شاهنامه
«راه شاهنامه»، نماد فرهنگ را جایگزین «ماراتون»، نماد جنگ میکنیم
- شاهنامه
- نمایش از دوشنبه, 20 آبان 1392 04:11
- بازدید: 7024
برگرفته از تارنمای بنیاد نیشابور
(برنامه دوی 44 کیلومتری یک دونده از ورزشگاه شریعتی کرج تا نشست شاهنامه خوانی بنیاد نیشابور در تهران)
علی اکبر پدرام
نماد المپیک، پنج حلقهٔ پیوند خورده با هم است و به معنای صلح و دوستی میان 5 قارهٔ جهان است. بازیهای آن نیز، گویای چنین پیام زیبایی است، بجز یک مورد:
دوی «ماراتون» که در بردارندهٔ مفهوم جنگ و شکست و پیروزی است و این، خلاف روح المپیک و حلقههای پنج گانهٔ آن است و به پیشنهاد «مایکل بریل» در سال 1894، وارد بازیهای المپیک شد.
شگفت آن که همهٔ دست اندرکاران و اعضای کمیته المپیک، تاکنون، چشم بر این حقیقت تلخ بستهاند.
طبق گزارشهای اغراقآمیز و افسانهپردازی هرودوت، در سال 486پ.م، سپاه ایران در ماراتون، از یونانیها شکست خورد و یک سرباز، فاصلهٔ صحنهٔ جنگ (مارتون) را تا آتن دوید، تا خبر شکست ایرانیان را به آتنیها بدهد. پس از آن افتاد و در دم، جان سپرد!
گذشته از تضادهای آشکاری که در روایتهای هرودوت وجود دارد، گیریم که چنین بوده است! این چه ربطی به بازیهای المپیک دارد؟ چرا باید خاطره و نمادی از جنگ و خون ریزی در بازیهای صلحآمیز المپیک وجود داشته باشد؟
آیا نمیتوان همان گونه که حدود یکصد سال پیش، یک فرانسوی، این رشته را پیشنهاد کرد و تصویب شد، امروز، یک ایرانی «دوی استقامت» دیگری را پیشنهاد کند، که در بردارندهٔ فرهنگ و دوستی باشد؟
«راه شاهنامه»، نخستین تلاش عملی و پاسخ به این نیاز تاریخی و جایگزین مناسبی برای «ماراتون» است که نماد جنگ و خونریزی در بازیهای صلحآمیز المپیک است.
میدانیم که شاهنامهٔ فردوسی، به عنوان میراث فرهنگی جهانی ثبت و به رسمیت شناخته شده است.
«راه شاهنامه»، یعنی شاهنامه، دارای چنان ارزشی است که دونده حاضر است فاصله 44 کیلومتری میان دو شهر (از ورزشگاه شریعتی کرج تا بنیاد نیشابور تهران) را بدود، تا به کلاس درس شاهنامه برسد.
44 کیلومتر، به عمد انتخاب شده که بیشتر از دوی ماراتون 195/42 متر باشد. یعنی سرباز فرهنگی شاهنامه، میتواند بیشتر از سرباز جنگی بدود. این، پیام دانش و فرهنگ دارد و آن، پیام جنگ و خونریزی.
حال، باید از دستاندرکاران و کمیته المپیک پرسید، کدامیک از این دو پیام صلاحیت حضور در بازیهای المپیک را دارد؟
جای آن دارد که کشورها و مردمان آزادهٔ جهان، به این ندای فرهنگی–ورزشی پاسخ دهند و از مسؤولان کمیتهٔ المپیک بخواهند که نماد جنگ را به نماد فرهنگ، تبدیل کنند و ثابت کنند که داعیهٔ دموکراسی و آزادیخواهی آنان، تنها «شعار» نیست.
این مهم بر عهدهٔ دست اندرکاران ورزش کشور است که برای زدودن ننگ ماراتون، که گزافهای است تاریخی، اقدام کنند و با جمعآوری مستندات تاریخی و برشمردن تضادهای روایتهای هرودوت، مسؤولان کمیتهٔ المپیک را وادار به بازاندیشی در پذیرش افسانهٔ «ماراتون» کنند و چه می شود، اگر برای دست یابی به چنین هدف بزرگ ملی، در سطح بین المللی نیز، تلاش کنند و این بار، برای «فرهنگ»، دست به تشکیل «لابی» زنند! و اندکی از بودجه کشور را در این راه هزینه کنند و از اندیشمندان و پژوهشگران ایران و جهان، یاری جویند؟
دور نیست که با مطرح شدن چنین اندیشه و هدفی، کشورهای صلح دوست دیگری نیز از آن حمایت کنند به ویژه پارههای جدا افتاده از پیکر فرهنگی ایران، که هنوز پیوندشان با شاهنامهٔ فردوسی و شعر رودکی و... پابرجاست، چون: تاجیکستان، افغانستان و... که یادآور سمرقند و مرو و بخارا و خجند و کابل و... در پهنهٔ ادبیات پارسی است.
ایرانیان آزاده و فارسی زبانان هم پیوند با گسترهٔ ایران فرهنگی!
«راه شاهنامه» را یاری کنید، چندان که این ندا، خیزآبی (موجی) شود، که نماد جنگ را از چهرهٔ حلقههای صلح المپیک، بزداید.
بیایید این فریاد شاهنامه و فردوسی را به گوش جهانیان برسانیم که: «نابود باد آن که او جنگ خواست»
هدف برنامهٔ «راه شاهنامه» :
1- جایگزین کردن دوی استقامت 44 کیلومتری با پیام «فرهنگ» به جای دوی «ماراتون»، که مفهوم «جنگ» دارد.
2- ارج گزاری به فردوسی و شاهنامه به شیوهای که تاکنون در ایران و جهان، سابقه نداشته است.
3-ایجاد پیوند و همسویی میان ایرانیان درون و برون کشور و فارسی زبانان پهنهٔ ایران فرهنگی، که همنوا با هم، خواستار برداشتن نماد جنگ از بازیهای المپیک شوند.
زمان اجرای برنامه «راه شاهنامه» :
روز شنبه هجدهم آبان 1392
جایگاه آغاز و انجام :
ساعت 13 از ورزشگاه شریعتی کرج تا ساعت 5 پس از نیمروز در نشست درس شاهنامهخوانی استاد فریدون جنیدی، واقع در تهران، بولوار کشاورز، روبروی پارک لاله، خ جلالیه، شماره 4، بنیاد نیشابور
مسافت: 44 کیلومتر
دونده: اکبر پدرام، 57 ساله
دوندهٔ پیشکسوت البرزی به شاهنامهخوانان پیوست - دوندهٔ راه دوستی و آشتی به شاهنامه رسید