شنبه, 03ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها نگاه روز تکه‌هایی از یک پازل (جورچین) جدید (کسانی که شکیبایی ندارند، این نوشته را نخوانند!)

نگاه روز

تکه‌هایی از یک پازل (جورچین) جدید (کسانی که شکیبایی ندارند، این نوشته را نخوانند!)

برگرفته از تارنمای ایرانچهر

محمد ‎اسماعیل حیدر‎علی(محمد حیدری)

امروز سخنان دیروز آقای اوباما را که دیشب از بی . بی . سی شنیده بودم ، پی گیر شدم . بی . بی . سی سرخط خبر را از « اوباما : مشکل ایران نیست ، افراط گرایی سنی است » به « اوباما : مشکل اعراب ایران نیست ، افراط گرایی سنی است » تغییر داده بود . چند پایگاه خبری دیگر ، از جمله « دویچه وله » این سخنان اوباما را که دیروز در گفت و گو با شبکه ی  «ان .بی .سی » .بر زبان آورده بود ، نیز بازتاب داده بودند .

گرچه برخی دوستان با اشاره به سخنان اخیر هنری  کیسینجر ، وزیر امور خارجه ی اسبق آمریکا با رادیو «ان . پی .ار» با عنوان « امپراتوری پارس شیعی » چنین برداشت کرده اند که سخنان آقای اوباما را نباید واجد اهمیت زیاد دانست ؛ اما واقعیت امر آن است که از نگاه من ، سخنان دیروز رئیس جمهور آمریکا نشان دهنده ی آغاز فصل نوینی در سیاست این کشور در منطقه ی خاورمیانه ، شمال آفریقا و تمامی جهان است .

این سیاست چه مشخصاتی دارد ؟
اعتراف می کنم نمی توانم پاسخ مسئولانه ای به این پرسش بدهم ؛ اما با توجه به تکه هایی از پازل نوینی که روابط قدرت های جهانی و منطقه ای را وادار به تغییر مسیر کرده است ، نمی توان انکار کرد که سخنان دیروز آقای اوباما شایان توجه ویژه ای است ، آن هم نه فقط از جنبه اثرگذاری بر روابط ایران و آمریکا ، بل از این جهت که بر کل جهان تاثیری ژرف خواهد گذاشت .

به برخی از تکه های این پازل اشاره ای گذرا می کنم ، بی آن که انتظار داشته باشم خواننده با آنها موافق باشد و لذا امیدوارم خوانندگان گرامی از برخوردهای چالشی و شعاری خودداری ورزند .

و اما این تکه پازل ها :
همگان ، ( جز انکارکنندگان حرفه ای ! ) می دانند داعش یکی از گروه هایی است که زیر چتر حمایت آمریکا بود و تا سه ماه پیش اهمیت چندانی نداشت ، اما ناگهان همین گروه تبدیل به ماشین جنگی نیرومند و دهشت افکنی شد . کما بیش دو هفته پیش در مورد نیرومندشدن یکباره ی این گروه ، بند و بست بین ترکیه و حکومت خودگردان اقلیم کردستان در راستای جاده صاف کنی برای این گروه ، خیانت نظامیان وابسته ی عراقی برای تسلیم کردن پادگان های ارتش مقاله ای نوشتم و نشان دادم چگونه یکباره ، داعش تغییر رویه داد و موجب وحشت حامیانش شد . اما چرا ناگهان داعش برای حامیانش به صورت یک نیروی یاغی درآمد ؟

ابتدا به بخشی از یک نوشته کلیدی «بن هولبار» ، کارشناس معروف آمریکایی  که در روزنامه ی «نیویورک تایمز» چاپ شده است ، توجه کنید :

«اول ، ابوبکر بغدادی حدود ۲۴ معاون دارد.

دوم، بیشتر معاونان وی مردان عراقی میانسالی هستند که مدتی را در بازداشت آمریکا بوده‌اند .

سوم، حدود یک سوم معاونان وی افسران ارتش صدام بوده‌اند و

چهارم، این افسران، اعضای داعش را نه به صورت نیروهای شورشی بلکه به صورت ارتشی یک پارچه و با برنامه‌ریزی‌های نظامی ساماندهی می‌کنند .  »

مشاهده می شود که رده ی فرماندهی داعش در اختیار افسران ارتش صدام است . و حالا باید به یاد آوریم که بیشتر افسران ارتش صدام در شوروی سابق یا تحصیل کرده اند و یا تحصیلات تکمیلی خود را گذرانده اند و چون اسیر آمریکا هم شده اند ، پیش زمینه ی لازم را برای زنده کردن آرمان های حزب بعث ، انتقام گیری از اشغالگران عراق و سر انجام گام نهادن در مسیر جاه طلبانه ی صدام و حزب بعث داشته اند .

اکنون به یک تکه ی دیگر از این پازل نگاهی می اندازیم  :
اندکی پیش از آغاز المپیک زمستانی سوچی در زمستان گذشته ، چند انفجار تروریستی در روسیه رخ داد و موجب کاهش اعتبار امنیتی فدراسیون روسیه برای برگزاری آن المپیک شد . واکنش روسیه چنین بود :

«در خبرهای امروز (۱۷ دی ۱۳۹۲ ) آمده که پوتین رئیس جمهور روسیه با تروریست خواندن رژیم حاکم بر عربستان، گفت مسکو به زودی پاسخ عاملان انفجارهای ولگوگراد را خواهد داد. وی همچنین افزود که پاسخ ما طوری خواهد بود که نقشه ی خاورمیانه را تغییر خواهد شد.»

و اینک داعش چه طرحی را به پیش نما آورده است ؟

تشکیل خلافت اسلامی ؛ که اگر اجرا شود ، نقشه ی خاورمیانه را دگرگون خواهد کرد .

آیا روا نیست ، دست کم بین آنچه بن هولبار از ترکیب فرماندهان داعش نوشته است ، با این تهدید زمستان گذشته ی کرملین دنبال نوعی ارتباط باشیم ؟ شاید ارتباطی نیابیم ، اما بیائید مطمئن شویم که واقعا ارتباطی وجود ندارد و در این صورت می توانیم برنامه بی سر و صدا ولی گسترده ی عربستان سعودی با نام « طرح ملک عبدالله » را نیز بی ارتباط با موضع جدید و برنامه های آتی داعش بدانیم ( عربستان برنامه ی گسترده ای را برای ایمن سازی مرزهای خود با داعش در راستای جلوگیری از حمله ی احتمالی این گروه به اجرا گذاشته است) .

تکه ای دیگر از پازل  :
ناتو در جریان بازی های المپیک سوچی توانست به دست گروهی از عوامل خود ، دولت اوکراین را ساقط کند . همگان ناتو را در این بازی برنده دانستند ؛ اما پوتین ضدحمله ی خود را با ضمیمه کردن شبه جزیره ی کریمه به روسیه آغاز کرد . سپس نوبت به ایجاد دولت های جدید در شرق و جنوب شرقی اوکراین رسید . ناتو موضع خشن و تهدید کننده ای گرفت . تحریم روسیه و تهدید آن غاز شد . اما رفته رفته شاهد کاهش رجزخوانی ناتو شدیم و اکنون کار به جائی رسیده که :

الف : دولت اوکراین با اشاره ی ناتو تن به پذیرش آتش بس داده است و

ب : کشورهای ناتو در نشست اخیر خود در ولز انگلستان عضویت اوکراین در ناتو ( کاری که برای انجامش لحظه شماری می کردند ) را مسکوت گذاشتند .

و تکه های دیگر  :
فدراسیون روسیه رسما اعلام کرد در دکترین نظامی خود تغییرات بنیادین می دهد.

چین هر از چند گاهی ، سلاحی نوین را به آزمایش می گذارد و یا به پیش نما می آورد . آخرین مورد دو روز پیش بود که این کشور سه ماهواره را با یک موشک به فضا فرستاد ؛ کاری که آمریکا و روسیه هم نتوانسته اند انجام دهند.

آمریکا ، چین را خطر بالقوه برای منافع خود می داند ، از این رو ژاپن را به باشگاه فروشندگان اسلحه راه داد و آن را عضو ناتو هم کرد . همین هفته اعلام شد که وزارت دفاع ژاپن هنگفت ترین بودجه ی نظامی این کشور را از بعد از حنگ دوم جهانی درخواست کرده است .

چین در برابر تجدید میلیتاریسم ژاپنی همکاری های نظامی و اقتصادی خود با فدراسیون روسیه را مدام گسترش می دهد . هفته ی پیش ، دو کشور یک مانور نظامی برگزار کردند و در مورد ساختن انواعی از سلاح های پیشرفته نیز به توافق رسیده اند .

آمریکا ( و ناتو ) روی همکاری هند حساب باز کرده بودند ؛ اما در همین هفته ، تولید مشترک یک موشک بسیار پیشرفته ی روسی – هندی آغاز شد . جز این ، هم اکنون مانور مشترک نظامی سالانه ی روسیه و هند در حال برگزاری است

و تکه های دیگری از پازل جدید روابط بین المللی هم هست که شرح دادنشان موجب درازای این نوشته می شود ( مثلا تشکیل بانک بریکس با سرمایه یکصد میلیارد دلار برای پایان دادن به یکه تازی دلار در بازرگانی و مبادلات پولی جهان و نیز گسترش روز افزون استفاده از پول های ملی در معاملات بین دولت های غیرعضو ناتو)

بی گمان توجه دارید من از هیچ قدرتی جانبداری نکرده ام ، بلکه تنها کوشیده ام دیگرگونی های جهانی را ، آن گونه که هست ، بازنوشت کنم و این کار را نیز از این رو انجام دادم تا درک چرخش سیاست آمریکا در منطقه و نیز گمانه زنی در مورد رویدادهای آینده آسان تر شود .

درک معنای واقعی سخنان دیروز آقای اوباما با در نظرگرفتن آنچه در بالا آمد ، با ضریب خطای کمتری امکان پذیر است .

پ . ن
آنچه به عنوان نظر شخصی خودم ابراز می کنم این است که به گمان من شرایط در حال تغییر به سود ملت ایران است . ملتی که سه و نیم دهه است به دلیل ناشی گری ، بی خردی و در مواردی ، منافع شخصی کار به دستان سیاست خارجی ، همواره بازنده بوده است . اکنون فرصتی پیش رو است تا دیگر نبازیم و برخی باخته ها را هم پس بگیریم .


 هفدهم  شهریور ۱۳۹۳

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه