سه شنبه, 29ام اسفند

شما اینجا هستید: رویه نخست ایران پژوهی تیره‌های ایرانی قوم‌گرایی یا ریختن آب در آسیاب دشمن؛ گفتگو با دکتر جمشیدی راد

تیره‌های ایرانی

قوم‌گرایی یا ریختن آب در آسیاب دشمن؛ گفتگو با دکتر جمشیدی راد

برگرفته از تابناک

نگاهی دقیق و مو شکافانه به فضای سیاسی و اجتماعی کشور نشان از پرداخت‌های رمزآلود و نگران کننده‌ای به موضوعاتی نظیر اقوام و اقلیت‌ها دارد. مثل شکل‌گیری معاونت اقوام در دولت یازدهم، میل شدید مجلس دهم به ساخت فراکسیون های قومیتی و اخیراً شعارهای قومی و ضدمیهنی که در استادیوم آزادی تهران سر داده شد؛ مجموعه اقداماتی که نیاز به بررسی و واکاوی دقیق دارد.

به گزارش «تابناک»، جدا از رفتارهای قوم گرایانه که در میان برخی نخبگان سیاسی و مسئولان اجرایی کشور در دولت و مجلس وجود دارد، اخیراً رفتارهای رادیکالی و ضد میهنی خطرناکی در فضای اجتماعی و رسانه ای کشور علیه امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور به راه افتاده است که از آن نمونه می توان به رفتار برخی تماشاگرنماهای منتسب به تیم تراکتورسازی تبریز در استادیوم آزادی تهران یاد کرد.

نظر به اهمیت و حساسیت هایی که در این رابطه در فضای جامعه ایجاد شده و موجی از سئوال های مبهم در افکار عمومی شکل گرفته است، «تابناک» بر آن شد تا ابعاد  مختلفی از این موضوع را در گفت و گو با یکی از اساتید و متخصصین دانشگاه به بحث و بررسی قرار دهد.

آنچه در ادامه می خوانید، مشروح گفت و گوی «تابناک» با شادروان دکتر «جعفر جمشیدی راد» متخصص علوم سیاسی و از اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد تبریز است.


آقای دکتر ضمن عرض سلام، برای شروع  اگر موافق باشید در مورد پراکندگی اقوام در ایران و تفاوت آن با کشورهای دیگر صحبت کنیم. بفرمایید تحلیل شما در مورد پراکندگی و ماهیت اقوام در ایران چیست؟

موضوع اقوام در ایران خیلی متفاوت است با کشورهایی که امروزه به آنها کشورهای چند فرهنگی گفته می شود. همه اقوام ایرانی جزء نژاد آریایی ایران هستند و ما نمی توانیم در ایران کردها را از آذری ها، آذری ها را از  بلوچ ها، لرها را از کردها و... جدا کنیم. گروه های زبانی ایرانی همگی بر اساس حقایق تاریخی از یک ریشه و نژاد هستند و ما نباید اساساً به این ها نام و نهاد قومیتی می دادیم.در کشورهای دیگر کشورهای چند فرهنگی داریم که چه بسا از یک نژاد نباشند و مرور تاریخی آنها گواه جدایی و شکاف عمیق بین آن ها است اما این موضوع در ایران با سایر کشورها از اساس متفاوت است.

 به نظر من پرداختن به مسائل اقوام در ایران تا حدود زیادی ناشی از آتش افروزی افراد و نخبگان ابزاری است که در جاهای حساس قرار گرفته اند و عمدتاً هم از بیرون آب می خورد. به هیچ وجه در طول تاریخ ما نمی توانیم جدایی و گسست بین اقوام ایرانی ببینیم و مطالعه مسائل اقوام ایران حداقل در طول یکصد سال اخیر اثبات می کند که این گروه ها از یک منبع ریشه گرفتند و بین آنها تفاوتی نبوده است. ریشه این جدایی ها را باید در این موضوع جست و جو کرد که چون ایران در مسیر رقابت ها و تهاجم های تاریخی قرار گرفت، زبان و گویش مناطق مرزی در تحت تأثیر اقوام مهاجم قرار گرفت و یا به زور تغییر کرد و این موضوع حداقل در مورد آذربایجان و خوزستان صدق می کند و از همین رو ما نمی توانیم برای مثال بگوییم کردها گروهی جدا از ایران هستند. برای اثبات این حرف جدا از همه اشعار و سخنانی ملی و میهنی بزرگان آذری می توان به شعر مشهور شهریار اشاره کرد که سرود:

تو همایون مهد زرتشتی و فرزندان تو
پور ایرانند و پاک آئین نژاد آریان

اختلاف لهجه ملیت نزاید بهر کس
ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان

گر بدین منطق ترا گفتند ایرانی نه ای
صبح را خواندند شام و آسمان را ریسمان (شهریار)

این را که یک آذری گفته است و با این شعر خود را ایرانی می داند.

من فکر می کنم پر رنگ کردن بحث اقوام در ایران آب به آسیاب دشمن ریختن است  و اساساً ضرورتی ندارد که در کشورمان از مفهوم اقوام صحبت کینم چرا که مطالبات داخلی شهروندان ایرانی نیست. جمع بندی این موضوع اینکه طرح بحث اقوام یک پروژه بزرگ و خطرناک است و نمونه شعری که از شهریار گفتم پاسخی بر همه این شرارت ها است که در ادبیات سیاسی ما شکل گرفته است.

 

- به نظر شما پرداختن به مسائل قومی و دامن زدن به آن در ایران چه خطراتی را متوجه کشور خواهد کرد؟

ما در آستانه هفته وحدت هستیم و در شرایطی قرار داریم که باید دل‌هایمان را به سمت یکی کردن سوق دهیم. تاریخ و تجربه تاریخی این را به ما می گوید که اگر در آذربایجان یک داعیه حکومیتی باشد که البته به نظر من دارد شکل می گیرد و مجریان آن از ترس سرکوب مردم و حکومت مرکزی در خفا پیش می روند، دیگر ایرانی باقی نخواهند ماند.

وقتی ما در رابطه با ایران از عربستان جدا، کردستان بزرگ، آذربایجان مستقل، خراسان بزرگ و... صحبت کنیم با این تفاسیر داستان خیلی روشن تر از آن است که نیاز به تفسیر و تحلیل داشته باشد و ایرانی دیگر باقی نخواهد ماند.

مسئله اقوام و پرداختن به آن بحثی است که اصلاً نباید به آن دامن  زد. امروز بیش از هر روز ما به وحدت سرزمینی نیاز داریم.  شما ببینید جامعه شناسی تاریخی هم این را نشان می دهد که در دوران مدرن هر کشوری که بایک ملت واحد، زبان رسمی  و واحد مسائل خود را پیش می برد، مسیر پیشرفت را به خوبی طی می کند اما  در کشور ما برخی افراد با دامن زدن به مسائل قومی و آموزش زبان محلی و... می خواهند مسیر دیگری را طی کنند.

این یک استراتژی اسب تراوا است که عده ای بر آن اصرار دارند و می خواهند با فضا سازی داخلی  امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور را به چالش بکشند. این در حالی است که رسالت تاریخی کشور ایران تحت عنوان ایران بزرگ یا ایرانشهر چیزهای دیگری را در تاریخ ثابت می کند که اتفاقاً عین حقیقت است و متأسفانه برخی از نخبگان سیاسی علاقه ای به اشاره به آنها را ندارند.

 

-آقای دکتر نحبگانی که شما می فرمایید برای طرح مسائل خود یک بهانه محکم دارند. آنها به عقب ماندگی های کشور در مناطق مرزی اشاره می کنند و مدعی هستند رسیدن به خواست های قومی از این طریق میسر می شود؟

این مسائل دروغ و یک فضاسازی رسانه ای بیش نیست. ایکاش فرصتی شود تا از صدا و سیما برای مردم در این رابطه بحث تخصصی شود تا این بهانه ها را رد کنیم. از کسانی که می گویند مناطق مرزی ایران محروم نگه داشته شده، باید خواست تا به جلفا، بانه، مرند، مراغه و... بروند تا پیشرفت و توسعه اقتصادی مناطق مرزی کشور را با چشم خود ببینند و آن را مناطق حاشیه ای اراک و قم مقایسه کنند. بر اساس اطلاعات موثق و منابع رسمی کشور در حال حاضر حجم پول و سرمایه در حال گردش در بسیاری از مناطق آزاد تجاری و مرزی کشور مثل مرند بیشتر از بسیاری از شهرهای نزدیک به تهران است. لذا این موضوع که مطرح کرید، منطقی ندارد.

 

- سیستان و بلوچستان و محرومیت بخش های مرزی این استان چه می شود، چرا در این منطقه توسعه به معنای کامل و شایسته رخ نداده است، آیا این مثال نقض ادعای شما نیست؟

سیستان و بلوچستان هم به همین صورت است. باید بررسی کرد که آیاد دولت مرکزی اجازه پیشرفت در سیستان را نمی دهد؟ اگرچه دولت مرکزی هزاران مشکل دارد و نقد هم بر آن وارد است اما شاید مردم محلی از این موضوع استقبال نمی کنند و یا مسائل دیگر در این موضوع دخیل باشد. شما دیدید که در همین روزهای اخیر، رئیس مجلس شورای اسلامی با حضور در این استان از هدیه مقام معظم رهبری و تأکید ویژه ایشان برای توسعه این استان، خبر داد.

این خبر به خوبی اثبات می کند که در حکومت مرکزی ایران برای پیشرفت مناطق مرزی حسن نیت وجود دارد و اینگونه نیست که حکومت مرکزی نخواهد مناطق مرزی پیشرفت کنند.

شما می بینید که کشورهای حاشیه خلیج فارس خاک ما را می دزدند و با آن به امر توسعه خود می پردازند. این موضوع نیز یک گواه کوچک بر این است که مناطق جنوبی و جنوب شرقی ما بهترین خاک و فرصت را برای توسعه در اختیار دارد. اینکه در این روند مشکلی وجود دارد به بی میلی حکومت مرکزی بر نمی گردد و باید چرایی آن را باید در مسائل دیگر جست و جو کرد.از کسانی که چنین گمانه هایی را مطرح و به تشویش اذهان عمومی کمک می کنند، باید پرسید، مگر حکومت مرکزی به تهران نگاه ویژه دارد؟ مگر مناطق مختلف شهر تهران یکسان توسعه یافته اند؟ مگر همه مناطق تهران پیشرفته تر از شهرهای بزرگ دیگر مثل مشهد، تبریز، اصفهان و... است؟

 

-پس شما این بهانه را برای پرداختن به مسائل قومی رد می کنید؟ درست است؟

بله؛ مطمئن باشید اصلاً  این موضوع  وارد نیست. اکثر مناطق آزاد تجاری کشور در مرز های ایران است. اگر به مناطق مرزی توجه نشده است، پس مناطق آزاد ارس، کنارک، چابهار، بندر لنگه ... و حجم توسعه ای که در این مناطق به راه افتاده چه معنایی دارد؟

مشکل ما این است که اطلاع رسانی نمی کنیم. ما گرفتار نخبگان ابزاری شدیم و این نخبگان ابزاری کسانی هستند که از این اختلاف افکنی ها بهره سیاسی می برند.

 

- دولت یازدهم در همین رابطه معاونت اقوام تأسیس کرد و مجلس دهم نیز فراکسیون آذری زبانان را به راه انداخت، تحلیل شما از این دو اقدام چیست؟

یکی از اشتباهات دولت آقای روحانی دامن زدن به مسائل قومی است. این موضوع را می شد با عنوان دیگری مثل هموطنان دینی، هموطنان آذزی، هموطنان کرد و... نیز مطرح کرد. بنده تأکید دارم یکی از اشتباهات مفهومی و عینی دولت روحانی همین پرداختن به مسائل قومیتی است. ما قوم به معنی مجزا و اقلیت نداریم. اصلاً آذری ها اقلیت نیستند در ایران که بخواهیم با طرح این مسئله آب به اسیاب دشمن بریزیم.

در مجلس هم اگر نگاه کنید، این افرادی که فراکسیون آذری زبان به راه انداختند،20 نفر بیشتر نیستند اما مدعی هستند 100 نفر هستند. فارغ از هرگونه تحلیل و تفسیر خود عنوان انتخابی «مناطق ترک زبان» دارای بار معنایی بسیار خطرناکی است. واقعیت آن است که اقوام ایرانی به گواه تاریخ همه در کنار هم هستند و  نباید با این اقدامات، در آتشی که دشمنان ایران روشن کرده اند، هیزم ریخت.من فکر می کنم کارکرد معاونت اقوام دولت یازدهم و فراکسیون آذری زبانان مجلس در حد همان شعارهای انتخاباتی است و با هدف دست گرفتن قدرت سیاسی مطرح می شود. افرادی که به این مسائل دامن می زنند دلشان برای میهن نسوخته است و آنها با اینکار به دنبال استفاده ابزاری از اقوام هستند چرا که به ضرر وحدت ملی کشور رفتار می شود.

 

- خب این مسائل که شما گفتید خیلی نگران کننده است. فارغ از نگاه ابزاری نخبگان و دشمنان سئوال این است که چرا این رفتار در بین مردم عامه جا باز کرده است و گروه های زبانی از این مسائل استقبال می کنند؟

ببینید عامه مردم در یک فضای نا آگاهی تاریخی قرار دارند و آنها به امید فردای بهتر این مسائل را که از سوی نخبگان سیاسی مطرح می شود، دنبال می کنند. مردم عادی احساس می کنند آفتاب بخت شان با تحقق کامل این شعارها طلوع خواهد کرد.

مشکل بزرگ دیگر این است که حرف ما اساتید دانشگاه که در این حوزه مطالعه کرده ایم، به گوش مردم ایران نمی رسد و امثال من در حال خفه شدن هستیم. معاونت اقوامی که دولت به راه انداخت، چه معنایی جز بهره برداری سیاسی و انتخاباتی دارد؟ اصلاً نیاز به این چیزها نیست، مگر حل مشکلات کشور ما وابسته به این مسائل است؟ به نظر من آقایان با این رفتار خود به دنبال ماهی گرفتن از آب گل آلود هستند. ما می توانیم این اقدامات را نوع جدیدی از عوامل فریبی معرفی کنیم که زمینه برای رساندن حرف صحیح نیز به مردم در این شرایط فراهم نیست.

 

-شما راهکار خروج از این مسائل و دور شدن از بحران را چه می دانید؟

من و امثال من افرادی هستیم که تاریخ، مسائل سیاسی و اقتصادی کشور ایران را خوانده ایم  و در این حوزه ها حرف برای گفتن داریم، بدون اینکه به حزب یا جناح خاصی وابسته باشیم. متأسفانه دولت مرکزی در اختیار دلسورازن نیست. وقتی ما تریبونی برای اظهار نظر نداریم و خارج گود هستیم، چگونه می توانیم نگرانی هایی که در این کشور وجود دارد را به مردم و مسئولان گوشزد کنیم؟

چه حرف و منطقی پشت این است که در استادیوم آزادی پایتخت ایران و به وسیله گروهی از ایرانی ها، شعار ضد میهنی داده شود، سودای علاقه به جمهوری آذربایجان طرح شود؛ جمهوری آذربایجانی که بریده ای از تن ایران است و عمر پیرمردهای آذری ما  از عمر این کشور بیشتر است. متأسفانه مردم ما در خلأ اطلاعاتی قرار دارند و از این رو است که گروهی نیز نا آگاهانه دنبال این مسائل هستند.

فقط این تهدیدها به تیم تراکتورسازی نیز بر نمی گردد و اگر خاطرتان باشد در سال های گذشته مشابه این موضوع در ورزشگاه عضدی رشت نیز اتفاق مشابهی افتاد. باید گفت، ناکارآمدی مدیران نهادی و رسمی ما در شدت گرفتن این مسائل موثر هستند و علاقه ای برای حل ای دغدغه ها دیده نمی شود.

 

با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار داید، در پایان اگر موضوعی باقی مانده که نیاز است گفته شود، بفرمایید؟

 مسائلی که در این گفت و گو طرح شد، حیات ملی میهنی ما را تهدید می کند و یک ضرورت تاریخی ماست که نباید به سادگی از کنار آن عبور کرد و به دامنه دار شدن آن کمک کرد.

من دوست دارم در یک مناظره با آقایانی که چه در مجلس و چه در دولت و چه در فضاهای دیگر با زدن حرف مفت، سر سپردگی خود را نشان می دهند، مناظره کنم. شما به عنوان یکی از سایت های پربازدید کشور، فضایی فراهم کنید تا با هر کدام از قوم گرایان که حاضر بودند، مناظره کنم. 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه