نامآوران ایرانی
به مناسبت خاموشی پروفسور دکتر ظهورالدین احمد، استاد برجسته و پژوهشگر نامی زبان و ادب فارسی در شبهقاره - چراغ لاهور
- بزرگان
- نمایش از دوشنبه, 09 تیر 1393 09:07
- بازدید: 3321
برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره 25909، دوشنبه 9 تیر 1393
دکتر قاسم صافی گلپایگانی
درآمد: اطبّا توصیه کردهاند از کارهای تنشزا و از جمله نگارش پرهیز کنم. با وجود این، از آنجا که نمیتوان بیاحساس بود و به قول علامه اقبال «هستم اگر میروم، گر نروم نیستم»، به ناگزیر و به مناسبت لازم، گاه به ابزار قلم پناه میبرم و به قول زندهیاد جلالآلاحمد در رسالهٔ پولُس رسول به کاتبان، قلمی به حق میگردانیم و از آن جمله، مطلب پیوست در ذکر جمیل دکتر ظهورالدین احمد است که اخیراً به خاموشی گرایید ـ سرنوشت مختوم همه ما ـ و اکنون که روزنامه گرامی اطلاعات بار مسئولیت اطلاعرسانی از خدمات افراد مغتنم و توجهدادن مسئولان را به بهرهوری به موقع از رجال دانش و فضیلت برعهده گرفته، این مقاله نیز بهخصوص با نتیجهای که در پایان آوردهام، انشاءالله بتواند به گوشهای از رسالت آن روزنامهٔ ارجمند مدد رساند.
در این باغ سروی نیامد بلند
که باد اجل بیخش از بن نکند
به لطف گرامیدوست زبان و ادب فارسی، جناب دکتر مرتضی مولوی، خبر شدم که استاد علامه، صاحب آثار عدیده پروفسور دکتر ظهورالدین احمد رئیس پیشین گروه فارسی کالجهای دولتی لاهور، استاد ممتاز دانشگاه پنجاب و از ماندگارترین شخصیتهای عرصهٔ نویسندگی در تاریخ ادبیات فارسی در شبه قارهٔ هند و پاکستان، صحنهٔ حیات دنیا را ترک کرده و به حیاتی جاودان پیوسته است. اگر چه مرگ، سرنوشت ناگزیر و تخلفناپذیر افراد بشر و همه موجوداتی است که از موهبت زندگی برخوردارند، لکن «مرگ چنین خواجه نه کاری است خُرد».
سالها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب
لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن
ماهها باید که تا یک پنبهدانه ز آفتاب
شاهدی راحلّه گردد یا شهیدی را کفن
عمرها باید که تا یک کودکی از روی طبع
عالمی گردد نکو، یا شاعری شیرینسخن
بی شک پهنهٔ ادب فارسی و جامعهٔ علمی و ادبی ایران، شخصیتی ارزنده و استادی کممانند را که نزدیک یک قرن، خدمات گرانبهایی در آموزش و پژوهش و ترویج و توسعهٔ زبان و ادب فارسی در شبه قاره و بهویژه در پاکستان ایفا میکرد، از دست داد و دایرةالمعارفها و دانشنامههایی در ایران و در شبه قاره که در نگارش پارهای از مدخلهای پژوهشی در جوانب و نواحی فرهنگ و ادب شبه قاره و حوزهٔ مشاهیر ادب فارسی از او مدد میگرفت، محروم شد.
دکتر ظهورالدین طی عمر صد سالهٔخود در مسیر آموزش و تعلیم و تتبع و تصنیف همت عالی داشت و به ذخایر فرهنگ و ادبیات ایران توجه بسیار مبذول میکرد و از نظر پشتکار و دقت علمی و شناخت رموز نشر و نظم فارسی و سخنوران ادبیات فارسی کمنظیر بود.
نخستین دیدار
نخستین بار این استاد بزرگ رادر سال 1360 در لاهور همراه جمعی از استادان و اقبالشناسان در دانشگاه پنجاب دیدار کردم. پس از آن با ارتباط و دوستی و پیوندی که حاصل شد، به کرات در محضرش توفیق مجالست و مصافحه یافتم و زمانی دربارهٔ مسئولیتهایی که داشت، شخصیتهای علمی و سخنورانی که مورد توجه او بودند، فرصتهای دیگر زندگی و تحصیلات و خدمات و دستاوردهای علمی و خدماتی که در جهت حفظ روابط فرهنگی و میراث مشترک انجام داده، به گفتگو و مصاحبهٔ تصویری پرداختم که اجمال آن، ضمیمهٔ «فصلنامهٔ دانش» (شماره 24 و 25 سال 1369) شد و پس از آن به انضمام گفتگوهای دیگری که با دانشمندان فرهیختهای چون دکتر سید محمد اکرم، دکتر سید سبط حسن رضوی، دکتر آفتاب اصغر، دکتر سلطانالطاف علی و دکتر عبدالشکور احسن داشتم، به طبع رسید.
آخرین ملاقاتم با آن شادروان در سال 1386 روی داد که به عنوان استاد مدعو از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با ایشان و همکارانشان در دانشگاههای دولتی لاهور و پنجاب همکاری میکردم و وی این زمان در معیت اقبالشناس نامی، پروفسور دکتر سید محمد اکرم در «مرکز اقبالشناسی دانشگاه پنجاب» پژوهش میکرد و دریغا که امروز باید دریغاگوی او باشم؛ دریغاگوی استاد و دوستی با صفا و پژوهشگری غیرتمند که به ادب و فرهنگ ایرانزمین عشق میورزید.
آن کیست که دل نهاد و فارغ بنشست؟
پیداست که مهلتی و تأخیری هست
گو خیمه مزن، که میخ باید کندن
گو رخت منه، که بار میباید بست
دکتر ظهورالدین، جاذب صفات نیکو و پسندیده بود. تزکیه و پویندگی، هدایت و ارشاد، روی خوش و تذکر و یادآوری از ویژگیهای ممتاز فکری و تربیتی او شمرده میشد و دیده میشد که با صیانت نفس و کمال ادب و فروتنی، دانش و آگاهی خود را تا آخرین دقایق توان جسمی، به پویندگان راه علم و معرفت عرضه میکرد و نمونهٔ بارز کسانی بود که شاهکارشان خلق و خوی آنان است.
تاریخ ادب فارسی در پاکستان
استاد فقید دستی قوی و اطلاعاتی وافر در زیر و بم تاریخ ادبیات ایران در شبه قاره داشت و در همین مقوله تاریخ ادب فارسی در پاکستان را در شش جلد به اردو نگاشت و در قلمرو تخصص خود، مجموعهای از کتب شامل تألیفات، تصحیحات، مقالات و سخنرانیها و یادگارهای معنوی دیگر پدید آورد و بیش از دو نسل از استادان زبان و ادبیات فارسی را تربیت کرد.
مجلدات اول و دوم از تاریخ ادب را پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ایران با ترجمه و تحشیهٔ دکتر شاهد چوهدری به زیور طبع آراست و ترجمهٔ مابقی مجلدات را براساس چاپ اردویی آن در سلسله انتشارات ادارهٔ تحقیقات دانشگاه پنجاب لاهور، در دست تدوین و طبع دارد.
«ایرانی ادب به اردو» حاوی تاریخ ادب ایران از قدیمالایام تا دورهٔ معاصر با «نقد شعر فارسی» پاکستان و هند در هشت باب به فارسی شامل سهم دهها نقّاد سخن از امیرخسرو تا دورهٔ معاصر که در زمینهٔ نقد شعر فارسی در پاکستان و هند کار کردهاند از آثار دیگر اوست و خوشبختانه مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان در اسلامآباد به چاپ آن مبادرت کرده است. از آثار دیگر اوست: «تصحیح و حواشی بر عبرتنامهٔ از عبرت لاهوری»، «آغاز و ارتقای زبان فارسی در شبهقاره»؛ «با مجموعهٔ ادبیات انقلاب اسلامی»، «جواهرات» (کتاب درسی دورهٔ متوسطه)، و مقالات پژوهشی بسیار در دانشنامههای مختلف چاپ ایران و نشریات پاکستان.
گرامیداشت نگاهبانان فرهنگ
استاد ظهورالدین در 13 اکتبر 1913 میلادی در امرتسر چشم به جهان گشود و در 14 فوریه 2014 در لاهور مرکز عهدهٔ فعالیت خود بدرود حیات گفت و ما را سوگوار کرد. از دستدادن هر یک از مفاخر زبان و ادب فارسی و پاسداران غیرتمند این فرهنگ در سرزمینهای خارج از قلمرو فارسیزبانان که میراث فرهنگی ما ایرانیان به شمار میروند، دردی بزرگ و اندوهی گران است و ضایعهای جبرانناپذیر، و بر ماست که بیندیشیم چه وظیفهٔ سنگینی در گرامیداشت این نگاهبانان واقعی باید داشته باشیم.
وظیفهٔ مردم ایران در این مورد نیازی به گفتگو ندارد و این نکته روشن است که با از دستدادن این سرمایههای ارزشمند و عدم استفادهٔ قابل از آنان، بهتدریج ارتباط این سرزمین با فرهنگ ایرانی و زبان و ادبیات فارسی که بخشی از فرهنگ ملی و گوشهای از پشتوانهٔ هویّت و ملّیت آنان نیز هست، قطع میشود؛ اگرچه بر اهالی دانش و کمال آن خطّه پوشیده نیست که حفظ این فرهنگ یعنی حفظ پل ارتباطی با همسایهای که در طول هزاران سال، بهترین پیوندهای فرهنگی و اجتماعی را با آن داشته است و هر دو طرف نیاز شدیدی به این روابط متقابل و ادامهٔ آن دارند. روانش شاد.