سال 736 هجری (آبان 714 خ / نوامبر 1335 م) در گذشت. اما پس از برچیده شدن بساط حکومت ایلخانان نیز شهر تبریز از رونق نیفتاد تا آن که آذربایجان به دست امیر تیمور گورگانی گشوده و حکومت تبریز ره فرزندش میران‌شاه سپرده شد. مهم‌ترین سند عهد تیموری درباره‌‌ی آبادانی و اهمیت نسبی شهر تبریز، سفرنامه‌ی رون گن‌زالس دی کلاویخو فرستاده پادشاه اسپانیاست که در سال 807 هجری (783 خ / 1404 م) حین سفر به دربار امیر تیمور در سمرقند، از تبریز گذر کرد و از حشمت و جلال این شهر مبهوت گردید. دی کلاویخو می‌نویسد:
« روز چهارشنبه به تاریخ یازدهم ماه ژوئن ] 1404 / 21 تیر 783 خ[ هنگام نماز شام به شهر بزرگ تبریز وارد شدیم. این شهر در دشتی میان دو رشته کوه بلند قرار گرفته است. تبریز بارو ندارد، و کوه‌هایی که در سمت باختری شهر قرار گرفته بسیار نزدیک به شهر و به غایت گرم است و آبی که از دامنه‌های این کوه‌های سرازیر می‌شود سالم نیست. اما کوه‌های خاوری دورتر و بسیار سرد، قله‌های آن‌ها پوشیده از برف و آبی که از دامنه‌های آن‌ها سرازیر می‌شود بسیار گوارا است. این رودها متوجه شهر می‌شود ودر جهات مختلف از میان شهر می‌گذرد».
دی کلاویخو جهانگرد تیزبین و امینی است، منتهی گاهی مشاهدات خود را با آن چه از زبان مردم عهد شنیده است در هم می‌آمیزد. مثلا می‌گوید در دامنه‌ی سلسله کوه‌هایی که برابر شهر تبریز قرار داشت، دو صخره به غایت بلند دیده می‌شود که آن دو روزی به هم پیوسته بود و اندک اندک فاصله میان آن‌ها فزونی می‌گرفت.
کلاویخو شنیده بود که چندی پیش از سفر وی به تبریز عده‌ای از سوداگران اهل ژن علاقمند به خرید کوهی شده بودند که در سمت باختری تبریز قرار داشت و می‌خواستند برفراز آن کوه دژی بسازند. ظاهرا این رویداد تعلق به دوران حکومت سلطان اویس فرزند شیخ حسن بزرگ، سرکرده‌ی دودمان جلایری دارد که در حدود پنجاه سالی پیش از سفر کلاویخو تبریز را مسخر ساخته بود. به هر تقدیر کلاویخو می‌نویسد:
« می‌گویند که پس از فروش آن کوه، سلطان اویس تغییر رای داد و هنگامی که سوداگران ژن درصدد ساختن دژی برآمده بودند، ایشان را به دربار خود فراخواند و گفت که مرسوم نیست بازرگانان بیگانه در میهن وی به احداث دژ مشغول شوند و اگر سوداگران ژن در انجام این کار اصرار ورزند باید کوه مزبور را از جای برکنند و همراه خود ببرند، و چون آن گروه پرخاشجوی شدند، سلطان اویس فرمان داد تا سر از تنشان جدا سازند».
کلاویخو از کوچه‌ها و خیابان‌های بسیار منظم تبریز که مرکز داد و ستد همه‌گونه کالا بود سخن گفته است و طبق نوشته‌های وی می‌دانیم که در پاره‌ای از خیابان‌های شهر عماراتی به غایت بلند پی‌افکنده بودند و معمولا هر عمارتی درهایی چند داشت و با آن که زنان این دوره صورت را در پس « روبنده‌ای سفید وپیچه‌ای از موی سیاه اسب پنهان می‌کردند»، برخی به پای خود به دکان‌های مخصوص در تبریز می‌رفتند، تا از میان همه گونه عطر و لوازم آرایش آن چه میل دارند انتخاب کنند. همین فرستاده‌ی پادشاه اسپانیا، علت ثروت و روزبهی شهر تبریز را آمد و رفت دایمی کاروان‌ها از آن جا می‌داند. وی تعداد خانه‌های مسکونی شهر را بیش از دویست هزار ضبط کرده است که اگر دست کم افراد هر خانواده‌ای را چهار نفر بدانیم جمعیت تبریز سال 807 هجری فزون از هشتصد هزار نفر می‌شود و چون خودش صریحا می‌گوید که در زمان‌های گذشته تبریز به مراتب زیاد‌تر از جمعیت داشته است، پر دور نیست که مثلا جمعیت تبریز به مراتب سلطان اویس نزدیک به یک میلیون نفر بدانیم. گذشته از جمعیت و اهمیت دادو ستد، کلاویخو به بناهای بزرگ و پرشکوه‌ تبریز و از آن جمله مسجدهایی که با مهارت و استادی فراوان آن‌ها را با « موزاییک‌ها و تزئینات آبی رنگ و زرین فام ساخت ایران آراسته بودند.» اشاره می‌کند و می‌گوید که این گونه عمارت‌ها را ثروتمندان تبریز در مقام هم‌چشمی با یکدیگر ساخته بودند. چه، غایت آرزوی هر آدم پولداری آن بود که مسجدی با شکوه‌تر از آن رقیبان بنا و تمامی دارایی خویش را در چنین راهی بذل کند. به هر تقدیر کلاویخو در آذربایجان عهد تیموری هیچ شهری را ندیده است که از لحاظ اهمیت و آبادانی و رونق بازار تجارت به پای شهر تبریز رسد، جز سمرقند و سلطانیه، درباره‌ی شهر سلطانیه همین اندازه جا دارد بگوییم که در عهد حکمرانی امیر تیمور، گرچه از نظر نفوس و اهمیت به پای شهر تبریز نمی‌رسید؛ اما میزان تجارتش به مراتب فزون‌تر از تبریز بود. از این گذشته نکته‌ی جالب دیگری کهدر سفر نامه‌ی کلاویخو می‌آید و ارتباط با این بحث دارد درباره‌ی دریاچه ارومیه است. سفیر اسپانیا مدعی است که در سال 807 هجری (783 خ) محیط این دریاچه به صد میل می‌رسیده و در میان آن سه جزیره قرار داشته که یکی از آن‌ها مسکونی بوده است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید