نوروز
محیط زیستیها، حامی فرهنگ و رسوم اصیل ایرانی هستند / عناد با ماهی قرمز و سبزه در سفره هفت سین
- نوروز
- نمایش از یکشنبه, 27 اسفند 1396 14:50
محمد درویش
سالانه چقدر گندم را به هدر میدهیم؟ صد هزار کیلو؟ صد هزار تن؟ بیشتر یا کمتر؟
سالانه چقدر آب را به هدر میدهیم؟ یک میلیون لیتر؟ یک میلیون متر مکعب؟ بیشتر یا کمتر؟
سالانه چقدر ماهی را از دست میدهیم؟ صدهزار قطعه؟ یک میلیون قطعه؟ بیشتر یا کمتر؟
آیا میدانید در کشور سالانه 4 هزار و 600 میلیارد تومان یارانه به نان تعلق میگیرد که حدود 30درصد این یارانه صرف ضایعات آرد و نان میشود؟ به دیگر سخن، ایرانیان سالانه حدود سه میلیون تن گندم را بدون مصرف به هدر میدهند. این در حالی است که بخش قابل توجهی از گندم، پیش از تبدیل شدن به نان، به هدر میرود! در این میان، اگر همه 22 میلیون خانواده ایرانی، از سبزه در هفت سین خود استفاده کنند که نمیکنند، آنگاه زمینی به وسعت 1800 هکتار باید به کشت گندم سبزه هفت سین اختصاص یابد؛ یعنی از 4 میلیون هکتار وسعت کشتزارهای گندم، کمتر از پنج صدم درصد آن برای سبزکردن سفرههای هفت سین ایرانیان اختصاص دارد. پرسش اصلی این است که چرا نگرانی و واکنش ما نسبت به این پنج صدم درصد بیشتر از آن 30 درصد است؟! واقعا چرا هیچ پویشی برای هدررفت سه میلیون تن گندم در سال به چشم نمیخورد، اما این پنج یا شش هزار تن اینقدر تو چشم است؟! این درحالی است که سهم قابل توجهی از سبزههای عید را میتوان یا تبدیل به کمپوست کرد و یا برای غذای دام اختصاص داد، درست مثل کاری که تشکلهای مردمنهاد در برخی از استانهای کشور از جمله چهارمحال و بختیاری، فارس، قزوین، آذربایجان شرقی، زنجان و ... انجام می دهند.
در مورد آبی که برای سبز کردن سبزهها مصرف میشود، رقم نیم میلیون مترمکعب ذکر شده است؛ در صورتی که فقط در تهران به اندازه آب پشت سد کرج، که معادل 400 برابر آن رقم است، به دلیل فرسودگی شبکه لولهکشی شهری و قلدری برخی مشترکین! آب بدون محاسبه و پرداخت آب بها هدر میرود و در کل کشور بیش از 32 میلیارد متر مکعب پساب از دسترس خارج میشود و نیز در اثر ضایعات بخش کشاورزی بیش از 27 میلیارد متر مکعب آب هدر میرود! چرا کسی نگران این رقمهای بزرگ نیست و آن رقمهای اندک برایش بزرگ و هدررفتش گناهی نابخشودنی به نظر میرسد؟! این در حالی است که اصولا کشت گندم در کشور در بسیاری از مناطق که میانگین تبخیر سالانه آن بیش از دوهزار میلیمتر است، یک خطای راهبردی است و به هدررفت کارمایهها منجر میشود. از آن بامزهتر ماجرای ماهی سرخ سفرههای هفتسین است! کل ماهیهای قرمزی که به سر سفره هفت سین ایرانیان میآید، چیزی کمتر از 4 درصد از مجموع ماهیهای زینتی است که در ایران تولید یا وارد کشور میشود؛ ماهی_قرمز یک گونه در معرض خطر انقراض هم نیست و به راحتی میتوان آن را مراقبت کرده و سالها زنده نگه داشت و یا در استخرها و آبگیرهای بسته شهری رها کرد. اما کسی پر خاطرش نیست که حاصل طرح های انتقال آب بین حوضهای و سدسازی منجر به نابودی 30 درصد از کل گونههای آب شیرین، شده و سالانه میلیاردها قطعه ماهی یا در رودخانههای پایین دست سدها و یا در اثر آلودگی خلیج فارس و دریای خزر میمیرند. یعنی حتی اگر فرض کنیم که همه 40 میلیون قطعه ماهی قرمز سر سفره هفت سین ایرانیان میمیرند که نمیمیرند، این رقم یک صدهزارم ماهیهایی نیست که در اثر آزمندی و نادرایتی انسانی سالانه از دست میدهیم! ماهیهایی که اغلب آنها بسیار ارزشمندتر از ماهی سرخ بوده و اندمیک کشور هم هستند.
راست آن است که باید هشیار باشیم! طرفداران محیط زیست، نباید خود را در برابر سنتهای ملی قرار داده و بدینترتیب، حرف حساب مان هم شنیده نشود. آنها باید تاریخ این کهن بوم و بر مقدس را دقیقتر بخوانند تا دریابند که حضور ماهی قرمز در سفره هفت سین ایرانیان، قدمتی طولانی داشته و نشان از آرزوی پدران و مادران ما برای سالی پربرکت و پرباران است. محیط زیستیها باید نشان دهند که نه مخالف توسعه واقعی هستند و نه مخالف اجرای آیینهای ملی ایرانیان. در عوض باید بکوشیم تا چهارشنبه سوری، این جشن ملی و عزیز ایرانیان، به چهارشنبه سوزی یا جنگی شهری بدل نشود و با احیای رسمی دلنواز چون قاشقزنی از آلودگی صوتی وحشتناک چهارشنبه سوریهای چند سال اخیر بکاهیم و بر مهرورزی هایش بیافزاییم.
برگرفته از تاربرگ محمد درویش
*****
عناد با ماهی قرمز و سبزه در سفره هفت سین
تک تک عناصر سفره هفتسین ارتباط مستقیم و نمادین با طبیعت دارند چرا که نوروز جشن بزرگ طبیعت و پاسداشت بهار است.
امکان انتقال بیماری پوستی "پسوریازیس" یا بیماریهای "سل پوستی" یا "سالمونلوز" از ماهی قرمز هفتسین تایید نشده است. "پسوریازیس" اساسا یک بیماری "خودایمنی" و "ژنتیکی" است و تاکنون گزارشی از آلوده شدن به مایکوباکتریومها با منشاء ماهی قرمز سفره هفتسین و ابتلا به "سل پوستی" ثبت نشده است.
جامعه دامپزشکان ایران هم در بیانیههای خود تاکید کرده که ماهیان قرمز ناقل باکتری سالمونلا نیستند. باکتری سالمونلا عامل بیماری مشترک میان انسان و حیوان، از منابع آبی آلوده و در شرایط خاص منتقل میشود اما نه از طریق ماهی قرمز هفتسین و تنها در صورتی که کسی آبی زیادی را بنوشد که ماهی آلوده در آن بوده یا اینکه ماهی، گوشتی را که آلوده به سالمونلاست بخورد این فرد ممکن است به این بیماری دچار شود؛ در حالی که ماهیهای قرمز اصولا گوشتخوار نیستند.
تندیسک زرین ماهی قرمز مربوط به دوران هخامنشی." این تندیسک طلایی یکی از اشیای "گنجینه آمودریا" است که از محوطه باستانی "تخت قباد" به دست آمده است. یک تندیسک نقرهای به سبک ایلامی متعلق به سالهای ۶۰۰ تا ۹۰۰ پیش از میلاد هم وجود دارد که نشان میدهد ایلامیها که ساکنان قدیم فلات ایران بودند هم با ماهی قرمز آشنایی داشتهاند.
همچنین نقش ماهی قرمز بر ظروف دوره ساسانی هم وجود داشته چون ماهی قرمز نماد برج "حوت" یا "برج ماهی" در "گاهشماری شمسی بُرجی" است و در برخی از کتابهای ایران باستان مثل کتاب پهلوی "بندهش" که نام پهلوی برجهای دوازهگانه در آن آمده، نام برج دوازدهم سال، "ماهی" یا "دوماهی" است.
ایرانیان ماهی را از این رو بر سر سفره هفتسین می گذارند که نشانهای باشد از تحویل "برج حوت" به "برج حمل، ماهی قرمز خود جایگاه محکمی در فرهنگ و تاریخ کهن ایران داشته است.
ناصر کرمی، کارشناس محیط زیست، معتقد است این موضوع اولویت مسایل محیط زیستی ایران نیست: "این تحریمها منطق اکولوژیکی ندارد. همان مردمی که میگویند نباید ماهی قرمز بخریم چون یک موجود زنده است و بعدا میمیرد، شب عید سبزی پلو ماهی میخورند."
"اتفاقا احتمالش خیلی بیشتر است که ماهی سبزی پلو، یک ماهی آزاد و در طبیعت باشد که آن را برای مصرف از دریا بیرون کشیده باشند، اما ماهی هفتسین، پرورشی است. یعنی مصرف ماهی برای سبزی پلو احتمالا بیشتر یک مساله محیط زیستی است تا خرید ماهی قرمز. اگر نسبت بگیریم، تعداد ماهیهایی که در طول سال به عنوان خوراک در ایران مصرف میشوند از ماهیهایی که سالی یک بار برای سفره هفتسین تولید میشوند، بسیار بیشتر است.»
موافقان حضور ماهی قرمز در تنگهای سفره هفتسین، پیشنهادشان بالابردن کیفیت زندگی ماهیها و یادگرفتن روش نگهداری آنهاست که میتواند در فرهنگ نه چندان حیوان دوست ایرانی، یک تجربه کوچک از نگهداری یک حیوان خانگی باشد. ناصر کرمی میگوید رها کردن این ماهیها در رودخانه ها و دریاها غلط است، چون این ماهی متعلق به آن محیط نیست.
ناصر کرمی، در اینباره میگوید: "مقدار غله یا حبوباتی که سالانه برای درست کردن سبزه مصرف میشود، کمتر از مقدار دورریز نان در یک وعده غذای ایرانیان است: "یک سوم غلهای که تولید یا خریده میشود، دور ریخته و تبدیل به زباله میشود. اگر این حجم را تقسیم کنیم بر تعداد خانوار و تعداد وعدههای غذایی ایرانیان، میبینیم مقدار غلهای که برای سبزه مصرف میشود اصلا قابل مقایسه با دورزیر نان نیست."
"قطعا هر نوع حرکتی برای کاستن از اسراف میتواند موثر باشد اما این موضوع هم اصلا اولویت محیطزیستی ایران نیست؛ به ویژه که نمیبینیم حرکتی جدی در مورد مسایل اساسی محیط زیست ایران مثل خشکسالی و نابودی جنگلها انجام شود."
*****
نوشته خشمگینانه جايزه «دانشمند جوان برجسته جهان» در علوم زمين:
بیهودهگویی به اسم نابودشدن آب با سبزه عید!
کاوه مدنی:
اعلام آمادگی جدی برای تشکیل و شرکت در کمپین "کمتر مزخرف بگوییم" برای مقابله با پوپولیسم؛ نوشتهاند سبزه عید ۱۵۰۰ لیتر آب را هدر میدهد، مزخرف بس است!
لوس بازی هم دیگر حدی دارد. کارها و حرفهای اینچنینی فقط تأثیر منفی دارد و باعث ایجاد بی تفاوتی جامعه نسبت به مسائل محیط زیستی میشود.
یک روز میگویند در روز درختکاری درخت نکارید و یک روز می گویند سبزه عید را فراموش کنید. لابد از فردا نفس هم باید کم بکشیم چون هوای پاک کم است!
جمع کنید این بساط کاسبی و پوپولیسم را. خجالت آور است. گندم کالای استراتژیک است، بله! اما سالی 100 گرم گندم و عدس و ماش خیس کردن توسط هر خانواده برای شادی و جشن، آب را از بین نمیبرد. ارزش شادابی و حس خوب سفره هفت سین را برآورد کرده اید؟
هزار و پانصد لیتر آب برای جوانه زدن یک کیلو بذر سبزه هفت سین؟ اینهایی که این محاسبات را انجام داده اند تا حالا سبزه خیس کردن را از نزدیک دیده اند؟ مسخره بازی و مزخرف گفتن بس است! مردم در مورد محیط زیست مسئولند اما قرار نیست شادی مردم را با اطلاعات دروغ سلب کنیم.
از صبح تا شب دارند تو مملکت کمپین جدید راه میاندازند. حالا که کمپین زدن مد و کلاس دارد من هم میخواهم کمپین "کمتر مزخرف بگوییم" را راه انداری کنم. لطفا از این به بعد از هش تگ #کمتر_مزخرف_بگوییم در مقابله با پدیده پوپولیسم و خرافات و چرندیات و دروغ و دغل بازی محیط زیستی استفاده کنیم.
منبع: خبرآنلاین